برای اینکه بفهمیم چرا آمریکا و شوروی این همه پول و انرژی صرف رفتن به فضا کردند، باید به دوران بعد از جنگ جهانی دوم برگردیم. دنیا به دو قطب اصلی تقسیم شده بود: یک طرف بلوک غرب با محوریت آمریکا که طرفدار دموکراسی و اقتصاد سرمایهداری بود، و طرف دیگه بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی که به کمونیسم اعتقاد داشت. این دو تا قدرت سر همه چیز با هم رقابت داشتند و به این دوره میگن «جنگ سرد».
این رقابت فقط نظامی نبود. یک جور جنگ حیثیتی و اعتباری هم بود. هر کدوم میخواستند به بقیه کشورهای دنیا، مخصوصا کشورهایی که تازه به استقلال رسیده بودند و هنوز تصمیم نگرفته بودند طرف کدوم قدرت رو بگیرند، ثابت کنند که سیستم اونها بهتر و پیشرفتهتره. به این اعتبار میگفتند «پرستیژ». پرستیژ یک چیز نامرئی بود اما خیلی واقعی و تاثیرگذار.
جنگ جهانی دوم به همه نشون داده بود که فناوری موشکی چقدر در جنگهای مدرن مهمه. برای همین، آمریکا و شوروی وارد یک «مسابقه تسلیحاتی» شدند تا هر کدوم موشکهای قویتری بسازند. وقتی هر دو کشور به موشکهای بالستیک قارهپیما (یا به اختصار ICBM) رسیدند که میتونستند کلاهکهای هستهای رو از یک قاره به قاره دیگه بفرستند، این رقابت نظامی یک شکل جدید به خودش گرفت و به فضا کشیده شد. حالا دیگه فقط بحث امنیت ملی مطرح نبود؛ تسلط بر فضا به معنی برتری تکنولوژیک و سیاسی بود.
نظرسنجیهایی که بعد از اولین موفقیتهای فضایی شوروی انجام شد، نشون میداد که خیلی از کشورها، حتی متحدان اروپای غربی آمریکا، فکر میکردند شوروی از نظر علم و فناوری از آمریکا جلوتره. این برای آمریکا خیلی نگرانکننده بود. رئیسجمهور وقت آمریکا، جان اف. کندی، در سال ۱۹۶۱ یک سخنرانی معروف کرد و یک هدف خیلی بزرگ و مشخص برای کشورش تعیین کرد:
«من معتقدم که این ملت باید خودش را متعهد کند که قبل از پایان این دهه، به هدف فرود آوردن یک انسان بر روی ماه و بازگرداندن سالم او به زمین دست پیدا کند. هیچ پروژه فضایی دیگری… برای بشر هیجانانگیزتر یا تاثیرگذارتر نخواهد بود و هیچکدام به این اندازه دشوار یا پرهزینه نخواهد بود…»
این سخنرانی، خط پایان مسابقه فضایی رو مشخص کرد: رسیدن به ماه. آمریکا با این کار، مسابقه رو وارد مرحله جدیدی کرد و به شوروی که تا اون موقع در همه چیز اول بود، یک چالش بزرگ داد.
شروع طوفانی شوروی: وقتی همه فکر میکردند برنده مشخصه
در سالهای اول مسابقه فضایی، این شوروی بود که پشت سر هم رکورد میزد و دنیا رو شگفتزده میکرد. در حالی که آمریکا هنوز در تلاش بود، شوروی یکی پس از دیگری به دستاوردهای بزرگ میرسید. خیلیها فکر میکردند برنده این مسابقه از همین حالا مشخصه و اون کسی نیست جز اتحاد جماهیر شوروی.
بیاین نگاهی به لیست «اولین»های شوروی بندازیم که آمریکا رو مجبور کرد به فکر جبران بیفته:
- اولین ماهواره: در ۴ اکتبر ۱۹۵۷، شوروی با پرتاب موفقیتآمیز ماهواره «اسپوتنیک»، دنیا رو وارد عصر فضا کرد. این خبر مثل یک بمب در آمریکا صدا کرد.
- اولین موجود زنده در مدار: کمتر از یک ماه بعد، اسپوتنیک ۲ به فضا پرتاب شد و سگی به نام «لایکا» رو با خودش به مدار زمین برد.
- اولین فرود روی یک جرم آسمانی دیگه: در ۱۴ سپتامبر ۱۹۵۹، کاوشگر «لونا ۲» شوروی به سطح ماه برخورد کرد و اولین ساخته دست بشر شد که به یک دنیای دیگه میرسه.
- اولین عکس از نیمه پنهان ماه: کمتر از یک ماه بعد، «لونا ۳» اولین عکسها رو از نیمه تاریک و همیشه پنهان ماه گرفت.
- اولین انسان در فضا: در ۱۲ آوریل ۱۹۶۱، «یوری گاگارین» با فضاپیمای «واستوک» اولین انسانی شد که به فضا سفر کرد و به دور زمین چرخید.
- اولین زن در فضا: «والنتینا ترشکووا» اولین فضانورد زن تاریخ شد.
- اولین پیادهروی فضایی: «الکسی لئونوف» اولین انسانی بود که از فضاپیما خارج شد و در فضا قدم زد.
- اولین کاوشگرهایی که روی سیارههای دیگه فرود اومدند: شوروی در فرود بدون سرنشین روی مریخ و زهره هم پیشگام بود.
این موفقیتها پشت سر هم اتفاق میافتاد و به نظر میرسید که شوروی در این مسابقه شکستناپذیره. حتی بعد از آتشسوزی فضاپیمای آپولو ۱ آمریکا که یک فاجعه بزرگ بود، خیلیها دیگه مطمئن شده بودند که این شوروی خواهد بود که اولین قدم رو روی ماه میذاره. اما سوال اینجاست: مغز متفکر پشت این همه موفقیت کی بود؟
مردی در سایه: سرگئی کارالیوف، «طراح ارشد» مرموز
برای دههها، هویت کسی که برنامه فضایی شوروی رو رهبری میکرد، یکی از محرمانهترین رازهای این کشور بود. در حالی که در آمریکا همه دانشمندی به اسم «ورنر فون براون» رو میشناختند که از آلمان اومده بود و برنامه موشکی آمریکا رو هدایت میکرد، در شوروی همه چیز در هالهای از ابهام بود. رهبر این برنامه فقط با یک عنوان شناخته میشد: «طراح ارشد».
دلیل این همه پنهانکاری این بود که مقامات شوروی میترسیدند ماموران غربی بخوان به این فرد آسیب بزنند یا به قول خودشون «بهش دسترسی پیدا کنند». اسم واقعی این شخص «سرگئی پاولوویچ کارالیوف» بود. کسی که امروز به عنوان پدر برنامه فضایی شوروی شناخته میشه. داستان زندگی کارالیوف، یک داستان پر از فراز و نشیبه؛ داستانی از یک نابغه که حتی بعد از اینکه به ناحق زندانی شد و به اردوگاههای کار اجباری گولاک فرستاده شد، باز هم با خستگیناپذیری برای کشورش کار کرد.
یک کتاب زندگینامه درباره کارالیوف با عنوان «کارالیوف: چگونه یک مرد مغز متفکر حرکت شوروی برای شکست دادن آمریکا در راه رسیدن به ماه بود» توسط جیمز هارفورد نوشته شده. این کتاب به خاطر تحقیقات دقیق و سبک روایت جذابش مورد تحسین قرار گرفته. بیایید نگاهی به مشخصات و نظرات در مورد این کتاب بندازیم تا با شخصیت کارالیوف بیشتر آشنا بشیم:
مشخصات کتاب | |
---|---|
عنوان | Korolev: How One Man Masterminded the Soviet Drive to Beat America to the Moon |
نویسنده | James Harford |
ناشر | Wiley |
تاریخ انتشار | ۱۱ مارس ۱۹۹۹ |
تعداد صفحات | ۴۳۲ صفحه |
زبان | انگلیسی |
ابعاد | ۶.۱۴ x 1.12 x 9.33 اینچ |
وزن | ۲.۳۱ پوند |
شابک ۱۰ رقمی | ۰۴۷۱۳۲۷۲۱۲ |
شابک ۱۳ رقمی | ۹۷۸-۰۴۷۱۳۲۷۲۱۹ |
افراد مهمی مثل «نورمن آر. آگوستین»، مدیرعامل شرکت لاکهید مارتین، این کتاب رو اولین نگاه عمیق دنیا به مردی دونستند که به درستی باید پدر برنامه فضایی شوروی نامیده بشه. «سرگئی خروشچف»، پسر رهبر سابق شوروی، هم اشاره کرده که این کتاب داستان کارالیوف رو با جزئیات زنده و حقایق و حکایتهایی که قبلا در غرب در دسترس نبود، روایت میکنه.
این کتاب فقط یک زندگینامه نیست، بلکه تاریخ برنامه فضایی شوروی در اوج جنگ سرد هم هست. کتاب نشون میده که نبوغ کارالیوف بیشتر در مدیریت بود. اون طرحها رو تصور میکرد، اونها رو به مقامات حزب کمونیست میفروخت (که خیلی هم با فروختن طرح به کنگره آمریکا فرق نداشت) و خیلی از اونها رو با بودجههای خیلی کم و گاهی با مواد و تجهیزات غیرپیشرفته به واقعیت تبدیل میکرد.
از رویا تا واقعیت: داستان زندگی و کارنامه درخشان کارالیوف
برای اینکه بفهمیم کارالیوف چطور به اینجا رسید، باید به عقبتر برگردیم. حتی قبل از اینکه بشر بتونه از جو زمین خارج بشه، چند تا دانشمند در حال پایهگذاری یک علم جدید به نام «فضانوردی نظری» بودند. یکی از پیشگامان این علم، یک دانشمند روس به نام «کنستانتین تسیولکوفسکی» بود. اون اولین کسی بود که رابطه حیاتی بین سوخت مصرفی موشک، جرم، نیروی پیشران و شتاب رو فهمید. کارهای تسیولکوفسکی تاثیر عمیقی روی توسعه سفرهای فضایی در سراسر دنیا، به خصوص در روسیه، گذاشت.
سرگئی کارالیوف، همتای تجربی تسیولکوفسکی بود. اون رویای سفر به مریخ رو در سر داشت و در سال ۱۹۳۳ اولین موشک با سوخت مایع و اولین موشک با سوخت ترکیبی شوروی رو پرتاب کرد. اما در سال ۱۹۳۸، در جریان «پاکسازی بزرگ استالین»، قربانی شد. کارالیوف به گولاک فرستاده شد و تا سال ۱۹۴۴ در اونجا زندانی بود.
بعد از پایان جنگ جهانی دوم، هم برنامه فضایی آمریکا و هم شوروی با استفاده از دانشمندان آلمانی که دستگیر شده بودند، تقویت شد. آمریکا بیشتر دانشمندان طراز اول آلمان و تعدادی از موشکهای V-2 رو به دست آورد، اما شوروی هم به اسناد و نقشههای فنی این موشکها و یک دانشمند تاثیرگذار به اسم «هلموت گروتروپ» دست پیدا کرد. اما برگ برنده شوروی، میراث علمی تسیولکوفسکی بود.
ترکیب فناوری موشک V-2 آلمان، کارهای نظری تسیولکوفسکی و قدرت ذهنی و تخیل کارالیوف، یک دستورالعمل فوقالعاده برای موفقیت شوروی در فضا بود. کارالیوف بعد از آزادیش از گولاک، به سرعت پیشرفت کرد. در سال ۱۹۴۵، بهش درجه سرهنگی در ارتش سرخ داده شد و بلافاصله کار روی توسعه موتورهای موشک رو شروع کرد. تا سال ۱۹۴۶، کارالیوف مسئول نظارت بر تیمی از متخصصان آلمانی شد و به عنوان طراح ارشد موشکهای دوربرد منصوب شد.
تیم اون در سال ۱۹۴۷، موشکهای R-1 رو پرتاب کرد که کپی دقیق موشکهای V-2 آلمان بودند. در حالی که آمریکا هم داشت کار مشابهی رو در نیومکزیکو انجام میداد، گروه کارالیوف از سال ۱۹۴۷ شروع به بهبود طراحی موشکهای R-1 کرد. این بهبودها باعث افزایش برد موشکها و استفاده از محمولههای جداشونده شد که میتونستند به راحتی به عنوان کلاهک جنگی استفاده بشن.
- تا سال ۱۹۴۹، شوروی موشکهای R-2 رو پرتاب میکرد که برد و دقتشون دو برابر موشکهای V-2 بود.
- اما کارالیوف به این راضی نبود و از سال ۱۹۴۷ طرحی کاملا جدید برای موشک R-3 با برد ۳۰۰۰ کیلومتر داشت که میتونست از مسکو به انگلیس برسه.
این پیشرفتهای تدریجی با سرعت سرسامآوری زیر نظر کارالیوف ادامه پیدا کرد.
نقطه اوج این تلاشها در سال ۱۹۵۷ بود، زمانی که شوروی اولین آزمایش موفقیتآمیز موشک R-7 سمیورکا رو انجام داد. این موشک، اولین موشک بالستیک قارهپیمای جهان بود. R-7 یک موشک دو مرحلهای با برد ۷۰۰۰ کیلومتر و ظرفیت حمل محمولهای به وزن ۵.۴ تن بود؛ یعنی به اندازهای که یک بمب اتمی شوروی رو از سن پترزبورگ به نیویورک برسونه.
این دستاوردها کارالیوف رو در شوروی به شهرت رسوند. اون به طور کامل اعاده حیثیت شد و شروع به دفاع از ایده استفاده از موشک R-7 برای پرتاب یک ماهواره به فضا کرد. اولش حزب کمونیست علاقهای نشون نداد، اما وقتی رسانههای آمریکایی شروع به صحبت درباره سرمایهگذاری میلیونها دلار برای پرتاب ماهواره کردند، کارالیوف از فرصت استفاده کرد. در کمتر از یک ماه، ماهواره اسپوتنیک ۱ طراحی، ساخته و پرتاب شد.
بعد از موفقیت اسپوتنیک، خروشچف که اولش به پرتابهای موشکی کارالیوف بیتفاوت بود، متوجه اهمیت جهانی این دستاورد شد. کارالیوف حالا رویای بزرگتری داشت: ماه. اون با تغییراتی در مرحله بالایی موشک R-7، اون رو برای استفاده در فضا بهینه کرد؛ این اولین موشکی بود که با این هدف طراحی میشد. با وجود کمبود بودجه و فشار زمانی، کارالیوف مصمم بود که یک محموله به ماه بفرسته و همونطور که گفتیم، با کاوشگرهای لونا به این هدف رسید.
بزرگترین رویای کارالیوف، فرستادن انسان به فضا بود. از سال ۱۹۵۸، اون طراحی فضاپیمای «واستوک» رو شروع کرد؛ یک کپسول تمام خودکار که میتونست یک مسافر انسان رو با لباس فضایی در خودش جا بده. بعد از چند پرواز آزمایشی، بالاخره در ۱۲ آوریل ۱۹۶۱، موشک R-7 اصلاح شده کارالیوف، یوری گاگارین رو به فضا فرستاد.
واکنش آمریکا: از شوک اسپوتنیک تا برنامه آپولو
خبر پرتاب اسپوتنیک در آمریکا یک شوک بزرگ بود. مردم و رسانهها میپرسیدند که چطور «ایوان» (یک اسم رایج روسی) تونسته کاری رو انجام بده که «جانی» (یک اسم رایج آمریکایی) نتونسته. تلاشهای اولیه آمریکا برای پرتاب ماهواره با موشک «ونگارد» نیروی دریایی با شکستهای فاجعهبار مواجه شد و این موضوع باعث یک جور خودکاوی ملی در آمریکا شد.
بعد از اولین شکست ونگارد، ارتش آمریکا اجازه گرفت که برای پرتاب ماهواره تلاش کنه. در ۳۱ ژانویه ۱۹۵۸، یک موشک «ردستون» اصلاح شده به نام «ژوپیتر-سی»، اولین ماهواره آمریکا یعنی «اکسپلورر ۱» رو در مدار قرار داد. در ماه مارس هم موشک ونگارد بالاخره در سومین تلاشش موفق شد. آمریکا با وجود لکنت اولیه، حالا دیگه وارد مسابقه فضایی شده بود.
وقتی کندی از معاونش، لیندون جانسون، پرسید که آمریکا در فضا چه کاری میتونه انجام بده تا از شوروی جلو بیفته، جانسون بعد از مشورت با ناسا، صنعت و ارتش گزارش داد که «با یک تلاش قوی» آمریکا «احتمالا» میتونه شوروی رو در فرستادن یک نفر به دور ماه یا فرود آوردن یک نفر روی ماه شکست بده. از اونجایی که هیچ کدوم از دو کشور هنوز موشک به اندازه کافی قدرتمند برای چنین ماموریتی نداشتند، این رقابتی بود که آمریکا از نقطه ضعف شروع نمیکرد.
با اینکه هدف نهایی آمریکا ماه بود، اما «اولین»های زیادی وجود داشت که باید قبل از فرود روی ماه به دست میومد. شوروی در خیلی از این موارد از آمریکاییها جلو زد. اما در واقعیت، آمریکا داشت یک برنامه حسابشده و قدم به قدم رو دنبال میکرد که در اون هر ماموریت بر اساس ماموریت قبلی ساخته میشد. برنامههای «مرکوری» و «جمنای» با دقت راه رو برای ماموریتهای «آپولو» به ماه هموار کردند.
- برنامه مرکوری (۱۹۶۱-۱۹۶۳): این ماموریتهای تکنفره برای توسعه سختافزار لازم برای پرواز فضایی ایمن و بازگشت به زمین طراحی شده بود. آمریکا در این برنامه شش ماموریت سرنشیندار انجام داد.
- برنامه جمنای (۱۹۶۴-۱۹۶۶): بعد از مرکوری، ناسا فضاپیمای بزرگتر و بازطراحیشده «جمنای» رو برای دو فضانورد معرفی کرد. ده ماموریت سرنشیندار جمنای برای بهبود تکنیکهای کنترل فضاپیما، اتصال دو فضاپیما در فضا و پیادهروی فضایی انجام شد. یکی از ماموریتهای جمنای رکورد شکست و دو هفته در فضا موند؛ زمانی کافی برای اینکه یک خدمه در آینده به ماه بره، اونجا رو بگرده و برگرده.
در نهایت، برنامه آپولو با موفقیتهای زیادی مثل عملکرد عالی موشک غولپیکر «ساترن ۵» همراه بود و به سرعت آمریکا رو در مسیر رسیدن به ماه قرار گرفت. و بالاخره در ۲۱ جولای ۱۹۶۹، در حالی که میلیونها نفر در سراسر جهان از تلویزیون تماشا میکردند، دو آمریکایی برای اولین بار روی یک دنیای دیگه قدم گذاشتند.
پشت پرده مسابقه: جاسوسها، پایگاههای نظامی و بمبهای اتمی روی ماه
شاید فکر کنید مسابقه فضایی فقط به برنامههای عمومی ناسا و موفقیتهای شوروی خلاصه میشد، اما یک بخش خیلی محرمانه و سری هم در کار بود که کمتر کسی ازش خبر داشت. اسنادی که بعدا از حالت طبقهبندی خارج شدند، نشون میده که هم آمریکا و هم شوروی برنامههای مخفیانهای داشتند.
حتی قبل از اینکه کندی ماموریت رفتن به ماه رو به ناسا بسپاره، ارتش و نیروی هوایی آمریکا هر کدوم طرحهایی برای ساختن پایگاه روی ماه داشتند.
- پروژه هورایزن (Project Horizon): این یک طرح دو جلدی از طرف ارتش آمریکا بود که در سال ۱۹۵۹ ارائه شد. ارتش معتقد بود که نیاز به یک پایگاه نظامی سرنشیندار روی ماه وجود داره. اهداف این پایگاه اینها بود: توسعه تکنیکهای نظارت بر زمین و فضا، استفاده به عنوان رله ارتباطی و انجام عملیات روی سطح ماه.
- برنامه پایگاه نظامی ماه (Military Lunar Base Program): نیروی هوایی هم در سال ۱۹۶۰ یک طرح مشابه داشت که یک برنامه شش مرحلهای رو برای ساخت یک رصدخانه اطلاعاتی سرنشیندار روی ماه تا ژوئن ۱۹۶۹ ترسیم میکرد. یکی از گزینههایی که در این طرح در نظر گرفته شده بود، یک «سیستم بمباران زمین از پایگاه ماه» بود.
- طرح سفر ماه – لونِکس (LUNEX): نیروی هوایی در سال ۱۹۶۱ طرح دیگهای به اسم لونکس داشت که هدفش فرود و بازگشت انسان از ماه در سال ۱۹۶۷ بود تا به دنیا نشون بده که آمریکا میتونه در رقابت فناوری از شوروی جلو بیفته.
یک ایده عجیب دیگه هم وجود داشت. در سال ۱۹۵۹، یک مطالعه به اسم «مطالعه پروازهای تحقیقاتی ماه» انجام شد که هدف اصلیش، فرستادن یک بمب اتمی به سطح ماه یا نزدیکی اون و منفجر کردنش بود. جالب اینجاست که «کارل سیگن»، ستارهشناس معروفی که بعدها خیلی مشهور شد، هم در این مطالعه نقش داشت. هدف از این انفجار این بود که «دنیا رو تحت تاثیر قدرت آمریکا قرار بده». اما در نهایت نیروی هوایی به این نتیجه رسید که خطرات این کار بیشتر از فوایدشه و پروژه رو لغو کرد.
اما استفادههای مخفیانه از ماه به همین جا ختم نشد. ارتش و جامعه اطلاعاتی آمریکا دو راه هوشمندانه برای استفاده از ماه پیدا کردند بدون اینکه حتی از زمین خارج بشن.
- مونبانس (Moonbounce) یا بازتاب سیگنال از ماه: این تکنیک بر اساس آزمایشی بود که در سال ۱۹۴۶ انجام شده بود و نشون میداد میشه سیگنالها رو به ماه فرستاد و بازتاب اونها رو روی زمین دریافت کرد.
- ارتباطات جاسوسی: نیروی دریایی آمریکا سیستمی به اسم TRSSCOMM روی کشتیهای جاسوسیش مثل یواساس لیبرتی داشت. این سیستم یک آنتن ۱۶ فوتی داشت که میتونست یک سیگنال مایکروویو ۱۰۰۰۰ واتی رو به یک نقطه مشخص از ماه بفرسته و بازتاب اون رو در یک ایستگاه در مریلند یا روی یک کشتی جاسوسی دیگه دریافت کنه. مزیتش این بود که میشد حجم زیادی اطلاعات رو بدون لو دادن موقعیت کشتی منتقل کرد، هرچند که این سیستم به ندرت درست کار میکرد.
- شنود رادارهای شوروی: جامعه اطلاعاتی آمریکا از این تکنیک برای شنود سیگنالهای رادارهای رادارهای ضدموشکی و پدافند هوایی شوروی استفاده میکرد. وقتی این سیگنالها از جو زمین خارج میشدند و به ماه برخورد میکردند، آمریکا با آنتنهای غولپیکر مثل آنتن ۱۵۰ فوتی دانشگاه استنفورد یا رصدخانه آرسیبو در پورتوریکو، بازتاب اونها رو دریافت و تحلیل میکرد.
جامعه اطلاعاتی آمریکا کل برنامه فضایی شوروی رو هم به دقت زیر نظر داشت. اونها از راههای مختلفی اطلاعات جمع میکردند:
- رهگیری سیگنالها: آمریکا سیگنالهای تصویری فضاپیماهای شوروی مثل اسپوتنیک، کاسموس و لونا رو رهگیری میکرد.
- یک سرقت غیرمتعارف: در یک مورد، ماموران سیا یک فضاپیمای «لونا» رو که در یک نمایشگاه دستاوردهای صنعتی شوروی در یک کشور خارجی به نمایش گذاشته شده بود، به طور موقت «قرض گرفتند». اونها شبانه فضاپیما رو باز کردند، ازش عکس گرفتند، بررسیش کردند و قبل از صبح سر جاش برگردوندند.
این فعالیتهای مخفیانه نشون میده که مسابقه فضایی ابعاد خیلی پیچیدهتر و جدیتری از چیزی که در ظاهر به نظر میرسید، داشته.
نقطه عطف: چرا شوروی در مسابقه به ماه باخت؟
خب، تا اینجا دیدیم که شوروی با رهبری کارالیوف چطور در سالهای اول مسابقه فضایی پیشتاز بود و آمریکا چطور با یک برنامه منظم خودش رو به رقابت برگردوند. اما چه اتفاقی افتاد که در نهایت این آمریکا بود که به ماه رسید؟ جواب این سوال رو میشه در یک اسم خلاصه کرد: سرگئی کارالیوف.
کارالیوف بعد از موفقیتهای برنامههای واستوک و واسخود، کار روی یک برنامه جدید به اسم «سایوز» رو شروع کرد که هدف نهایی اون فرستادن چند فضانورد به فضا و در نهایت به ماه بود. اون از سال ۱۹۶۱ طراحی یک موشک پرتاب فوق سنگین به اسم N-1 رو شروع کرده بود. این موشک از نظر اندازه با موشک ساترن ۵ آمریکا قابل مقایسه بود و از موتورهای سوخت مایع NK-15 استفاده میکرد. با سقوط خروشچف در سال ۱۹۶۴، کارالیوف تنها مسئول برنامه فضایی سرنشیندار شد و هدف فرود روی ماه برای اکتبر ۱۹۶۷، یعنی پنجاهمین سالگرد انقلاب اکتبر، تعیین شد. همه چیز به نظر میرسید که در دسترس باشه.
کارالیوف داشت همزمان فضاپیمای سایوز برای حمل فضانوردان به ماه، کاوشگرهای لونا برای فرود نرم روی ماه و ماموریتهای رباتیک به مریخ و زهره رو طراحی میکرد. اون حتی رویای تسیولکوفسکی برای فرستادن انسان به مریخ رو هم در سر داشت.
اما یک اتفاق همه چیز رو تغییر داد. در ۵ ژانویه ۱۹۶۶، کارالیوف برای چیزی که به نظر یک عمل جراحی روده معمولی میومد، در بیمارستان بستری شد. نه روز بعد، اون از دنیا رفت. علت رسمی مرگ، عوارض سرطان روده اعلام شد، اما تا به امروز خیلیها به این موضوع مشکوک هستند.
مرگ ناگهانی کارالیوف یک ضربه کاری به برنامه فضایی شوروی بود. تا وقتی اون زنده بود، جلوی دخالتهای طراحان رقیبش مثل «میخائیل یانگل»، «ولادیمیر چلومی» و «والنتین گلوشکو» رو میگرفت. اما خلأ قدرتی که بعد از مرگش به وجود اومد، فاجعهبار بود.
«واسیلی میشین» به عنوان جانشین کارالیوف انتخاب شد و فاجعهها بلافاصله شروع شد. اهداف برنامه فضایی شوروی تقریبا بدون تغییر باقی موند و میشین زیر فشار 엄청نان بود تا به این اهداف برسه.
- فاجعه سایوز ۱: در ۲۳ آوریل ۱۹۶۷، ماموریت سایوز ۱ با فضانورد «ولادیمیر کاماروف» پرتاب شد. این اولین پرواز سرنشیندار بعد از مرگ کارالیوف بود. با وجود اینکه مهندسان پروژه ۲۰۳ ایراد طراحی گزارش کرده بودند، پرتاب انجام شد. بلافاصله یک سری مشکلات پیش اومد: یکی از پنلهای خورشیدی باز نشد، حسگرهای جهتیابی از کار افتادند و سیستم تثبیت خودکار خراب شد. ماموریت لغو شد، اما موقع بازگشت به زمین، به خاطر یک نقص دیگه، چتر نجات اصلی باز نشد و چتر کمکی هم گره خورد. سایوز ۱ با سرعت به زمین برخورد کرد و کاماروف کشته شد. این اولین مرگ در حین پرواز در تاریخ برنامههای فضایی بود.
- شکستهای موشک N-1: مشکل اصلی اما موشک N-1 بود. این موشک که قرار بود فضانوردان شوروی رو به ماه ببره، چهار بار برای پرتاب آزمایشی تلاش کرد و هر چهار بار با انفجارهای فاجعهبار شکست خورد. یکی از این پرتابهای ناموفق فقط چهار روز قبل از پرتاب آپولو ۱۱ اتفاق افتاد. جالبه بدونید که ماژولهای فرود روی ماه (LK) و مدارگرد ماه (LOK) شوروی به طور جداگانه در مدار زمین با موفقیت آزمایش شده بودند، اما موشکی که قرار بود اونها رو به ماه برسونه، هیچ وقت کار نکرد.
مرگ کارالیوف و حوادث ناگوار زیر نظر جانشینانش، دلیل اصلی این بود که شوروی پیشتازی خودش رو در مسابقه فضایی از دست داد و هیچ وقت نتونست انسان روی ماه فرود بیاره.
مردی که قرار بود اولین نفر روی ماه باشد: الکسی لئونوف
در میان این ماجراها، داستان یک نفر خیلی جالبه: الکسی لئونوف. همون فضانوردی که اولین پیادهروی فضایی رو انجام داده بود. اون قرار بود کسی باشه که قبل از آمریکاییها روی ماه قدم بذاره. طبق برنامه مخفی شوروی، لئونوف و یک فضانورد دیگه باید سوار بر موشک غولپیکر N-1 به سمت ماه میرفتند. وقتی به ماه میرسیدند، لئونوف باید به تنهایی با یک ماژول فرود به اسم LK روی سطح ماه فرود میومد.
اما همونطور که دیدیم، به خاطر مرگ کارالیوف، مشکلات مالی و فشار سیاسی که باعث عجله در طراحی شد، موشک N-1 هیچ وقت موفق نبود. برنامه در نهایت در سال ۱۹۷۴ لغو شد و اطلاعات مربوط به اون تا اواخر دهه ۱۹۸۰ علنی نشد.
با اینکه لئونوف فرصت قدم گذاشتن روی ماه رو از دست داد، اما کارنامه درخشانی داشت. پیادهروی فضایی اون در سال ۱۹۶۵ که فقط ۱۲ دقیقه طول کشید، نزدیک بود به قیمت جونش تموم بشه. وقتی در فضا بود، لباس فضاییاش مثل یک بادکنک باد کرد و اون به سختی تونست به داخل فضاپیما برگرده. اون مجبور شد مقداری از هوای داخل لباسش رو خالی کنه تا بتونه از دریچه رد بشه، کاری که میتونست باعث کمبود اکسیژن در مغزش بشه.
در سال ۱۹۷۵، لئونوف دوباره به فضا رفت و در اولین ماموریت مشترک آمریکا و شوروی به اسم «آپولو-سایوز» شرکت کرد. اونجا بود که اولین دست دادن بینالمللی در فضا بین اون و فضانورد آمریکایی «توماس استافورد» اتفاق افتاد. این ماموریت، شروع همکاریهایی بود که در نهایت به ساخت ایستگاه فضایی بینالمللی منجر شد.
پایان مسابقه و میراث آن
وقتی آپولو ۱۱ روی ماه فرود اومد، برای خیلی از آمریکاییها، مسابقه فضایی تموم شده بود. بعضیها فکر میکردند این شروع دورهایه که انسان در فضا ساکن میشه. بعضیهای دیگه هم میگفتند حالا که مسابقه رو بردیم، دیگه نیازی به این همه هزینه برای پروازهای فضایی سرنشیندار نیست.
اما برای شوروی، رقابت تموم نشده بود. اونها به سمت اهداف بلندمدتتری مثل ایجاد حضور دائمی در فضا با ساخت یک سری ایستگاههای فضایی در مدار زمین رفتند.
با اینکه مسابقه برای رسیدن به ماه بعد از اولین فرود انسان کند شد، جنگ سرد هنوز دو دهه دیگه ادامه داشت. بالاخره بین سالهای ۱۹۸۹ و ۱۹۹۱، دیوار برلین فرو ریخت و اتحاد جماهیر شوروی منحل شد.
اما آیا رقابت در فضا تموم شد؟ نه کاملا. در سه دهه بعد از فروپاشی شوروی، آمریکا و روسیه وارد توافقهای همکاری شدند که مهمترینشون ساخت و استفاده از ایستگاه فضایی بینالمللیه. اما از طرف دیگه، هر کدوم منافع امنیتی و صنعتی خودشون رو در فضا حفظ کردند. فضاپیماهای شناسایی، جاسوسی و ارتباطات نظامی هنوز هم برای وزارت دفاع آمریکا و روسیه اهمیت زیادی دارند.
حتی امروز هم رقابت برای دستیابی به برتری فناوری در فضا ادامه داره. پیدا کردن راهی برای از کار انداختن زیرساختهای فضایی طرف مقابل میتونه نتیجه یک نبرد رو مشخص کنه.
هزینه و دستاوردهای برنامه آپولو چقدر بود؟
برنامه آپولو ۲۵.۴ میلیارد دلار هزینه داشت (که معادل ۱۷۷.۲ میلیارد دلار امروزه). بعضیها میگن این پول زیادیه و میشد برای حل مشکلات اجتماعی خرج بشه. اما واقعیت اینه که تمام این پول روی زمین خرج شد. برای یک دهه کامل، بودجه آپولو حقوق بیشتر از ۴۰۰ هزار آمریکایی رو پرداخت کرد؛ از کارگران کارخانههایی که برای ۲۰ هزار پیمانکار فرعی کار میکردند گرفته تا دانشمندان و مهندسان ناسا و دانشگاهها.
علاوه بر این، برنامه آپولو به عنوان بزرگترین دستاورد مهندسی تاریخ، فواید بیشماری داشته. تلاش برای رفتن به فضا باعث پیشرفتها و اختراعات زیادی در زمینههای مختلف شده که هر روز در زندگی ما تاثیر دارند: انواع ماهوارهها، ابزارهای پزشکی، تصویربرداری دیجیتال و البته کامپیوترها. خرید اولیه یک میلیون میکروچیپ توسط ناسا، صنعت نوپای اون زمان رو متحول کرد.
در سال ۱۹۷۵، فقط سه سال بعد از آخرین ماموریت آپولو، تخمین زده شد که بازگشت سرمایه این برنامه ۱۵ به ۱ بوده. این برنامه همچنین الهامبخش دهها هزار جوون در سراسر دنیا شد تا به دنبال مشاغل مرتبط با علم، فناوری، مهندسی و ریاضی بروند.
شاید عمیقترین میراث آپولو، تاثیرش روی روح انسان باشه. این اولین قدم ما روی یک جرم آسمانی دیگه بود و غریزه ما برای اکتشاف رو تایید کرد. همونطور که مایکل کالینز، خلبان ماژول فرماندهی آپولو ۱۱، گفته: «مردم به جایی خواهند رفت که بتوانند بروند.» چه اون طرف تپه باشه و چه در فضا به سمت دنیای بعدی.
پرسش و پاسخ
سوال: پس سرگئی کارالیوف کی بود؟
جواب: سرگئی کارالیوف یک مهندس و طراح ارشد موشک در اتحاد جماهیر شوروی بود که به عنوان مغز متفکر و پدر برنامه فضایی این کشور شناخته میشه. اون مسئول اصلی موفقیتهای اولیه شوروی مثل پرتاب اولین ماهواره (اسپوتنیک) و فرستادن اولین انسان (یوری گاگارین) به فضا بود. هویت اون برای سالها یک راز محرمانه بود و فقط با عنوان «طراح ارشد» شناخته میشد.
سوال: چرا در نهایت آمریکا مسابقه رسیدن به ماه رو برد؟
جواب: دلیل اصلی، مرگ ناگهانی سرگئی کارالیوف در سال ۱۹۶۶ بود. مرگ اون باعث ایجاد یک خلأ مدیریتی و درگیری بین طراحان رقیب شد. این موضوع منجر به یک سری شکستهای فاجعهبار، از جمله فاجعه فضاپیمای سایوز ۱ و چهار انفجار موشک غولپیکر N-1 شد که قرار بود فضانوردان شوروی رو به ماه ببره. در مقابل، آمریکا با یک برنامه منظم و منابع صنعتی و مالی گستردهتر، تونست برنامه آپولو رو با موفقیت پیش ببره.
سوال: آیا مسابقه فضایی فقط سر رسیدن به ماه بود؟
جواب: نه. رسیدن به ماه هدف اصلی بود که توسط رئیسجمهور کندی تعیین شد، اما مسابقه فضایی ابعاد گستردهتری داشت. این رقابت نمادی از جنگ ایدئولوژیک بین کمونیسم و سرمایهداری در دوران جنگ سرد بود. علاوه بر این، ابعاد نظامی و جاسوسی هم داشت؛ مثل برنامههای مخفی برای ساخت پایگاه نظامی روی ماه یا استفاده از ماه برای رهگیری سیگنالهای راداری دشمن.
سوال: برنامه آپولو چقدر هزینه داشت و آیا ارزشش رو داشت؟
جواب: برنامه آپولو تا سال ۱۹۷۲ حدود ۲۵.۴ میلیارد دلار هزینه داشت. در نگاه اول این مبلغ خیلی زیاده، اما این برنامه باعث ایجاد شغل برای بیش از ۴۰۰ هزار نفر شد و تمام پولش در خود آمریکا خرج شد. از طرفی، این برنامه منجر به پیشرفتهای فناوری بیشماری در زمینههایی مثل کامپیوتر، پزشکی و ارتباطات شد که امروزه در زندگی روزمره ما کاربرد دارند. به همین دلیل خیلیها معتقدند که بازگشت سرمایه و دستاوردهای علمی و الهامبخش اون، ارزش این هزینه رو داشته.
سوال: آیا شوروی واقعا برنامهای برای رفتن به ماه داشت؟
جواب: بله، قطعا. شوروی برای سالها به طور رسمی این موضوع رو انکار میکرد، اما بعد از فروپاشی شوروی اسناد زیادی منتشر شد که نشون میده اونها یک برنامه جدی و پیشرفته برای فرود انسان روی ماه داشتند. اونها موشک غولپیکر N-1، ماژول مدارگرد LOK و ماژول فرود LK رو طراحی کرده بودند و حتی فضانوردشون، الکسی لئونوف، برای این ماموریت انتخاب شده بود. مشکل اصلیشون این بود که موشک N-1 هیچ وقت نتونست با موفقیت پرتاب بشه.
منابع
- [۲] What Was the Space Race? | National Air and Space Museum
- [۴] Soldiers, Spies and the Moon: Secret U.S. and Soviet Plans from the 1950s and 1960s
- [۶] Why Did the USA Have to Beat the Soviets to the Moon? | History Hit
- [۸] The other ‘first man’ who was supposed to go to the moon | CBC Radio
- [۱۰] The History Channel
- [۱] Korolev: How One Man Masterminded the Soviet Drive to Beat America to the Moon: Harford, James: 9780471327219: Amazon.com: Books
- [۳] The secret reason the USA beat the USSR to the Moon | by Ethan Siegel | Starts With A Bang! | Medium
- [۵] Russians claimed they were not trying to reach the Moon first, but in 1989 a group of American aerospace engineers went to Moscow and finally saw the Soviets’ failed lunar-landing craft for themselves : r/space
- [۷] The secret reason the USA beat the USSR to the Moon – Big Think
- [۹] What Is The Explanation For The Soviets Getting To The Moon First? : r/ForAllMankindTV
دیدگاهتان را بنویسید