احتمالن شما هم توی گشتوگذارهای اینترنتی، مخصوصن توی شبکههای اجتماعی مثل تیکتاک و اینستاگرام، به اصطلاح «سافتبوی» یا «سافتبوی» (Softboy/Softboi) برخوردید. این کلمه این روزها خیلی شنیده میشه و ممکنه براتون سوال پیش اومده باشه که دقیقن یعنی چی؟ آیا چیز خوبیه؟ بده؟ یه مدل تیپ و استایله یا یه جور شخصیته؟ حقیقت اینه که «سافتبوی» یه پدیده چندلایه و پیچیدهتر از چیزیه که در نگاه اول به نظر میاد. این اصطلاح همزمان به چند تا چیز مختلف اشاره داره: از یک طرف، توصیفیه برای یه پسر با شخصیت حساس، مهربون و خلاق که با کلیشههای سفت و سخت مردونگی سنتی میونه خوبی نداره. از طرف دیگه، توی دنیای روابط و قرار گذاشتن، این کلمه میتونه یه بار معنایی منفی داشته باشه و به نوع خاصی از آدمها اشاره کنه که ظاهر معصوم و مهربونشون فقط یه نقابه. و در نهایت، «سافتبوی» یه سبک و استایل مشخص توی دنیای مد و فشن هم هست که ویژگیهای خاص خودشو داره. این مقاله قراره یه شیرجه عمیق و کامل به دنیای سافتبویها بزنه و همه این جنبهها رو، از تعریف و تاریخچه گرفته تا ویژگیهای شخصیتی، سبک لباس پوشیدن، و جایگاهش در فرهنگ امروزی، به زبون ساده و خودمونی بررسی کنه. پس اگه میخواید بدونید داستان این اصطلاح چیه و از کجا اومده، با ما همراه باشید تا تکتک بخشهای این پازل رو کنار هم بچینیم.
بخش اول: سافتبوی یعنی چی؟ ریشهها و معانی مختلف
برای اینکه بفهمیم سافتبوی دقیقن کیه، باید اول از همه بدونیم این کلمه از کجا اومده و در طول زمان چه تغییراتی کرده. این اصطلاح یه شبه به وجود نیومده و مثل خیلی از پدیدههای فرهنگی دیگه، یه مسیر تکاملی رو طی کرده که درکش به فهم بهتر کل ماجرا کمک میکنه.
۱.۱: تعریف اصلی و کلی
اگه بخوایم یه تعریف جامع و کلی از «سافتبوی» ارائه بدیم، باید بگیم که این کلمه در اصل یه اصطلاح عامیانه یا اسلنگه که برای توصیف پسری به کار میره که از نظر ظاهری, علایق و شخصیت، با تصویر کلیشهای و سنتی «مرد» فاصله داره. سافتبوی کسیه که حساس، مهربون و لطیفه. اون به راحتی احساساتشو بروز میده، چیزی که در فرهنگ مردونگی سنتی معمولن یه نقطه ضعف به حساب میاد. اون به جای اینکه وقتشو با ورزشهای سنگین و سرگرمیهای مردونه پر کنه، بیشتر به سمت فعالیتهای خلاقانه و هنری مثل نقاشی، عکاسی، شعر، تئاتر، موسیقی و فیلم کشیده میشه.
یکی از مهمترین ویژگیهای یه سافتبوی، به چالش کشیدن کلیشههای جنسیتیه. اون با پوشیدن لباسهایی که ممکنه زنونه تلقی بشن، استفاده از رنگهای پاستلی و طرحهای گلگلی، و نشون دادن احساساتش، مرزهای تعریفشده برای مردونگی رو جابجا میکنه. این افراد معمولن به اینکه آدمهای تحصیلکرده، طرفدار فمینیسم و از نظر سیاسی مستقل و غیرهمسو با جریان اصلی هستن، افتخار میکنن. اونها به طور کلی با مفهوم «مردونگی سمی» یا همون toxic masculinity مخالفن و سعی میکنن تعریفی جدید و سالمتر از مرد بودن رو ارائه بدن.
البته، باید این نکته رو هم در نظر داشت که گاهی اوقات بعضی از افراد از این ظاهر «معصوم» و رفتار مهربون به عنوان یه پوشش برای پنهان کردن ویژگیهای نه چندان جالبشون در روابط عاطفی استفاده میکنن که در ادامه بیشتر بهش میپردازیم. اما در معنای کلی و مثبتش، سافتبوی کسیه که با هوش هیجانی بالای خودش، هم احساسات خودشو خوب میشناسه و هم با دیگران همدلی میکنه. در کنار این تعریف شخصیتی، همونطور که گفته شد، «سافتبوی» یه استایل و زیباییشناسی مشخص در مد هم هست که روی رنگهای پاستلی و سبکهای زنونه تاکید داره و مخصوصن در پلتفرمهایی مثل تیکتاک خیلی دیده میشه.
۱.۲: تاریخچه و پیدایش اصطلاح
شاید فکر کنید «سافتبوی» یه کلمه خیلی جدیده که همین چند سال پیش توی اینترنت مد شده، اما حقیقت اینه که ریشههای این اصطلاح قدیمیتر از این حرفهاست. استفاده از عبارت «پسر نرم» یا «soft boy» حتی قبل از دوران اینترنت هم وجود داشته. اون موقعها معمولن برای توصیف پسرهای جوونی به کار میرفت که خوشاخلاق، مهربون و سازگار بودن. البته گاهی هم یه بار معنایی منفی داشت و به کسی گفته میشد که مثلن نمیتونه از پس خودش توی دعوا بربیاد و به اندازه کافی «مرد» نیست.
در طول دهه ۲۰۰۰ و اوایل دهه ۲۰۱۰، این بار معنایی منفی کمکم پررنگتر شد. اما نقطه عطف ماجرا حدود سال ۲۰۱۵ بود. اکثر منابع معتقدن که اصطلاح «سافتبوی» به شکل امروزی و مدرنش، در این سال و به عنوان یه مدل متفاوت و پیچیدهتر از یه کلیشه منفی دیگه یعنی «فاکبوی» (fuckboy) مطرح شد. فاکبوی به پسرهای مغرور، بیاحساس و بیقیدی گفته میشه که فقط برای روابط جنسی کوتاهمدت با زنها ارتباط برقرار میکنن و بعد اونها رو کنار میذارن.
در مقابل، سافتبوی به عنوان کسی معرفی شد که در ظاهر دقیقن نقطه مقابل فاکبویه. اون خودش رو یه پسر حساس، دلسوز و با احترام عمیق نسبت به زنها نشون میده. اما این ظاهر مهربون و لطیف، طبق این تعریف اولیه، فقط یه نقاب و یه استراتژی بود. اون از این ظاهر استفاده میکرد تا زنها رو به یه حس امنیت دروغین برسونه و بعد از اینکه اعتمادشون رو جلب کرد، دقیقن همون کاری رو میکرد که یه فاکبوی میکنه: از اونها استفاده میکرد و بعد کنارشون میذاشت. در واقع، سافتبوی یه جورایی «گرگی در لباس میش» توصیف میشد.
این اصطلاح به سرعت در فضای آنلاین، مخصوصن در شبکههای اجتماعی، محبوب شد و هزاران «میم» (meme) در موردش ساخته شد. این میمها معمولن پسرهایی رو نشون میدادن که برای تحت تاثیر قرار دادن دخترا کارهای لوسی انجام میدن، مثلن اسم گروههای موسیقی مستقل و کمتر شناختهشده رو میارن تا خودشون رو خاص نشون بدن یا تظاهر میکنن که فمینیست هستن.
اما داستان به همینجا ختم نشد. با گذشت زمان، معنی این کلمه گستردهتر و حتی مثبتتر شد. میشه گفت سلبریتیهایی مثل هری استایلز (Harry Styles) و تیموتی شالامه (Timothée Chalamet) نقش مهمی در این «بازسازی برند» سافتبوی داشتن. این افراد با استایل و شخصیتشون نشون دادن که میشه حساس بود، لباسهای زنونه پوشید و همزمان جذاب و محبوب بود.
امروزه، این کلمه اغلب به معنای مثبت برای توصیف مردهایی به کار میره که با احساساتشون و جنبه زنانهشون در ارتباطن. این اصطلاح دیگه فقط به دنیای روابط محدود نمیشه و به یه زیباییشناسی کامل در مد مردونه تبدیل شده که ویژگیهای اصلیش رنگهای پاستلی، استایلهای زنونه و لباسهای با حس و حال قدیمی و وینتیجه. البته هنوز هم در دنیای دیتینگ از این کلمه با بار معنایی منفی استفاده میشه، اما دیگه تنها معنای اون نیست.
نکته جالب دیگه اینه که این اصطلاح توسط افراد ترنسمردونه (transmasculine) هم به عنوان یه برچسب هویتی پذیرفته شده. اونها از این کلمه برای توصیف خودشون استفاده میکنن، به این معنی که با وجود داشتن هویت مردونه، لزومن با کلیشههای سفت و سخت مردونگی سنتی همذاتپنداری نمیکنن. با این حال، باید دقت کرد که این کلمه ممکنه برای بعضی از افراد ترنس حس خوبی نداشته باشه و حالت تحقیرآمیز یا فتیشایز شده داشته باشه، برای همین نباید برای هر کسی ازش استفاده کرد مگر اینکه خود اون شخص باهاش راحت باشه.
بخش دوم: چطور یک سافتبوی رو تشخیص بدیم؟ ویژگیهای شخصیتی و ظاهری
حالا که با تعریف و تاریخچه سافتبوی آشنا شدیم، وقتشه که عمیقتر بشیم و ببینیم این افراد چه ویژگیهای مشخصی دارن که میشه باهاشون اونها رو شناسایی کرد. این ویژگیها هم جنبههای شخصیتی و رفتاری رو شامل میشن و هم مشخصات ظاهری و استایل.
۲.۱: احساساتی و خیلی حساس
یکی از پایهایترین و اصلیترین مولفههای شخصیت یه سافتبوی، طبیعت لطیف و توانایی اون در بروز دادن احساساتشه. این یه ویژگی خیلی برجسته است چون دقیقن در نقطه مقابل کلیشه «مرد باید سنگ باشه و احساساتشو نشون نده» قرار میگیره. یه سافتبوی از گریه کردن، ابراز دلتنگی یا صحبت کردن در مورد ترسها و نگرانیهاش خجالت نمیکشه. اونها معمولن آدمهای درونگرا، متفکر و عمیقی هستن که این ویژگیها میتونه برای خیلیها جذاب باشه. در واقع، میشه گفت یه سافتبوی، یه نسخه از «پسر خوب» کلیشهایه که با جنبه زنانه وجودش هم به خوبی کنار اومده.
اما همین ویژگی میتونه یه «پرچم قرمز» یا نشونه خطر هم باشه. چطوری؟ اگه اون شخص از احساساتش به عنوان یه بهونه برای رفتارهای بدش استفاده کنه. مثلن، چند بار پشت سر هم قرارشو با شما کنسل میکنه و هر بار ادعا میکنه که «الان شرایط روحی خوبی ندارم و خیلی درگیرم». بعد اگه شما بهش اعتراض کنید، شما رو متهم میکنه که آدم بیاحساس و بیدرکی هستید. یا مثلن بدون وقفه در مورد عذابهای روحی که دوستدختر قبلیش بهش داده صحبت میکنه، ولی هیچوقت هیچ مسئولیتی در مورد دلایل بهم خوردن اون رابطه قبول نمیکنه. اینجور وقتها، اون داره از حساسیتش به عنوان یه سلاح برای کنترل کردن شرایط و فرار از مسئولیتپذیری استفاده میکنه.
۲.۲: ویژگیهای فیزیکی کمتر مردونه
از نظر ظاهری، سافتبویها معمولن با تصویر مرد عضلانی و درشتاندام فاصله دارن. اونها اغلب اندامهای کوچیکتر و کمتر عضلانی دارن و ویژگیهای صورتشون نرم و «کیوت» یا بامزه توصیف میشه. خیلی وقتها لاغر یا حتی بیش از حد ظریف هستن، طوری که بعضیها از کلمه «waif-like» برای توصیفشون استفاده میکنن. این ظاهر به طور طبیعی یه حس آندروژینی یا دوگانه بهشون میده، یعنی ظاهرشون ترکیبی از ویژگیهای زنونه و مردونه است. خیلی از سافتبویها هم این ظاهر دوگانه رو دوست دارن و چه به صورت کامل و چه قسمتی از اون رو، با آغوش باز میپذیرن و حتی در استایلشون تقویتش میکنن. به طور کلی، جثه کوچیکتر و ویژگیهای زنانهتر باعث میشه که اونها در نگاه اول افرادی غیرتهاجمی و بیخطر به نظر برسن که این دقیقن در تضاد با تصویر کلیشهای مرد قدرتمند و تهدیدآمیزه.
۲.۳: سرگرمیها و علایق خلاقانه
شما به ندرت یه سافتبوی رو در حال تماشای فوتبال یا شرکت در سرگرمیهای سنتی مردونه پیدا میکنید. علایق اونها بیشتر به سمت هنر و کارهای خلاقانه یا آلترناتیو (جایگزین) متمایله. اونها معمولن به فعالیتهایی مثل نقاشی، عکاسی، شعر، تئاتر، موسیقی و فیلم علاقه دارن، و هرچقدر این هنرها مستقلتر و کمتر شناختهشده باشن، برای اونها جذابتره. برای همین، جاهای مورد علاقه سافتبویها هم پاتوقهای فرهنگی مثل موزهها، کنسرتهای موسیقی مستقل، کتابخونهها، کافههای دنج و بارهای خاص و هیپستریه.
این ویژگی هم میتونه یه «پرچم قرمز» داشته باشه. اگه اون شخص سعی کنه کتابها، موسیقی یا فیلمهایی که دوست داره رو برای شما «منسپلین» (mansplain) کنه، یعنی طوری توضیح بده که انگار شما هیچی نمیفهمید و اون دانای کله، این یه نشونه خطره. یا مثلن وقتی شما با گروههای موسیقی مستقل اوایل دهه ۲۰۰۰ که اون بهشون علاقه داره آشنا نیستید، طوری رفتار میکنه که انگار شما از دنیای هنر پرت هستید. یه رفتار دیگه اینه که سلیقه شما در موسیقی، فیلم یا کتاب رو قضاوت میکنه تا نشون بده سلیقه خودش چقدر برتر و بالاتره. این رفتارها دیگه از علاقه به هنر فراتر رفته و به خودنمایی و حس برتریطلبی تبدیل شده.
۲.۴: تحصیلکرده و غیرهمسو با سیاستهای رایج
سافتبویها معمولن خودشون رو آدمهایی با دیدگاههای فرهنگی مترقی، متمایل به فمینیسم و کتابخون نشون میدن. بعضیها معتقدن این کتابخون بودن گاهی به حد تظاهر و افادهای بودن میرسه، اما این واقعن به خود اون شخص بستگی داره. اونها به طور علنی مردونگی سمی رو رد میکنن و هنجارهای اجتماعی قدیمی، مخصوصن اونهایی که مربوط به جنسیت، گرایش جنسی و هویته، رو به چالش میکشن.
و اما «پرچم قرمز» این بخش: اگه اون شخص از کلمات قلمبهسلمبه استفاده میکنه و طولانی در مورد سیاستهای مترقی و علایق فرهنگیش حرف میزنه، ولی در عمل هیچ حرف باارزش و عمیقی نمیزنه، باید حواستون رو جمع کنید. ممکنه ادعا کنه که یه فمینیست دوآتیشه است، اما شما هیچوقت این جنبه از شخصیتشو در عمل نبینید و حتی برعکس، چند بار ببینید که به زنها بیاحترامی میکنه. اینجور وقتها، حرف و عمل اون شخص با هم نمیخونه و این نشونه خوبی نیست.
۲.۵: استایل و زیباییشناسی با کدهای زنانه
استایل سافتبویها طیف وسیعی رو شامل میشه، از لباسهای بامزه و کیوت گرفته تا تیپهای کاملن جنسیتگریز. اما نخ تسبیح همه اینها، تمایل به استفاده از سبکها، رنگها و الگوهای سنتی زنونه است. رنگهای پاستلی، ژاکتهای نرم بافتنی، تیشرتهای وینتیج، طرحهای گلگلی، پارچههای مخملی، اکسسوریهای زنونه، موهای رنگشده (اغلب با رنگهای روشن و پاستلی)، موهای بلند یا مدل موی «شلخته» (floppy) و ناخنهای لاکزده، همه از ویژگیهای رایج در استایل سافتبوی هستن. این استایل به شدت تحت تاثیر آیدلهای کی-پاپ (K-Pop) هم قرار داره. سلبریتیهایی مثل هری استایلز که گاهی پیراهنهای زنونه میپوشه و تیموتی شالامه که اغلب در مراسم فرش قرمز از لباسهایی با سیلوئتها و پارچههای زنونه استفاده میکنه، نمونههای بارز این استایل هستن.
بخش سوم: دنیای مد و استایل سافتبوی
همونطور که اشاره کردیم، «سافتبوی» فقط یه شخصیت نیست، بلکه یه زیباییشناسی و استایل کامل و شناختهشده در دنیای فشنه. این استایل، که از ایده مردهای «نرم» و حساس گرفته شده، یه جورایی ظاهر اونها رو با شخصیتشون هماهنگ میکنه. این سبک پر از لباسهای گشاد، حس و حال راحت و خنک، و ترکیبی از رنگهای خنثی و خاکی با رنگهای پاستلی و ملایمه. بیاید با جزئیات بیشتری این استایل رو بررسی کنیم.
۳.۱: فلسفه کلی استایل سافتبوی
استایل سافتبوی برای مردهایی طراحی شده که یه جنبه حساس و هنری دارن. لباسها و ظاهرشون طوریه که حس راحتی، در دسترس بودن و در عین حال اعتماد به نفس و باحال بودن رو منتقل میکنه. یه حس وینتیج و قدیمی هم در این استایل موج میزنه. این سبک یه جورایی تضاد مستقیم با استایل «ماچو» و مردونه سنتیه. به جای لباسهای تنگ و عضلات برجسته، اینجا ما شاهد لباسهای گشاد و راحتی هستیم که حس دنج و گرمی رو القا میکنن.
این استایل یه جورایی شخصیت «پسر همسایه» رو تداعی میکنه؛ کسی که مهربون، پذیرا و آسیبپذیره، نه کسی که سرسخت، گارد گرفته و غیرقابل نفوذه. این زیباییشناسی از فرهنگ پاپ و شبکههای اجتماعی تاثیر زیادی گرفته. با اینکه ایده استایل سافتبوی جدید نیست، اما محبوبیت امروزش رو مدیون تیکتاکه. سلبریتیهایی مثل هری استایلز و گروه کی-پاپ بیتیاس (BTS) نمونههای بارز این استایل هستن و به اشتراک گذاشتن تیپ اونها در تیکتاک باعث شده خیلیها به این سبک علاقهمند بشن. قبل از تیکتاک هم این ایده در خردهفرهنگهای اینترنتی دیگه مثل تامبلر، یوتیوب و ردیت وجود داشت و کمکم به شکل امروزی در اومد. این استایل رو میشه یه شاخه از زیباییشناسی «سافت گرانج» (Soft Grunge) هم دونست که اون هم در تامبلر خیلی محبوب شد.
۳.۲: لباسها: از بالاتنه تا پایینتنه
- بالاتنه (Tops):
- لباسهای رویی (Outerwear):
- پایینتنه (Bottoms):
۳.۳: کفشها و اکسسوریها
- کفشها (Footwear):
- اکسسوریها (Accessories):
۳.۴: پالت رنگی و پارچهها
- پالت رنگی:
- پارچهها:
۳.۵: مدل مو و صورت
- مدل مو:
- موی صورت:
بخش چهارم: سافتبوی در دنیای روابط و دیتینگ
تا اینجا بیشتر در مورد جنبههای مثبت و استایل سافتبوی صحبت کردیم. اما همونطور که قبلا هم اشاره شد، این اصطلاح یه روی تاریکتر هم داره، مخصوصن وقتی وارد دنیای روابط عاطفی و قرار گذاشتن میشیم. اینجاست که سافتبوی میتونه به یه برچسب منفی برای توصیف یه نوع خاص از رفتار manipulative یا کنترلگرانه تبدیل بشه.
۴.۱: سافتبوی در برابر فاکبوی
برای فهمیدن جنبه منفی سافتبوی، بهترین کار مقایسه اون با «فاکبوی» (fuckboy) است. فاکبوی، همونطور که گفتیم، یه مرد مغرور، بیاحساس و بیقیده که فقط به دنبال استفاده جنسی از زنهاست و به احساسات اونها هیچ اهمیتی نمیده. حالا سافتبوی (در معنای منفی) چطور وارد این معادله میشه؟
در دنیای دیتینگ، سافتبوی به پسری گفته میشه که در ظاهر شیرین و مهربونه، اما در واقعیت یه استاد کنترلگری و سواستفاده است. اون ظاهرن نقطه مقابل فاکبویه. اون خودش رو حساس، عمیق و فهمیده نشون میده و به نظر میرسه که برای احساسات شما ارزش قائله. اما این فقط ظاهر ماجراست. سافتبوی به اندازه فاکبوی کنترلگره، فقط روشهاش فرق میکنه. اون با ظاهر حساس و مهربونش، زنها رو به سمت خودش میکشونه و اعتمادشون رو جلب میکنه، و بعد دقیقن همون کاری رو میکنه که یه فاکبوی میکنه: از اونها برای رابطه جنسی استفاده میکنه و بعد کنارشون میذاره.
به عبارت دیگه، در حالی که فاکبوی از همون اول با غرور و بیتوجهی جلو میاد، سافتبوی با بازی کردن با احساسات و قلب شما کارشو پیش میبره. اون از یه تاکتیک متفاوت استفاده میکنه، اما هدف نهایی هر دوشون یکیه. به همین دلیله که بعضیها بهش میگن «فاکبوی تحصیلکرده» یا «فاکبوی بیدار».
۴.۲: ترفندها و رفتارهای قابل تشخیص
- اون «متفاوته»: یکی از ویژگیهای بارزشون اینه که دائم تاکید میکنن که با بقیه پسرا فرق دارن. اونها خودشون رو آدمهایی پیچیده، آسیبدیده و خاص معرفی میکنن که درگیر مسائل عمیق فلسفی هستن. اونها معتاد به سکس، مواد و راک اند رول (البته از نوع مکدمارکو) هستن، ولی این تفاوتشون نیست که اونها رو خاص میکنه، بلکه اینه که دائم به شما یادآوری میکنن که متفاوتن.
- دائم در مورد فلسفه (و حرفای قلمبهسلمبه) حرف میزنه: وقتی باهاش بیرون میرید، یه نسخه کهنه از کتاب «جنس دوم» سیمون دوبووار توی کیف پارچهای «وایت کیوب» خودشه، چون اون نه تنها به فلسفه علاقه داره، بلکه یه فمینیست دوآتیشهست (و البته کتاب رو ۵۰ پنی از خیریه خریده). اون کتابو توی کافه درمیاره و قسمتهای مورد علاقهشو با صدای بلند براتون میخونه و بعد از هر جمله مکث میکنه تا نظر کارشناسانه خودشو بگه و به شما خیره بشه. در نهایت هم با جملاتی مثل «ما همه فقط یه نقطه کوچیک روی این سیاره هستیم و هیچکدوم از کارامون معنی نداره، پس بهتره از همین لحظه با هم بودن لذت ببریم و سکس داشته باشیم، ولی خب رابطمون جدی نشه چون مرگ حتمیه، میدونی؟» شما رو گیج میکنه.
- «تا حالا اسم… رو شنیدی؟»: سافتبوی همه چیز رو میدونه و شما هیچی نمیدونید. اونها فکر میکنن چون پروسههای فکری مستقلی دارن، از همه آدمای روی کره زمین بهترن، در حالی که خب، همه آدما پروسه فکری مستقل دارن. بهترین بخش ماجرا اینه که دانش اونها اغلب خیلی سطحیه و از تامبلر و روابط قبلیشون با دخترا به دست اومده. پیشنهادهای اونها برای موسیقی/فیلم/کتابهای خاص و «کالت» (مثلن همیشه تایم ایمپالا) معمولن چیزهای خیلی پیش پا افتاده و شناختهشدهاین. اما اون با این کار میخواد به شما یادآوری کنه که از شما باهوشتره و اصلن هم به جواب شما گوش نمیده.
- اون خیلی خلاقه و شغلش تو کافه فقط موقتیه: «خب فیلمنامه من در مورد یه پسره – البته من نیستما – که خیلی اشتباه درک شده، و توی یه گروه موسیقیه و کنارش نقاشی هم میکنه. اون با یه دختری آشنا میشه، ولی اون دختره فقط یه بخش کوچیک و بیاهمیته چون اصل فیلم در مورد اینه که اون پسره یاد میگیره با خودش کنار بیاد. خیلی عمیقه. آها راستی، میتونم برات توی کافهای که کار میکنم پنج درصد تخفیف بگیرم، فقط وقتی رفتی اسم منو بگو.»
- اون گریه میکنه: خب همه ما گریه میکنیم، اما سافتبوی خیلی در مورد اینکه گریه میکنه، صحبت میکنه. توانایی اون در گریه کردن نشون میده که حساسیتش عمیق و واقعیه و با احساساتش در تماسه چون خیلی آدم مترقیایه. البته اینکه پسرا در مورد گریه کردنشون حرف بزنن خیلی هم خوبه و با مردونگی سمی مبارزه میکنه، اما سافتبوی از این موضوع سواستفاده میکنه. اون میخواد این «حقیقت» رو به شما بقبولونه که هوش هیجانیش از هر مرد دیگهای که تا حالا دیدید بالاتره و از این ابزار برای به دست آوردن شما استفاده میکنه.
- به دئودورانت اعتقاد نداره: شاید این مورد خیلی خاص به نظر برسه، اما خیلیها گزارش کردن که این موضوع حقیقت داره. و اون بویی که حس میکنید، بوی جذاب مردونه نیست، بوی عرقه.
- سیگار پیچیدن بخش مهمی از شخصیتشه: خیلی از سافتبویها سیگارهای دستپیچ (rollies) میکشن و این کار رو طوری انجام میدن که انگار یه مهارت خیلی خاص و هنریه.
- از گذشتهاش برای جلب ترحم استفاده میکنه: یه جمله معروف از این افراد اینه: «یه پسر سفیدپوست معمولی با مشکلات با مادرش و یه رابطه ناسالم با الکل که برای حدود ۸ ماه سرگرمکنندهست، بعدش میفهمی که من چقدر واقعن داغونم.»
در نهایت، میشه گفت سافتبوی (در معنای منفی) از ابزار احساسات و علایق هنری برای کنترل و فریب استفاده میکنه، در حالی که یه پسر واقعن حساس، این ویژگیها رو به عنوان بخشی از وجودش زندگی میکنه، نه به عنوان یه تاکتیک.
بخش پنجم: نگاه فرهنگی و زیباییشناسیهای مرتبط
پدیده سافتبوی فقط به شخصیت و استایل فردی محدود نمیشه، بلکه در یک بستر فرهنگی بزرگتر قرار داره و با مفاهیم و زیباییشناسیهای دیگهای هم در ارتباطه. درک این ارتباطات به ما کمک میکنه تا تصویر کاملتری از این پدیده داشته باشیم.
۵.۱: سافتبوی خوبه یا بد؟
این سوالی که از اول مطرح کردیم و حالا با اطلاعاتی که داریم، میتونیم جواب دقیقتری بهش بدیم. جواب اینه: بستگی داره از چه جنبهای بهش نگاه کنیم و چطور از این اصطلاح استفاده بشه. این کلمه هم بار معنایی مثبت داره و هم منفی.
- جنبه منفی:
- جنبه مثبت:
پس در نهایت، خوب یا بد بودن «سافتبوی» به نیت و رفتار اون شخص بستگی داره. آیا اون واقعن یه آدم حساس و مهربونه، یا فقط داره نقش بازی میکنه؟
۵.۲: معادل مونث: سافتگرل و مفاهیم دیگر
آیا معادل مونثی برای سافتبوی وجود داره؟ بله. مستقیمترین معادل، «سافتگرل» (Softgirl) است. سافتگرل هم یه زیباییشناسی مشابه با سافتبویه که روی رنگهای پاستلی، آرایشهای ملایم و یه ظاهر شیرین و معصومانه تاکید داره.
بعضی منابع به اصطلاح «ماث گرل» (moth girl) یا «دختر پروانهای» هم به عنوان نسخه زنانه سافتبوی اشاره کردن که اون هم تم کلی مشابهی داره. یه مفهوم دیگه که به این بحث مرتبطه، «منیک پیکسی دریم گرل» (manic pixie dream girl) است. این یه کلیشه سینماییه که به دختری پرانرژی، عجیب و غریب و خیالپرداز اشاره داره که وارد زندگی یه پسر افسرده و بیانگیزه میشه تا به زندگی اون رنگ و معنا بده. میشه گفت سافتبویها اغلب به دنبال چنین پارتنری هستن.
۵.۳: ارتباط با جامعه ترنس
یکی از جنبههای مهم و کمتر شناختهشده اصطلاح سافتبوی، ارتباطش با جامعه ترنسمردونه است. برای خیلی از پسرهای ترنس که حس نمیکنن باید در قالب کلیشههای سفت و سخت مردونگی قرار بگیرن، «سافتبوی» یه هویت قابل افتخاره. این کلمه به اونها اجازه میده که بگن «من یه مردم، ولی لازم نیست هایپر-مردونه باشم تا هویتم معتبر باشه». اونها میتونن صدای نرمتری داشته باشن، لباسهای کیوت بپوشن و حساس باشن، و همچنان مردونگیشون کاملن معتبر باشه.
کوو کینگسرود (Kovu Kingsrød)، یه یوتیوبر نروژی، که خودش یه مرد ترنسه، در مورد تجربهاش با این اصطلاح صحبت کرده. اون میگه وقتی ۱۵ ساله بوده، از این کلمه به عنوان هویت خودش استفاده میکرده چون حس میکرده به عنوان یه پسر ترنس باید یه سری کلیشهها رو رعایت کنه. «سافتبوی» بهش کمک کرده تا از این فشار رها بشه.
با این حال، اون در ادامه میگه که بعد از مدتی استفاده از این کلمه رو کنار گذاشته چون حس کرده این اصطلاح میتونه یه جورایی تحقیرآمیز باشه و انگار داره پسرهای ترنس رو از پسرهای سیسجندر (غیرترنس) جدا میکنه و میگه اونها «نرمتر» هستن. این تجربه نشون میده که این اصطلاح حتی در درون جامعه ترنس هم میتونه معانی متفاوتی داشته باشه. در هر صورت، نکته مهم اینه که این کلمه به عنوان ابزاری برای به چالش کشیدن تعاریف محدود از مردونگی عمل کرده.
۵.۴: زیباییشناسیهای مشابه
استایل سافتبوی در خلا به وجود نیومده و با چند تا زیباییشناسی دیگه همپوشانی و شباهتهایی داره:
- ای-بوی (E-boy):
- اسکیتر بوی (Skater boy):
- آرت هو، ویاسکو گرل، سافت گرانج:
نتیجهگیری
در پایان، میشه گفت «سافتبوی» یه اصطلاح چندوجهی و پویاست که نمیشه اون رو در یک تعریف ساده خلاصه کرد. این کلمه یه طیف گسترده رو پوشش میده: از یه سبک مد و فشن که روی راحتی و شکستن کلیشهها تاکید داره، تا یه نوع شخصیت حساس و هنرمند، و در نهایت یه تاکتیک کنترلگرانه در روابط عاطفی. سافتبوی انعکاسی از گفتگوهای جاری در جامعه امروزی در مورد مردونگی، بیان جنسیتی و هویت در قرن بیست و یکمه. این پدیده نشون میده که نسل جدید به دنبال تعریف مجدد مرزها و پیدا کردن راههای جدیدی برای ابراز وجوده، چه این ابراز وجود در قالب یه ژاکت پاستلی باشه، چه در قالب یه شعر احساسی، و چه متاسفانه، در قالب یه پیام فریبکارانه در نیمهشب. درک همه این جنبهها به ما کمک میکنه تا با دید بازتری با این پدیده فرهنگی روبرو بشیم و بتونیم بین یه آدم حساس واقعی و کسی که فقط نقش بازی میکنه، تفاوت قائل بشیم.
منابع
- What Is a Softboy? The Meaning & TikTok Aesthetic Explained
- Softboy – LGBTQIA+ Wiki
- How to spot a softboy | Dazed
- Soft Boy Aesthetic: The Ultimate Style & Clothing Guide
- Pillow Talk: How to Spot a Fake Soft Boy – The Wesleyan Argus
- What is a “softboy” and is there a female equivalent? : r/truscum
- Soft Boy | Aesthetics Wiki | Fandom
- The cultural context of the “softboy” – Trinity News
- Here’s Why Boys All Over Social Media Are Proudly Calling Themselves “Softboys”
- [deleted by user] : r/dating
- What is a softboi? You might be dating one – and you don’t even know it | Life and style | The Guardian
- Decoding the Soft Boy Aesthetic – Celebrity Soft Boys Harry Styles Timothée Chalamet
دیدگاهتان را بنویسید