GeekAlerts

جایی برای گیک‌ها

لایکا؛ داستان غم‌انگیز اولین موجود زنده در مدار زمین

لایکا؛ داستان غم‌انگیز اولین موجود زنده در مدار زمین

قلبش داشت از جا کنده می‌شد و نفس‌هاش به شماره افتاده بود. لایکا، سگ کوچولویی که تا چند وقت پیش تو خیابون‌های سرد مسکو دنبال یه تیکه غذا می‌گشت، حالا سوار بر یه موشک غول‌پیکر داشت به سمت مدار زمین می‌رفت، حدود ۳۲۰۰ کیلومتر بالاتر از همون خیابون‌هایی که زمانی خونه‌اش بود. شرایطش اصلا خوب نبود؛ فضا تنگ بود، همه جا گرم شده بود، ترسیده بود و احتمالا گرسنه هم بود. این سگ کوچولو، بدون اینکه خودش بخواد، داشت جونش رو برای کشورش می‌داد و تبدیل به بخشی از یه ماموریت بی‌بازگشت می‌شد.

با اینکه این داستان ته تلخی داره، لایکا که ترکیبی از نژاد هاسکی و اشپیتز بود، به عنوان اولین موجود زنده‌ای که دور زمین چرخید، اسمش رو تو تاریخ ثبت کرد. دهه‌ها از اون روز گذشته، ولی این پیشگام کوچولو هنوزم تو فرهنگ عامه زنده است، خیلی بعد از اینکه خودش و سفینه‌ شوروی که توش بود، یعنی «اسپوتنیک ۲»، شصت سال پیش موقع برگشتن به جو زمین آتیش گرفتن و از بین رفتن.

عجله برای یک «نمایش فضایی» تماشایی

داستان اسپوتنیک ۲ از یه دستور شروع شد. نیکیتا خروشچف، رهبر وقت شوروی، خواسته بود که یه پرواز فضایی دقیقا برای روز ۷ نوامبر ۱۹۵۷ برنامه‌ریزی بشه. این روز چهلمین سالگرد انقلاب بلشویکی روسیه بود و خروشچف می‌خواست یه «نمایش فضایی تماشایی» راه بندازه تا قدرت شوروی رو به رخ دنیا بکشه. مهندس‌های شوروی بعد از موفقیت اسپوتنیک ۱، که اولین ماهواره ساخت بشر بود و در ۴ اکتبر ۱۹۵۷ به فضا رفت، خیلی سریع دست به کار شدن. اونا باید یه سفینه جدید می‌ساختن که یه محفظه فشرده برای یه سگ هم داشته باشه. تیم‌ها با عجله و گاهی حتی بدون نقشه دقیق، با استفاده از چیزهایی که از اسپوتنیک ۱ یاد گرفته بودن، شروع به کار کردن.

اسپوتنیک ۲ قرار بود با آخرین مرحله موشک که بهش متصل بود تو مدار قرار بگیره. مهندس‌ها فکر می‌کردن که این سفینه با محموله ۱۱۲۰ پوندی (حدود ۵۰۸ کیلوگرمی) خودش، که شش برابر سنگین‌تر از اسپوتنیک ۱ بود، می‌تونه وزن خودش رو تو محدوده مجاز نگه داره، البته به شرطی که مسافرش فقط یک بار غذا بخوره.

اونا انتظار داشتن لایکا بعد از هفت روز تو فضا، به خاطر تموم شدن اکسیژن از بین بره؛ مرگی که فکر می‌کردن بدون درد و تو ۱۵ ثانیه اتفاق می‌افته. کتلین لوئیس، که متصدی برنامه‌های فضایی بین‌المللی و لباس‌های فضایی تو موزه ملی هوا و فضای اسمیتسونیان هست، شک داره که چند اونس غذا می‌تونست تفاوتی ایجاد کنه. اون حتی به گزارش‌هایی اشاره می‌کنه که میگن یه پزشک زن قبل از پرتاب، پروتکل رو شکسته و به لایکا غذا داده بود.

انتخاب و آماده‌سازی فضانوردان سگی

حالا بیاین ببینیم این فضانوردای چهارپا چطوری انتخاب می‌شدن. تیم استخدام سگ‌های فضایی شوروی، کارش رو با یه گله سگ ولگرد ماده شروع کرد. دلیل انتخاب ماده‌ها این بود که جثه کوچیک‌تری داشتن و به نظر آروم‌تر و مطیع‌تر میومدن.

مراحل سخت گزینش

  1. آزمون‌های اولیه: اولین تست‌ها برای سنجش میزان اطاعت و آروم بودن سگ‌ها طراحی شده بود. باید سگی انتخاب می‌شد که تو شرایط استرس‌زا آروم بمونه.
  2. شبیه‌سازی شرایط سفینه: سگ‌هایی که از مرحله اول رد می‌شدن، وارد مرحله سخت‌تری می‌شدن. اونا رو برای روزها و بعد هفته‌ها تو کپسول‌های فشرده و کوچیک نگه می‌داشتن تا به فضای تنگ عادت کنن.
  3. تست‌های فیزیکی: دکترها واکنش سگ‌ها به تغییرات فشار هوا و صداهای خیلی بلندی که موقع پرتاب موشک ایجاد می‌شد رو بررسی می‌کردن.
  4. دستگاه جمع‌آوری فضولات: یه دستگاه بهداشتی به ناحیه لگن سگ‌ها وصل می‌کردن تا فضولاتشون رو جمع کنه. سگ‌ها از این دستگاه اصلا خوششون نمیومد و برای اینکه ازش استفاده نکنن، بعضی‌هاشون حتی با وجود خوردن داروهای ملین، خودشون رو نگه می‌داشتن. اما خب، بعضی‌هاشون بالاخره با این شرایط کنار اومدن.

بعد از این همه تست و آزمایش، تیم بالاخره دو تا فینالیست رو انتخاب کرد: یکی سگی آروم به اسم «کودریاوکا» (به معنی فرفری کوچولو) که به عنوان فضانورد اصلی اسپوتنیک ۲ انتخاب شد و یکی دیگه به اسم «آلبینا» (به معنی سفید) به عنوان سگ ذخیره.

کودریاوکا وقتی از طریق رادیو به مردم معرفی شد، شروع به پارس کردن کرد و برای همین بهش گفتن «لایکا» که تو زبان روسی یعنی «پارس‌کننده». شایعاتی هم بود که می‌گفتن آلبینا تو تست‌ها عملکرد بهتری از لایكا داشته، اما چون به تازگی چند تا توله به دنیا آورده بود و ظاهرا مسئولینش خیلی دوستش داشتن، از این پرواز بی‌بازگشت معاف شد.

قبل از پرواز، دکترها هر دو تا سگ رو جراحی کردن و دستگاه‌های پزشکی تو بدنشون کار گذاشتن تا بتونن از راه دور ضربان قلب، تعداد تنفس، فشار خون و حرکات فیزیکی‌شون رو کنترل کنن.

لحظات پایانی روی زمین

با اینکه پزشک‌های شوروی لایکا رو برای یه ماموریت مرگبار انتخاب کرده بودن، اما کاملا هم بی‌احساس نبودن. یکی از نگهدارنده‌هاش به اسم ولادیمیر یازدوفسکی، کمی قبل از پرواز، لایکای سه ساله رو به خونه خودش برد. اون بعدها تعریف کرد: «می‌خواستم یه کار خوب برای اون سگ انجام بدم». یازدوفسکی تو کتابی که درباره پزشکی فضایی شوروی نوشته، تعریف می‌کنه که «لایکا ساکت و دوست‌داشتنی بود… می‌خواستم یه کار خوب براش بکنم: اون زمان خیلی کمی برای زندگی داشت». اون لایکا رو برد خونه تا با بچه‌هاش بازی کنه و یه خداحافظی خوب بهش هدیه بده.

سه روز قبل از پرتاب، لایکا رو تو فضای تنگ و محدود سفینه گذاشتن، جایی که فقط چند اینچ برای حرکت جا داشت. تمیزش کرده بودن، سنسورها رو بهش وصل کرده بودن، دستگاه جمع‌آوری فضولات رو هم بهش بسته بودن و یه لباس فضایی با مهار‌های فلزی تنش کرده بودن تا نتونه زیاد تکون بخوره. یکی از تکنیسین‌هایی که داشت کپسول رو قبل از پرتاب نهایی آماده می‌کرد، بعدها گفت: «بعد از اینکه لایکا رو تو محفظه گذاشتیم و قبل از اینکه در رو ببندیم، دماغش رو بوسیدیم و براش سفر خوبی آرزو کردیم، در حالی که می‌دونستیم از این پرواز زنده برنمی‌گرده».

پرواز بی‌بازگشت به سوی تاریخ

روز ۳ نوامبر ۱۹۵۷، ساعت ۵:۳۰ صبح به وقت مسکو، اسپوتنیک ۲ با مسافر کوچولوش از پایگاه فضایی بایکونور به فضا پرتاب شد. تو لحظه پرتاب، فشاری که به لایکا وارد شد، پنج برابر نیروی جاذبه معمولی بود.

صداهای وحشتناک و فشار شدید پرواز، لایکا رو حسابی ترسونده بود. سنسورها نشون می‌داد که ضربان قلبش سه برابر حالت عادی شده و به ۲۴۰ ضربه در دقیقه رسیده بود و تعداد تنفسش چهار برابر شده بود. موزه ملی هوا و فضا، پرینت‌های از طبقه‌بندی خارج شده‌ای رو داره که وضعیت تنفس لایکا تو طول پرواز رو نشون می‌ده.

با همه این استرس‌ها، اون زنده به مدار زمین رسید و هر ۱۰۳ دقیقه یک بار دور سیاره ما می‌چرخید. اما متاسفانه، یه مشکل فنی بزرگ پیش اومد. قرار بود دماغه مخروطی اسپوتنیک ۲ با موفقیت جدا بشه که شد، اما هسته «بلوک A» موشک، اونطور که برنامه‌ریزی شده بود، جدا نشد. این اتفاق باعث شد سیستم کنترل حرارتی سفینه درست کار نکنه. بخشی از عایق حرارتی کنده شد و دمای داخل کپسول به شدت بالا رفت و به ۴۰ درجه سانتی‌گراد (۱۰۴ درجه فارنهایت) رسید.

بعد از سه ساعت بی‌وزنی، ضربان قلب لایکا به ۱۰۲ ضربه در دقیقه برگشته بود، اما این زمان سه برابر بیشتر از چیزی بود که تو تست‌های زمینی طول کشیده بود و این نشون می‌داد که لایکا چه استرس وحشتناکی رو تحمل می‌کرده. داده‌های اولیه نشون می‌داد که لایکا پریشون بود اما داشت غذاش رو می‌خورد.

اما این وضعیت زیاد طول نکشید. بعد از گذشت حدود پنج تا هفت ساعت از پرواز، دیگه هیچ علائم حیاتی از سفینه دریافت نشد.

دکتر اولگ گازنکو، پزشک و مربی سگ‌های فضایی روس، سال ۱۹۹۳ فاش کرد که لایکا «کمی بعد از پرتاب» مرده بود. کتلین لوئیس هم توضیح می‌ده: «دمای داخل فضاپیما بعد از چهارمین گردش به دور زمین، بالای ۹۰ درجه ثبت شده. واقعا هیچ انتظاری نمیره که اون بعد از یکی دو دور بیشتر زنده مونده باشه».

بعد از مرگ مسافر کوچولوش، اسپوتنیک ۲ برای پنج ماه دیگه به چرخیدن دور زمین ادامه داد و بعد از ۲۵۷۰ دور، بالاخره در تاریخ ۱۴ آوریل ۱۹۵۸ موقع ورود دوباره به جو زمین، آتیش گرفت و به همراه بقایای لایکا برای همیشه از بین رفت.

داستانی که شوروی برای دنیا تعریف کرد

در طول پرواز و حتی بعد از اون، اتحاد جماهیر شوروی این دروغ رو ادامه داد که لایکا برای چند روز زنده مونده. لوئیس میگه: «اسناد رسمی جعل شده بودن». رادیو و تلویزیون شوروی ادعا می‌کردن که لایکا تا ۱۲ نوامبر زنده بوده. حتی روزنامه نیویورک تایمز هم گزارش داده بود که شاید بشه اون رو نجات داد. اما بالاخره بعد از نه روز، بیانیه‌های شوروی اعلام کردن که لایکا مرده.

سال‌ها دنیا فکر می‌کرد که لایکا طبق برنامه، بعد از چند روز با غذای سمی کشته شده یا به خاطر تموم شدن اکسیژن مرده. اما تو اکتبر ۲۰۰۲، دیمیتری مالاشنکوف، یکی از دانشمندای پروژه اسپوتنیک ۲، حقیقت رو فاش کرد. اون تو کنگره جهانی فضا تو هیوستون تگزاس گفت که لایکا تو چهارمین گردش به دور زمین، به خاطر استرس و گرمای بیش از حد مرده بود. اون توضیح داد: «معلوم شد که ساختن یه سیستم کنترل دمای قابل اعتماد تو اون محدودیت زمانی، عملا غیرممکن بود». ظاهرا فشار سیاسی برای پرتاب اسپوتنیک ۲ به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب بلشویکی، اونقدر زیاد بود که دانشمندها وقت کافی برای کامل کردن سیستم‌های پشتیبانی حیات نداشتن.

یه نکته جالب دیگه از داده‌های ضربان قلب لایکا اینه که با وجود استرس زیاد، قبل از مرگش، ضربان قلبش کمی آروم‌تر شده بود. هرچند که هیچوقت به حالت عادی برنگشت، اما این نشون می‌ده که شاید تونسته بود برای لحظاتی هم که شده، کمی آروم بگیره. این شاید تنها نقطه کوچیک آرامش‌بخش تو این داستان تراژیک باشه.

واکنش دنیا و بحث‌های اخلاقی

با اینکه اون زمان نگرانی‌ها در مورد حقوق حیوانات به اندازه امروز نبود، اما این تصمیم عمدی که لایکا رو به یه سفر بی‌بازگشت بفرستن، اعتراض‌های زیادی رو به همراه داشت. دلیلش هم این بود که شوروی هنوز تکنولوژی لازم برای برگردوندن سالم اون به زمین رو نداشت.

  • در بریتانیا: تو بریتانیا که مخالفت با شکار حیوانات داشت روز به روز بیشتر می‌شد، «انجمن سلطنتی برای جلوگیری از ظلم به حیوانات» (RSPCA) و «انجمن بریتانیایی برای سگ‌های شاد» با این پرتاب مخالفت کردن. «اتحادیه ملی دفاع از سگ‌ها» از همه صاحبای سگ‌ها خواست که هر روزی که لایکا تو فضا بود، یک دقیقه سکوت کنن.
  • در نیویورک: گروهی از دوستداران سگ‌ها، تابلوهای اعتراضی به حیوونای خونگی‌شون وصل کردن و جلوی مقر سازمان ملل تو نیویورک راهپیمایی کردن.
  • در کشورهای بلوک شرق: به خاطر سانسور سیاسی، انتقاد علنی از برنامه فضایی شوروی کار سختی بود. اما موارد قابل توجهی از انتقاد تو محافل علمی لهستان وجود داشت. یه مجله علمی لهستانی به اسم «کی، کی، چرا» تو سال ۱۹۵۸، ماموریت اسپوتنیک ۲ رو «تاسف‌بار» توصیف کرد و برنگردوندن لایکا به زمین رو «بدون شک یه ضرر بزرگ برای علم» دونست.

خود دانشمندای شوروی هم بعدها از این کارشون پشیمون شدن. اولگ گازنکو، یکی از دانشمندای ارشد این پروژه، بیشتر از سی سال بعد گفت: «هر چی زمان بیشتری می‌گذره، من بیشتر بابت این موضوع متاسف می‌شم. ما نباید این کار رو می‌کردیم… ما از این ماموریت اونقدر یاد نگرفتیم که مرگ این سگ رو توجیه کنه». گازنکو تا آخر عمر با عذاب وجدان مرگ لایکا زندگی کرد و حتی برای تسکین دردش، یه سگ فضانورد دیگه به اسم «کراساوکا» رو به سرپرستی گرفت.

آدیلیا کوتوفسکایا، یه زیست‌شناس که تو پروژه اسپوتنیک ۲ نقش داشت، تو یه مصاحبه تعریف کرد: «ازش خواستم ما رو ببخشه و حتی وقتی برای آخرین بار نوازشش می‌کردم، گریه کردم».

آیا این فداکاری لازم بود؟

کتلین لوئیس معتقده که استفاده انسانی از آزمایش روی حیوانات برای پروازهای فضایی، برای آماده‌سازی پروازهای سرنشین‌دار انسانی ضروری بود. اون میگه: «چیزهایی وجود داشت که ما نمی‌تونستیم با محدودیت‌های تجربه انسانی تو پروازهای ارتفاع بالا بفهمیم». دانشمندها «واقعا نمی‌دونستن پرواز فضایی چقدر می‌تونه برای انسان‌ها گیج‌کننده باشه یا اینکه آیا یه فضانورد می‌تونه به طور منطقی به کارش ادامه بده یا نه».

این آزمایش قرار بود ثابت کنه که یه موجود زنده می‌تونه بعد از پرتاب به مدار، زنده بمونه و تو شرایط بی‌وزنی و تشعشعات افزایش یافته به کارش ادامه بده. این ماموریت اولین داده‌ها رو درباره اثرات بیولوژیکی پرواز فضایی در اختیار دانشمندها قرار داد.

از قضا، حتی اگه همه چیز کاملا درست کار می‌کرد و لایکا به اندازه کافی غذا، آب و اکسیژن داشت، باز هم وقتی فضاپیما بعد از ۲۵۷۰ دور چرخیدن دور زمین وارد جو می‌شد، می‌مرد. پروازی که مرگ حتمی لایکا رو تضمین می‌کرد، همزمان ثابت کرد که فضا برای زندگی قابل تحمله.

میراث لایکا: از قهرمان تا قربانی

داستان لایکا امروز تو وب‌سایت‌ها، ویدیوهای یوتیوب، شعرها و کتاب‌های بچه‌ها زنده است. حداقل یکی از این کتاب‌ها یه پایان خوش برای این سگ محکوم به مرگ تصور کرده. تاثیر فرهنگی لایکا سال‌ها بعد از مرگش هم ادامه داشته.

لایکا در فرهنگ و هنر

  • سینما و انیمیشن: استودیوی انیمیشن‌سازی استاپ-موشن «لایکا» (LAIKA) تو پورتلند اورگان، به افتخار این سگ نام‌گذاری شده. فیلم سوئدی «زندگی من به عنوان یک سگ» (۱۹۸۵) ترس‌های یه پسر جوون رو به تصویر می‌کشید که نگران بود لایکا از گرسنگی مرده باشه.
  • موسیقی: چندین خواننده فولک و راک تو سراسر دنیا آهنگ‌هایی رو به لایکا تقدیم کردن. یه گروه ایندی-پاپ انگلیسی اسم خودش رو «لایکا» گذاشت و یه گروه فنلاندی اسم گروهش رو گذاشت «لایکا و فضانوردان». گروه اسپانیایی «مکائو» (Mecano) تو سال ۱۹۸۸ آهنگ «لایکا» رو منتشر کرد که ادای احترامی به پرواز این سگ بود.
  • ادبیات: نویسنده‌هایی مثل ویکتور پلوین از روسیه، هاروکی موراکامی از ژاپن و ژانت وینترسون از بریتانیا تو کتاب‌هاشون به لایکا اشاره کردن. نیک آبادزیس، رمان‌نویس گرافیکی بریتانیایی هم یه رمان گرافیکی به اسم «لایکا» منتشر کرده که جوایز زیادی برده.
  • نشریات: یه مجله «سبک زندگی وگان و حقوق حیوانات» به اسم «مجله لایکا» (LAIKA Magazine) تو آمریکا منتشر می‌شه.

یادبودهای رسمی

  • مجسمه‌ها: تو سال ۲۰۱۵، روسیه از یه مجسمه یادبود جدید از لایکا رونمایی کرد که بالای یه موشک تو یه مرکز تحقیقاتی نظامی تو مسکو قرار داره. وقتی هم که روسیه تو سال ۱۹۹۷ با ساختن یه مجسمه تو موسسه مشکلات زیست‌پزشکی تو شهر ستاره‌ها (Star City)، از فضانوردای کشته شده تقدیر کرد، تصویر لایکا تو یه گوشه از اون مجسمه دیده می‌شد. یه مجسمه دیگه هم تو سال ۲۰۰۸ تو مسکو رونمایی شد.
  • نام‌گذاری‌ها: تو مارس ۲۰۰۵، ناسا به طور غیررسمی یه نقطه تو یه دهانه آتشفشانی رو مریخ رو «لایکا» نام‌گذاری کرد.
  • تمبرها و سکه‌ها: ضراب‌خانه شوروی کمی بعد از پرواز، یه سنجاق سینه میناکاری شده برای جشن گرفتن «اولین مسافر فضا» تولید کرد. متحدان شوروی مثل رومانی، آلبانی، لهستان و کره شمالی هم بین سال‌های ۱۹۵۷ تا ۱۹۸۷ تمبرهایی با تصویر لایکا منتشر کردن.

امی نلسون، زندگی‌نامه‌نویس سگ‌های فضایی، لایکا رو با بقیه حیوونای معروفی مثل «جامبو» فیل سیرک بارنوم و بیلی تو اواخر قرن نوزدهم و «سی‌بیسکیت» اسب مسابقه قهرمان که تو دوران رکود بزرگ به آمریکایی‌ها روحیه داد، مقایسه می‌کنه. اون معتقده که اتحاد جماهیر شوروی، لایکا رو به «یه نماد پایدار از فداکاری و دستاورد انسانی» تبدیل کرد.

حیوانات دیگر در فضا: لایکا تنها نبود

لایکا اولین سگ فضایی نبود. قبل از اون، بعضی سگ‌ها تو آزمایش‌های موشکی زیرمداری ارتش شوروی با موشک‌های V-2 آلمانی که بعد از جنگ جهانی دوم به‌روزرسانی شده بودن، به فضا رفته بودن و با کپسول‌های چتردار به زمین برگشته بودن، چه زنده و چه مرده. لایکا آخرین سگ فضایی هم نبود. سگ‌های دیگه‌ای بودن که از مدار زمین زنده برگشتن.

  • استرلکا و بلکا: بعد از پرواز موفقیت‌آمیز مشترک «استرلکا» و «بلکا» تو سال ۱۹۶۰، استرلکا بعدها توله‌هایی به دنیا آورد و خروشچف یکی از اون توله‌ها رو به جان اف کندی، رئیس جمهور وقت آمریکا، هدیه داد.
  • سگ‌های دیگر شوروی: بر اساس کتاب «حیوانات در فضا» نوشته کالین برگس و کریس دابز، اتحاد جماهیر شوروی بین سال‌های ۱۹۵۱ تا ۱۹۶۶، ۷۱ بار سگ‌ها رو به فضا پرتاب کرد که ۱۷ مورد از اونا با مرگ سگ‌ها همراه بود. دو سگ به اسم «بارس» و «لیسیچکا» وقتی موشک R-7 شون کمی بعد از پرتاب در ۲۸ ژوئیه ۱۹۶۰ منفجر شد، کشته شدن. «پچولکا» و «موشکا» هم وقتی سفینه «کورابل-اسپوتنیک ۳» دچار مشکل اضطراری شد و مجبور شدن منفجرش کنن، از بین رفتن.

رویکرد متفاوت آمریکا

تو روزهای قبل از پروازهای سرنشین‌دار، ایالات متحده بیشتر از خانواده میمون‌ها به عنوان سوژه آزمایش استفاده می‌کرد.

  • آلبرت دوم: اولین پستانداری که به فضا رفت، یه میمون رزوس به اسم آلبرت دوم بود که تو سال ۱۹۴۹ به خاطر نقص چتر نجات موقع فرود، مرد. (یه آلبرت اول هم بود که قبل از پرتاب مرد.)
  • اینوس: تو سال ۱۹۶۱، آمریکا شامپانزه‌ای به اسم «اینوس» رو به فضا فرستاد. اون کمی بعد به خاطر یه نقص فنی که باعث شد ۷۶ شوک الکتریکی بهش وارد بشه، مرد.

دلیل اینکه شوروی سگ‌ها رو به میمون‌ها ترجیح می‌داد مشخص نیست، اما کتلین لوئیس میگه شاید کارهای پیشگامانه ایوان پاولوف روی فیزیولوژی سگ‌ها تو اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، زمینه قوی برای استفاده از سگ‌ها فراهم کرده بود. علاوه بر این، سگ‌های ولگرد تو خیابون‌های شوروی زیاد بودن، راحت پیدا می‌شدن و کسی دلش براشون تنگ نمی‌شد.

داستان فراموش شده فلیست، گربه فضانورد

شاید براتون جالب باشه که بدونین فقط سگ‌ها و میمون‌ها نبودن که به فضا رفتن. فرانسه هم تو این رقابت سهمی داشت و اونا تصمیم گرفتن از گربه‌ها استفاده کنن. معروف‌ترینشون گربه‌ای به اسم «فلیست» (Félicette) بود.

فرانسه با پرتاب یه موش به اسم هکتور تو ۲۲ فوریه ۱۹۶۱، سومین کشوری شد که یه حیوون رو به فضا فرستاد. اما برای تحقیقات بیشتر، به حیوون بزرگ‌تری نیاز داشتن و گربه رو انتخاب کردن. دلیل رسمی این بود که دانشمندای فرانسوی قبلا داده‌های زیادی درباره عصب‌شناسی گربه‌ها جمع کرده بودن. شایدم به دلایل عملی مثل کوچیک‌تر بودن از سگ‌ها یا استقلال بیشترشون این تصمیم رو گرفته بودن.

ماموریت فلیست برخلاف لایکا، یه پرواز زیرمداری بود؛ یعنی مستقیم به فضا می‌رفت و چند دقیقه بعد برمی‌گشت. برخلاف لایکا که از اول هم قرار نبود زنده برگرده، برای فلیست برنامه بازگشت سالم در نظر گرفته شده بود. با این حال، سرنوشت فلیست هم بعد از ماموریتش تلخ بود. بعد از پرواز، اون رو کشتن تا دانشمندها بتونن تاثیرات سفر به فضا رو روی بدنش مطالعه کنن. فلیست، با اینکه اولین و تنها گربه‌ای بود که به فضا رفت، داستانش به اندازه لایکا شناخته شده نیست، شاید به خاطر عکس‌های ناراحت‌کننده‌ای که از اون و بقیه گربه‌های تحت آموزش با الکترودهای کاشته شده تو سرشون منتشر شد.

پرسش و پاسخ

حالا که با هم کل داستان رو مرور کردیم، بیاین به چند تا سوال کلیدی جواب بدیم که شاید تو ذهن شما هم شکل گرفته باشه.

۱. آیا واقعا ماموریت لایکا از نظر علمی ارزش مرگش رو داشت؟

این یکی از بحث‌برانگیزترین سوال‌هاست. در زمان خودش، این ماموریت به عنوان یه دستاورد بزرگ معرفی شد چون ثابت کرد که یه موجود زنده می‌تونه تو مدار زمین زنده بمونه. این اطلاعات برای فرستادن انسان به فضا حیاتی بود. اما سال‌ها بعد، اولگ گازنکو، یکی از دانشمندای اصلی پروژه، اعتراف کرد که «ما از این ماموریت اونقدر یاد نگرفتیم که مرگ این سگ رو توجیه کنه». این نشون می‌ده که حتی کسایی که تو این پروژه بودن هم بعدها در مورد ارزش علمی واقعی اون در برابر هزینه اخلاقیش تردید داشتن.

۲. چرا شوروی از سگ‌های ولگرد استفاده می‌کرد؟

دلایل مختلفی وجود داشت. اول اینکه، دانشمندای شوروی معتقد بودن سگ‌های ولگرد به خاطر زندگی تو خیابون، به شرایط سخت مثل سرما و گرسنگی عادت دارن و مقاوم‌ترن. دوم، پیدا کردنشون خیلی راحت بود. و سوم، که شاید ناراحت‌کننده‌ترین دلیل باشه، این بود که این سگ‌ها صاحبی نداشتن و کسی دنبالشون نمی‌گشت یا غیبتشون رو حس نمی‌کرد.

۳. آیا لایکا واقعا اولین حیوونی بود که به فضا رفت؟

نه دقیقا. لایکا اولین موجود زنده‌ای بود که به مدار زمین فرستاده شد. قبل از اون، هم آمریکا و هم شوروی حیوونای دیگه‌ای مثل مگس میوه، میمون و سگ‌های دیگه رو تو پروازهای «زیرمداری» (sub-orbital) به فضا فرستاده بودن. پرواز زیرمداری یعنی موشک به فضا می‌رسه اما دور زمین نمی‌چرخه و سریع برمی‌گرده. کار بزرگ لایکا این بود که اولین موجودی بود که تو مدار زمین قرار گرفت و دور سیاره چرخید.

۴. سرنوشت بقیه سگ‌هایی که با لایکا آموزش دیدن چی شد؟

ما می‌دونیم که دو تا سگ دیگه برای ماموریت اسپوتنیک ۲ آموزش دیدن. یکی «آلبینا» بود که به عنوان سگ پشتیبان انتخاب شد. چون آلبینا قبلا دو بار با موشک‌های آزمایشی ارتفاع بالا پرواز کرده بود و به تازگی هم توله به دنیا آورده بود، به عنوان سگ اصلی انتخاب نشد. سگ سوم «موشکا» بود که به عنوان «سگ کنترل» روی زمین موند تا ازش برای آزمایش دستگاه‌ها و سیستم پشتیبانی حیات استفاده کنن.

۵. آیا امروز هم از حیوانات برای سفرهای فضایی استفاده می‌شه؟

بله، اما خیلی کمتر و با شرایط کاملا متفاوت. برنامه فضایی روسیه هنوز از حیوانات تو آزمایش‌های فضایی استفاده می‌کنه، اما تو همه موارد به جز ماموریت لایکا، همیشه امیدی برای زنده برگشتن حیوون وجود داشته. امروزه با پیشرفت تکنولوژی، ماهواره‌ها و ربات‌ها خیلی از کارهایی که قبلا حیوانات انجام می‌دادن رو به عهده گرفتن. بحث‌های اخلاقی هم خیلی جدی‌تر شده. لوری مارینو، عصب‌شناس تکاملی، میگه: «حیوانات نباید به فضا برده بشن، نقطه. فضانوردای انسانی می‌دونن وارد چه کاری می‌شن، اما حیوانات دیگه نمی‌دونن». داستان لایکا یه یادآوری دائمیه که پیشرفت علم نباید به هر قیمتی به دست بیاد.

منابع

  • [۲] Laika | Background, Spaceflight, & Facts | Britannica
  • [۴] Jay Shetty Wisdom Quotes | Laika, the first dog in space | Facebook
  • [۶] The Unsung and Tragic Story of Laika the Space Dog
  • [۸] Laika the Cosmonaut Dog: USSR sends first living creature into orbit | TIME
  • [۱۰] Felicette – The Space Cat | Stuart Atkinson
  • [۱] The Sad, Sad Story of Laika, the Space Dog, and Her One-Way Trip Into Orbit
  • [۳] The tragic tale of Laika | Some rambling : r/space
  • [۵] The Tragic Tale of Laika – Soviet Space Dog
  • [۷] Laika, the first dog in space, sacrificed for a spacefaring future. : r/IsaacArthur
  • [۹] Laika – Wikipedia

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *