این روزها اگه توی شبکههای اجتماعی، مخصوصا تیکتاک و توییتر، بچرخین، احتمالا به اصطلاحهای «پیک می گرل» (Pick-me girl) و «پیک می بوی» (Pick-me boy) برخوردین. این عبارتها به بخشی از زبان روزمره نسل جدید تبدیل شدن و مثل خیلی از اصطلاحهای دیگه، دورشون کلی بحث و گفتگو وجود داره. بعضیها اون رو یه شوخی ساده و یه برچسب برای توصیف یه سری رفتارهای خاص میدونن و بعضیهای دیگه معتقدن که این اصطلاح، خودش میتونه مشکلساز باشه. اما واقعا داستان این «پیک می»ها چیه؟ از کجا اومدن و به چه کسایی گفته میشه؟ برای اینکه تصویر کاملی از این موضوع داشته باشیم، باید به تعریفها، ریشهها، جنبههای روانی و داستانهایی که پشت این اصطلاح وجود داره نگاهی دقیق بندازیم. این مقاله سعی میکنه بدون طرفداری و فقط بر اساس اطلاعات موجود، تمام جنبههای این پدیده اجتماعی رو بررسی کنه تا بفهمیم وقتی از یه «پیک می گرل» یا «پیک می بوی» حرف میزنیم، دقیقا منظورمون چیه.
«پیک می گرل» کیه؟ تعریف و ویژگیها
بیایم اول از همه بریم سراغ تعریف اصلی. «پیک می گرل» یعنی چی؟ منابع مختلفی مثل «اوربن دیکشنری» (Urban Dictionary) و «دیکشنری دات کام» (Dictionary.com) این اصطلاح رو تعریف کردن. به طور کلی، «پیک می گرل» به دختری گفته میشه که به شکل واضح و گاهی وسواسگونه، دنبال گرفتن تایید و توجه از سمت مردهاست. نکته کلیدی اینجاست که این کار رو اغلب با پایین آوردن یا بیارزش کردن زنهای دیگه انجام میده. جمله معروف این افراد اینه: «من مثل دخترای دیگه نیستم». این جمله، به نوعی امضای رفتاری اونهاست. اونها سعی میکنن خودشون رو از کلیشههایی که به عنوان «زنانه» شناخته میشه، جدا کنن تا در چشم مردها خاص و متفاوت به نظر بیان.
برای مثال، یه «پیک می گرل» ممکنه از آرایش کردن بدش بیاد یا ایده پوشیدن لباسهای کلاسیک زنانه رو مسخره کنه تا خودش رو به عنوان یه فرد «بیدردسر» و «خاکی» نشون بده. اون ممکنه دوستیهای زنانه رو رد کنه و بگه که ترجیح میده با پسرا بگرده چون «اونها بدون حاشیه هستن». یکی از ورودیهای وبسایت اوربن دیکشنری این رفتار رو اینطوری توصیف میکنه که یه «پیک می گرل» اجازه میده مردا هر طور میخوان باهاش رفتار کنن چون میخواد شخصیت بیخیالی از خودش نشون بده، و ویژگیها و خصوصیات دوستای پسرش رو تقلید میکنه تا برای اونها دوستداشتنیتر و قابل درکتر باشه، حتی اگه این ویژگیها در ابتدا بخشی از شخصیت خودش نبوده باشن.
وبسایت «کازموپولیتن» (Cosmopolitan) این مفهوم رو بیشتر باز میکنه و میگه یه «پیک می گرل» برای علایق، سرگرمیها و عادتهایی ارزش قائله که به طور سنتی توسط مردهای دگرجنسگرا حمایت میشن، و گاهی این کار به ضرر خودشه. حال و هوای اونها بیشتر شبیه اینه که «بیا ویدیو گیم بازی کنیم و یه پک نوشیدنی بخوریم» تا اینکه «بیا سریال لاو ایز بلایند ببینیم، سازگاری ماههای تولدمون رو با کراشهامون چک کنیم و دوستپسرهای سابقمون رو نفرین کنیم».
این اصطلاح معمولا به عنوان یه توهین به کار میره. جالبه که اوربن دیکشنری به یه نکته متناقض هم اشاره میکنه. این سایت میگه: «این اصطلاح که در ابتدا برای نقد کردن تبعیض جنسیتی ضدزنانه به وجود اومد، خودش به یه اصطلاح تبعیضآمیز تبدیل شده و به طور طعنهآمیزی ثابت میکنه که پیک می گرل در واقع با ملکههای درامای حسود متفاوته». یعنی خود این برچسب زدن هم میتونه مشکلساز باشه.
از نظر دیکشنری دات کام، «پیک می گرل» تقریبا همیشه برای توصیف یه زن بالغ استفاده میشه، نه یه دختربچه، با وجود اینکه کلمه «گرل» (دختر) توی این اصطلاح وجود داره. این سایت هم «پیک می گرل» رو با اصطلاح «سیمپ» (simp) مقایسه میکنه. «سیمپ» معمولا برای توصیف مردی به کار میره که به شکل وسواسگونه دنبال توجه زناست. هر دو اصطلاح تقریبا همیشه به صورت منفی استفاده میشن.
یه مثال خوب از این رفتار توی شبکههای اجتماعی، پستهای کندال جنر (Kendall Jenner)، مدل و ستاره تلویزیونی، هست. بعضی از کاربرا با استناد به پستهای قدیمی اون، مثل توییتی که گفته بود «دخترا گاهی وقتا واقعا مستاصل و ناراحتکننده هستن»، بهش برچسب «پیک می گرل» زدن. خود کندال جنر هم بعدا به این انتقادها به طور غیرمستقیم واکنش نشون داد. اون یه ویدیوی تیکتاک از خودش منتشر کرد که در حال اسنوبرد سواری زمین میخوره و روی ویدیو صدایی از خودش گذاشته بود که میگفت «من به معنای واقعی کلمه مثل یه ورزشکار ساخته شدم». کپشن ویدیو هم این بود: «این یه حس پیک می میده».
بنابراین، هسته اصلی رفتار یه «پیک می گرل» اینه که برای به دست آوردن تایید مردها، خودش رو از بقیه زنها جدا میکنه و علایق و رفتارهای زنانه رو بیارزش جلوه میده. این رفتار میتونه از یه رقابت ناخودآگاه یا یه نیاز عمیق به پذیرفته شدن ناشی بشه.
«پیک می بوی» کیه؟ روی دیگر سکه
همونطور که «پیک می گرل» وجود داره، یه مفهوم مشابه هم برای پسرا هست به اسم «پیک می بوی». رویکرد این دو گروه کمی با هم فرق داره. اگه «پیک می گرل» هر کاری برای جلب توجه مردا میکنه، «پیک می بوی» پسریه که از خود-تخریبی (self-deprecation) برای گرفتن تایید از سمت زنها استفاده میکنه.
بر اساس تعریف اوربن دیکشنری، «پیک می بوی»ها پسرهایی هستن که با استفاده از زبانی که خودشون رو پایین میاره، سعی در دستکاری عاطفی و گسلایت کردن (gaslight) دخترا دارن، به این امید که اون دختر حرفشون رو رد کنه. مثلا، اونها مدام به این اشاره میکنن که چقدر زشت هستن و منتظر میمونن تا دختر باهاشون مخالفت کنه. اگه دختر مخالفت کنه، اونها این رو به عنوان نشانهای از علاقه دختر به خودشون برداشت میکنن و خیلی سریع و سمج، علاقهشون رو ابراز میکنن یا ازش درخواست قرار ملاقات میکنن. اما اگه دختر اونها رو رد کنه، عصبانی میشن و جملههایی مثل «پسرای خوب همیشه آخر میشن» و «همه دخترا مثل همن» رو به زبون میارن.
بلین اندرسون (Blaine Anderson)، از وبسایت «دیتینگ بای بلین» (Dating by Blaine)، توضیح میده که «پیک می بوی» نقاط ضعف یا تفاوتهای خودش رو بزرگنمایی میکنه تا از زنی که دوستش داره، نوازش عاطفی بگیره. مثلا ممکنه به یه زن بگه: «من زیاد قرار نمیذارم چون زنا منو خوشتیپ نمیدونن…» به این امید که زن در جواب بگه: «به نظر من تو خوشتیپی، بیا با هم قرار بذاریم!!».
رفتار «پیک می بوی» همیشه از طریق خود-تخریبی نیست. اونها ممکنه سعی کنن با مقایسههایی که مردهای دیگه رو پایین میاره، توجه جلب کنن. مثلا میگن: «اون پسره یه لاشیه که دخترا رو اذیت میکنه. من لاشی نیستم، برای همینم هست که زیاد قرار نمیذارم…».
بلین اندرسون چهار عنصر کلیدی رو در شخصیت و نگاه یه «پیک می بوی» مشخص میکنه:
- دلسوزی برای خود (Self pity): مثلا میگن «بیشتر زنا از من خوششون نمیاد…».
- جستجوی تایید (Approval-seeking): میپرسن «به نظرت من آدم نیازمندی هستم؟».
- حسادت یا رنجش (Jealousy or resentment): میگن «نمیفهمم چرا زنا از آدمای عوضی مثل اون خوششون میاد!».
- سندروم دونه برف خاص (Special snowflake syndrome): با این تفکر که «من مثل اون پسرای دیگه نیستم…».
برای اینکه بفهمیم کسی «پیک می بوی» هست یا نه، اندرسون یه آزمون سریع پیشنهاد میکنه. شما یه «پیک می بوی» هستین اگه:
- باور دارین که بهترین ویژگیهای شما از نظر عاطفی شما رو عقب نگه داشته.
- دنبال تایید از سمت زنها هستین، مخصوصا برای ویژگیهایی که در موردشون احساس ناامنی میکنین.
- نسبت به مردهای بااعتمادبهنفسی که زنهای مورد علاقه شما رو جذب میکنن، احساس حسادت یا رنجش میکنین.
- در مورد چیزهایی که شما رو از بقیه متفاوت میکنه، احساس خودبرتربینی میکنین.
البته بلین اندرسون یه نکته رو هم اضافه میکنه: «پیک می بوی بودن ذاتا چیز بدی نیست. خیلی از پسرای عالی پیک می بوی هستن و من این رو به عنوان توهین نمیگم! اغلب رفتارهای پیک می بوی از یه جایگاه عاطفی واقعا خوب نشات میگیره. پیک می بوی بودن فقط به این معنیه که شما خودتون رو به روش خاصی بازاریابی میکنین که زنا اغلب در زمینههای عاشقانه اون رو منفی برداشت میکنن».
ریشههای فرهنگی و سرچشمه اصطلاح «پیک می»
حالا که با تعریفها آشنا شدیم، سوال اینه که این اصطلاح از کجا اومده؟ خیلیها ریشه عبارت «منو انتخاب کن» (Pick me) رو به یه صحنه معروف از فصل دوم سریال «آناتومی گری» (Grey’s Anatomy) نسبت میدن. توی این صحنه که در سال ۲۰۰۵ پخش شد، دکتر مردیت گری (با بازی الن پومپئو – Ellen Pompeo) از دکتر درک شپرد (با بازی پاتریک دمپسی – Patrick Dempsey) التماس میکنه که اون رو به جای همسر سابقش، ادیسون، انتخاب کنه.
دیالوگ معروف مردیت این بود: «من دروغ گفتم. من از این رابطه بیرون نرفتم. من توش هستم. انقدر توشم که خجالتآوره، چون اینجا وایسادم و دارم التماس میکنم. انتخابت؟ سادهست. اون یا من. و من مطمئنم که اون واقعا عالیه. اما درک، من عاشقتم. یه جور خیلی خیلی بزرگ، یه جور وانمود کردن به اینکه سلیقهات توی موسیقی رو دوست دارم، گذاشتن اینکه آخرین تیکه چیزکیک رو تو بخوری، نگه داشتن یه رادیو بالای سرم بیرون پنجرهات، یه جور بدبختانهای که باعث میشه ازت متنفر باشم، دوستت داشته باشم. پس منو انتخاب کن. منو برگزین. عاشقم باش».
این صحنه به یکی از بهیادماندنیترین صحنههای سریال تبدیل شد. الن پومپئو در سال ۲۰۲۳ در گفتگو با کاترین هیگل (Katherine Heigl)، همبازی سابقش در این سریال، گفت که دخترش و دوستاش از عبارت «اه، اون یه پیک می گرله» برای کسایی استفاده میکنن که حرفایی شبیه «منو انتخاب کن، منو برگزین» میزنن. پومپئو به شوخی به هیگل گفت: «سلام؟ میدونی کی پیک می گرل رو اختراع کرد؟». جالبه که خود پومپئو هم گفته وقتی فیلمنامه رو خونده، با دیالوگ مردیت مخالف بوده و فکر میکرده: «چرا من باید به یه مرد التماس کنم؟ … این خیلی خجالتآوره».
این اصطلاح در سال ۲۰۱۶ با هشتگ #TweetLikeAPickMe توی توییتر هم وایرال شد. توی این ترند، کاربرا جملههای کلیشهای که یه فرد «پیک می» ممکنه بگه رو توییت میکردن. این هشتگ توسط زنان سیاهپوست شروع شد و خیلی از پستها، «پیک می گرل»ها رو به عنوان افرادی که به شکل خندهداری تسلیم مردها هستن، به تصویر میکشیدن.
اصطلاح «پیک می بوی» هم ریشههایی در انگلیسی محاورهای آمریکاییهای آفریقاییتبار (AAVE) داره. این عبارت اولین بار در سال ۲۰۱۷ توی مجلههای آنلاینی مثل «دومینیک» و «د روت» ظاهر شد. مقالهها «پیک می من» (Pick Me Man) رو به عنوان نوعی از «سیمپ» توصیف کردن، یعنی کسی که برای فرد مورد علاقهاش بیش از حد مایه میذاره. این اصطلاح بعدها در سال ۲۰۲۱ توی اوربن دیکشنری و تیکتاک ظاهر شد و معنای امروزی خودش رو پیدا کرد.
چرا رفتار «پیک می» جذاب نیست؟ نگاهی عمیقتر
بیشتر منابع معتقدن که رفتارهای «پیک می» چه در پسرا و چه در دخترا، جذابیت چندانی نداره. اما چرا؟ دلایل مختلفی برای این موضوع وجود داره.
۱. خودمحوری و دستکاری عاطفی:
رفتار «پیک می» روی مشکلات شخصی فرد در روابط عاطفی متمرکز میشه و مدام به چیزهایی اشاره میکنه که اون رو از بقیه متفاوت میکنه. این رفتار میتونه شبیه باجگیری عاطفی یا دستکاری احساسی به نظر برسه. بلین اندرسون میگه این خودمحوری میتونه به خودی خود غیرجذاب باشه، اما مهمتر از اون، معمولا به قیمت «عدم ایجاد ارتباطات قوی و واقعی با زنها» تموم میشه. وقتی شما با یه نفر وقت میگذرونین و ذهنتون درگیر خودتون یا مردهای دیگهست، این افکار به قیمت از دست دادن لذت بردن از لحظه حال با طرف مقابلتون تموم میشه.
۲. نیازمندی و جستجوی تایید:
روانشناسی پشت رفتارهای «پیک می بوی» به این خلاصه میشه: «من متفاوتم، میشه لطفا منو دوست داشته باشی؟». هر وقت یه مرد به این شکل دنبال تایید از یه زن باشه، به طور غیرمستقیم نشون میده که به شدت تشنه تایید اونه. این یعنی اون بیش از حد روی نظر اون زن درباره خودش سرمایهگذاری کرده و بیشتر از اینکه روی ایجاد یه ارتباط واقعی تمرکز کنه، نگران محافظت از خودشه. اینها رفتارهای نیازمندانهای هستن که معمولا زنها رو دلزده میکنن.
۳. روشی ضعیف برای متمایز کردن خود:
اگه کسی واقعا باور داره که با مردهای دیگه متفاوته و ویژگیهای خوبی داره که زنها بهشون توجه نمیکنن، راههای بهتر و بدتری برای نشون دادن این موضوع وجود داره. به گفته اندرسون، «پیک می بوی»ها معمولا خودشون رو ضعیف بازاریابی میکنن. اونها به جای «نشون دادن»، «میگن». یعنی درباره تفاوتهاشون حرف میزنن، اغلب به شیوهای آزاردهنده و خودبرتربینانه که مردهای دیگه رو پایین میاره و این زنها رو زده میکنه. در مقابل، مردهایی که اعتمادبهنفس بیشتری دارن، فقط خودشون هستن. اونها به نقصهاشون توجهی نمیکنن چون نگرانشون نیستن و نیازی هم ندارن که با حرف زدن بگن چقدر با بقیه متفاوتن، چون رفتارهاشون به جای اونها حرف میزنه. به طور کلی، بهتره که به یه زن «نشون بدین» که شریک فوقالعادهای هستین، نه اینکه «بگین». اینجاست که «پیک می بوی»ها معمولا شکست میخورن.
جنبههای تاریکتر و مشکلساز بودن اصطلاح
فراتر از غیرجذاب بودن، این پدیده جنبههای تاریکتری هم داره. ریچل دی. رابنت (Rachael D. Robnett)، دانشیار روانشناسی در دانشگاه نوادا، لاس وگاس، میگه مفهوم «پیک می بوی» تاریکتره. اون میگه: «این رفتار مستقیما از کتاب راهنمای اینسلها (incel) میاد». طبق تعریف مریام-وبستر (Merriam-Webster)، «اینسل» کسیه (معمولا یه مرد) که خودش رو به طور غیرارادی مجرد میدونه و معمولا خشم و خصومت شدیدی نسبت به کسایی که از نظر جنسی فعال هستن، ابراز میکنه.
به گفته رابنت، استراتژی «پیک می بوی» اینه که با گفتن یه حرف خود-تخریبگرانه سعی میکنه با یه دختر ارتباط برقرار کنه و اگه اون دختر به عنوان یه دوست و نه یه شریک عاطفی جواب بده، پسر عصبانی میشه و میگه: «ببین؟ پسرای خوب همیشه آخر میشن»، انگار که اونها حقی برای جذابیت جنسی داشتن. رابنت اضافه میکنه: «پیک می بویها یکی از نگرانکنندهترین پدیدههای جنسیتی عصر مدرن هستن».
از طرفی، خود اصطلاح «پیک می گرل» هم بدون مشکل نیست. سیلویا ریچاردز (Sylvie Richards)، در مقالهای برای «استیودنت لایف» (Student Life)، به این اشاره میکنه که این اصطلاح چقدر مبهم و بیمعنی شده. اون میگه توی کلاسهای درسیش، دانشجوها به نویسندههای زن مختلفی مثل مری ولستونکرافت (Mary Wollstonecraft)، یکی از اولین مدافعان حقوق زنان سفیدپوست، برچسب «پیک می» زدن. ولستونکرافت توی کتابش زنهای دیگه رو تحقیر میکنه و اونها رو غیرهوشمند و درگیر راضی کردن مردا میدونه. خیلیها معتقدن که اون از این استدلالها برای جلب رضایت مخاطبان مرد استفاده میکرده، پس این برچسب تا حدی درسته.
اما مشکل از جایی شروع میشه که این اصطلاح به طور گسترده و بدون توضیح کافی استفاده میشه. ریچاردز میگه توی تیکتاک، تقریبا هر کاری که یه دختر میتونه انجام بده، به عنوان «پیک می» برچسب میخوره. مفاهیمی مثل «پیک می گرل تحقق نیافته» (دختری که حتی تلاش نمیکنه و فقط باحاله) یا «پیک می گرل ضد پیک می که در واقع پیک میه» به وجود اومده. حالا دخترا میتونن تقریبا هر کاری بکنن و «پیک می» باشن.
اینجاست که این اصطلاح خطرناک میشه. اگه یه دختر ویژگیهای «مردونه» مثل بازیهای ویدیویی رو برای جذب مردا انتخاب کنه، «پیک می» حساب میشه. اگه ویژگیهای «زنونه» مثل آرایش کردن رو برای جذب مردا به کار بگیره، باز هم «پیک می» حساب میشه. این تعریفها ایدههای کلیشهای از «مردونگی» و «زنانگی» رو تقویت میکنن که در اون زنها هیچوقت برنده نیستن.
ریچاردز میگه این پدیده به یه ناامیدی واقعی بین دخترها و زنها اشاره داره، جایی که همنوعان ما، ما رو فدای توجه مردا میکنن. اما با استفاده از این برچسب، ما هم داریم دخترها و زنهای دیگه رو تحقیر میکنیم. آیا جواب این ناامیدیها ادامه دادن این چرخه است؟ این اصطلاح به جای اینکه ما رو به این سوال برسونه که «چی باعث میشه ما دنبال تایید مردا باشیم؟»، انگشت اتهام رو به سمت خود دخترا میگیره.
زنستیزی درونی شده (Internalized Misogyny) و ریشههای عمیقتر
رفتار «پیک می گرل» اغلب با مفهومی به نام «زنستیزی درونی شده» مرتبطه. این مفهوم، که در مقاله کازموپولیتن بهش پرداخته شده، زمانی اتفاق میفته که زنها به طور ناخودآگاه ایدههای تبعیضآمیز جنسیتی رو به زنهای دیگه و خودشون نسبت میدن. در یک جامعه مردسالار، تشخیص این رفتار میتونه سخت باشه.
برای یه «پیک می گرل»، زنستیزی درونی شده ممکنه به شکل یه رقابت ناخودآگاه ظاهر بشه. تیفانی جونز (Tiffany Jones)، درمانگر روابط، میگه: «وقتی یه دختر متوجه میشه که تعداد زیادی زن دیگه برای انتخاب شدن توسط مردا وجود داره، یه حس دردناک و ترسناک میتونه توی مغزش ریشه بدونه. برای جلوگیری از حس طرد شدن در آینده، این ذهنیت در دختر به وجود میاد که اگه من مفهوم یه زن معمولی رو تحقیر کنم، بیشتر مردا منو از بین تمام گزینههای موجود انتخاب میکنن». به گفته جونز، «پیک می گرل»ها برای احساس امنیت دنبال توجه مردا هستن، اما برای اینکه ثابت کنن زنهای دیگه تهدید نیستن، اول باید اونها رو بیاعتبار کنن.
اما نکته جالب اینجاست که برچسب زدن به زنهای دیگه به عنوان «پیک می گرل» یا مسخره کردن اونها در شبکههای اجتماعی هم میتونه نوعی از زنستیزی درونی شده باشه. به جای اینکه ساختار اجتماعی بزرگتری که روی رفتار اونها تاثیر میذاره (یعنی مردسالاری) رو بشناسیم، انگشت اتهام رو به سمت همدیگه میگیریم. با این کار، ما هم داریم همون سیستم سرکوبگر رو تقویت میکنیم. این شبیه یه چرخه باطل به نظر میرسه.
شیدین فرانسیس (Shadeen Francis)، درمانگر جنسی، میگه که این رفتارها اغلب به خاطر مشکلات عزت نفس پایینیه که به طور سیستماتیک توسط مردسالاری ایجاد شده. «پیک می گرل»ها به جای اینکه برای از بین بردن این سیستم تلاش کنن، ناخودآگاه به تداومش کمک میکنن. مثلا با انتقاد از زنانگی متعارف و «کرینج» یا «ساده» دونستن اون. فکر کنین به تحقیر کردن دخترایی که تیلور سویفت یا نوشیدنیهای فصلی استارباکس رو دوست دارن، یا خودشون رو «دختر پسر-باز» میدونن چون زنها «بیش از حد دراما دارن». در هر دو حالت، «پیک می گرل»ها ممکنه برای احساس پذیرفته شدن، پاداش گرفتن و خواستنی بودن، دنبال تایید از سمت مردا باشن و همزمان زنهای دیگه رو تحقیر کنن.
یک داستان شخصی: از «پیک می گرل» بودن تا خودشناسی
برای درک عمیقتر این پدیده، شنیدن یه داستان شخصی میتونه خیلی کمککننده باشه. زارا (Zarah)، نویسندهای در پلتفرم «مدیوم» (Medium)، داستان خودش رو از تبدیل شدن به یه «پیک می گرل» و مسیر بهبودش تعریف میکنه. اون میگه تا همین اواخر، همیشه یه «پیک می گرل» بوده.
اون تعریف میکنه: «یه پیک می گرل معمولا دنبال تایید دیگرانه، به خصوص مردهای از نظر عاطفی غیرقابل دسترس. اونها دستاوردها یا علایقشون رو کماهمیت جلوه میدن تا با ترجیحات یا کلیشههای مردونه مطابقت داشته باشن. از نظر اجتماعی، اونها برای توجه مردا بیشتر از ایجاد ارتباطات واقعی با زنهای دیگه ارزش قائلن. همه اینها از تمایل به پذیرفته شدن و تایید نشات میگیره و در نهایت توی یه چرخه جستجوی تایید از دیگران به جای ارزش قائل شدن برای خودشون به طور مستقل، گیر میفتن».
زارا دوران گذشته خودش رو «عصر جهالت» مینامه. اون میگه: «من به معنای واقعی کلمه در این دوره خواب بودم. واقعا نمیدونستم که یه پیک می گرل هستم. سالها رواندرمانی، تمرین معنوی و مشاوره، پرده رو از روی دلایل رفتارهای گذشته و باورهای من برداشت».
اون ریشههای رفتارش رو در «دینامیک خانواده و شرطیشدگی اولیه» پیدا میکنه. اون میگه: «من سابقه طرد شدن عاطفی از طرف مادرم رو داشتم و پدری داشتم که به شدت تبعیض جنسیتی و زنستیز بود. هر دو مشکلات خودشون رو داشتن و من اونها رو درونی کردم و نقش «سپر بلا» (scapegoat) رو در یه خانواده سمی به دست آوردم». اون توضیح میده که وقتی مراقبان اصلی یه کودک نتونن تایید و حمایت لازم رو در سالهای شکلگیری شخصیت فراهم کنن، کودک احساس میکنه دیده نشده و بیارزشه.
مادرش همیشه از ظاهر، مو یا لباسهاش با تحقیر یاد میکرده و میگفته: «مردا دوست دارن یه زن به یه شکل خاصی به نظر برسه و رفتار کنه». وقتی موهای بلند و بلوندش رو کوتاه کرد، مادرش گفت: «چرا سعی میکنی خودتو زشت کنی؟». وقتی در ۲۶ سالگی جراحی کوچک کردن سینه انجام داد، بهش گفتن: «ولی مردا سینه بزرگ دوست دارن!». پدرش هم همیشه سریع بهش میگفت اگه وزنش زیاد شده و حتی تشویقش کرده بود که با یه مرد دیگه که از نظر عاطفی آزارگر بود بمونه، چون «هیچکس کامل نیست» (که در واقع منظورش این بود که اون مرد پولداره).
این دینامیک سمی به روابط عاشقانهاش هم سرایت کرد. اون میگه: «من به شدت تشنه عشق و تایید بودم و توی روابطی آرامش پیدا میکردم که شبیه رابطهام با والدینم بود. ناخودآگاه، اگه کاری سخت نبود، من اونو نمیخواستم». یه پسر که واقعا علاقهمند به شناختنش بود؟ نه، برای من نبود. حتما مشکلی داشت. اگه پسری میخواست باهاش مهربون باشه؟ اوه خدای من، چقدر خستهکننده! و اگه با چنین پسرهایی وارد رابطه میشد، خودش شروع به ایجاد دراما میکرد.
دوران بعدی زندگی زارا، «عصر خودسرزنشی و بهبودی» بود (بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱). اون میگه: «در حالی که مهمه که مسئولیتپذیری رو قبول کنیم و برای آسیب زدن به دیگران پشیمون باشیم، فهمیدن اینکه چرا این رفتارها ظاهر شدن برای بهبودی و توانایی رشد ما بسیار مهمه». اون سالها از خودش متنفر بود و بعد سالها خودش رو سرزنش میکرد، که این باور مخرب رو در اون تقویت کرد که یه انسان ذاتا معیوب و بیلیاقت برای عشقه.
توی این دوره، اون همچنان روابط سمی رو جذب میکرد. مردهایی که رفتارش رو دستکاری میکردن تا رابطه رو کنترل کنن. اونها حسود و مالکیتطلب بودن و این رو از طریق گسلایتینگ به اون فرافکنی میکردن. اونها از نقاط ضعف و اشتباهات گذشتهاش که در ابتدای رابطه با صداقت بهشون گفته بود، به عنوان سلاحی علیه اون استفاده میکردن.
زارا مینویسه: «من به خودم اعتماد نداشتم، که یعنی برای اشتباهات اونها عذرخواهی میکردم تا اونها از پذیرش مسئولیت فرار کنن. من مردهایی رو ملاقات کردم که برای درک احساسات من مشکل داشتن و در نتیجه، من دنبالشون میدویدم و التماسشون میکردم که ارزشم رو ببینن. من توهینهای کلامی که در قالب «شوخی» بیان میشد رو قبول میکردم تا بتونم اون دختر «باحال» به نظر بیام. میدونین، اون دختری که میتونه یکی از پسرا باشه؟ آره، همون. پیک می گرل بودن همچنین به این معنی بود که من باید مرزهام رو متناسب با کسی که باهاش بودم تنظیم کنم. پس به جای اینکه رد کردن مرزهام توسط اونها رو به عنوان عدم احترام ببینم، تنظیم کردن مرزهام رو بخشی از یه دوستدختر یا دوست موقعیتی باحال بودن میدونستم».
تجربههای تلخ مثل خیانت، آزار جسمی و عاطفی و مجبور شدن به کارهایی که نمیخواست، بخشی از این مسیر بود. اما نقطه عطف برای زارا، زمانی بود که تصمیم گرفت از یه رابطه سمی دیگه خارج بشه. اون میگه: «من مقداری رابطه جنسی خوب رو با عزت نفس و ارزشم معامله کردم، و هرچقدر هم که برای مدت کوتاهی دردناک باشه، حس خیلی خیلی قدرتمندکنندهای هم داره. من دیگه یه پیک می گرل نیستم».
داستان زارا نشون میده که پشت رفتار یه «پیک می گرل» اغلب آسیبهای عمیق، کمبود عزت نفس و الگوهای یادگرفته شده از دوران کودکی وجود داره.
چطور «پیک می بوی» نباشیم؟ چند راهکار عملی
اگه کسی متوجه بشه که رفتارهای «پیک می بوی» از خودش نشون میده و میخواد این الگو رو تغییر بده، بلین اندرسون سه استراتژی رو پیشنهاد میکنه که میتونه کمککننده باشه:
۱. کمتر روی کاری که پسرهای دیگه انجام میدن تمرکز کنین.
همونطور که گفته شد، «پیک می بوی»ها تمایل دارن خودشون رو با مردهای دیگه مقایسه کنن. این کار بده چون توجه رو از شما و زنی که باهاش هستین، منحرف میکنه. سریعترین راه برای متوقف کردن این مقایسهها اینه که کمتر به مردهای دیگه فکر کنین. چند راه برای این کار وجود داره:
- به یاد داشته باشین که قرار گذاشتن یه بازی مجموع-صفر نیست. زنها به ظاهرها و تیپهای شخصیتی متفاوتی جذب میشن و موفقیت یه مرد در قرار گذاشتن، چیزی از موفقیت شما کم نمیکنه.
- قبول کنین که میلیونها زن دیگه وجود دارن که میتونین وقتی ذهنیت درستی پیدا کردین، اونها رو به طور واقعی جذب کنین.
- این رو درونی کنین که مقایسه، دزد شادیه. اگه فکر کردن به کاری که مردهای دیگه میکنن از نظر عاطفی شما رو پایین میاره، به نفع شماست که این کار رو متوقف کنین. مثبت بودن جذابه.
۲. قدر ویژگیهای خوب خودتون رو بدونین و اونها رو نشون بدین.
«پیک می بوی»ها معمولا نگرش تراژیک «پسرای خوب آخر میشن» رو نسبت به ویژگیهای شخصیتیای که در درون خودشون تحسین میکنن، دارن. مثلا، اونها تصور میکنن که شفقت و آسیبپذیریشون در زمینه عاشقانه، به جای اینکه یه دارایی باشه، یه نقطه ضعفه. این نگرش اونها رو عقب نگه میداره چون یه چرخه باطل از خودگویی منفی و رفتار منفی ایجاد میکنه. برای متوقف کردن این کار، فقط کافیه فیلمنامه رو برعکس کنین. به معنای واقعی کلمه، تمرین کنین که ویژگیهای شخصیای که میترسین شما رو عقب نگه دارن رو در آغوش بگیرین:
- لیستی از ویژگیهایی که در مورد خودتون دوست دارین بنویسین، به خصوص اونهایی که فکر میکنین زنها به اندازه کافی قدرشون رو نمیدونن.
- بیشتر به این ویژگیها تکیه کنین. مثلا اگه «مهربون» هستین، میتونین با داوطلب شدن در یه آشپزخونه برای بیخانمانها، به این ویژگی تکیه کنین.
- خودتون رو متقاعد کنین که اینها ویژگیهای خوبی برای زندگی عاشقانهتون هستن. بهش فکر کنین: آیا واقعا میخواین زنهایی رو جذب کنین که قدر ویژگیهایی که شما در خودتون ارزش قائلین رو نمیدونن؟
۳. مستقیما چیزی که میخواین رو درخواست کنین.
«پیک می بوی»ها تمایل دارن که طفره برن. اونها تمایلات واقعیشون برای ارتباطات عاشقانه رو پشت رفتارهای خود-تخریبگرانه پنهان میکنن. این یعنی شرکای باکیفیت یا (الف) نمیدونن که اونها علاقهمندن، یا (ب) فکر میکنن که اونها اعتمادبهنفس ندارن. سادهترین راهحل اینه که پنهان شدن رو متوقف کنین و خواستههاتون رو آشکارا بیان کنین. مثلا:
- اگه لباسی رو که دوست دارین پوشیدین، درباره اینکه چرا اون لباس رو دوست دارین حرف بزنین، به جای اینکه امیدوار باشین که اون زن به طور طبیعی ازتون تعریف کنه (یا دنبال تعریف گرفتن باشین).
- اگه میخواین رابطهتون با زنی که باهاش دوست هستین رو جدیتر کنین، بهش بگین که ازش خوشتون میاد و میخواین بیشتر از دوست باشین.
اینکه امیدوار باشین اون زن به طور طبیعی متوجه بشه که شما یه شریک فوقالعاده هستین، یه دستورالعمل برای فاجعه است. چرا؟ چون زنها مردهایی رو دوست دارن که از درخواست کردن چیزی که میخوان، نمیترسن!
جمعبندی: یک اصطلاح، هزاران معنا و یک چرخه معیوب
اصطلاح «پیک می» در ابتدا برای نقد یه رفتار خاص به وجود اومد: تلاش برای جلب توجه جنس مخالف با تحقیر کردن همجنسهای خود. چه «پیک می گرل» که با گفتن «من مثل دخترای دیگه نیستم» سعی در جلب توجه مردا داره، و چه «پیک می بوی» که با خود-تخریبی و نمایش آسیبپذیری دروغین سعی در به دست آوردن تایید زنها داره. ریشههای این اصطلاح به فرهنگ عامه، سریالهای تلویزیونی مثل «آناتومی گری» و هشتگهای وایرال شده در شبکههای اجتماعی برمیگرده.
اما با گذشت زمان، این اصطلاح دچار تحول شده و معنای اون گستردهتر و مبهمتر شده. امروزه، «پیک می» به یه برچسب کلی تبدیل شده که میشه تقریبا برای هر رفتاری که به نوعی دنبال جلب توجه باشه، ازش استفاده کرد. این موضوع باعث شده که خود این اصطلاح به ابزاری برای قضاوت و تحقیر دیگران، به خصوص زنها، تبدیل بشه.
تحلیلهای روانشناختی نشون میدن که پشت این رفتارها، اغلب مسائل عمیقتری مثل کمبود عزت نفس، زنستیزی درونی شده و الگوهای رفتاری ناشی از تجربیات دوران کودکی و فشارهای اجتماعی وجود داره. داستانهای شخصی مثل داستان زارا به خوبی نشون میده که این رفتارها از کجا نشات میگیرن و چقدر میتونن برای خود فرد آسیبزا باشن.
در نهایت، پدیده «پیک می» آینهای از پیچیدگیهای روابط انسانی در دنیای مدرنه. از یک طرف، به یه مشکل واقعی اشاره میکنه: رقابتهای ناسالم و تلاش برای کسب تایید به قیمت زیر پا گذاشتن دیگران. از طرف دیگه، خود این برچسب زدن میتونه به یه چرخه معیوب از قضاوت و تحقیر دامن بزنه و مکالمه سازنده رو غیرممکن کنه. شاید بهترین رویکرد این باشه که به جای تمرکز روی برچسبها، به دلایل ریشهای این رفتارها فکر کنیم و سعی کنیم ارتباطاتی بر پایه صداقت، احترام متقابل و عزت نفس واقعی، هم برای خودمون و هم برای دیگران، بسازیم. در نهایت، شاید مهمترین انتخاب، انتخاب کردن خودمون باشه، نه انتظار برای اینکه توسط دیگران انتخاب بشیم.
منابع
- What Are ‘Pick-Me Girls’ And ‘Pick-Me Boys?’
- What Is A Pick Me Boy, And Are You One?
- pick-me girl Meaning & Origin | Slang by Dictionary.com
- What’s a Pick-Me Girl? – Pick-Me Girl Definition
- Understanding the ‘Pick Me’ Girl. (I know, because I was one) | by Zarah | Medium
- What is a ‘pick me’ girl? What does that mean? : r/ask
- Yahoo ist Teil der Yahoo-Markenfamilie.
- PICK-ME Slang Meaning | Merriam-Webster
- What’s wrong with being a pick me girl/boy? – Quora
- “Pick me. Choose me. Love me.”: The evolution of the “pick-me girl” – Student Life
- What is a “pick me guy/girl”? – Quora
- What Is A ‘Pick Me Girl’? The Meaning Behind The TikTok Trend
- Pick Me Boy Meaning: Definitions, Examples, & More
- The ‘Pick Me’ Girl: A Totally Fine Term, OR A Total Put-Down?
دیدگاهتان را بنویسید