GeekAlerts

جایی برای گیک‌ها

تایید سن آنلاین و حریم خصوصی؛ چرا این ایده شکست می‌خورد؟

تایید سن آنلاین و حریم خصوصی؛ چرا این ایده شکست می‌خورد؟

خلاصه

  • خیلی‌ها میگن تایید سن آنلاین با حفظ حریم خصوصی شدنی نیست، حتی اونایی که خودشون مخترع این فناوری بودن.
  • سیاستمدارها اغلب توی حوزه تکنولوژی اشتباه میکنن، چون حرفای کارشناس‌ها رو جدی نمیگیرن یا غول‌های فناوری بهشون دروغ میگن.
  • مثلا ساختن رمزنگاری‌ای که هم کار کنه و هم نکنه (بستگی به طرفش داشته باشه)، غیرممکنه.
  • قانون ایمنی آنلاین بریتانیا میخواد همه سایت‌ها سن کاربر رو تایید کنن، حتی برای ویکی‌پدیا، که یه فاجعه حریم خصوصی به بار میاره.
  • پروفسور استیو بلُوین، از پژوهشگرای اصلی «اثبات با دانش صفر»، میگه که طرح‌های تایید سن با حفظ حریم خصوصی (مثل پروتکل CL) عملا غیرممکنن.
  • مشکلات این طرح‌ها شامل ثبت‌نام اولیه، سوءاستفاده از چندین مدرک شناسایی، چالش‌های کاربری برای خانواده‌ها، هزینه‌های بالا و مدیریت پیچیده است.
  • یه مشکل خیلی بزرگتر اینه که این سیستم‌ها میتونن باعث حذف هویت سیاسی مخالفان بشن و دولت‌های خودکامه ازش سوءاستفاده کنن.
  • نظارت بین‌المللی روی این IDPها و حفظ حریم خصوصیشون خیلی سخته و ممکنه کشورهای دیگه این داده‌هارو هک کنن.
  • پس، تایید سن با حفظ حریم خصوصی نه تنها غیرممکنه، بلکه میتونه عواقب خیلی بدی برای حریم خصوصی و وب آزاد داشته باشه.

ایده تایید سن آنلاین با حفظ حریم خصوصی، این روزها حسابی سر و صدا کرده، اما به نظر میرسه داستانی که سیاستمدارها تعریف میکنن با چیزی که کارشناس‌های فنی میگن، زمین تا آسمون فرق داره. جالبه که این حرف رو کسی میزنه که خودش از مخترع‌های اصلی این فناوری بوده. اما قبل از اینکه بریم سراغ اصل ماجرا، بیایید ببینیم اصلا مشکل از کجا شروع میشه.

اینطور نیست که بگیم سیاستمدارها، مخصوصا اونهایی که سررشته‌ای از تکنولوژی ندارن، نمیتونن قوانین خوبی برای حوزه فناوری بنویسن. به هر حال، هیچکدوم از نماینده‌های مجلس میکروبیولوژیست نیستن، اما استانداردهای فدرال باعث میشه ما آب آشامیدنی سالم داشته باشیم (البته این موضوع، شکست‌های وحشتناکی مثل فاجعه آب شهر فلینت در میشیگان رو توجیه نمیکنه).

برای اینکه سیاستمدارها بتونن سیاست‌گذاری درستی داشته باشن، لازم نیست خودشون متخصص فنی باشن؛ فقط کافیه به آژانس‌های تخصصی، مستقل و کاربلد دسترسی داشته باشن و بهشون بها بدن. همون آژانس‌هایی که افرادی مثل ترامپ و ماسک اونها رو تضعیف کردن. این موضوع خیلی نگران‌کننده‌ است، چون کار همین آژانس‌های تخصصی هست که جلوی مرگ ما به خاطر مسمومیت غذایی، مسمومیت آب، آلودگی هوا، ریزش ساختمون‌ها، ترمزهای ای‌بی‌اس خراب، انفجار قطارها و سقوط هواپیماها رو میگیره.

اما وقتی نوبت به سیاست‌گذاری در حوزه تکنولوژی میرسه، سیاستمدارها معمولا همه چیز رو به شکل افتضاحی اشتباه انجام میدن. یه بخش از این مشکل به این دلیله که کارتل‌های بزرگ فناوری مثل دیوانه‌ها بهشون دروغ میگن، حتی زیر قسم. این دروغ‌ها باعث شده یه جور حس پوچی به وجود بیاد و دیگه به هیچ نظر کارشناسی اعتماد نکنن. مثلا مارک زاکربرگ میخواد شما فکر کنید که داشتن یه زندگی اجتماعی بدون اینکه اون روی شما جاسوسی کنه، غیرممکنه و هر قانونی که بخواد جلوی این کار رو بگیره، یه جور شوخیه؛ مثل اینه که کسی بخواد «آب غیرخیس» بسازه.

دستگاه دروغ‌پراکنی غول‌های فناوری که منابع زیادی هم در اختیار داره، بعضی از سیاستمدارها رو قانع میکنه که به تخصص فنی نمیشه اعتماد کرد. از طرفی، به سیاستمدارهای فرصت‌طلب‌تر هم این بهونه رو میده که با گفتن جمله‌هایی مثل «آه شماها همیشه میگید این کار یا اون کار غیرممکنه»، نظر کارشناس‌ها رو نادیده بگیرن.

برای مثال، از دوران کلینتون تا حالا، سیاستمدارها در سراسر جهان دنبال یه نوع رمزنگاری غیرممکن بودن: رمزنگاری‌ای که وقتی برای کارهای قانونی استفاده میشه عالی کار کنه، مثلا نذاره هکرها به ضربان‌ساز قلب شما بدافزار بفرستن یا تمام پس‌انداز زندگی شما رو بدزدن یا از طریق میکروفون گوشی به حرف‌هاتون گوش بدن. اما همزمان، همین رمزنگاری نباید هیچ حفاظتی برای مجرم‌ها، فروشنده‌های مواد مخدر، تروریست‌ها، کودک‌آزارها و بقیه آدم‌های خلافکار فراهم کنه.

این واقعا مثل همون داستان «آب غیرخیس» میمونه. ما میتونیم رمزنگاری‌ای بسازیم که کار کنه. درست کردنش سخته، ولی وقتی درست از آب دربیاد، سطح فوق‌العاده‌ای از حفاظت در برابر شنود و جاسوسی ایجاد میکنه. اطلاعات ما رو جوری به هم میریزه که برای حدس زدن کلید باز کردنش، باید به اندازه چندین جهان، زمان و فضا مصرف کرد تا کامپیوترهای لازم برای این کار ساخته بشه. از طرفی، میتونیم رمزنگاری‌ای هم بسازیم که کار نمیکنه. مردم همیشه به صورت اتفاقی این کار رو میکنن. بعضی وقت‌ها هم آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) عمدا این کار رو میکنه (و البته این واقعیت رو به مردمی که برای امنیت و یکپارچگی اطلاعاتشون بهش تکیه کردن، نمیگه).

اما چیزی که ما قطعا، مسلما و کاملا نمیتونیم بسازیم، رمزنگاری‌ای هست که هم کار کنه و هم کار نکنه، بستگی به اینکه داره از رازهای چه کسی محافظت میکنه. این غیرممکنه.

ولی وقتی متخصص‌های فناوری این موضوع رو به سیاست‌گذارها میگن، اونها جواب میدن که به نبوغ ما ایمان کامل دارن. تازه، این رو هم اضافه میکنن که مطمئن نیستن ما مثل زاکربرگ در حال داستان‌سرایی درباره چیزی که صرفا دوستش نداریم نیستیم و داریم اون رو «غیرممکن» جلوه میدیم. اونها به ما میگن: NERD HARDER! (یعنی «بیشتر خرخونی کنید!» یا «بیشتر تلاش فنی کنید!»).

NERD HARDER! جوابی هست که هر بار یه سیاستمدار یه ایده ثابت فنی پیدا میکنه تا یه مشکل اجتماعی رو با ساختن یه تکنولوژی که نمیتونه وجود داشته باشه، حل کنه. این همون جوابی بود که سیاستمدارهای اروپایی حامی طرح فاجعه‌بار فیلترهای کپی‌رایت برای تمام محتوای تولید شده توسط کاربرها، باهاش روبرو شدن؛ وقتی بهشون اعتراض شد که این فیلترها میلیاردها نمونه از بیان مشروع و قانونی رو مسدود میکنن.

وقتی سیاستمدارها یه ایده غیرممکن فنی رو به عنوان یه ضرورت فنی در نظر میگیرن، دست و پا میزنن و desesperadamente به هر کار علمی که پیدا کنن چنگ میزنن تا اون رو به عنوان مدرکی برای عملی بودن ایده‌شون نشون بدن.

برای مثال، در سال ۲۰۱۹، اداره مدیریت زمین در دولت ترامپ تلاش کرد یه سری الزامات کاملا عجیب و مخرب برای محیط زیست رو به مجوز استفاده از زمین برای فستیوال «برنینگ من» (Burning Man) تحمیل کنه. یکی از این الزامات این بود که استفاده از چراغ‌های ال‌ای‌دی در شب رو عملا ممنوع کنن، با این استدلال که نور این چراغ‌ها در ارتفاع اونقدر زیاده که میتونه پرنده‌های شب‌زی رو دچار اختلال کنه.

اداره مدیریت زمین برای حمایت از این تصمیم، به یه رساله دکترا از یه فیزیکدان استناد کرد که روشی برای تخمین آلودگی نوری ابداع کرده بود. اتفاقا معلوم شد اون فیزیکدان خودش از شرکت‌کننده‌های «برنینگ من» هست. اون در بخش نظرات پرونده توضیح داد که چطور این اداره از کارش سو استفاده کرده و با اشتباهات محاسباتی ابتدایی، میزان آلودگی نوری در ارتفاع رو به شدت بیش از حد واقعی برآورد کرده. (نویسنده متن اصلی، کوری دکترو، میگه: «من یک ساعت دنبال این کامنت گشتم و پیداش نکردم – اگه شما پیداش کردید لطفا به من خبر بدید، چون خیلی باحال بود»).

این جور لحظه‌ها که یادآور صحنه معروف فیلم «آنی هال» و دیالوگ مارشال مک‌لوهان یعنی «شما هیچی از کار من نمیدونید» هست، همیشه فوق‌العاده‌ است، مخصوصا وقتی که سیاستمدارها از متخصص‌های فناوری میخوان که NERD HARDER! تا ایده‌های غیرممکنشونو عملی کنن.

همین اتفاق به تازگی افتاده، اون هم در رابطه با یکی از ترسناک‌ترین و مخرب‌ترین سیاست‌های فناوری مبتنی بر NERD HARDER! که تا به حال مطرح شده (که البته رقابت در این زمینه خیلی سخته). منظورم قانون ایمنی آنلاین بریتانیا (UK Online Safety Act) هست که وبسایت‌ها رو موظف میکنه سن افرادی رو که باهاشون در ارتباط هستن تایید کنن، قبل از اینکه هر محتوایی که ممکنه برای کودکان نامناسب تلقی بشه رو بهشون نشون بدن (این دسته شامل بخش‌های زیادی از ویکی‌پدیا هم میشه).

دولت استارمر (نخست‌وزیر بریتانیا)، به طرز عجیبی، علاقه‌مند به مقررات اینترنتی شده که حتی از قوانین تونی بلر و دیوید کامرون هم احمقانه‌تره. مجبور کردن مردم به شناسایی خودشون (معمولا از طریق کارت اعتباری) برای دیدن محتوای پورنوگرافی، یه پایگاه داده غول‌پیکر از تمام فتیش‌ها و تمایلات جنسی هر فرد در بریتانیا ایجاد میکنه. این پایگاه داده به ناچار لو میره و به مجرم‌ها و جاسوس‌های خارجی یه سیستم «کومپرومات» (اطلاعات شرم‌آور برای باج‌گیری) میده که میتونن افراد داخلش رو بر اساس ارزش خالص دارایی‌هاشون مرتب کنن.

این موضوع استارمر رو منصرف نکرده. اون اصرار داره که اگه ما فقط NERD HARDER!، میتونیم از چیزهایی مثل «اثبات با دانش صفر» (zero-knowledge proofs) برای ایجاد یه سیستم تایید سن «حافظ حریم خصوصی» استفاده کنیم. در این سیستم، یه سرویس میتونه مطمئن بشه که با یه فرد بزرگسال در ارتباطه، بدون اینکه بفهمه اون فرد کیه.

برای حمایت از این ایده، استارمر و تیمش دوست دارن به یه سری کارهای رمزنگاری واقعا هیجان‌انگیز و جالب در زمینه طرح‌های اعتبارسنجی حافظ حریم خصوصی استناد کنن. حالا، یکی از نویسنده‌های اصلی مقاله‌های کلیدی در این زمینه، یعنی استیو بلُوین (Steve Bellovin)، مقاله‌ای منتشر کرده که عنوانش به خوبی خلاصه‌اش میکنه: «تایید سن با حفظ حریم خصوصی – و محدودیت‌های آن».

خلاصه این مقاله اینه که ایده استارمر کار نخواهد کرد و نمیتونه کار کنه. تحقیقی که اون برای دفاع از امکان‌سنجی فنی طرح عزیزش بهش تکیه میکنه، از نتیجه‌گیری اون حمایت نمیکنه.

چرا این سیستم‌ها عملی نیستن؟

بلُوین در مقاله‌اش اول به رویکردهای مختلفی نگاه میکنه که بازیگران مختلف برای تایید سن کاربرهاشون پیشنهاد دادن.

  • روش رفتاری گوگل: گوگل میگه میتونه یه سیستم «رفتاری» رو پیاده‌سازی کنه که با تکیه بر پرونده‌های جاسوسی گوگل از شما، سن شما رو حدس بزنه. گوگل توضیح نمیده این سیستم چطور کار میکنه، اما بلُوین چندتا از تکنیک‌های شناخته‌شده تخمین سن رفتاری رو خلاصه میکنه و توضیح میده چرا کار نمیکنن. اینکه در تخمین سن برای نشون دادن یه تبلیغ اشتباه کنی یه چیزه، ولی اینکه سر تصمیم‌گیری برای دسترسی یا عدم دسترسی شما به اینترنت اشتباه کنی، یه چیز کاملا متفاوته.
  • تحلیل چهره با هوش مصنوعی: بعضی‌های دیگه میگن میتونن با استفاده از هوش مصنوعی و تحلیل عکسی از چهره شما، سن شما رو تخمین بزنن. این ایده به دلایل زیادی احمقانه‌ است، که یکیش اینه که تخمین سن بیومتریک به شدت غیرقابل اعتماده، مخصوصا وقتی پای تشخیص تفاوت بین مثلا یه نوجوون ۱۶ یا ۱۷ ساله با یه جوون ۱۸ ساله در میون باشه. با این حال، نماینده‌های فعلی کنگره آمریکا هستن که نه تنها فکر میکنن این روش کار میکنه، بلکه در این توهم به سر میبرن که این کار همین الان هم داره انجام میشه.

پس تنها گزینه‌ای که باقی میمونه، همون طرح‌های اعتبارسنجی حافظ حریم خصوصیه، به خصوص پروتکل کامنیش-لیسیانسکایا (Camenisch-Lysyanskaya). این پروتکل شامل یه «ارائه‌دهنده هویت» (Identity Provider یا IDP) میشه که هویت و مشخصات یه کاربر رو با استفاده از بررسی دقیق مدارک و روش‌های دیگه تایید میکنه. بعد این IDP به کاربر یه «اعتبارنامه اصلی» میده که میتونه تمام چیزهایی که IDP درباره کاربر میدونه رو تایید کنه، و هر تعداد «اعتبارنامه فرعی» که فقط حقایق خاصی درباره اون کاربر رو تایید میکنه (مثلا سنش).

اینها در «اثبات با دانش صفر» (ZKP) استفاده میشن – یه روش خیلی جالب که به دو طرف اجازه میده صحت یه ادعا رو تایید کنن، بدون اینکه در این فرآیند بفهمن اون ادعا دقیقا چی بوده. کاربرها میتونن اعتبارنامه‌های فرعی خودشون رو برای یه شخص ثالث بفرستن. اون شخص ثالث میتونه با استفاده از ZKP اونها رو تایید کنه، بدون اینکه چیز دیگه‌ای درباره کاربر بفهمه. پس شما میتونید سن خودتون رو ثابت کنید (یا حتی فقط ثابت کنید که بالای ۱۸ سال هستید، بدون اینکه سن دقیقتون رو بگید) بدون اینکه هویتتون فاش بشه.

یه خبر خوب برای پیاده‌سازی این پروتکل (که به اختصار CL نامیده میشه) روی وب وجود داره: به جای ساختن یه سیستم جدید فوق‌العاده گرون و پیچیده برای این تبادلات و بررسی‌های اعتباری، میشه از زیرساخت کلید عمومی (PKI) موجود که همین الان هم به مرورگر شما اجازه میده جلسات امن داشته باشه، استفاده کرد. همون سیستمی که وقتی آدرس یه وبسایت با //:https شروع میشه (به جای //:http) فعال میشه.

اما انجام این کار چندین مشکل به وجود میاره که بلُوین اونها رو زیر یه عنوان بخش کاملا صریح و مفید لیست میکنه: «موانع غیرقابل عبور».

موانع غیرقابل عبور

  1. ثبت‌نام اولیه: بزرگترین مانع، ثبت‌نام اولیه پیش یه IDP هست. یعنی اینکه شما هویت خودتون رو به یه سازمان ثابت کنید، اما فقط به یک سازمان (تا نتونید دو تا اعتبارنامه اصلی بسازید و یکیش رو به یه فرد زیر سن قانونی بدید). بلُوین به پرونده‌های دیوان عالی درباره قوانین کارت شناسایی رای‌دهنده‌ها و مشکلاتی که این قوانین برای افراد فقیر، مسن، جوون، معلول، روستایی و غیره ایجاد میکنن، اشاره میکنه. اساسا، برای خیلی از مردم گرفتن یه مدرک شناسایی واحد، مثل گواهینامه رانندگی، میتونه به طرز غیرقابل عبوری سخت باشه.
  2. ضعف سیستم با چند مدرک شناسایی: جواب معمول برای این مشکل اینه که IDPها اجازه بدن از چندین نوع مدرک شناسایی استفاده بشه. این کار بار رو از دوش کاربرها برمیداره، اما در عوض ضعف‌های مرگباری در سیستم ایجاد میکنه: اگه شما بتونید با انواع مختلفی از مدارک، هویت بسازید، میتونید به IDPهای مختلف مراجعه کنید و با هر کدوم یه هویت جدا بسازید (درست مثل خیلی از آمریکایی‌ها که امروز از بیش از یک ایالت گواهینامه رانندگی دارن).
  3. چالش‌های کاربری: مانع بعدی «چالش‌های کاربری» هست، مثل مشکل خانواده‌هایی که از کامپیوتر مشترک استفاده میکنن، یا کامپیوترهای کتابخونه‌ها، هتل‌ها، مراکز اجتماعی و جاهای عمومی دیگه. تنها راه موثر برای حل این مشکل، ایجاد فروشگاه‌های اعتبارنامه آنلاین (و گرون) هست که احتمالا از دسترس افراد فقیر و محرومی که بیشتر به کامپیوترهای عمومی یا مشترک تکیه دارن، خارجه.
  4. مسائل اقتصادی: راه‌اندازی و نگهداری این سیستم‌ها گرونه و یه نفر باید هزینه‌اش رو پرداخت کنه. میشه از وبسایت‌هایی که محتوای نامناسب برای کودکان ارائه میدن خواست که هزینه رو بدن، اما این کار یه تضاد منافع حل‌نشدنی ایجاد میکنه. این وبسایت‌ها میخوان هزینه‌هاشونو به حداقل برسونن و هر کاری که برای کاهش هزینه‌ها انجام بدن، سیستم رو به شکل غیرقابل قبولی بدتر میکنه. مثلا، ممکنه فقط با IDPهایی قرارداد ببندن که به شرکت خودشون نزدیک باشن. این یعنی هر کسی که جای دیگه‌ای زندگی میکنه و میخواد به اون وبسایت دسترسی پیدا کنه، باید به نحوی کپی‌های تایید شده از مثلا شناسنامه و گواهینامه رانندگیش رو برای IDPهایی در اون سر دنیا بفرسته. جایگزین این راه، اینه که از کاربرها خواسته بشه هزینه رو پرداخت کنن – که این هم یعنی دوباره، ما افراد فقیر رو از اینترنت محروم میکنیم.
  5. حاکمیت (Governance): کی این سیستم رو اداره میکنه؟ در عمل، تضمین‌های امنیتی و حریم خصوصی پروتکل CL به دو نوع نهاد کاملا مستقل نیاز داره: ارائه‌دهنده‌های هویت (که مدارک شما رو تایید میکنن) و مراجع صدور گواهی (که گواهی‌های رمزنگاری رو بر اساس اون مدارک صادر میکنن). اگه این دو تا کار زیر یه سقف انجام بشه، تضمین‌های حریم خصوصی سیستم فورا از بین میره.
    مهمترین نقش یه IDP تایید مدارک و مرتبط کردن اونها با یه شخص خاصه. اما همه IDPها مثل هم نخواهند بود و افرادی که قصد تقلب در سیستم رو دارن، به سمت بدترین IDPها جذب میشن. از طرفی، خیلی از آدم‌هایی که هیچ نیت بدی ندارن هم از این IDPها استفاده میکنن، صرفا چون بهشون نزدیکن، یا محبوبن، یا به صورت تصادفی انتخابشون کردن. تصمیم برای حذف یه IDP و باطل کردن تاییدهای اون، باعث میشه خیلی از مردم – شاید میلیون‌ها نفر – مجبور بشن کل فرآیند شناسایی خودشون رو از اول شروع کنن و در این مدت نتونن به بخش بزرگی از وب دسترسی داشته باشن. هیچ راه عملی برای یه فرد عادی وجود نداره که قضاوت کنه آیا IDPای که انتخاب میکنه در آینده مشکل‌ساز میشه یا نه.
  6. نظارت بین‌المللی: پس میشه روی IDPها نظارت کرد، اما کی این کار رو انجام میده؟ قوانین تایید سن روی افرادی خارج از قلمرو ملی یه دولت هم تاثیر میذاره – هر کسی که بخواد به محتوای یه وب‌سرور دسترسی پیدا کنه، مشمول قانون تایید سن میشه. یادتون باشه، IDPها انواع اطلاعات حساس رو مدیریت میکنن: آیا شما دوست دارید مثلا روسیه در تصمیم‌گیری درباره اینکه کی میتونه IDP باشه و شما باید از چه قوانینی برای افشای اطلاعات پیروی کنید، نقش داشته باشه؟
  7. ریسک امنیتی و حریم خصوصی: برای نظارت روی IDPها (و مراجع صدور گواهی)، این نهادها باید گزارش‌هایی (لاگ) رو نگهداری کنن، که این موضوع تضمین‌های حریم خصوصی پروتکل CL رو بیشتر به خطر میندازه.
  8. خطر حذف هویت سیاسی: یه مشکل بزرگتر هم وجود داره. پروتکل CL به عنوان راهی برای انجام انواع کارها، از باز کردن حساب بانکی گرفته تا اثبات وضعیت واکسیناسیون یا حق کار یا دریافت خدمات رفاهی، در نظر گرفته شده. دولت‌های خودکامه که دستور ابطال اعتبارنامه اصلی مخالفان سیاسیشون رو صادر میکنن، میتونن به طرز کامل و وحشتناکی اونها رو با یه حرکت قلم «بی‌شخصیت» (unperson) کنن.

نتیجه‌گیری‌های مقاله بلُوین، خلاصه بسیار خوانایی از این مسائل رو ارائه میده که یه توبیخ تند و تیز برای هر کسیه که به فکر طرح‌های تایید سن افتاده. این طرح‌ها خیلی فراتر از بریتانیا هستن و در کانادا، استرالیا، اتحادیه اروپا، تگزاس و لوئیزیانا هم در دست بررسی هستن.

تایید سن یه ایده غیرممکنه و یه ایده غیرممکن وحشتناک با عواقب غیرممکن بزرگ برای حریم خصوصی و وب بازه. این موضوعی بود که جیسون کلی، همکار نویسنده متن اصلی در بنیاد مرزهای الکترونیکی (EFF)، در پادکست Malwarebytes توضیح داد.

سیاستمدارها – حتی اونهایی که فنی نیستن – میتونن سیاست‌گذاری خوبی در حوزه فناوری داشته باشن، به شرطی که بازخورد کارشناس‌ها رو جدی بگیرن (و اون رو از لابی‌گری‌های منفعت‌طلبانه صنعت تشخیص بدن).

وقتی صحبت از سیاست‌گذاری فناوری میشه، صرفا «خیلی خواستن» کافی نیست. این واقعیت که خیلی باحال میشد اگه میتونستیم تکنولوژی رو وادار به انجام کاری کنیم، هیچ ربطی به این نداره که آیا واقعا میتونیم اون کار رو انجام بدیم یا نه. NERD HARDER! یه سیاست نیست، یه آرزوئه.

به قول یه ضرب‌المثل: «توی یه دستت آرزو کن و توی اون یکی دستت کثافت بذار و ببین کدوم یکی اول پر میشه».

منابع

  • [۱] Pluralistic: “Privacy preserving age verification” is bullshit (14 Aug 2025) – Pluralistic: Daily links from Cory Doctorow

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *