تا حالا به این فکر کردین که اولین آدمی که زمین رو از اون بالا، از توی فضا دید، چه حسی داشت؟ وقتی به جای آسمون آبی، یه کره آبی و سفید معلق توی تاریکی بیانتها رو دید، چی از ذهنش گذشت؟ امروز میخوایم داستان زندگی همون آدم رو با هم ورق بزنیم؛ داستان یوری آلکسیویچ گاگارین، خلبان و فضانورد شوروی که اسمش برای همیشه در تاریخ ثبت شد. اون اولین انسانی بود که به فضا سفر کرد و تونست مدار زمین رو دور بزنه. این اتفاق فقط یه سفر ساده نبود، یه نقطه عطف بزرگ توی تاریخ بشر و یکی از مهمترین اتفاقات «مسابقه فضایی» بین شوروی و آمریکا بود.
یوری گاگارین در تاریخ ۹ مارس ۱۹۳۴ به دنیا اومد و در ۲۷ مارس ۱۹۶۸، در سن ۳۴ سالگی، از دنیا رفت. علت مرگش هم سقوط با جت جنگنده میگ-۱۵ بود. امروز آرامگاهش در گورستان دیوار کرملین در مسکو قرار داره. اون در طول زندگی کوتاهش، مدالها و افتخارات زیادی گرفت که مهمترینش عنوان «قهرمان اتحاد جماهیر شوروی» بود، یعنی بالاترین نشانی که یک نفر میتونست در کشورش بگیره.
سفر فضایی گاگارین با فضاپیمای وستوک ۱ در تاریخ ۱۲ آوریل ۱۹۶۱ انجام شد. کل این ماموریت تاریخی فقط ۱ ساعت و ۴۸ دقیقه (یعنی ۱۰۸ دقیقه) طول کشید، اما همین ۱۰۸ دقیقه کافی بود تا دنیا برای همیشه تغییر کنه. گاگارین با این پرواز تبدیل به یک چهره بینالمللی و نماد قدرت فضایی شوروی شد.
اما داستان گاگارین فقط به همین یک پرواز خلاصه نمیشه. اون قبل از اینکه برای برنامه فضایی انتخاب بشه، یک خلبان در نیروی هوایی شوروی بود و بعد از پرواز فضاییش هم مسئولیتهای مهمی مثل معاونت مرکز آموزش فضانوردان رو به عهده گرفت؛ مرکزی که بعدها به افتخار خودش نامگذاری شد. حتی وارد دنیای سیاست هم شد و به عنوان نماینده به مجلس شوروی راه پیدا کرد.
زندگی اون پر از فراز و نشیب بود. وستوک ۱ تنها پرواز فضایی گاگارین باقی موند، اما اون به عنوان خدمه پشتیبان برای ماموریت سایوز ۱ هم انتخاب شده بود. سایوز ۱ ماموریتی بود که با یک فاجعه تموم شد و دوست صمیمیش، ولادیمیر کوماروف، در اون کشته شد. بعد از این اتفاق، مقامات شوروی که میترسیدن قهرمان ملیشون رو در یک حادثه دیگه از دست بدن، گاگارین رو از شرکت در پروازهای فضایی بیشتر منع کردن.
بعد از کلی تلاش، اون بالاخره در فوریه ۱۹۶۸ دوباره اجازه پرواز با هواپیماهای معمولی رو گرفت، اما سرنوشت چیز دیگهای براش رقم زده بود. فقط پنج هفته بعد، جت میگ-۱۵ که با مربی پروازش، ولادیمیر سریوگین، هدایت میکرد، نزدیک شهر کیرژاچ سقوط کرد و داستان اولین مرد فضا برای همیشه به پایان رسید. بیاین با هم قدم به قدم در زندگی این چهره تاریخی جلو بریم و ببینیم چطور یک پسر از روستای کلوشینو به آسمون رسید.
دوران کودکی و سایه جنگ جهانی دوم
یوری گاگارین در ۹ مارس ۱۹۳۴ در روستای کلوشینو، نزدیک شهری به اسم گژاتسک در روسیه به دنیا اومد. جالبه بدونین که بعد از مرگش، در سال ۱۹۶۸، اسم شهر گژاتسک رو به افتخار اون به «گاگارین» تغییر دادن. پدر و مادرش، آلکسی ایوانویچ گاگارین و آنا تیموفیونا گاگارینا، روی یک مزرعه اشتراکی که بهش «سُوْخوز» میگفتن کار میکردن. پدرش نجار بود و مادرش تو بخش لبنیات کار میکرد.
یوری سومین فرزند از چهار فرزند خانواده بود. برادر بزرگش، والنتین، متولد ۱۹۲۴ بود و وقتی یوری به دنیا اومد، اونقدر بزرگ بود که تو مزرعه کمک میکرد. خواهرش زویا، متولد ۱۹۲۷، به مراقبت از «یورا» (اسم خودمونی یوری) و برادر کوچیکشون بوریس که در سال ۱۹۳۶ به دنیا اومد، کمک میکرد.
زندگی خانواده گاگارین، مثل میلیونها شهروند دیگه شوروی، با شروع جنگ جهانی دوم و اشغال توسط نیروهای آلمان نازی زیر و رو شد. وقتی ارتش آلمان به سمت مسکو پیشروی میکرد، سربازهای ارتش سرخ شوروی که در حال عقبنشینی بودن، تمام دامهای مزرعه اشتراکی رو با خودشون بردن. نازیها در ۱۸ اکتبر ۱۹۴۱ روستای کلوشینو رو تصرف کردن. اونها در همون روز اول مدرسه روستا رو آتیش زدن و به این ترتیب، اولین سال تحصیلی یوری کوچولو نیمهکاره موند.
آلمانیها ۲۷ تا از خونههای روستا رو هم سوزوندن و ساکنان، از جمله خانواده گاگارین، رو مجبور کردن تو مزرعهها برای سربازهای اشغالگر کار کنن. هر کسی که مقاومت میکرد، یا کتک میخورد یا به اردوگاه کار اجباری که در گژاتسک راه انداخته بودن، فرستاده میشد.
شرایط برای خانواده گاگارین از این هم سختتر شد. یک افسر نازی خونه اونها رو برای خودش برداشت و به خانواده اجازه داد که پشت خونه، یک کلبه گلی به ابعاد تقریبی ۳ در ۳ متر بسازن. اونها ۲۱ ماه، یعنی تقریبا دو سال، در همین کلبه کوچیک زندگی کردن تا اشغال تموم شد.
خرابکاریهای یک پسر بچه در مقابل ارتش نازی
تو همین دوران سخت بود که یوری تبدیل به یک خرابکار کوچک شد. نقطه شروع این ماجرا وقتی بود که یکی از سربازهای آلمانی، که بچهها بهش لقب «شیطان» داده بودن، سعی کرد برادر کوچیکش بوریس رو با شالگردن خودش از یک درخت سیب دار بزنه. این اتفاق یوری رو به شدت عصبانی کرد و اون تصمیم گرفت به سبک خودش انتقام بگیره. مثلا، توی باتریهای تانک که برای شارژ شدن جمع شده بودن، خاک میریخت یا مواد شیمیایی مختلفی که برای همین کار در نظر گرفته شده بود رو با هم قاطی میکرد تا کار سرباز آلمانی رو خراب کنه.
اوایل سال ۱۹۴۳، خواهر و برادر بزرگترش، زویا و والنتین، توسط آلمانیها برای کار اجباری به لهستان تبعید شدن. اونها بعدا موفق به فرار شدن و سربازهای شوروی پیداشون کردن و ازشون برای کمک به جنگ استفاده کردن. زویا و والنتین تا بعد از پایان جنگ در سال ۱۹۴۵ به خونه برنگشتن.
خانواده گاگارین فکر میکردن که دو فرزند بزرگشون کشته شدن. این غم و گرسنگی باعث شد یوری به شدت مریض بشه. اون همچنین به خاطر اینکه حاضر نبود برای آلمانیها کار کنه، کتک میخورد. یوری باقیمونده دوران جنگ رو در یک بیمارستان گذروند، اول به عنوان بیمار و بعد به عنوان یک پرستار کمکی. مادرش هم همزمان در بیمارستان بود، چون یک سرباز آلمانی با داس پاش رو زخمی کرده بود.
وقتی بالاخره در ۹ مارس ۱۹۴۴ آلمانیها از کلوشینو بیرون رانده شدن، یوری به ارتش سرخ کمک کرد تا مینهایی که ارتش در حال فرار آلمان در جادهها کار گذاشته بود رو پیدا کنن. این تجربه سخت در کودکی، شخصیت مقاوم و سرسختی از یوری ساخت که بعدها در مسیر پر از چالش فضانوردی به کمکش اومد.
از کار در کارخانه فولاد تا پرواز با هواپیما
بعد از جنگ، زندگی کمکم به حالت عادی برگشت. در سال ۱۹۴۶، خانواده گاگارین به شهر گژاتسک نقل مکان کرد و یوری تونست ادامه تحصیل بده. اون و برادرش بوریس در یک مدرسه ابتدایی که تو شهر ساخته شده بود ثبتنام کردن. معلمشون یک زن جوان داوطلب بود و اونها با استفاده از یک کتابچه راهنمای نظامی قدیمی شوروی خوندن و نوشتن یاد گرفتن. مدتی بعد، یک خلبان سابق نیروی هوایی شوروی به مدرسه اومد تا ریاضی و علوم درس بده؛ این دو درس، درسهای مورد علاقه یوری بودن.
یوری همچنین عضو گروهی از بچهها بود که مدلهای کوچک هواپیما میساختن. اون از بچگی شیفته هواپیماها بود، مخصوصا بعد از اینکه در زمان جنگ، یک هواپیمای جنگنده یاکولوف در روستای کلوشینو سقوط کرده بود و اون از نزدیک دیده بودش. این علاقه در تمام دوران نوجوانی باهاش بود و مسیر زندگیش رو مشخص کرد.
در سال ۱۹۵۰، وقتی ۱۶ ساله بود، یک تصمیم مهم گرفت. به عنوان کارآموز ریختهگری در یک کارخانه فولاد در شهر لیوبرتسی، نزدیک مسکو، شروع به کار کرد. همزمان، در یک مدرسه شبانه مخصوص «کارگران جوان» ثبتنام کرد تا بتونه کلاس هفتم رو تموم کنه.
در سال ۱۹۵۱، یوری با موفقیت از کلاس هفتم و مدرسه فنی و حرفهای فارغالتحصیل شد و در رشتههای قالبسازی و ریختهگری مدرک گرفت، اونم با نمرات عالی. این موفقیت باعث شد تا برای ادامه تحصیل در مدرسه فنی صنعتی ساراتوف انتخاب بشه. اونجا در مورد تراکتورها مطالعه میکرد.
اما عشق به پرواز هنوز در قلبش بود. وقتی در ساراتوف بود، به صورت داوطلبانه برای آموزش آخر هفته به یک باشگاه پرواز محلی پیوست و به عنوان یک دانشجوی نیروی هوایی شوروی آموزش دید. اونجا یاد گرفت چطور با یک هواپیمای دوباله و بعدا با یک یاکولوف یاک-۱۸ پرواز کنه. برای اینکه بتونه خرجش رو دربیاره، به صورت پارهوقت به عنوان کارگر بارانداز در کنار رود ولگا هم کار میکرد.
ورود به نیروی هوایی شوروی: رویایی که به حقیقت پیوست
علاقه یوری به پرواز اونقدر جدی بود که تصمیم گرفت اون رو به صورت حرفهای دنبال کنه. در سال ۱۹۵۵، درهای یکی از معتبرترین مراکز آموزش خلبانی شوروی به روش باز شد: مدرسه عالی خلبانی نیروی هوایی چکالوف اول در اورنبورگ. این یک قدم بزرگ برای پسری بود که روزی مدلهای کوچک هواپیما میساخت.
آموزشهاش رو با همون هواپیمای یاک-۱۸ که از قبل باهاش آشنا بود شروع کرد، اما خیلی زود در فوریه ۱۹۵۶، برای پرواز با جت جنگنده میگ-۱۵ انتخاب شد. این یک جهش بزرگ بود، از یک هواپیمای آموزشی ساده به یک جت پرسرعت.
اما مسیر همیشه هموار نبود. گاگارین دو بار در فرود آوردن هواپیمای آموزشی دو سرنشینه دچار مشکل شد و تا مرز اخراج از دوره خلبانی پیش رفت. این نشون میده که حتی بزرگترین قهرمانها هم با چالشهای جدی روبرو میشن. اما فرمانده هنگ بهش یک شانس دیگه داد. مربی پروازش یک راه حل ساده ولی هوشمندانه پیدا کرد: یک بالش زیر گاگارین گذاشت تا قدش کمی بلندتر بشه و دید بهتری از کابین خلبان داشته باشه. همین تغییر کوچک کافی بود تا یوری بتونه با موفقیت فرود بیاد.
بعد از اینکه ارزیابیهاش رو در هواپیمای آموزشی با موفقیت پشت سر گذاشت، در سال ۱۹۵۷ پروازهای انفرادی خودش رو شروع کرد. این یعنی دیگه به تنهایی پشت سکان یک جت جنگنده مینشست.
در تاریخ ۵ نوامبر ۱۹۵۷، گاگارین با درجه ستوان دومی در نیروی هوایی شوروی رسما استخدام شد. تا اون موقع، ۱۶۶ ساعت و ۴۷ دقیقه سابقه پرواز داشت. روز بعد از مدرسه خلبانی فارغالتحصیل شد و برای یک ماموریت دو ساله به پایگاه هوایی لوستاری، نزدیک مرز نروژ در استان مورمانسک، فرستاده شد. اونجا در هنگ ۷۶۹ هوانوردی جنگنده از لشکر ۱۲۲ هوانوردی جنگنده، با هواپیماهای میگ-۱۵بیس پرواز میکرد.
تا اکتبر ۱۹۵۹، مجموع ساعتهای پروازش به ۲۶۵ ساعت رسیده بود. در ۷ ژوئیه ۱۹۵۹، به رتبه خلبان نظامی درجه سه ارتقا پیدا کرد.
نقطه عطف بعدی در زندگی گاگارین، پرتاب فضاپیمای لونا ۳ در ۶ اکتبر ۱۹۵۹ بود. این ماموریت که اولین تصاویر از سمت پنهان ماه رو به زمین فرستاد، علاقه یوری به اکتشافات فضایی رو شعلهور کرد. اون تصمیم گرفت شانسش رو برای ورود به برنامه فضایی شوروی امتحان کنه. درخواستش توسط سرهنگ دوم بابوشکین تایید و به مراجع بالاتر ارسال شد. در ۶ نوامبر ۱۹۵۹، یعنی سه هفته بعد از اینکه برای برنامه فضایی مصاحبه پزشکی داد، به درجه ستوان یکم ارتقا پیدا کرد. رویای پرواز در آسمان زمین حالا داشت به رویای سفر به ورای آسمان تبدیل میشد.
برنامه فضایی شوروی: انتخاب برای تاریخسازی
وقتی شوروی تصمیم گرفت اولین انسان رو به فضا بفرسته، یک فرآیند انتخاب بسیار سخت و دقیق رو شروع کرد. این کار زیر نظر «کمیسیون مرکزی پزشکی پرواز» به رهبری سرلشکر کنستانتین فیودوروویچ بورودین انجام میشد. گاگارین هم مثل بقیه کاندیداها، آزمایشهای فیزیکی و روانی سختی رو در بیمارستان مرکزی تحقیقات علمی هوانوردی مسکو پشت سر گذاشت.
کمیسیون معیارهای مشخصی داشت. کاندیداها باید خلبان و بین ۲۵ تا ۳۰ سال سن میداشتن. اما مهمتر از اون، مشخصات فیزیکی بود. سرگئی کارالیوف، مهندس ارشد و مغز متفکر برنامه فضایی شوروی، تاکید کرده بود که به خاطر فضای بسیار محدود کپسول وستوک، فضانورد باید کمتر از ۷۲ کیلوگرم وزن و قدش کوتاهتر از ۱.۷۰ متر باشه. قد یوری گاگارین ۱.۵۷ متر بود و این ویژگی فیزیکی یکی از امتیازات بزرگش برای انتخاب شدن بود.
فرآیند غربالگری سخت
از بین ۱۵۴ خلبان واجد شرایط که توسط واحدهای نیروی هوایی معرفی شده بودن، پزشکان نظامی ۲۹ نفر رو انتخاب کردن. از این ۲۹ نفر، ۲۰ نفر توسط کمیته اعتبارسنجی دولت شوروی تایید شدن. در ۷ مارس ۱۹۶۰، اولین گروه ۱۲ نفره، که گاگارین هم جزوشون بود، رسما انتخاب شدن.
گاگارین تمریناتش رو در ۱۵ مارس ۱۹۶۰ در فرودگاه خودینکا در مرکز مسکو شروع کرد. تمرینات به شدت فشرده و طاقتفرسا بودن. آلکسی لئونوف، یکی دیگه از اعضای اون گروه، این تمرینات رو شبیه به تمرینات برای بازیهای المپیک توصیف کرده. در آوریل ۱۹۶۰، اونها برای آموزش چتربازی به استان ساراتوف رفتن و هر نفر بین ۴۰ تا ۵۰ پرش از ارتفاعات مختلف، هم روی خشکی و هم روی آب، انجام داد.
یک نکته جالب که شخصیت گاگارین رو نشون میده اینه که اون محبوبترین فرد در بین همکارانش بود. وقتی از کاندیداها خواستن به صورت ناشناس به یک نفر غیر از خودشون که دوست دارن اولین فضانورد باشه رای بدن، همه به جز سه نفر به گاگارین رای دادن. یکی از همکارانش، یوگنی خرونوف، معتقد بود که گاگارین بسیار متمرکز بود و در مواقع لزوم از خودش و دیگران به شدت کار میکشید.
گروه پیشتازان شش نفره
در ۳۰ می ۱۹۶۰، گاگارین برای یک گروه آموزشی ویژه و فشردهتر به نام «پیشتازان شش نفره» (Vanguard Six) یا «سوچی شش» (Sochi Six) انتخاب شد. قرار بود اولین فضانوردان برنامه وستوک از بین این شش نفر انتخاب بشن. اعضای دیگه این گروه آناتولی کارتاشوف، آندریان نیکولایف، پاول پوپوویچ، گرمان تیتوف و والنتین وارلاموف بودن. البته کارتاشوف و وارلاموف به خاطر مصدومیت کنار رفتن و خرونوف و گریگوری نلیوبوف جایگزینشون شدن.
همزمان با این تمرینات سخت، چون خیلی از کاندیداها از جمله گاگارین تحصیلات عالی نداشتن، اونها رو در یک دوره مکاتبهای در آکادمی مهندسی نیروی هوایی ژوکوفسکی ثبتنام کردن. گاگارین تحصیلاتش رو در سپتامبر ۱۹۶۰ شروع کرد و مدرک تخصصیش رو تا اوایل سال ۱۹۶۸ نگرفت.
آزمایشهای روانی و فیزیکی طاقتفرسا
گاگارین و بقیه در معرض آزمایشهایی قرار گرفتن که برای سنجش استقامت فیزیکی و روانی طراحی شده بودن. مثلا آزمایش کمبود اکسیژن، که در اون فضانوردان رو در یک اتاق ایزوله حبس میکردن و به آرامی هوای داخل رو خالی میکردن. اون همچنین با قرار گرفتن در یک سانتریفیوژ، نیروهای گرانشی شدید (جی-فورس) رو تجربه کرد.
یکی از سختترین آزمایشهای روانی، قرار دادن کاندیداها در یک اتاق بدون پژواک (anechoic chamber) در انزوای کامل بود. گاگارین از ۲۶ ژوئیه تا ۵ اوت در این اتاق موند.
در اوت ۱۹۶۰، یک پزشک نیروی هوایی شخصیت گاگارین رو اینطور ارزیابی کرد:
«متواضع؛ وقتی شوخیهاش کمی بیپرده میشه، خجالت میکشه؛ درجه بالای رشد فکری در یوری مشهوده؛ حافظه فوقالعادهای داره؛ با حس تیز و گسترده توجهش به محیط اطراف، خودش رو از همکارانش متمایز میکنه؛ تخیل بسیار توسعهیافتهای داره؛ واکنشهاش سریعه؛ پشتکار داره، خودش رو با دقت برای فعالیتها و تمریناتش آماده میکنه، با مکانیک سماوی و فرمولهای ریاضی به راحتی کنار میاد و در ریاضیات عالی تبحر داره؛ وقتی فکر میکنه حق با اونه، از دفاع از دیدگاهش ابایی نداره؛ به نظر میرسه زندگی رو بهتر از خیلی از دوستانش درک میکنه.»
در نهایت، در تاریخ ۸ آوریل، در جلسه کمیسیون دولتی، ژنرال کامانین رسما گاگارین رو به عنوان خلبان اصلی و تیتوف رو به عنوان پشتیبان او معرفی کرد. کمیسیون هم بدون بحث زیاد این پیشنهاد رو پذیرفت. قرار شد اگه گاگارین قبل از پرتاب دچار مشکل سلامتی شد، تیتوف جاش رو بگیره و نلیوبوف هم به عنوان پشتیبان تیتوف باشه. حالا همه چیز برای اولین سفر انسان به فضا آماده بود.
وستوک ۱: ۱۰۸ دقیقه که تاریخ را تغییر داد
در ۱۲ آوریل ۱۹۶۱، ساعت ۶:۰۷ صبح به وقت جهانی (UTC)، فضاپیمای وستوک ۳کا-۳ که ما اون رو به اسم وستوک ۱ میشناسیم، از پایگاه فضایی بایکونور به فضا پرتاب شد. داخل این کپسول کوچک، یوری گاگارین نشسته بود، اولین انسانی که داشت به فضا سفر میکرد. اسم رمز یا «کال ساین» گاگارین در طول ماموریت «کِدر» (Кедр) بود که به معنی کاج سیبریایی یا سدر هست.
ارتباط رادیویی بین اتاق کنترل پرتاب و گاگارین در لحظه پرتاب شامل این گفتگوی معروف بود:
کارالیوف: مرحله مقدماتی… میانی… اصلی… پرتاب! برایت پرواز خوبی آرزو میکنیم. همه چیز مرتب است.
گاگارین: بزن بریم! خداحافظ، تا دیداری زود، دوستان عزیز.
جمله خداحافظی گاگارین با کارالیوف، یعنی عبارت غیررسمی «پایِخالی!» (Поехали!) که به معنی «بزن بریم!» یا «راه افتادیم!» هست، بعدها به یک اصطلاح بسیار محبوب در بلوک شرق تبدیل شد و مردم از اون برای اشاره به شروع عصر فضا استفاده میکردن.
روند پرتاب به این شکل بود: پنج موتور مرحله اول روشن شدن تا زمانی که چهار بوستر جانبی جدا شدن و فقط موتور اصلی باقی موند. بعد موتور اصلی هم جدا شد و مرحله بالایی راکت، فضاپیمای وستوک ۱ را به مدار زمین رسوند. وقتی کار مرحله بالایی هم تموم شد، از فضاپیما جدا شد و وستوک ۱ به مدت ۱۰۸ دقیقه در مدار زمین چرخید و بعد به سمت زمین در قزاقستان برگشت. با این پرواز، گاگارین اولین انسانی شد که به دور زمین چرخید.
حس بیوزنی و بازگشت به زمین
گاگارین در گزارش بعد از پروازش در مورد حس بیوزنی نوشت:
«احساس بیوزنی در مقایسه با شرایط زمین تا حدودی ناآشنا بود. اینجا، احساس میکنی که در یک موقعیت افقی با تسمه آویزان شدی. احساس میکنی که معلقی.»
اون در زندگینامهاش که همون سال منتشر شد، نوشت که موقع ورود مجدد به جو زمین، آهنگ «سرزمین مادری میشنود، سرزمین مادری میداند» رو زمزمه میکرده. در حین پرواز، با یک دستور ویژه، درجه نظامی گاگارین به سرگردی ارتقا پیدا کرد و به عنوان خلبان نظامی درجه یک شناخته شد.
اما فرود گاگارین یک نکته مهم داشت. در ارتفاع حدود ۷۰۰۰ متری (۲۳۰۰۰ پایی)، طبق برنامه، گاگارین از کپسول در حال فرود به بیرون پرتاب شد و با استفاده از چتر نجات به زمین نشست. این موضوع یک نگرانی ایجاد کرده بود. فدراسیون بینالمللی هوانوردی (FAI)، که نهاد جهانی ثبت رکوردهای هوانوردیه، در اون زمان قانونی داشت که خلبان باید با وسیله نقلیهاش فرود بیاد تا رکوردش ثبت بشه.
گاگارین و مقامات شوروی اولش حاضر نشدن اعتراف کنن که اون جدا از فضاپیما فرود اومده. این موضوع بعد از پرواز گرمان تیتوف با وستوک ۲، چهار ماه بعد، مشخص شد. با این حال، رکوردهای پرواز فضایی گاگارین توسط FAI تایید و ثبت شد. اونها قوانینشون رو بازبینی کردن و پذیرفتن که مراحل حیاتی پرتاب، قرار گرفتن در مدار و بازگشت ایمن خلبان با موفقیت انجام شده. به همین دلیل، گاگارین در سطح بینالمللی به عنوان اولین انسان در فضا و اولین کسی که به دور زمین چرخید، شناخته میشه.
پس از پرواز: از قهرمان ملی تا چهره جهانی
پرواز گاگارین یک پیروزی بزرگ برای برنامه فضایی شوروی بود. اون بلافاصله به یک قهرمان ملی در اتحاد جماهیر شوروی و کل بلوک شرق و یک سلبریتی جهانی تبدیل شد. روزنامههای سراسر دنیا بیوگرافی و جزئیات پروازش رو منتشر کردن.
وقتی به مسکو برگشت، در یک کاروان طولانی از مقامات بلندپایه از خیابانهای شهر به سمت کرملین اسکورت شد. اونجا، در یک مراسم مجلل، نیکیتا خروشچف، رهبر شوروی، عنوان «قهرمان اتحاد جماهیر شوروی» رو بهش اهدا کرد. در شهرهای دیگه شوروی هم تظاهرات گستردهای برگزار شد که از نظر مقیاس، فقط رژههای پیروزی جنگ جهانی دوم از اون بزرگتر بود.
گاگارین به خاطر لبخند کاریزماتیکش و تواناییش در برقراری ارتباط با مردم خیلی زود مشهور شد. در ۱۵ آوریل ۱۹۶۱، در یک کنفرانس مطبوعاتی در مسکو که گفته میشه ۱۰۰۰ خبرنگار در اون حضور داشتن، به سوالات جواب داد.
سه ماه بعد از ماموریت وستوک ۱، به بریتانیا سفر کرد و به لندن و منچستر رفت. در منچستر، با وجود بارون شدید، چتر رو قبول نکرد و اصرار داشت سقف ماشین روبازی که سوارش بود، باز بمونه و ایستاد تا جمعیت بتونن اون رو ببینن.
گاگارین به کشورهای زیادی سفر کرد و دعوت حدود ۳۰ کشور رو پذیرفت. فقط در چهار ماه اول، به لهستان، برزیل، بلغارستان، کانادا، کوبا، چکسلواکی، فنلاند، مجارستان و ایسلند رفت. به خاطر محبوبیت زیادش، جان اف. کندی، رئیس جمهور وقت آمریکا، گاگارین رو از سفر به ایالات متحده منع کرد.
بازگشت به شهر ستارهها و نگرانیها
در سال ۱۹۶۲، گاگارین به عنوان نماینده وارد «شورای اتحادیه» (یکی از دو مجلس پارلمان شوروی) شد و به کمیته مرکزی اتحادیه جوانان کمونیست هم راه پیدا کرد. بعدها به «شهر ستارهها»، مرکز فضانوردان، برگشت و چندین سال روی طراحی یک فضاپیمای قابل استفاده مجدد کار کرد.
درجات نظامیش هم به سرعت بالا رفت. در ۱۲ ژوئن ۱۹۶۲ سرهنگ دوم و در ۶ نوامبر ۱۹۶۳ سرهنگ شد. در ۲۰ دسامبر هم به عنوان معاون مدیر آموزش مرکز آموزش فضانوردان منصوب شد.
مقامات شوروی، از جمله ژنرال کامانین، سعی میکردن گاگارین رو از هر پروازی دور نگه دارن. اونها نگران بودن که قهرمانشون رو در یک حادثه از دست بدن و معتقد بودن که اون «برای بشریت بیش از حد عزیز است که جانش را برای یک پرواز فضایی معمولی به خطر بیندازد».
کامانین همچنین نگران مصرف الکل گاگارین بود و فکر میکرد شهرت ناگهانی روی اون تاثیر منفی گذاشته. با اینکه آشنایانش میگفتن گاگارین یک «نوشنده معقول» بود، برنامههای سفرش اون رو در موقعیتهای اجتماعی قرار میداد که انتظار میرفت الکل بنوشه و این موضوع داشت بیشتر و بیشتر میشد.
تراژدی سایوز ۱ و پایان رویای پرواز دوباره
با وجود همه این نگرانیها، گاگارین دوباره به دنیای پرواز برگشت. اون مجددا به عنوان خلبان جنگنده شروع به آموزش کرد و به عنوان خلبان پشتیبان دوستش، ولادیمیر کوماروف، برای پرواز سایوز ۱ انتخاب شد. این در حالی بود که پنج سال از آخرین باری که به تنهایی خلبانی کرده بود، میگذشت. کامانین با بازگشت گاگارین به آموزش فضانوردی مخالف بود؛ چون گاگارین اضافه وزن پیدا کرده بود و مهارتهای پروازش تحلیل رفته بود. با این حال، اون همچنان یکی از گزینههای اصلی برای سایوز ۱ بود تا اینکه در آوریل ۱۹۶۶ کوماروف جایگزینش شد.
پرتاب سایوز ۱ به خاطر فشارهای سیاسی عجولانه انجام شد، با وجود اینکه گاگارین اعتراض کرده بود که اقدامات ایمنی بیشتری لازمه. روز پرتاب، گاگارین کوماروف رو تا پای راکت همراهی کرد و بعد از اینکه فضاپیما دچار چندین نقص فنی شد، دستورالعملها رو از کنترل زمینی به کوماروف منتقل میکرد.
با تمام تلاشها، فضاپیمای سایوز ۱ موقع فرود دچار سانحه شد، چون چترهای نجاتش باز نشدن و با برخورد به زمین، کوماروف درجا کشته شد. بعد از فاجعه سایوز ۱، گاگارین برای همیشه از آموزش و شرکت در پروازهای فضایی بیشتر منع شد.
اون حتی از پرواز انفرادی با هواپیما هم محروم شد، اما سخت تلاش کرد تا این محدودیت رو برداره. سرانجام بهش قول دادن که اگه روی تحصیلاتش تمرکز کنه، میتونه دوباره آموزش پرواز رو از سر بگیره. در ۱۷ فوریه ۱۹۶۸، گاگارین با موفقیت از پایاننامه مهندسی هوافضای خودش در مورد پیکربندی آیرودینامیکی فضاپیما دفاع کرد و با درجه ممتاز از آکادمی مهندسی نیروی هوایی ژوکوفسکی فارغالتحصیل شد. اما سرنوشت، فرصت زیادی برای پرواز دوباره به او نداد.
زندگی شخصی یوری گاگارین: فراتر از یک قهرمان
پشت چهره یک قهرمان ملی و یک چهره جهانی، یوری گاگارین یک زندگی شخصی هم داشت. اون در سال ۱۹۵۷، زمانی که هنوز دانشجوی مدرسه خلبانی بود، در جشنهای روز اول ماه می در میدان سرخ مسکو با والنتینا گوریاچوا آشنا شد. والنتینا یک تکنسین پزشکی بود که از دانشکده پزشکی اورنبورگ فارغالتحصیل شده بود.
اونها در ۷ نوامبر همون سال ازدواج کردن؛ دقیقا همون روزی که گاگارین از مدرسه خلبانی فارغالتحصیل شد. یوری و والنتینا صاحب دو دختر شدن:
- یلنا یوریونا گاگارینا، متولد ۱۹۵۹، یک تاریخدان هنر است و از سال ۲۰۰۱ به عنوان مدیر کل موزههای کرملین مسکو کار میکنه.
- گالینا یوریونا گاگارینا، متولد ۱۹۶۱، استاد اقتصاد و رئیس دپارتمان در دانشگاه اقتصاد پلخانوف روسیه در مسکو است.
شهرت ناگهانی چالشهایی رو هم برای زندگی شخصیش به همراه داشت. در سپتامبر ۱۹۶۱، در یک تفرجگاه در دریای سیاه، گفته میشه که همسرش اون رو در حال معاشرت با پرستاری که بعد از یک حادثه قایقسواری بهش کمک کرده بود، غافلگیر کرد. یوری سعی کرد از طریق یک پنجره فرار کنه و از بالکن طبقه دوم به پایین پرید. این حادثه باعث جراحتی شد که یک زخم دائمی بالای ابروی چپش به جا گذاشت.
علایق و باورهای شخصی
گاگارین در جوانی یک ورزشکار مشتاق بود و به عنوان دروازهبان هاکی روی یخ بازی میکرد. اون همچنین از طرفداران بسکتبال بود و تیم مدرسه فنی صنعتی ساراتوف رو مربیگری میکرد و حتی داور هم بود.
یک موضوع بحثبرانگیز در مورد گاگارین، باورهای مذهبیشه. بعضی از منابع شوروی ادعا کردن که گاگارین در طول پرواز فضاییش گفته: «من هیچ خدایی اینجا بالا نمیبینم.» اما چنین کلماتی در متن دقیق مکالماتش با ایستگاههای زمینی وجود نداره.
در سال ۲۰۰۶، دوست گاگارین، سرهنگ والنتین پتروف، در مصاحبهای گفت که گاگارین هرگز این حرف رو نزده و این نقلقول از سخنرانی خروشچف در کمیته مرکزی حزب کمونیست در مورد کمپین ضدمذهبی دولت اومده که گفته بود: «گاگارین به فضا پرواز کرد، اما هیچ خدایی اونجا ندید.»
پتروف همچنین گفت که گاگارین در کودکی در کلیسای ارتدکس روسیه غسل تعمید داده شده بود. در سال ۲۰۱۱، مجله «فوما» از قول رئیس کلیسای ارتدکس در شهر ستارهها نوشت: «گاگارین دختر بزرگش یلنا رو کمی قبل از پرواز فضاییش غسل تعمید داد؛ خانوادهاش کریسمس و عید پاک رو جشن میگرفتن و در خونه شمایلهای مذهبی داشتن.»
با این حال، در زندگینامه رسمی گاگارین که توسط انتشارات دولتی شوروی در سال ۱۹۶۱ منتشر شد، متنی وجود داره که موضع رسمی شوروی در مورد مذهب رو تایید میکنه: «پرواز فضایی سرنشیندار ضربه کوبندهای به روحانیون بود. در سیل نامههایی که برای من فرستاده میشد، با خوشحالی اعترافاتی رو میخوندم که در اونها مومنان، تحت تاثیر دستاوردهای علم، خدا رو انکار میکردن و قبول داشتن که خدایی وجود نداره و هر چیزی که به نام او مرتبطه، خیال و مزخرفه.»
این تناقضها نشون میده که چطور شخصیت یک قهرمان ملی در یک سیستم ایدئولوژیک، میتونست پیچیده و چندوجهی باشه و بین باورهای شخصی و انتظارات رسمی دولت در نوسان باشه.
مرگ مرموز اولین فضانورد جهان: چه اتفاقی برای گاگارین افتاد؟
در ۲۷ مارس ۱۹۶۸، یوری گاگارین و مربی پروازش، ولادیمیر سریوگین، در حین یک پرواز آموزشی معمولی از پایگاه هوایی چکالوفسکی، با جت جنگنده میگ-۱۵ خود نزدیک شهر کیرژاچ سقوط کردن و هر دو کشته شدن. اجساد گاگارین و سریوگین سوزانده شد و خاکستر اونها در دیوارهای کرملین دفن شد.
مرگ گاگارین در هالهای از ابهام فرو رفت و علت سقوط هواپیماش هرگز به طور قطعی و شفاف اعلام نشد. این موضوع باعث به وجود اومدن گمانهزنیها و تئوریهای توطئه زیادی شد که تا امروز هم ادامه داره. حداقل سه تحقیق جداگانه توسط نیروی هوایی، کمیسیونهای رسمی دولتی و کاگب (سازمان اطلاعات و امنیت شوروی) انجام شد. طبق کتاب «مرد ستارهای: حقیقت پشت افسانه یوری گاگارین»، کاگب نه تنها در کنار اعضای نیروی هوایی و کمیسیون رسمی کار میکرد، بلکه «علیه» اونها هم فعالیت داشت.
گزارشها و تئوریهای مختلف درباره سقوط
۱. تئوری گزارش کاگب (که در مارس ۲۰۰۳ از طبقهبندی خارج شد):
این گزارش ادعا میکرد که اقدامات کارکنان پایگاه هوایی در سقوط نقش داشته. یک کنترلر ترافیک هوایی اطلاعات آب و هوایی قدیمی به گاگارین داده بود و در زمان پرواز، شرایط به شدت بدتر شده بود. خدمه زمینی هم مخازن سوخت خارجی رو به هواپیما متصل باقی گذاشته بودن، در حالی که پرواز آموزشی گاگارین به هوای صاف و بدون مخازن خارجی نیاز داشت.
نتیجهگیری این گزارش این بود که هواپیمای گاگارین یا به خاطر برخورد با یک پرنده یا برای جلوگیری از برخورد با یک هواپیمای دیگه، به شدت تغییر مسیر داده و وارد یک «چرخش» (spin) شده. به دلیل گزارش آب و هوایی قدیمی، خدمه فکر میکردن ارتفاعشون بیشتر از چیزیه که واقعا بود و نتونستن به درستی واکنش نشون بدن تا میگ-۱۵ رو از چرخش خارج کنن.
۲. تئوری دریچه هوای کابین (ارائه شده در سال ۲۰۰۵):
این تئوری که توسط یکی از بازرسان اولیه سقوط مطرح شد، میگه که یک دریچه هوای کابین به طور تصادفی توسط خدمه یا خلبان قبلی باز مونده بود. این موضوع باعث کمبود اکسیژن شده و خدمه توانایی کنترل هواپیما رو از دست دادن. یک نسخه دیگه از این تئوری میگه که خدمه متوجه باز بودن دریچه شدن و طبق دستورالعمل، یک شیرجه سریع به ارتفاع پایینتر انجام دادن تا به هوای قابل تنفس برسن، اما این شیرجه باعث شد از هوش برن و سقوط کنن.
۳. تئوری اسناد کمیسیون دولتی (که در آوریل ۲۰۱۱ از طبقهبندی خارج شد):
این اسناد نشون میداد که نتیجهگیری اصلی کمیسیون این بوده که گاگارین یا سریوگین یک مانور شدید انجام دادن، یا برای جلوگیری از برخورد با یک بالن هواشناسی یا برای «جلوگیری از ورود به لایه اول ابرها». این مانور باعث شده جت وارد یک «رژیم پروازی فوق بحرانی» و واماندگی (stall) در شرایط پیچیده جوی بشه.
۴. تئوری آلکسی لئونوف (همکار گاگارین و اولین راهپیمای فضایی):
این یکی از معتبرترین و جنجالیترین تئوریهاست. آلکسی لئونوف، که خودش عضو کمیسیون تحقیق درباره مرگ گاگارین بود، اون روز در حال انجام تمرینات چتربازی بود و «دو صدای انفجار بلند در دوردست» شنید.
لئونوف معتقده که یک جت سوخو-۱۵ پایینتر از حداقل ارتفاع مجازش پرواز میکرده. اون در مصاحبهای در سال ۲۰۱۳ با شبکه راشاتودی گفت:
«[خلبان سوخو-۱۵] به خاطر شرایط جوی وحشتناک متوجه نشد و در حین شکستن دیوار صوتی، با فاصله ۱۰ یا ۲۰ متری از کنار هواپیمای یوری و سریوگین رد شد.»
این تلاطم شدید ناشی از عبور جت سوخو، میگ-۱۵ رو به یک چرخش غیرقابل کنترل فرستاده. لئونوف گفت صدای انفجار اولی که شنید، مربوط به شکستن دیوار صوتی توسط جت سوخو بود و صدای دوم، صدای سقوط هواپیمای گاگارین. لئونوف گفت که بهش اجازه داده شده این اطلاعات رو عمومی کنه به شرطی که هویت خلبان سوخو-۱۵ رو فاش نکنه، چون اون خلبان حالا یک پیرمرد بیمار بود و هرگز از نزدیکیاش به هواپیمای گاگارین خبر نداشت.
۵. شایعات و تئوریهای توطئه دیگر:
- مشکل سلامتی سریوگین: یک نسخه دیگه میگه که حال سریوگین خوب نبود و در حین پرواز دچار حمله قلبی شد. بدنش روی کنترلها افتاد و هواپیما رو قفل کرد و گاگارین برای اینکه دوستش رو رها نکنه، تلاش کرد هواپیما رو کنترل کنه اما موفق نشد.
- نوشیدن الکل: شایعاتی مبنی بر اینکه گاگارین و سریوگین قبل از پرواز ودکا نوشیده بودن پخش شد، اما تحقیقات رسمی این موضوع رو رد کرد چون هیچ الکلی در خون خلبانان پیدا نشد.
- توطئه سیاسی: تئوریهای دیگهای میگن که مرگ گاگارین توسط لئونید برژنف، رهبر وقت شوروی، برنامهریزی شده بود، چون به محبوبیت گاگارین حسادت میکرد.
- شایعات عجیب: حتی شایعاتی وجود داشت که گاگارین مرگش رو جعل کرده و سالها با نامی دیگه زندگی کرده یا توسط موجودات فضایی ربوده شده!
با وجود گذشت بیش از نیم قرن، دولت روسیه هنوز تمام جزئیات گزارش ۲۹ جلدی تحقیق رو منتشر نکرده و معمای مرگ اولین مرد فضا همچنان یک راز باقی مونده.
میراث و افتخارات: نامی که جاودانه شد
مرگ تراژیک یوری گاگارین پایانی بر زندگی کوتاهش بود، اما شروعی برای جاودانگی نام او در تاریخ بود. افتخارات و یادبودهایی که به نام او ثبت شد، نشون میده که تاثیر او چقدر عمیق و جهانی بوده.
مدالها و نشانهای افتخار
- در ۱۴ آوریل ۱۹۶۱، یک رژه ۱۲ مایلی (۱۹ کیلومتری) با حضور میلیونها نفر در مسکو برگزار شد که در میدان سرخ به پایان رسید. اونجا به گاگارین عنوان قهرمان اتحاد جماهیر شوروی، نشان لنین، استاد ورزش شایسته اتحاد جماهیر شوروی و اولین خلبان-فضانورد اتحاد جماهیر شوروی اهدا شد.
- در ۱۵ آوریل، آکادمی علوم شوروی مدال طلای کنستانتین تسیولکوفسکی رو بهش داد.
- از کشورهای دیگه هم افتخارات زیادی گرفت. در چکسلواکی و بلغارستان عنوان قهرمان کار سوسیالیستی رو دریافت کرد.
- در کوبا، فیدل کاسترو اولین نشان پلایا خیرون رو بهش اهدا کرد.
- فدراسیون بینالمللی هوانوردی مدال طلای هوایی ۱۹۶۰ و مدال د لا وو ۱۹۶۱ رو بهش تقدیم کرد.
- از اندونزی، لهستان، مجارستان، ویتنام، ایتالیا و بریتانیا هم مدالها و نشانهای مختلفی دریافت کرد.
- رئیس جمهور برزیل در ۲ آگوست ۱۹۶۱ نشان لیاقت هوانوردی رو بهش داد.
- در مصر، نشان نیل و کلیدهای طلایی دروازههای قاهره رو دریافت کرد.
- در ۲۲ اکتبر ۱۹۶۳، به همراه والنتینا ترشکوا (اولین زن فضانورد)، نشان کارل مارکس رو از آلمان شرقی گرفت.
یادبودها و نامگذاریها
روز پرواز فضایی گاگارین، یعنی ۱۲ آوریل، یک روز تاریخی شد. از سال ۱۹۶۲، این روز به عنوان روز فضانوردی در شوروی و بعدها در روسیه جشن گرفته میشه. از سال ۲۰۱۱، سازمان ملل این روز رو روز جهانی پرواز فضایی بشر نامگذاری کرد. همچنین از سال ۲۰۰۰، یک جشن بینالمللی به نام «شب یوری» (Yuri’s Night) هر سال برای بزرگداشت دستاوردهای فضایی برگزار میشه.
مکانهایی که به نام گاگارین نامگذاری شدن:
- مرکز آموزش فضانوردان یوری گاگارین در شهر ستارهها.
- سکوی پرتاب گاگارین (Gagarin’s Start) در پایگاه فضایی بایکونور، همون سکویی که اسپوتنیک ۱ و وستوک ۱ از اون پرتاب شدن.
- شهر گژاتسک، محل زندگیش، به شهر گاگارین تغییر نام داد.
- آکادمی نیروی هوایی روسیه به آکادمی نیروی هوایی گاگارین تغییر نام داد.
- خیابانها و شهرهایی در لهستان، ارمنستان و دیگر کشورها به نام او نامگذاری شدن.
یادبود در ماه:
- در ماموریت آپولو ۱۱ در سال ۱۹۶۹، نیل آرمسترانگ و باز آلدرین یک کیف یادبود حاوی مدالهایی به یاد گاگارین و کوماروف روی سطح ماه گذاشتن.
- در سال ۱۹۷۱، فضانوردان آپولو ۱۵ مجسمه کوچک «فضانورد سقوط کرده» رو به عنوان یادبودی برای فضانوردان آمریکایی و شوروی که در مسابقه فضایی کشته شده بودن، روی ماه قرار دادن. نام یوری گاگارین در کنار ۱۴ نفر دیگه روی پلاک این مجسمه حک شده بود.
- یک دهانه آتشفشانی به قطر ۲۶۲ کیلومتر در سمت پنهان ماه به نام او نامگذاری شده.
یادبود در فرهنگ و هنر:
- یک مجموعه آهنگ میهنی شوروی به نام «صورت فلکی گاگارین» توسط الکساندرا پاخموتووا و نیکولای دوبرونراووف ساخته شد. معروفترین آهنگ این مجموعه به جمله معروف گاگارین «پایخالی!» اشاره داره.
- قطعات موسیقی زیادی با الهام از او ساخته شده، از جمله «هی گاگارین» از ژان میشل ژار.
- جام قهرمانی لیگ کنتیننتال هاکی (لیگ هاکی روی یخ روسیه) «جام گاگارین» نامگذاری شده.
- در یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۰، گاگارین به عنوان ششمین قهرمان فضایی محبوب، همرده با شخصیت خیالی جیمز تی. کرک از «پیشتازان فضا» انتخاب شد.
- یک مستند-درام روسی به نام «گاگارین: اولین در فضا» در سال ۲۰۱۳ منتشر شد.
مجسمهها و بناهای یادبود:
تندیسهای زیادی از گاگارین در سراسر روسیه و جهان وجود داره. یکی از معروفترین اونها بنای یادبود یوری گاگارین در مسکو است که در سال ۱۹۸۰ رونمایی شد. این مجسمه ۳۸ متری از تیتانیوم ساخته شده.
مجسمههایی از او در لندن، هیوستون (تگزاس)، نیکوزیا (قبرس)، کاراگاندا (قزاقستان) و حتی جاکارتا (اندونزی) نصب شده. البته همه این مجسمهها هم بیحاشیه نبودن. در سال ۲۰۱۸، یک مجسمه از گاگارین در بلگراد (صربستان) نصب شد که به خاطر سر نامتناسب و کوچکش مورد تمسخر قرار گرفت و بعد از کمتر از یک هفته برداشته شد تا یک مجسمه جدید ساخته بشه.
بزرگترین پرتره گاگارین در جهان هم یک نقاشی دیواری غولپیکر بر روی نمای یک ساختمان بیست طبقه در منطقه اودینتسوو روسیه است که توسط هنرمند ایتالیایی، یوریت، در سال ۲۰۱۹ کشیده شده. این همه یادبود نشون میده که داستان یوری گاگارین، پسری که از یک روستای کوچک به ستارهها رسید، همچنان در قلب و ذهن مردم جهان زنده است.
پرسش و پاسخ: چند سوال رایج درباره یوری گاگارین
سوال ۱: پس واقعا یوری گاگارین اولین انسانی بود که به فضا رفت؟
بله، به طور قطعی یوری گاگارین اولین انسانی بود که به فضا سفر کرد و به دور مدار زمین چرخید. البته یک نکته فنی وجود داشت که باعث بحث شد. اون موقع قوانین فدراسیون بینالمللی هوانوردی میگفت که خلبان باید با وسیله پرندهاش فرود بیاد تا رکوردش ثبت بشه، اما گاگارین طبق برنامه از کپسولش جدا شد و با چتر نجات فرود اومد. شوروی اول این موضوع رو مخفی کرد، اما بعدا فدراسیون قوانینش رو تغییر داد و رکورد گاگارین رو به طور کامل تایید کرد چون مراحل اصلی پرتاب، گردش در مدار و بازگشت ایمن خلبان با موفقیت انجام شده بود.
سوال ۲: بالاخره دلیل اصلی مرگ گاگارین چی بود؟ این همه تئوری وجود داره!
این سوالی است که هنوز جواب قطعی نداره. دولت روسیه هیچوقت گزارش کامل تحقیقات رو منتشر نکرده. اما معتبرترین و محتملترین تئوری، همونیه که همکارش آلکسی لئونوف مطرح کرده. طبق این تئوری، یک جت جنگنده دیگه (سوخو-۱۵) با سرعت مافوق صوت و در ارتفاع خیلی پایین، از نزدیک هواپیمای گاگارین رد شده و تلاطم شدید ناشی از اون باعث شده کنترل میگ-۱۵ از دست بره و سقوط کنه. لئونوف گفته که اسناد از طبقهبندی خارج شدهای رو دیده که این موضوع رو تایید میکنه. بقیه تئوریها مثل نقص فنی، بالن هواشناسی, یا توطئههای سیاسی در حد گمانهزنی باقی موندن.
سوال ۳: ماجرای جمله «من خدایی اینجا بالا نمیبینم» واقعیت داشت؟
خیر، به احتمال زیاد این جمله رو گاگارین نگفته. این جمله در هیچکدوم از متنهای ضبطشده مکالماتش با زمین وجود نداره. دوست نزدیکش، سرهنگ والنتین پتروف، گفته که این جمله رو نیکیتا خروشچف، رهبر شوروی، در یک سخنرانی در راستای تبلیغات ضدمذهبی دولت به کار برد و به گاگارین نسبت داد. اتفاقا شواهدی وجود داره که نشون میده گاگارین فردی مذهبی بوده، در کلیسا غسل تعمید داده شده بود و حتی دخترش رو هم قبل از پرواز فضاییش غسل تعمید داده بود.
سوال ۴: چرا شوروی اینقدر روی جزئیات زندگی و مرگ گاگارین مخفیکاری میکرد؟
دلیل اصلی، تبلیغات و حفظ تصویر یک قهرمان بینقص بود. در دوران جنگ سرد، هر دستاورد علمی یا فضایی یک ابزار سیاسی قدرتمند بود. شوروی میخواست گاگارین رو به عنوان نماد برتری سیستم کمونیستی به دنیا معرفی کنه. به همین خاطر، هر چیزی که این تصویر رو خدشهدار میکرد (مثل جزئیات فرود با چتر، مشکلات شخصی، یا اشتباهات احتمالی در سیستم هوانوردی که منجر به مرگش شد) مخفی نگه داشته میشد. اونها نمیخواستن هیچ نقصی در برنامه فضایی یا قهرمان ملیشون به چشم بیاد.
منابع
- [۲] Mystery of Yuri Gagarin’s Death Solved –
- [۴] Yuri Gagarin lived a historic life. Here’s why his death is a mystery | National Post
- [۶] The Terrible Fate of Vladimir Komarov and the Lost Cosmonauts | by Campfire Stories: Astonishing History | Medium
- [۸] SPUTNIK, YURI GAGARIN AND THE FIRST DOGS IN SPACE | Facts and Details
- [۱۰] Fifty years on, Yuri Gagarin’s death still shrouded in mystery
دیدگاهتان را بنویسید