خلاصه
- اعتراضات میدان تیانآنمن تو سال ۱۹۸۹ از ۱۵ آوریل با مرگ هو یائوبانگ شروع شد و تا ۴ ژوئن با سرکوب نظامی تموم شد.
- دانشجوها و کارگرها به خاطر فساد، تورم، و نبود آزادیهای سیاسی و مطبوعاتی اعتراض میکردن.
- دولت چین اولش بین برخورد نرم و سرکوب تردید داشت، اما در نهایت با اعلام حکومت نظامی و ورود ارتش، اعتراضات رو به خشونت کشید.
- آمار دقیقی از کشتهها وجود نداره، ولی تخمینها از چند صد تا چندین هزار نفره و هزاران نفر هم زخمی شدن.
- «مرد تانکی» یکی از نمادهای مهم این رویداد شد که جلوی ستونی از تانکها ایستاد و هویتش هیچوقت مشخص نشد.
- این اتفاق باعث توقف اصلاحات سیاسی، تشدید سانسور و تمرکز بیشتر حزب کمونیست روی ناسیونالیسم شد.
- ژائو زیانگ، دبیرکل وقت حزب، به خاطر موضع نرمش برکنار و تا آخر عمرش تو حصر خانگی قرار گرفت.
- کشورهای غربی این سرکوب رو محکوم کردن و تحریمهایی رو مثل ممنوعیت فروش سلاح به چین اعمال کردن.
شاید اسم میدون «تیانآنمن» به گوشتون خورده باشه، جایی که تو سال ۱۹۸۹ میلادی یه سری اتفاقات مهم افتاد که مسیر چین رو برای همیشه عوض کرد. این ماجراها که بهشون «رویداد چهارم ژوئن» هم میگن، از ۱۵ آوریل شروع شدن و تا ۴ ژوئن ادامه داشتن و در نهایت با ورود ارتش به میدون و جمع کردن معترضان تموم شد. این اتفاقات فقط تو پکن نبود و تو حدود ۴۰۰ شهر دیگه چین هم خبرهایی بود، اما مرکز اصلی ماجرا همون میدون تیانآنمن بود.
این اعتراضات که دانشجوها شروعش کرده بودن، بخشی از یه جنبش بزرگتر به اسم «جنبش دموکراسی ۸۹» بود و به عنوان یکی از نقاط عطف جنگ سرد و انقلابهای سال ۱۹۸۹ شناخته میشه.
داستان از کجا شروع شد؟
همه چیز با مرگ «هو یائوبانگ» دبیرکل حزب کمونیست چین که طرفدار اصلاحات بود، تو آوریل ۱۹۸۹ جرقه خورد. اون زمان چین داشت یه دوره رشد سریع اقتصادی و تغییرات اجتماعی بزرگ رو تجربه میکرد و مردم و حتی بعضی از سیاسیون نگران آینده کشور بودن. مشکلاتی مثل تورم، فساد، آماده نبودن فارغالتحصیلها برای اقتصاد جدید و محدودیتهای سیاسی، حسابی مردم رو کلافه کرده بود.
دانشجوها با اینکه خیلی سازماندهی شده نبودن و هدفهاشون با هم فرق داشت، یه سری خواستههای مشترک داشتن. اونها دنبال چیزهایی مثل این بودن:
- پایان دادن به فساد تو حزب کمونیست چین
- اصلاحات دموکراتیک
- آزادی مطبوعات
- آزادی بیان
- آزادی تشکلها
- برابری اجتماعی
- نقش داشتن مردم تو اصلاحات اقتصادی
- برگشتن شغلهای دولتی با امنیت بالا (معروف به کاسه برنج آهنی)
- شفافیت و پاسخگویی بیشتر مسئولان
کارگرها هم بیشتر نگران تورم و از بین رفتن خدمات رفاهی بودن. در نهایت، همه این گروهها سر موضوع مبارزه با فساد و اصلاح سیاستهای اقتصادی با هم متحد شدن. تو اوج اعتراضات، حدود یک میلیون نفر تو میدون تیانآنمن جمع شده بودن.
دولت چه واكنشى نشون داد؟
دولت چین اولش بین دو راهی مونده بود؛ یه عده میگفتن با دانشجوها کنار بیان و یه عده دیگه میگفتن باید برخورد جدی بشه. این اختلاف نظر تو رهبری حزب کمونیست کاملا مشخص بود. تو ماه مه، دانشجوها اعتصاب غذا کردن و این حرکتشون باعث شد حمایت مردمی از سراسر کشور بیشتر بشه و اعتراضات به حدود ۴۰۰ شهر دیگه هم کشیده بشه.
در نهایت، دولت راه دوم رو انتخاب کرد. در تاریخ ۲۰ مه، شورای دولتی حکومت نظامی اعلام کرد و حدود ۳۰۰ هزار سرباز به سمت پکن حرکت کردن. بعد از چند هفته درگیریهای پراکنده بین ارتش و معترضان که از هر دو طرف زخمیهای زیادی به جا گذاشت، رهبران ارشد حزب کمونیست تو جلسهای در تاریخ ۱ ژوئن تصمیم گرفتن که میدون رو خالی کنن.
سربازها در ساعات اولیه صبح ۴ ژوئن از خیابونهای اصلی وارد مرکز پکن شدن و با معترضانی که سعی میکردن جلوشون رو بگیرن، درگیر شدن. این درگیریها خیلی خونین بود و تعداد زیادی از مردم، چه معترض، چه رهگذر و حتی خود سربازها کشته شدن. آمار دقیقی از کشتهها وجود نداره و تخمینها از چند صد نفر تا چند هزار نفر متغیره. هزاران نفر هم زخمی شدن.
اسمهای مختلف برای یک رویداد
این اتفاق تو خود چین به «رویداد چهارم ژوئن» (六四事件) معروفه. دولت چین از سال ۱۹۸۹ تا حالا از اسمهای مختلفی برای این ماجرا استفاده کرده. اول بهش میگفت «شورش ضدانقلابی»، بعد شد «شورش»، و بعدتر از عبارتهایی مثل «آشوب سیاسی» و «طوفان ۱۹۸۹» استفاده کرد. اسم رسمی که دولت چین به کار میبره اینه: «آشوب سیاسی بین بهار و تابستان ۱۹۸۹».
بیرون از چین و بین منتقدها، معمولا بهش میگن «کشتار چهارم ژوئن» یا «سرکوب چهارم ژوئن». برای دور زدن سانسور اینترنتی تو چین، مردم از اسمهای خلاقانهای استفاده میکنن، مثلا:
- ۳۵ مه: که همون چهارم ژوئن میشه.
- VIIV: که به حروف رومی یعنی ۶ و ۴.
- هشت به توان دو: چون هشت به توان دو میشه ۶۴ (ماه ششم، روز چهارم).
- ۸۹۶۴: که فرمت تاریخ به صورت سال، ماه و روزه.
تو انگلیسی هم از عبارتهای «کشتار میدون تیانآنمن» یا «اعتراضات میدون تیانآنمن» استفاده میشه. البته جالبه بدونید که بیشتر خشونتها دقیقا تو خود میدون اتفاق نیفتاد، بلکه تو خیابونهای اطراف، مخصوصا تو خیابون «چانگآن» و نزدیک محله «موکسیدی» بود. این اسمها یه تصور اشتباه دیگه هم ایجاد میکنن که انگار اعتراضات فقط تو پکن بوده، در حالی که همونطور که گفتیم، تو خیلی از شهرهای دیگه چین هم مردم به خیابونها اومده بودن.
ریشههای ماجرا: چین در مسیر تغییر
برای اینکه بفهمیم چی شد که کار به اینجا کشید، باید یه کم به عقب برگردیم.
اصلاحات اقتصادی و آشفتگیها
انقلاب فرهنگی چین با مرگ «مائو زدونگ» در سال ۱۹۷۶ تموم شد. این دوره آسیبهای شدیدی به اقتصاد و جامعه چین زده بود و کشور تو فقر فرو رفته بود. بعد از مائو، «دنگ شیائوپینگ» با ایده «برگردوندن نظم از دل آشوب» روی کار اومد و یه برنامه جامع برای اصلاحات اقتصادی شروع کرد که بهش «اصلاحات و درهای باز» میگن. هدف اصلی، رفاه مادی به جای ایدئولوژی بود. دنگ برای پیش بردن برنامههاش، متحدان خودش مثل «ژائو زیانگ» رو به عنوان نخستوزیر و «هو یائوبانگ» رو به عنوان دبیرکل حزب کمونیست منصوب کرد.
این اصلاحات با اینکه در کل با استقبال مردم روبرو شد، اما مشکلات جدیدی هم به وجود آورد، مخصوصا فساد و فامیلبازی بین مقامات حزب. یکی از بزرگترین مشکلات، سیستم قیمتگذاری دوگانه بود. از دهه ۱۹۵۰ قیمتها به صورت دستوری پایین نگه داشته شده بود. با اصلاحات، بعضی قیمتها ثابت موندن و بعضیها اجازه پیدا کردن که تو بازار نوسان کنن. این وضعیت به کسایی که ارتباطات قوی داشتن اجازه میداد کالاها رو با قیمت دولتی بخرن و تو بازار آزاد با قیمت بالاتر بفروشن. این موضوع باعث شد فساد به شدت زیاد بشه و مردم، به خصوص روشنفکرها، به این نتیجه برسن که تنها راه حل، اصلاحات دMoکراتیک و حاکمیت قانونه.
در سال ۱۹۸۸، رهبری حزب تصمیم گرفت که به سمت سیستم قیمتگذاری بازار آزاد بره. به محض پخش شدن این خبر، مردم از ترس گرونی به بانکها هجوم بردن و شروع به خرید و انبار کردن کالاها کردن. دولت ترسید و کمتر از دو هفته بعد، این تصمیم رو لغو کرد، اما اثراتش باقی موند. تورم سر به فلک کشید. شاخص قیمت مصرفکننده تو پکن بین سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸، سی درصد افزایش پیدا کرد. این یعنی کارمندها دیگه نمیتونستن کالاهای اساسی رو بخرن. از طرفی، کارخونههای دولتی که سودده نبودن، تحت فشار قرار گرفتن تا هزینههاشون رو کم کنن و این موضوع امنیت شغلی، خدمات درمانی و مسکن یارانهای میلیونها نفر رو که به «کاسه برنج آهنی» معروف بود، به خطر انداخت.
بحران مشروعیت و نارضایتی اجتماعی
رهبران اصلاحطلب تو سال ۱۹۷۸ فکر میکردن که روشنفکرها نقش اصلی رو تو هدایت اصلاحات بازی میکنن، اما اینطور نشد. از یه طرف، جنبش روشنفکری جدیدی به اسم «روشنگری نو» شکل گرفت که ایدههای لیبرال مثل دموکراسی، حقوق بشر و آزادی رو ترویج میکرد. در مقابل، دنگ شیائوپینگ در سال ۱۹۷۹ «چهار اصل کاردینال» رو مطرح کرد تا جلوی آزادیهای سیاسی بیش از حد رو بگیره.
از طرف دیگه، با اینکه دانشگاههای جدید باز شدن، سیستم آموزشی دولتی نمیتونست نیروی کار کافی برای بخشهای جدید اقتصاد مثل کشاورزی مدرن، صنعت سبک، خدمات و سرمایهگذاری خارجی تربیت کنه. بازار کار برای دانشجوهای علوم انسانی خیلی محدود بود. شرکتهای خصوصی هم دیگه مجبور نبودن دانشجوهایی رو که دولت معرفی میکرد استخدام کنن و خیلی از شغلهای خوب بر اساس فامیلبازی و پارتیبازی تقسیم میشد. دانشجوها و روشنفکرها با دیدن این وضعیت و شانس کم برای رفتن به خارج از کشور، بیشتر به مسائل سیاسی علاقهمند شدن. گروههای مطالعاتی کوچیکی مثل «سالن دموکراسی» و «سالن چمن» تو دانشگاههای پکن شکل گرفت و دانشجوها رو تشویق میکرد که از نظر سیاسی فعال بشن.
همزمان، ایدئولوژی سوسیالیستی حزب با روی آوردن به شیوههای سرمایهداری، دچار بحران مشروعیت شده بود. شرکتهای خصوصی باعث به وجود اومدن یه عده نوکیسه شده بودن که از قوانین ضعیف سوءاستفاده میکردن و ثروتشون رو به رخ بقیه میکشیدن. نارضایتی عمومی از توزیع ناعادلانه ثروت زیاد شده بود و مردم احساس میکردن که طمع، جای مهارت رو گرفته. یه جور ناامیدی نسبت به آینده کشور وجود داشت.
این اصلاحات گسترده، باعث اختلاف نظر تو رهبری حزب هم شد. اصلاحطلبها به رهبری «هو یائوبانگ» طرفدار آزادی سیاسی بیشتر بودن و محافظهکارها به رهبری «چن یون» معتقد بودن که اصلاحات زیادی تند رفته و باید کنترل دولت بیشتر بشه. هر دو گروه برای پیش بردن سیاستهاشون به حمایت رهبر اصلی یعنی «دنگ شیائوپینگ» نیاز داشتن.
اعتراضات دانشجویی سال ۱۹۸۶
در اواسط سال ۱۹۸۶، یه استاد اخترفیزیک به اسم «فانگ لیژی» که از دانشگاه پرینستون آمریکا برگشته بود، شروع کرد به سخنرانی تو دانشگاههای چین در مورد آزادی، حقوق بشر و تفکیک قوا. حرفهای اون بین دانشجوها خیلی محبوب شد. در مقابل، دنگ شیائوپینگ هشدار داد که فانگ داره کورکورانه از سبک زندگی غربی و سرمایهداری تقلید میکنه و به ایدئولوژی سوسیالیستی چین ضربه میزنه.
در دسامبر ۱۹۸۶، دانشجوها با الهام از حرفهای فانگ، تظاهراتی رو علیه کندی روند اصلاحات برگزار کردن. این اعتراضات که اول تو شهر «هفی» بود، سریع به شانگهای، پکن و شهرهای بزرگ دیگه کشیده شد. رهبری حزب نگران شد و دانشجوها رو متهم کرد که دارن آشوبهای دوره انقلاب فرهنگی رو تکرار میکنن.
تقصیر این ماجراها گردن دبیرکل، «هو یائوبانگ»، افتاد. بهش گفتن که در مقابل اعتراضات «نرم» برخورد کرده و ثبات اجتماعی رو به خطر انداخته. محافظهکارها به شدت ازش انتقاد کردن و اون مجبور شد در ۱۶ ژانویه ۱۹۸۷ استعفا بده. بعد از اون، حزب یه کمپین به اسم «مبارزه با لیبرالیسم بورژوایی» راه انداخت که هدفش خود هو، آزادیهای سیاسی و ایدههای غربی بود. این کمپین جلوی اعتراضات دانشجویی رو گرفت، اما هو یائوبانگ همچنان بین روشنفکرها و دانشجوها محبوب موند.
اصلاحات سیاسی
در ۱۸ اوت ۱۹۸۰، دنگ شیائوپینگ تو یه سخنرانی مهم به اسم «درباره اصلاح سیستم رهبری حزب و دولت»، رسما اصلاحات سیاسی رو تو چین کلید زد. اون از بوروکراسی، تمرکز قدرت و پدرسالاری انتقاد کرد و پیشنهاد داد که برای پستهای مهم محدودیت دوره مسئولیت گذاشته بشه. در نتیجه این حرفها، قانون اساسی جدید چین که به قانون اساسی ۱۹۸۲ معروفه، تصویب شد.
در سال ۱۹۸۶، دنگ دوباره روی اصلاحات سیاسی تاکید کرد چون حس میکرد که سیستم سیاسی قدیمی جلوی اصلاحات اقتصادی بیشتر رو گرفته و باعث فساد و نابرابری شده. یه کمیته پنج نفره برای بررسی این موضوع تشکیل شد که «ژائو زیانگ» هم عضوش بود. هدف دنگ این بود که کارایی دولت رو بالا ببره و مسئولیتهای حزب و دولت رو از هم جدا کنه، اما همچنان مخالف سیستمهای غربی مثل تفکیک قوا به سبک اونها بود.
در اکتبر ۱۹۸۷، تو سیزدهمین کنگره ملی حزب کمونیست، ژائو زیانگ یه گزارش مهم در مورد اصلاحات سیاسی ارائه داد. اون تو سخنرانیاش گفت که سوسیالیسم تو چین هنوز تو مرحله اولیهشه و قدمهای بعدی برای اصلاحات سیاسی رو مشخص کرد، از جمله ترویج حاکمیت قانون، تفکیک قوا و بهبود سیستم انتخابات. تو همین کنگره، ژائو زیانگ به عنوان دبیرکل حزب کمونیست انتخاب شد.
شروع اعتراضات سال ۱۹۸۹
مرگ هو یائوبانگ؛ جرقهای در انبار باروت
وقتی هو یائوبانگ در ۱۵ آوریل ۱۹۸۹ به طور ناگهانی بر اثر سکته قلبی فوت کرد، دانشجوها به شدت واکنش نشون دادن. خیلیها معتقد بودن که مرگش به استعفای اجباریاش ربط داشته. مرگ هو یه انگیزه اولیه برای تجمعهای بزرگ دانشجویی شد. تو دانشگاهها پوسترها و اعلامیههایی در ستایش هو نصب شد که خیلی زود جاشون رو به شعارهایی در مورد مسائل سیاسی بزرگتر مثل فساد، دموکراسی و آزادی مطبوعات داد.
تجمعهای خودجوش برای عزاداری از همون روز ۱۵ آوریل کنار بنای یادبود قهرمانان خلق تو میدون تیانآنمن شروع شد. دانشجوهای دانشگاه پکن و دانشگاه چینهوا هم کم کم به این تجمعها اضافه شدن. روز ۱۷ آوریل، دانشجوهای دانشگاه علوم سیاسی و حقوق چین یه تاج گل بزرگ درست کردن و به سمت میدون راه افتادن. جمعیت خیلی بیشتر از چیزی بود که انتظار میرفت. حدود ۵۰۰ دانشجو به دروازه شرقی تالار بزرگ خلق، نزدیک میدون تیانآنمن رسیدن و برای هو عزاداری کردن. کم کم این تجمع تبدیل به یه اعتراض شد و دانشجوها یه لیست از خواستههاشون رو آماده کردن که به «هفت تقاضا» معروف شد:
- تایید دیدگاههای هو یائوبانگ در مورد دموکراسی و آزادی.
- اعتراف به اشتباه بودن کمپینهای ضد «آلودگی معنوی» و «لیبرالیسم بورژوایی».
- انتشار اطلاعات درآمد رهبران دولت و خانوادههاشون.
- اجازه فعالیت روزنامههای خصوصی و پایان سانسور مطبوعات.
- افزایش بودجه آموزش و حقوق روشنفکرها.
- پایان دادن به محدودیتها برای تظاهرات در پکن.
- پوشش بیطرفانه اخبار دانشجوها در رسانههای رسمی.
صبح روز ۱۸ آوریل، دانشجوها هنوز تو میدون بودن. چند هزار نفرشون هم جلوی «دروازه شینهوا»، ورودی «ژونگنانهای» (محل استقرار رهبران حزب) جمع شدن و خواستار گفتگو با دولت بودن. وقتی پلیس جلوشون رو گرفت، همونجا تحصن کردن.
مراسم تشییع جنازه رسمی هو در ۲۲ آوریل برگزار شد. شب قبلش، حدود ۱۰۰ هزار دانشجو به سمت میدون تیانآنمن راهپیمایی کردن، با اینکه مقامات پکن گفته بودن میدون برای مراسم بسته است. مراسم تشییع که تو تالار بزرگ خلق با حضور رهبران برگزار میشد، به صورت زنده برای دانشجوها پخش شد. دبیرکل «ژائو زیانگ» سخنرانی کرد، اما مراسم فقط ۴۰ دقیقه طول کشید و خیلی سریع تموم شد که این موضوع دانشجوها رو عصبانیتر کرد.
بعد از مراسم، سه دانشجو به اسمهای «ژو یونگجون»، «گو هایفنگ» و «ژانگ ژیونگ» روی پلههای تالار بزرگ خلق زانو زدن تا یه طومار رو تحویل بدن و خواستار دیدار با نخستوزیر «لی پنگ» شدن. یه دانشجوی دیگه به اسم «وورکایشی» هم کنارشون یه سخنرانی کوتاه و احساسی کرد و از لی پنگ خواست که بیاد بیرون و باهاشون حرف بزنه. اما هیچکدوم از رهبران بیرون نیومدن و این دانشجوها رو خیلی ناامید و عصبانی کرد. بعضیهاشون خواستار تحریم کلاسهای درس شدن.
دانشجوها کم کم شروع به سازماندهی خودشون کردن. در ۲۳ آوریل، «فدراسیون خودمختار دانشجویان پکن» (یا اتحادیه) تشکیل شد. این اتحادیه خواستار تحریم سراسری کلاسها تو همه دانشگاههای پکن شد. این سازمان مستقل، رهبران حزب رو نگران کرد.
سرمقاله ۲۶ آوریل؛ بنزین روی آتش
وقتی ژائو زیانگ برای یه سفر رسمی به کره شمالی رفت، «لی پنگ» مسئول اجرایی پکن شد. در ۲۴ آوریل، لی پنگ با مقامات پکن جلسه گذاشت و اونها اعتراضات رو به عنوان یه توطئه برای سرنگونی نظام سیاسی چین و رهبران حزب، از جمله خود دنگ شیائوپینگ، جلوه دادن. در غیاب ژائو، کمیته دائمی پولیتبورو (PSC) تصمیم گرفت که با معترضان برخورد جدی کنه. صبح ۲۵ آوریل، رئیس جمهور «یانگ شانگکون» و نخستوزیر لی پنگ با دنگ شیائوپینگ دیدار کردن. دنگ هم از موضع سرسختانه حمایت کرد و گفت باید یه هشدار جدی از طریق رسانهها داده بشه تا جلوی تظاهرات بیشتر گرفته بشه.
در ۲۶ آوریل، روزنامه رسمی حزب، «پیپلز دیلی»، یه سرمقاله تو صفحه اولش با عنوان «لازم است موضعی روشن علیه آشوبها اتخاذ شود» منتشر کرد. این سرمقاله عملا جنبش دانشجویی رو یه شورش ضدحزبی و ضد دولتی معرفی کرد. این مقاله دانشجوها رو به شدت عصبانی کرد و به جای اینکه اونها رو بترسونه، باعث شد جبههگیریشون در مقابل دولت شدیدتر بشه. این سرمقاله تا آخر اعتراضات یکی از نقاط اصلی اختلاف بود.
تظاهرات ۲۷ آوریل و عقبنشینی دولت
در ۲۷ آوریل، حدود ۵۰ تا ۱۰۰ هزار دانشجو از همه دانشگاههای پکن به سمت میدون تیانآنمن راهپیمایی کردن. اونها از صفهای پلیس رد شدن و در طول مسیر حمایت گسترده مردمی، به خصوص از طرف کارگرهای کارخونهها، رو به دست آوردن. رهبران دانشجوها برای اینکه نشون بدن جنبششون وطنپرستانه است، شعارهای ضدکمونیستی رو کمتر کردن و بیشتر روی شعارهای «ضد فساد» و «ضد فامیلبازی» تمرکز کردن.
موفقیت بزرگ این راهپیمایی، دولت رو مجبور به عقبنشینی و گفتگو با نمایندههای دانشجوها کرد. در ۲۹ آوریل، سخنگوی شورای دولتی با نمایندههای انجمنهای دانشجویی رسمی دیدار کرد، اما این گفتگوها نتیجه خاصی نداشت و رهبران مستقل دانشجویی مثل وورکایشی حاضر به شرکت در اون نشدن.
وقتی ژائو زیانگ در ۳۰ آوریل از کره شمالی برگشت، لحن دولت نرمتر شد. از نظر ژائو، رویکرد سرسختانه جواب نمیداد و باید با دانشجوها کنار اومد. ژائو اجازه داد که رسانهها گزارشهای مثبتی از جنبش پخش کنن و در روزهای ۳ و ۴ مه، دو سخنرانی دلسوزانه انجام داد. اون گفت که نگرانیهای دانشجوها در مورد فساد به حقه و جنبششون یه حرکت وطنپرستانه است. این حرفها عملا پیام سرمقاله ۲۶ آوریل رو خنثی کرد. خیلی از دانشجوها از این عقبنشینی دولت راضی شدن و بعد از راهپیمایی روز ۴ مه، بیشتر دانشگاهها به تحریم کلاسها پایان دادن و جنبش کم کم داشت سرد میشد.
اوجگیری دوباره اعتراضات
اعتصاب غذا و سفر گورباچف
با اینکه جنبش داشت آروم میشد، یه عده از رهبران کاریزماتیک مثل «وانگ دان» و «وورکایشی» میخواستن دوباره بهش هیجان بدن. اونها به پیشنهادهای دولت برای گفتگو اعتماد نداشتن و فکر میکردن این فقط یه تاکتیک برای خریدن وقته. برای همین، تصمیم گرفتن یه حرکت جدیتر انجام بدن: اعتصاب غذا. این اعتصاب غذا قرار بود از ۱۳ مه شروع بشه.
دانشجوها اعتصاب غذا رو دو روز قبل از سفر مهم «میخائیل گورباچف»، رهبر شوروی، به چین شروع کردن. اونها میدونستن که مراسم استقبال رسمی از گورباچف قراره تو میدون تیانآنمن برگزار بشه و میخواستن از این فرصت استفاده کنن تا دولت رو تحت فشار بذارن. این حرکت باعث شد که حمایت مردمی دوباره اوج بگیره و جنبش دانشجویی از نظر اخلاقی دست بالا رو پیدا کنه. بعد از ظهر ۱۳ مه، حدود ۳۰۰ هزار نفر تو میدون جمع شده بودن.
دانشجوها از شهرهای دیگه هم به پکن اومدن تا به اعتراضات ملحق بشن. دنگ شیائوپینگ که از این وضعیت عصبانی بود، دستور داد که میدون برای سفر گورباچف خالی بشه. ژائو زیانگ دوباره سعی کرد با روش نرم قضیه رو حل کنه و با دانشجوها مذاکره کنه. اون فکر میکرد میتونه از حس وطنپرستی دانشجوها استفاده کنه چون هیچکس دوست نداشت کشورش جلوی یه رهبر خارجی شرمنده بشه.
«یان مینگفو»، رئیس جبهه متحد حزب کمونیست، یه جلسه فوری با رهبران دانشجو و روشنفکرهایی مثل «لیو شیائوبو» برگزار کرد. اون گفت که دولت آماده گفتگوی فوریه، اما بهشون فهموند که مراسم استقبال از گورباچف چه دانشجوها از میدون برن چه نرن، لغو میشه و این عملا قدرت چانهزنی دانشجوها رو ازشون گرفت. این خبر باعث سردرگمی بین رهبران دانشجو شد.
محدودیتهای مطبوعاتی تو این دوره کمتر شده بود و رسانههای دولتی حتی تصاویری از اعتصابکنندهها پخش میکردن. روشنفکرها هم از دانشجوها خواستن که برای کم کردن تنش، میدون رو ترک کنن، اما خیلی از دانشجوها قبول نکردن. مذاکرات رسمی بین نمایندههای دولت و دانشجوها هم به جایی نرسید.
دانشجوها در زمان سفر گورباچف تو میدون موندن و مراسم استقبال تو فرودگاه برگزار شد. این اتفاق برای رهبران چین در سطح بینالمللی خیلی تحقیرآمیز بود و باعث شد خیلی از میانهروها هم به سمت تندروها متمایل بشن. وقتی گورباچف با ژائو زیانگ دیدار کرد، ژائو به اون (و در نتیجه به رسانههای بینالمللی) گفت که دنگ شیائوپینگ هنوز «قدرت اصلی» تو چینه. دنگ این حرف رو تلاشی از طرف ژائو برای انداختن تقصیرها گردن خودش تلقی کرد و این حرف، شکاف نهایی رو بین دو رهبر ارشد کشور ایجاد کرد.
حمایتهای مردمی و حکومت نظامی
اعتصاب غذا حمایت گستردهای رو در سراسر کشور به وجود آورد. حدود یک میلیون نفر از مردم پکن از هر قشری، از جمله پرسنل ارتش، پلیس و مقامات رده پایین حزب، در روزهای ۱۷ و ۱۸ مه در حمایت از دانشجوها تظاهرات کردن. تو حدود ۴۰۰ شهر دیگه چین هم اعتراضات شکل گرفت. دولت که هنوز سردرگم بود، نمیدونست با کی باید مذاکره کنه و خواستهها دقیقا چیه. این وضعیت فشار زیادی روی مقامات آورد و بحث حکومت نظامی جدی شد.
تصمیم نهایی با دنگ شیائوپینگ بود. در ۱۷ مه، تو جلسهای در خونه دنگ، استراتژی ژائو زیانگ برای کنار اومدن با دانشجوها به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. لی پنگ و بقیه تندروها معتقد بودن که حرفهای نرم ژائو باعث شده دانشجوها جریتر بشن. دنگ هشدار داد که «دیگه راهی برای عقبنشینی نیست» و تصمیم گرفته شد که «ارتش برای اعلام حکومت نظامی وارد پکن بشه». تو این جلسه، ژائو زیانگ و «هو چیلی» با حکومت نظامی مخالفت کردن، لی پنگ و «یائو ییلین» به شدت حمایت کردن و «چیائو شی» بیطرف موند. در نهایت، دنگ به سه نفر آخر ماموریت داد که تصمیم رو اجرا کنن.
در ۱۹ مه، ژائو زیانگ در آخرین حضور عمومی خودش به میدون تیانآنمن رفت و با بلندگو از دانشجوها خواست که به اعتصاب غذا پایان بدن. اون با لحنی احساسی به دانشجوها گفت: «ما خیلی دیر اومدیم. متاسفیم… شما هنوز جوونید، باید سالم زندگی کنید و روزی رو ببینید که چین به چهار مدرنیزاسیون دست پیدا میکنه. ما دیگه پیر شدیم و برامون مهم نیست.»
عملیات نظامی: پایان ماجرا
اعلام حکومت نظامی و بنبست
دولت چین در ۲۰ مه حکومت نظامی اعلام کرد و حداقل ۳۰ لشکر از ارتش رو بسیج کرد. اما ورود اولیه ارتش به پکن با مقاومت مردم و معترضان تو حومههای شهر روبرو شد و ارتش در ۲۴ مه مجبور به عقبنشینی شد.
تو این مدت، دانشجوها تو میدون مونده بودن، اما اختلافات داخلی بینشون زیاد شده بود. رهبری مشخصی وجود نداشت و میدون هم از نظر بهداشتی وضعیت بدی پیدا کرده بود. «وانگ دان» که حس میکرد ارتش به زودی وارد عمل میشه، پیشنهاد عقبنشینی موقت رو داد، اما گروههای تندروتر مخالفت کردن.
در این بین، یه مصاحبه جنجالی از «چای لینگ»، یکی از رهبران دانشجو، منتشر شد که تو اون گفته بود: «چیزی که ما واقعا بهش امید داریم، خونریزیه. لحظهای که دولت آماده بشه تا مردم رو وحشیانه سلاخی کنه. فقط وقتی میدون غرق در خون بشه، مردم چین چشماشون رو باز میکنن.» البته بعدا گفت که این ایده خودش نبوده و از کس دیگهای شنیده.
روزهای پایانی: ۱ تا ۳ ژوئن
در ۱ ژوئن، لی پنگ گزارشی رو به پولیتبورو ارائه داد که تو اون نتیجه گرفته شده بود که رهبران تظاهرات یه «اقلیت کوچک» هستن که دارن از میدون برای ایجاد درگیری و جلب توجه بینالمللی استفاده میکنن و از منابع خارجی پول گرفتن. همزمان، وزارت امنیت کشور هم گزارشی داد که روی نفوذ ایدئولوژی غربی، به خصوص از طرف آمریکا، روی دانشجوها تاکید میکرد و خواستار اقدام نظامی فوری بود.
در ۲ ژوئن، سه روشنفکر به اسمهای «لیو شیائوبو»، «ژو دوئو» و «گائو شین» به همراه یه خواننده تایوانی به اسم «هو دجیان» برای زنده کردن دوباره جنبش، اعتصاب غذای دوم رو شروع کردن.
در همین روز، دنگ شیائوپینگ و چند نفر از بزرگان حزب با اعضای باقیمونده کمیته دائمی پولیتبورو جلسه گذاشتن و توافق کردن که میدون باید پاکسازی بشه. قرار شد این کار تا حد امکان مسالمتآمیز باشه، اما اگه معترضان همکاری نکردن، ارتش اجازه استفاده از زور رو خواهد داشت.
عصر روز ۲ ژوئن، یه جیپ پلیس تصادف کرد و سه نفر از عابران پیاده رو کشت. این اتفاق باعث ترس مردم شد که فکر میکردن ارتش داره برای ورود به میدون آماده میشه. دانشجوها تو خیابونهای اصلی مانع درست کردن.
صبح روز ۳ ژوئن، درگیریهای پراکندهای بین مردم و سربازهایی که لباس شخصی پوشیده بودن اتفاق افتاد. بعضی از سربازها توسط مردم کتک خوردن.
شب سرنوشتساز: ۳ و ۴ ژوئن
عصر روز ۳ ژوئن، دولت یه اعلامیه فوری صادر کرد و از شهروندان خواست که «از خیابونها و میدون تیانآنمن دور بمونن».
ساعت ۸ شب، ارتش سی و هشتم از غرب پکن شروع به حرکت به سمت میدون کرد. حدود ساعت ۱۰:۳۰ شب، وقتی با مقاومت شدید مردم تو منطقه «موکسیدی» روبرو شدن، شروع به شلیک با گلولههای جنگی کردن. جمعیت شوکه شده بود که ارتش داره از گلوله واقعی استفاده میکنه. گفته شده که ارتش از گلولههایی استفاده کرده که تو بدن منبسط میشن و استفاده از اونها تو جنگ بین کشورها ممنوعه.
سربازها به سمت آپارتمانها هم شلیک میکردن و بعضی از ساکنان که تو خونه یا روی بالکن بودن، کشته شدن. بیشترین تعداد کشتهها تو همین مسیر از موکسیدی تا میدون اتفاق افتاد. مردم هم با سنگ، چوب و کوکتل مولوتف به سربازها حمله میکردن. گزارشهایی از به آتش کشیده شدن خودروهای نظامی و کشته شدن سربازها توسط مردم هم وجود داره.
پاکسازی میدون
حدود ساعت ۱:۳۰ بامداد ۴ ژوئن، اولین نفربر زرهی وارد میدون تیانآنمن شد. معترضان با کوکتل مولوتف بهش حمله کردن و اون رو به آتش کشیدن. در مورد سرنوشت سه سرنشین این نفربر گزارشهای متفاوتی وجود داره. بعضی میگن دانشجوها اونها رو نجات دادن و به ایستگاه پزشکی بردن، اما گزارشهای دیگه میگه که اونها توسط جمعیت کشته شدن. این اتفاق ظاهرا باعث شروع تیراندازیهای بعدی شد.
دولت دوباره از بلندگوها اعلام کرد که یه «شورش ضدانقلابی شدید» شروع شده و از همه خواست فورا میدون رو ترک کنن. بیشتر مردم شروع به ترک میدون کردن.
حدود ساعت ۳ بامداد، هو دجیان و لیو شیائوبو تصمیم گرفتن دانشجوها رو راضی به ترک مسالمتآمیز میدون کنن. اونها با ارتش مذاکره کردن و ارتش موافقت کرد که یه مسیر امن برای خروج دانشجوها باز کنه.
دانشجوها شروع به خروج از سمت جنوب شرقی میدون کردن. حدود ساعت ۴:۳۵ صبح، چراغهای میدون روشن شد و سربازها شروع به پیشروی کردن. اونها بلندگوی دانشجوها رو با تیر زدن و مجسمه «الهه دموکراسی» رو که دانشجوها ساخته بودن، خراب کردن.
تا صبح، میدون از معترضان خالی شده بود و سربازها شروع به تمیز کردن میدون از زبالهها و چادرهای باقیمونده کردن.
مرد تانکی
در ۵ ژوئن، وقتی ارتش داشت کنترل خیابونهای شهر رو به دست میگرفت، یه تصویر تاریخی ثبت شد: یه مرد تنها که دو تا کیسه خرید دستش بود، جلوی یه ستون از تانکها ایستاد و اجازه نداد رد بشن. این صحنه توسط رسانههای غربی از بالای هتل پکن فیلمبرداری شد. در نهایت، چند نفر اومدن و اون مرد رو از جلوی تانکها کنار کشیدن. هویت این مرد که به «مرد تانکی» معروف شد، هیچوقت مشخص نشد و سرنوشتش هم نامعلومه.
آمار کشتهها: یک راز سر به مهر
تعداد دقیق کشتهها یکی از بحثبرانگیزترین مسائل این رویداده. دولت چین همیشه سعی کرده این موضوع رو کماهمیت جلوه بده.
- آمار رسمی دولت: چند روز بعد از ماجرا، دولت اعلام کرد که حدود ۳۰۰ نفر، شامل سربازها، ۲۳ دانشجو و یه عده «اراذل و اوباش» کشته شدن. بعدا این آمار به ۲۴۱ نفر (شامل ۲۱۸ غیرنظامی) تغییر کرد.
- تخمینهای دیگر: منابع غیردولتی آمارهای خیلی بالاتری رو اعلام کردن. صلیب سرخ چین اول گفت ۲۶۰۰ نفر کشته شدن، اما بعدا این حرف رو تکذیب کرد. سفیر سوئیس این عدد رو ۲۷۰۰ نفر تخمین زد. روزنامه نیویورک تایمز نوشت که احتمالا بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ غیرنظامی کشته شدن. یه سند از طبقهبندی خارج شده بریتانیا که بر اساس اطلاعات یه منبع در دولت چین تهیه شده بود، ادعا میکرد که حداقل ۱۰ هزار غیرنظامی کشته شدن، اما این رقم خیلی بالاتر از بقیه تخمینهاست.
گروهی به اسم «مادران تیانآنمن» که خانوادههای قربانیان تشکیل دادن، تا سال ۲۰۱۱ هویت ۲۰۲ نفر از کشتهشدگان رو شناسایی کردن.
پیامدهای ماجرا
دستگیریها و تغییرات در رهبری
بعد از سرکوب، دولت شروع به دستگیری گسترده معترضان کرد. یه لیست ۲۱ نفره از رهبران دانشجویی تحت تعقیب منتشر شد که اسمهایی مثل «وانگ دان»، «وورکایشی» و «چای لینگ» توش بود. هفت نفر از این ۲۱ نفر با کمک یه عملیات مخفی به اسم «عملیات پرنده زرد» که توسط سرویسهای اطلاعاتی غربی از هنگکنگ سازماندهی شده بود، موفق به فرار از کشور شدن. بقیه دستگیر و زندانی شدن.
ژائو زیانگ از تمام سمتهاش برکنار و تا آخر عمرش تو حصر خانگی قرار گرفت. «جیانگ زمین»، دبیر حزب در شانگهای که تونسته بود اعتراضات رو تو اون شهر بدون خشونت کنترل کنه، به عنوان دبیرکل جدید حزب کمونیست انتخاب شد.
واکنشهای جهانی و تحریمها
دولتهای غربی به شدت این سرکوب رو محکوم کردن. آمریکا و اتحادیه اروپا فروش سلاح به چین رو تحریم کردن، تحریمی که تا امروز هم پابرجاست. اما کشورهای آسیایی عموما سکوت کردن. دولت هند به تلویزیون دولتی دستور داد که حداقل پوشش ممکن رو از این رویداد داشته باشه تا روابطش با چین خراب نشه. جالبه که حزب کمونیست هند (مارکسیست) تنها حزب سیاسی تو دنیا بود که رسما از سرکوب حمایت کرد.
تاثیرات بلندمدت
- سیاست: بعد از این ماجرا، اصلاحات سیاسی که از سال ۱۹۸۶ شروع شده بود، متوقف شد. حزب کمونیست برای حفظ مشروعیتش، بیشتر روی ترویج ناسیونالیسم تمرکز کرد.
- اقتصاد: در کوتاهمدت، اقتصاد چین ضربه خورد. سرمایهگذاری خارجی کم شد و بانک جهانی وامهاش رو به چین معلق کرد. اما این وضعیت موقتی بود. دنگ شیائوپینگ در سال ۱۹۹۲ با «سفر جنوبی» معروفش، دوباره موتور اصلاحات اقتصادی رو روشن کرد و اقتصاد چین تو دهه ۱۹۹۰ با سرعت بیشتری رشد کرد.
- هنگکنگ: این اتفاقات باعث ترس مردم هنگکنگ شد که چین بعد از تحویل گرفتن هنگکنگ در سال ۱۹۹۷، به تعهداتش در قالب «یک کشور، دو سیستم» عمل نکنه. از اون سال به بعد، هر سال تو هنگکنگ مراسم شمعافروزی بزرگی به یاد قربانیان برگزار میشد، تا اینکه با تصویب قانون امنیت ملی جدید در سال ۲۰۲۰، این مراسم هم ممنوع شد.
- سانسور: دولت چین تا امروز هم هرگونه بحث در مورد این رویداد رو ممنوع کرده. این موضوع از کتابهای درسی حذف شده و در اینترنت به شدت سانسور میشه. خیلی از جوونهای چینی که بعد از سال ۱۹۸۹ به دنیا اومدن، اطلاعات کمی در این مورد دارن یا اصلا چیزی نشنیدن.
تلاشها برای زنده نگه داشتن یاد قربانیان
با وجود همه محدودیتها، هنوز هم کسانی هستن که تلاش میکنن این اتفاق فراموش نشه. «مادران تیانآنمن» همچنان به دنبال پیدا کردن خانوادههای قربانیان و جمعآوری اطلاعات هستن. بعضی از مقامات سابق چین هم در سالهای بعد از این ماجرا ابراز پشیمونی کردن. «یانگ شانگکون»، یکی از رهبران ارشد وقت، قبل از مرگش گفته بود که «چهارم ژوئن بزرگترین اشتباه تاریخ حزب کمونیست بود». خود ژائو زیانگ هم تا آخر عمرش تحت حصر بود.
کمیته ضد شکنجه سازمان ملل در سال ۲۰۰۸ از چین به خاطر عدم تحقیق در مورد کشتهشدگان و دستگیرشدگان انتقاد کرد، اما دولت چین در جواب گفت که این پرونده بسته شده و اقداماتی که در اون زمان انجام شد، «ضروری و صحیح» بوده.
دیدگاهتان را بنویسید