GeekAlerts

جایی برای گیک‌ها

همه چیز درباره جیسون پرامپتینگ در هوش‌مصنوعی

حتمن برای شما هم پیش اومده که یه روز از هوش مصنوعی یه لیست مرتب و خوشگل میخواین و بهتون میده، اما فرداش همون سوال رو میپرسین و یه طومار متن تحویلتون میده که باید کلی وقت بزارین تا از توش اطلاعات مورد نیازتون رو بکشین بیرون. این بالا و پایین شدن کیفیت جواب‌ها میتونه حسابی کلافه کننده باشه. انگار هوش مصنوعی هر دفعه یه سازی میزنه.

اما یه راهی هست که انگار میتونیم باهاش زبون هوش مصنوعی رو بهتر بفهمیم و کاری کنیم که اون هم دقیق منظور ما رو متوجه بشه. اسم این روش «جیسون پرامپتینگ» یا دستورنویسی با فرمت جیسون هست. شاید اسمش یه کم فنی به نظر بیاد، اما نگران نباشین، قراره خیلی ساده و خودمونی با هم یاد بگیریم که این جیسون چیه و چطوری میتونه کمک کنه تا دستورهای ما به هوش مصنوعی دقیق‌تر و جواب‌هاش قابل اعتمادتر بشن. فکر کنین قراره یاد بگیریم چطور یه نقشه راه دقیق به هوش مصنوعی بدیم تا گم نشه و دقیق همونجایی بره که ما میخوایم. پس بیاین شروع کنیم و ببینیم این ماجرا از چه قراره.

جیسون دیگه چیه؟ یه زبان مشترک بین ما و ماشین

اول از همه، بیاین ببینیم این کلمه «جیسون» (JSON) که اینقدر ازش حرف میزنیم، اصلاً یعنی چی. جیسون مخفف عبارت JavaScript Object Notation هست. حالا اصلاً از اسمش نترسین. لازم نیست برنامه‌نویس باشین تا ازش سر در بیارین. جیسون در واقع فقط یه روش خیلی ساده و مرتب برای سازماندهی اطلاعاته که توش هر تیکه از اطلاعات یه برچسب یا عنوان مشخص داره.

فکر کنین یه لیست خرید دارین. به جای اینکه همینطوری بنویسین «سیب، ۵ تا، از بازار محلی»، با جیسون اینطوری مینویسینش:

{
  "fruit": "apples",
  "quantity": 5,
  "store": "local market"
}

میبینین چقدر مرتب شد؟ هر چیزی یه عنوان داره: «fruit» (میوه)، «quantity» (تعداد)، و «store» (فروشگاه). اینطوری دیگه هیچ ابهامی وجود نداره. حالا چرا هوش‌های مصنوعی این فرمت رو دوست دارن؟ چون اونها روی حجم وحشتناکی از اطلاعات آموزش دیدن که خیلی از اونها، مثل اطلاعات وب‌سایت‌ها و اپلیکیشن‌ها، با همین فرمت جیسون نوشته شدن. پس وقتی شما از جیسون برای دستور دادن استفاده میکنین، انگار دارین به زبون مادری اونها حرف میزنین. بهش دقیق میگین چی میخواین و احتمال اینکه اشتباه کنه یا منظور شما رو بد بفهمه خیلی خیلی کمتر میشه.

ساختار اصلی جیسون از چند تا چیز ساده تشکیل شده:

  • جفت‌های کلید-مقدار (Key-Value Pairs): اینها پایه‌ای‌ترین بخش جیسون هستن. درست مثل مثال لیست خرید. یه «کلید» دارین که مثل یه برچسب یا عنوانه (مثلن «fruit») و یه «مقدار» که اطلاعات مربوط به اون برچسبه (مثلن «apples»). این جفت‌ها به هوش مصنوعی دستورهای شفاف و روشنی میدن.
{
  "fruit": "apples",
  "quantity": 5,
  "store": "local market"
}
  • آرایه‌ها (Arrays): وقتی میخواین چند تا چیز رو لیست کنین، از آرایه استفاده میکنین. فرض کنین میخواین چند تا موضوع رو مشخص کنین. اینطوری مینویسین:
{
  "topics": ["AI development", "machine learning", "prompt engineering"]
}

اینطوری دیگه هوش مصنوعی گیج نمیشه که آیا «AI development machine learning» یه موضوعه یا دو تا. کاملن مشخصه که سه تا موضوع جدا هستن.

  • آبجکت‌های تودرتو (Nested Objects): برای دستورهای پیچیده‌تر، میتونین آبجکت‌ها رو داخل همدیگه بزارین. این کار به شما اجازه میده اطلاعات رو خیلی منطقی و مرتب دسته‌بندی کنین. مثلن:
{
  "content": {
    "type": "blog post",
    "structure": {
      "introduction": "Hook the reader with a question",
      "body": "3 main points with examples",
      "conclusion": "Call to action"
    }
  }
}

در این مثال، شما نه تنها نوع محتوا رو مشخص کردین، بلکه ساختار دقیق اون رو هم بخش به بخش توضیح دادین. این سطح از جزئیات با دستورهای متنی معمولی تقریبن غیر ممکنه.

پس به طور خلاصه، جیسون یه روش برای بسته‌بندی دستورهای ماست که هم برای ما آدما قابل خوندنه و هم برای ماشین‌ها مثل آب خوردن قابل فهمه. این روش مثل یه نقشه گنج دقیق عمل میکنه که هوش مصنوعی رو قدم به قدم به سمت جوابی که ما میخوایم هدایت میکنه.

چرا دستورهای معمولی گاهی حسابی کلافه‌مون میکنن؟

حالا که فهمیدیم جیسون چیه، بیاین ببینیم مشکل دستورهای معمولی یا همون متنی که هر روز به کار میبریم چیه. یه زمانی، یکی از برنامه‌نویس‌ها داشت روی پروژه‌ای کار میکرد که باید ایمیل‌های مشتری‌ها رو خلاصه میکرد. اون به هوش مصنوعی میگفت: «این ایمیل رو خلاصه کن». یه بار یه پاراگراف تحویل میگرفت، بار بعد یه لیست چند موردی، و یه بار دیگه یه متن طولانی و بی‌ربط. این بی‌ثباتی کاملن کلافه کننده بود. انگار با یه همکار خیلی باهوش ولی غیرقابل پیش‌بینی طرفی که هر دفعه یه جور جواب میده.

این مشکل اصلی دستورهای متنیه: ابهام. وقتی ما به زبون محاوره حرف میزنیم، خیلی چیزها رو به صورت ضمنی بیان می‌کنیم و انتظار داریم طرف مقابل با توجه به شرایط و «حال و هوا» منظور ما رو بفهمه. اما مدل‌های زبان بزرگ یا همون LLM ها، زبان رو مثل ما آدما «نمیفهمن». اونها فقط الگوها و ساختارها رو دنبال میکنن.

بیاین یه مثال دیگه رو ببینیم. فرض کنین میخواین یه توییت در مورد دوپامین دتاکس بنویسین.

  • دستور معمولی:
    میتونی یه توییت در مورد دوپامین دتاکس بنویسی؟

این دستور خیلی کلیه. هوش مصنوعی باید حدس بزنه که منظور شما از «یه توییت» چیه. آیا باید ویروسی باشه؟ علمی باشه؟ خودمونی باشه؟ چقدر طولانی باشه؟

  • دستور به سبک جیسون:
{
  "task": "write a tweet",
  "topic": "dopamine detox",
  "style": "viral",
  "length": "under 280 characters"
}

تفاوت رو احساس میکنین؟ اینجا دیگه هیچ حدس و گمانی در کار نیست. همه چیز واضح، بخش‌بخش و قابل فهم برای ماشینه. شما دقیق بهش گفتین که یه «توییت» میخوای با موضوع «دوپامین دتاکس» که «ویروسی» باشه و کمتر از «۲۸۰ کاراکتر» طول داشته باشه. هر کلمه سر جای خودشه و یه هدف مشخص داره.

دستورهای جیسون مثل یه قرارداد عمل میکنن. وقتی شما یه دستور جیسون میدین، در واقع دارین یه قرارداد با هوش مصنوعی میبندین که خروجی باید چه شکلی باشه. این کار باعث میشه خروجی‌ها خیلی راحت‌تر توسط سیستم‌های دیگه پردازش بشن. دیگه لازم نیست یه سیستم پیچیده بنویسین که متن‌های مختلف رو تحلیل کنه و از توش اطلاعات رو بیرون بکشه. خروجی همیشه یه فرمت مشخص و قابل پیش‌بینی داره.

این موضوع مخصوصن وقتی مهمه که شما دارین یه سیستم خودکار میسازین. مثلن یه سیستم پاسخگویی به مشتری. شما نیاز دارین که جواب‌های هوش مصنوعی همیشه یه ساختار ثابت داشته باشه تا بتونین اونها رو توی اپلیکیشن یا وب‌سایتتون نمایش بدین. با دستورهای معمولی، این کار یه کابوسه، اما با جیسون، مثل یه API قابل اعتماد عمل میکنه.

پس مشکل اصلی دستورهای معمولی اینه که خیلی به «حال و هوا» و تفسیر وابسته‌ان. این دستورها برای کارهای خلاقانه یا گپ زدن‌های معمولی عالین، اما وقتی به دقت، ثبات و قابلیت پیش‌بینی نیاز داریم، اونجاست که جیسون مثل یه قهرمان وارد میدون میشه و همه چیز رو مرتب میکنه.

چرا هوش مصنوعی عاشق ساختاره؟ راز موفقیت جیسون

خب، تا اینجا فهمیدیم که جیسون یه راه برای مرتب کردن دستوره و دستورهای معمولی پر از ابهام هستن. اما سوال اصلی اینه: چرا این روش اینقدر خوب کار میکنه؟ چرا هوش مصنوعی با یه متن ساختاریافته بهتر کنار میاد؟ جواب این سوال توی نحوه آموزش دیدن این مدل‌ها پنهان شده.

مدل‌های زبان بزرگ (LLM) مثل GPT، Claude، Gemini و بقیه، روی حجم عظیمی از داده‌های موجود در اینترنت آموزش دیدن. این داده‌ها فقط متن‌های داستانی و مقاله‌ها نیستن. بخش بزرگی از این داده‌ها شامل موارد زیره:

  • کدهای برنامه‌نویسی: میلیون‌ها فایل کد از سایت‌هایی مثل گیت‌هاب که پر از ساختارهای منطقی و دقیق هستن.
  • مستندات API: راهنماهایی که توضیح میدن چطور نرم‌افزارها با هم حرف بزنن و این راهنماها اغلب با فرمت جیسون یا فرمت‌های ساختاریافته دیگه نوشته شدن.
  • فایل‌های پیکربندی (Config files): فایل‌هایی که تنظیمات نرم‌افزارها رو مشخص میکنن و اونها هم ساختار مشخصی دارن.
  • داده‌های ساختاریافته: جداول، پایگاه‌های داده و فایل‌های جیسون که برای تبادل اطلاعات بین سیستم‌ها استفاده میشن.

وقتی شما یه دستور با فرمت جیسون به هوش مصنوعی میدین، در واقع دارین چیزی شبیه به داده‌هایی که باهاشون آموزش دیده بهش نشون میدین. هوش مصنوعی این ساختار رو میشناسه و اون رو به عنوان یه «سیگنال قوی» در نظر میگیره. یعنی میفهمه که این یه دستور جدی و دقیقه و باید مو به مو اجراش کنه. هرچقدر هوش مصنوعی کمتر نیاز به حدس زدن داشته باشه، نتیجه نهایی بهتر و دقیق‌تر خواهد بود.

کاهش ابهام و خطا

یکی از بزرگترین مزیت‌های جیسون اینه که ابهام رو از بین میبره. وقتی شما یه دستور متنی میدین، هوش مصنوعی ممکنه دچار «توهم» یا Hallucination بشه. یعنی چیزهایی بگه که واقعیت ندارن یا از خودش داستان بسازه. اما وقتی دستور شما توی یه قالب جیسون قرار میگیره، مثل اینه که هوش مصنوعی رو روی یه ریل قطار قرار دادین. این ریل‌ها باعث میشن که جواب‌ها متمرکز، واقعی و در چارچوب مشخص شده باقی بمونن. طبق گفته Optizen، دستورهای ساختاریافته مثل یه راهنما عمل میکنن که تمرکز هوش مصنوعی رو حفظ میکنن.

همسویی بهتر با داده‌های آموزشی

همونطور که گفتیم، فرمت جیسون شبیه کد، فایل‌های کانفیگ و API هاست؛ یعنی چیزهایی که مدل‌های زبان بزرگ به طور گسترده با اونها آموزش دیدن. این باعث میشه که اونها ذاتاً در پردازش و دنبال کردن چنین ساختارهایی بهتر عمل کنن. شما دارین به زبونی باهاشون صحبت میکنین که عمیقاً باهاش آشنان.

یکپارچه‌سازی راحت‌تر با سیستم‌ها

این مورد برای توسعه‌دهنده‌ها خیلی مهمه. ابزارهایی مثل OpenAI و Anthropic الان از خروجی‌های ساختاریافته پشتیبانی میکنن. این یعنی یه توسعه‌دهنده میتونه جواب هوش مصنوعی رو مستقیم و بدون هیچ پردازش اضافه‌ای توی اپلیکیشنش استفاده کنه. دیگه لازم نیست یه متن طولانی رو تحلیل کنه تا بفهمه احساسات مشتری مثبت بوده یا منفی. هوش مصنوعی میتونه مستقیم یه جیسون مثل این تحویل بده:

{
  "sentiment": "positive",
  "confidence": 0.95
}

این خروجی رو میشه به راحتی توی هر سیستمی استفاده کرد.

گردش‌کارهای مقیاس‌پذیر

دستورهای مبتنی بر جیسون میتونن مثل قالب یا تمپلیت استفاده بشن. یه تیم بازاریابی میتونه یه قالب جیسون برای نوشتن پست‌های شبکه‌های اجتماعی بسازه. تیم توسعه میتونه یه قالب برای نوشتن کد بسازه و تیم محتوا یه قالب برای نوشتن مقاله. اینطوری کیفیت کار در تمام تیم‌ها ثابت و یکپارچه باقی میمونه.

فکر کنین شما مهندس هستین و دارین یه نقشه ساختمون رو با یه مهندس دیگه به اشتراک میزارین، نه اینکه احساساتتون رو در مورد اون ساختمون با یه شاعر در میون بزارین. جیسون همین کار رو میکنه. ارتباط شما با هوش مصنوعی رو از یه گپ‌وگفت شاعرانه به یه تبادل اطلاعات مهندسی و دقیق تبدیل میکنه.

پس به طور خلاصه، جیسون کار میکنه چون:

  • به زبان ماشین صحبت میکنه.
  • به شما کمک میکنه تا افکارتون رو شفاف کنین.
  • هدف، ساختار، مخاطب و فرمت رو از همون اول مشخص میکنه.
  • نیازی به سعی و خطای چندباره نیست.

این تغییر بزرگیه: به جای اینکه از هوش مصنوعی چیزی «بخواین»، شروع کنین به «مشخص کردن» دقیق چیزی که میخواین.

چطور یه دستور جیسون بنویسیم؟ یه راهنمای قدم به قدم

حالا که فهمیدیم جیسون چیه و چرا اینقدر خوب کار میکنه، وقتشه که خودمون دست به کار بشیم و یاد بگیریم چطور یه دستور جیسون بنویسیم. خبر خوب اینه که یاد گرفتنش فوق‌العاده ساده‌ است. فقط کافیه چند تا قانون ساده رو رعایت کنین.

۳ قانون اصلی نوشتن دستور جیسون

  • از جفت‌های کلید-مقدار (Key-Value Pairs) استفاده کنین: همونطور که قبلن گفتیم، هر تیکه از اطلاعات باید یه برچسب (کلید) و یه محتوا (مقدار) داشته باشه. مثلن «topic»: «books that improve thinking».
  • صریح و واضح باشین: از کلمات کلی و مبهم دوری کنین. دقیقاً بگین چی میخواین. به جای اینکه بگین «یه کم طولانی باشه»، بگین «length»: «۵۰۰ words».
  • برای ساختارهای پیچیده از آبجکت‌های تودرتو (Nested Objects) استفاده کنین: اگه دستورتون چند تا بخش مختلف داره، اونها رو توی گروه‌های منطقی دسته‌بندی کنین. این کار خوانایی رو هم برای شما و هم برای هوش مصنوعی بالا میبره.

بیاین یه مقایسه ساده انجام بدیم تا موضوع روشن‌تر بشه:

  • دستور معمولی:
    کتاب‌هایی بهم پیشنهاد بده که کمکم کنه واضح‌تر فکر کنم.
کتاب‌هایی بهم پیشنهاد بده که کمکم کنه واضح‌تر فکر کنم.
  • دستور جیسون:
{
  "task": "recommend books",
  "topic": "thinking clearly",
  "audience": "entrepreneurs",
  "output_format": "list of 5 with one-sentence summaries"
}

اگه هر دو تا دستور رو اجرا کنین، میبینین که جواب دوم خیلی دقیق‌تر، کاربردی‌تر و به چیزی که میخواستین نزدیک‌تره. هوش مصنوعی دقیقاً میدونه که باید ۵ تا کتاب برای کارآفرین‌ها لیست کنه و برای هر کدوم یه خلاصه یه خطی بنویسه.

حتی میتونین ساختار رو پیچیده‌تر هم بکنین:

فرض کنین میخواین یه رشته توییت (Thread) بنویسین.

{
  "task": "write a thread",
  "platform": "twitter",
  "structure": {
    "hook": "strong, short, curiosity-driven",
    "body": "3 core insights with examples",
    "cta": "ask a question to spark replies"
  },
  "topic": "founder productivity systems"
}

با این دستور، شما یه دستور کثیف و نامرتب رو به یه کد تمیز و سازماندهی شده تبدیل کردین. شما به هوش مصنوعی گفتین که رشته توییت شما باید یه «قلاب» قوی و کنجکاو کننده داشته باشه، بعدش «بدنه اصلی» شامل ۳ تا نکته کلیدی با مثال باشه و در نهایت یه «فراخوان به اقدام» (CTA) داشته باشه که از مخاطب یه سوال میپرسه.

یه نکته جالب: میتونین متن رو هم مستقیم داخل جیسون قرار بدین!

فرض کنین یه جمله دارین و میخواین هوش مصنوعی اون رو بهتر کنه.

{
  "task": "improve writing",
  "input": "Our team is proud to announce the next chapter of our journey.",
  "goal": "make it more vivid and emotional",
  "audience": "customers",
  "tone": "authentic and inspiring"
}

این روش خیلی تمیز و دقیقه. شما دقیقاً متن ورودی، هدف، مخاطب و لحن مورد نظرتون رو مشخص کردین. این کار مثل یه جراحی دقیق روی متنه.

این روش روی همه مدل‌های اصلی کار میکنه؟

بله. فرقی نمیکنه از کدوم مدل استفاده میکنین:

  • ChatGPT؟ بله، کاملن میفهمه.
  • Claude؟ عاشقشه و باهاش بهترین عملکرد رو داره.
  • Gemini؟ ساختار رو خیلی خوب درک میکنه.
  • Mistral، GPT-4o و بقیه؟ همه اونها ورودی ساختاریافته رو دوست دارن و بعضی‌ها حتی اون رو ترجیح میدن.

یه مثال برای ویدیو که همین الان میتونین امتحانش کنین:

اگه به ابزارهای ساخت ویدیو مثل Veo 3 یا Sora دسترسی دارین، این دو تا دستور رو مقایسه کنین:

  • دستور ساده:
    یه ویدیو به سبک دموی محصول از یه اپلیکیشن فیتنس بهم نشون بده.
یه ویدیو به سبک دموی محصول از یه اپلیکیشن فیتنس بهم نشون بده.
  • نسخه جیسون:
{
  "task": "generate a video",
  "video_type": "product demo",
  "theme": "fitness app",
  "duration": "8 seconds",
  "tone": "energetic and sleek",
  "visual_style": "clean UI, fast transitions"
}

ببینین که خروجی دوم چقدر به چیزی که تو ذهنتون داشتین نزدیک‌تره. چون شما جزئیات بیشتری مثل لحن، سبک بصری و مدت زمان رو مشخص کردین.

پس نوشتن دستور جیسون سخت نیست. فقط کافیه مثل پر کردن یه فرم بهش نگاه کنین. به جای دستورهای مبهم، شما دارین ورودی‌های دقیق و قابل فهم برای ماشین فراهم میکنین. با کمی تمرین، این روش میشه ابزار اصلی شما برای گرفتن بهترین نتیجه از هوش مصنوعی.

کاربردهای واقعی جیسون: از ساخت ویدیو تا نوشتن کد

حالا که با تئوری و نحوه نوشتن دستورهای جیسون آشنا شدیم، بیاین ببینیم تو دنیای واقعی چطور میشه از این روش استفاده کرد. اینجا ۵ تا از کاربردهای قدرتمند روزمره رو با مثال‌های جیسون براتون آوردم تا ببینین این روش چقدر میتونه práctico و به درد بخور باشه.

۱. ساخت ویدیو با صداگذاری (مثل استفاده از Veo 3 یا SORA)

فرض کنین میخواین یه ویدیو توضیحی در مورد راه‌اندازی یه فروشگاه دراپ‌شیپینگ بسازین. به جای اینکه یه دستور کلی بدین، میتونین از این ساختار استفاده کنین:

{
  "task": "generate video",
  "platform": "Veo",
  "video_type": "explainer",
  "topic": "how to start a dropshipping store",
  "duration": "60 seconds",
  "voiceover": {
    "style": "calm and confident",
    "accent": "US English"
  },
  "visual_style": "modern, clean, fast cuts"
}

تحلیل این دستور: شما دقیقاً مشخص کردین که ویدیو از نوع «توضیحی» باشه، ۶۰ ثانیه طول بکشه، و حتی سبک و لهجه صداگذاری رو هم تعیین کردین. در بخش «visual_style» هم گفتین که ویدیوتون ظاهر مدرن، تمیز و با تدوین سریع داشته باشه. با این دستور، هوش مصنوعی یه ویدیوی حرفه‌ای و کاملن مطابق با سلیقه شما میسازه.

۲. تولید محتوا برای شبکه‌های اجتماعی، وبلاگ‌ها و ایمیل‌ها

این یکی از رایج‌ترین کاربردهاست. فرض کنین میخواین یه محتوای خوب برای توییتر در مورد تمرکز کارآفرین‌های تنها بنویسین.

{
  "task": "write content",
  "platform": "twitter",
  "structure": {
    "hook": "short, curiosity-driven",
    "body": "3 insights with smooth flow",
    "action": "1 strong question"
  },
  "topic": "how to stay focused as a solo founder",
  "tone": "relatable and smart"
}

تحلیل این دستور: این یه قالب فوق‌العاده است که تقریباً برای هر موضوعی کار میکنه. شما ساختار محتوا رو به سه بخش تقسیم کردین: یه «قلاب» جذاب برای شروع، یه «بدنه» با ۳ نکته کلیدی، و یه «اقدام» نهایی که یه سوال قوی برای درگیر کردن مخاطبه. لحن رو هم «صمیمی و هوشمندانه» انتخاب کردین. این دستورالعمل به هوش مصنوعی کمک میکنه تا یه محتوای استراتژیک و موثر تولید کنه.

۳. نوشتن یا اشکال‌زدایی (دیباگ) کد

برنامه‌نویس‌ها میتونن از جیسون برای گرفتن کدهای دقیق‌تر و تمیزتر استفاده کنن. فرض کنین یه اسکریپت پایتون میخواین که اسم همه فایل‌های یه پوشه رو عوض کنه.

{
  "task": "write code",
  "language": "python",
  "goal": "build a script that renames all files in a folder",
  "constraints": ["must work on MacOS", "include comments"],
  "output_format": "code only, no explanation"
}

تحلیل این دستور: شما نه تنها زبان برنامه‌نویسی و هدف رو مشخص کردین، بلکه «محدودیت‌ها» رو هم تعریف کردین (باید روی MacOS کار کنه و کامنت داشته باشه). مهم‌تر از همه، در بخش «output_format» گفتین که «فقط کد رو میخوام، بدون هیچ توضیحی». این کار خروجی رو تمیز و آماده استفاده میکنه.

۴. تبدیل ایده‌های اولیه به یه طرح تجاری یا برندینگ واضح

فرض کنین یه ایده برای یه ابزار هوش مصنوعی دارین ولی نمیدونین چطور اون رو به یه برند تبدیل کنین. میتونین از هوش مصنوعی بخواین نقش یه مشاور برند رو بازی کنه.

{
  "task": "act as brand consultant",
  "client": "early-stage AI tool",
  "goal": "define clear positioning",
  "deliverables": ["1-liner", "target audience", "3 key differentiators"],
  "tone": "simple and strategic"
}

تحلیل این دستور: اینجا شما دقیقاً مشخص کردین که از هوش مصنوعی چه «خروجی‌هایی» (deliverables) میخواین: یه شعار تک خطی، تعریف مخاطب هدف، و ۳ تا مزیت رقابتی کلیدی. این دستور به شما کمک میکنه تا از یه ایده خام به یه استراتژی برندینگ اولیه برسین.

۵. تبدیل اطلاعات به خروجی‌های مشاوره‌ای

اگه کلی تحقیق و یادداشت دارین و میخواین اونها رو به یه سند مشاوره‌ای مرتب تبدیل کنین، این دستور عالیه.

{
  "task": "create consulting doc",
  "input": "paste research or notes here",
  "client": "retail ecommerce brand",
  "deliverables": ["SWOT analysis", "growth roadmap", "3 quick wins"],
  "output_format": "markdown",
  "tone": "sharp and practical"
}

تحلیل این دستور: شما میتونین تمام یادداشت‌های پراکنده‌تون رو در بخش «input» قرار بدین و از هوش مصنوعی بخواین بر اساس اونها، یه تحلیل SWOT، یه نقشه راه رشد و ۳ تا راهکار سریع برای یه برند خرده‌فروشی آنلاین آماده کنه. فرمت خروجی و لحن هم کاملن مشخص شده.

نکته بزرگ: زنجیره‌سازی دستورها (Prompt Chaining)

جیسون کار زنجیره‌سازی دستورها رو خیلی راحت‌تر میکنه. یعنی شما میتونین از خروجی یه دستور به عنوان ورودی دستور بعدی استفاده کنین. چون هر بخش از خروجی یه «کلید» مشخص داره، هوش مصنوعی میتونه مراحل رو مثل یه API دنبال کنه. مثلن میتونین اول با یه دستور، تحلیل SWOT رو بگیرین و بعد در دستور بعدی، از هوش مصنوعی بخواین فقط روی بخش «ضعف‌ها» (Weaknesses) تمرکز کنه و راهکار بده. این سطح از کنترل با دستورهای متنی معمولی خیلی سخته.

این مثال‌ها نشون میدن که جیسون پرامپتینگ فقط یه تکنیک تئوری نیست، بلکه یه ابزار قدرتمند و عملیه که میتونه کیفیت خروجی‌های هوش مصنوعی رو در کارهای مختلف به شکل چشمگیری افزایش بده.

اون روی سکه: چه وقت‌هایی نباید از جیسون استفاده کنیم؟

تا اینجا کلی از خوبی‌های جیسون پرامپتینگ گفتیم و دیدیم که چطور میتونه دقت و ثبات رو به خروجی‌های هوش مصنوعی بیاره. اما یه سوال مهم پیش میاد: آیا باید همیشه از جیسون استفاده کنیم؟ جواب قاطعانه نه هست. جیسون پرامپتینگ یه ابزار قدرتمنده، اما مثل هر ابزار دیگه‌ای، برای بعضی کارها مناسبه و برای بعضی دیگه نه. دونستن اینکه کی نباید ازش استفاده کنیم به اندازه دونستن کاربردهاش مهمه.

جیسون یعنی ساختار، زبان طبیعی یعنی انعطاف

اگه بخوایم یه قانون کلی بگیم، اینه:

  • جیسون = ساختار، قابلیت اطمینان، یکپارچه‌سازی
  • زبان طبیعی = انعطاف‌پذیری، خلاقیت، تعامل شبه‌انسانی

شما باید بر اساس نتیجه‌ای که دنبالش هستین، روش خودتون رو انتخاب کنین.

چه وقت‌هایی زبان طبیعی (دستور معمولی) انتخاب بهتریه؟

اگه هدف شما خلاقیت، غیرقابل پیش‌بینی بودن یا غافلگیری باشه، بهتره از جیسون دوری کنین. ساختار جیسون میتونه خلاقیت هوش مصنوعی رو محدود کنه. در این موارد، دستورهای متنی معمولی خیلی بهتر عمل میکنن:

  • نوشتن رویاها یا خاطرات (Dream Journaling): اینجا شما میخواین هوش مصنوعی آزادانه و بدون هیچ چارچوبی بنویسه.
  • داستان‌سرایی برای کودکان: داستان‌های خلاقانه نیاز به آزادی عمل دارن، نه یه ساختار از پیش تعیین شده.
  • تولید ایده بدون محدودیت (Idea Generation): وقتی دارین طوفان فکری میکنین و میخواین ایده‌های عجیب و غریب و خارج از چارچوب به ذهنتون برسه، یه دستور ساده مثل «در مورد آینده سفر در زمان بهم ایده بده» خیلی بهتر از یه جیسون پر از محدودیته.
  • گفتگوهای طبیعی و معمولی: اگه فقط میخواین یه گپ دوستانه با هوش مصنوعی بزنین یا یه سوال ساده بپرسین، استفاده از جیسون فقط کار رو پیچیده میکنه.
  • کارهای ساده‌ای که به خروجی ساختاریافته نیاز ندارن: مثلن اگه فقط میخواین یه پاراگراف متن رو براتون بازنویسی کنه.
  • پرسش و پاسخ‌های عمومی: برای پرسیدن سوال‌های عمومی، یه دستور متنی ساده کافیه.

چرا جیسون برای کارهای خلاقانه مناسب نیست؟

بنیان‌گذار PromptLayer به یه نکته جالبی اشاره میکنه. اون میگه مدل‌های هوش مصنوعی وقتی دارن خروجی جیسون تولید میکنن، «جور دیگه‌ای فکر میکنن». اگه به هوش مصنوعی بگین «یه نامه عاشقانه بنویس و اون رو در قالب جیسون با کلید note برگردون»، نتیجه کار از زمانی که فقط میگین «یه نامه عاشقانه بنویس» ضعیف‌تر میشه. دلیلش اینه که وقتی هوش مصنوعی سینتکس جیسون رو میبینه، وارد «حالت فنی» یا «حالت کدنویسی» میشه. این تغییر حالت روی کیفیت کارهای خلاقانه تاثیر منفی میزاره. شما مدل رو مجبور میکنین که به جای اینکه روی ارتباط انسانی تمرکز کنه، روی مستندات فنی الگوبرداری کنه.

رویکرد ترکیبی: بهترین انتخاب

در بسیاری از موارد، بهترین راه استفاده از یه رویکرد ترکیبی (Hybrid) هست. یعنی شما میتونین از هر دو روش در کنار هم استفاده کنین. مثلن میتونین برای شروع یه پروژه خلاقانه از زبان طبیعی استفاده کنین تا ایده‌های اولیه رو بگیرین و بعد که به یه جمع‌بندی رسیدین، از جیسون برای پیاده‌سازی دقیق اون ایده‌ها استفاده کنین.

در نهایت، انتخاب بین جیسون و زبان طبیعی به نیاز شما بستگی داره. قانون یکسانی برای همه وجود نداره. کلید موفقیت اینه که سبک دستورنویسی رو با نیازمندی‌های کارتون هماهنگ کنین. برای کارهای ساده با زبان طبیعی شروع کنین و وقتی به ساختار، ثبات یا یکپارچه‌سازی با سیستم‌های دیگه نیاز داشتین، به سراغ جیسون برین. یادتون باشه، هدف گرفتن بهترین نتیجه است، نه دنبال کردن کورکورانه یه روش خاص.

نگاهی عمیق‌تر به جزئیات: چالش‌ها و نکات فنی

حالا که با کلیات و کاربردهای جیسون پرامپتینگ آشنا شدیم، وقتشه یه کم عمیق‌تر بشیم و به بعضی از نکات فنی و چالش‌هایی که ممکنه باهاشون روبرو بشین نگاه کنیم. این بخش برای کساییه که میخوان حرفه‌ای‌تر از این ابزار استفاده کنن.

آیا همه با جیسون پرامپتینگ موافقن؟

جالبه بدونین که همه کارشناس‌ها معتقد نیستن که جیسون پرامپتینگ همیشه بهتره. مثلن، نوآ مک‌کالوم (Noah MacCallum) از OpenAI یه نظر متفاوتی داره. اون میگه: «بچه‌ها، متاسفم که مهمونی رو خراب میکنم ولی جیسون پرامپتینگ بهتر نیست. این پست‌ها حتی تلاشی نمیکنن که ثابت کنن بهتره، همش هایپ و جو دادنه.»

اون به چند تا مشکل جیسون اشاره میکنه:

  • ناکآرآمدی در مصرف توکن (Token Inefficiency): جیسون سربار اضافی ایجاد میکنه.
    • فاصله‌های خالی (Whitespace) توکن مصرف میکنن.
    • استفاده از کاراکترهای خاص مثل بک‌اسلش برای escape کردن، پیچیدگی رو زیاد میکنه.
    • بستن براکت‌ها و آکولادها نیاز به توجه مدل داره.
    • خود این فرمت در مکانیزم توجه (attention mechanism) مدل، «نویز» ایجاد میکنه.

به نظر نوآ، فرمت‌هایی مثل Markdown یا XML اغلب عملکرد بهتری دارن چون هم توکن کمتری مصرف میکنن و هم مدل‌ها به طور طبیعی اونها رو بهتر مدیریت میکنن.

پیچیدگی Schema و اعتبارسنجی (Validation)

وقتی دارین یه Schema (نقشه یا ساختار) جیسون برای خروجی هوش مصنوعی طراحی میکنین، یادتون باشه که پیچیدگی دشمن قابل اعتماد بودنه. Schema های بیش از حد پیچیده، مدل‌ها رو گیج میکنن و دقت رو به شدت پایین میارن.

بهترین روش اینه که ساده شروع کنین. مثلن با یه ساختار ساده مثل این:

{
  "classification": "category_name",
  "confidence": 0.85,
  "reasoning": "brief explanation"
}

بعد کم کم و بر اساس نیاز، اون رو پیچیده‌تر کنین. از اسم‌های واضح و توصیفی برای فیلدها استفاده کنین، داخل دستورتون مثال بزنین و قبل از استفاده نهایی، حسابی اون رو تست کنین.

تولید محدود شده (Constrained Generation)

این یکی از قابلیت‌های خیلی جذابه که ارائه‌دهنده‌های اصلی مدل‌های هوش مصنوعی دارن ارائه میدن. با این قابلیت، شما میتونین مدل رو به معنای واقعی کلمه مجبور کنین که فقط خروجی جیسون معتبر تولید کنه. اینطوری خطاهای مربوط به پردازش (parsing) کاملن از بین میره و سازگاری با سیستم شما تضمین میشه.

پلتفرم‌های کلیدی که از این قابلیت پشتیبانی میکنن:

  • OpenAI: خروجی‌های ساختاریافته با اعتبارسنجی Schema.
  • Anthropic: حالت JSON برای فرمت‌بندی قابل اعتماد.
  • Google Gemini: گزینه‌های بومی برای پاسخ‌های JSON.

مشکلات فرمت (Format Violations)

گاهی وقتا، مدل‌های هوش مصنوعی ممکنه متن اضافی یا جیسون ناقص تحویل بدن. برای حل این مشکل چند تا راهکار وجود داره:

  • محدودیت‌های صریح در دستور: داخل دستورتون به طور واضح بگین که فقط جیسون میخواین.
  • استفاده از قابلیت‌های پلتفرم: از حالت‌های بومی JSON که خود پلتفرم‌ها ارائه میدن استفاده کنین.
  • پردازش و اعتبارسنجی قوی: از ابزارهایی مثل Pydantic در پایتون یا Zod در جاوا اسکریپت استفاده کنین. این کتابخونه‌ها ساختار جواب رو بررسی میکنن و مشکلات جزئی فرمت رو به طور خودکار تصحیح میکنن.

نظارت و تکرار (Monitor and Iterate)

نمیشه با قاطعیت گفت که «جیسون پرامپتینگ» بهترین استراتژی برای همه کاربردهاست. مثل خیلی چیزای دیگه تو دنیای مهندسی کانتکست، تنها راه برای فهمیدن این موضوع، آزمایش و ساختن ارزیابی‌های قابل اعتماده. توی پروژه خودتون امتحانش کنین، تست بگیرین و ببینین بهتون کمک میکنه یا به کارتون آسیب میزنه.

پلتفرم‌هایی مثل PromptLayer برای این کار خیلی مفید هستن. این ابزارها به شما کمک میکنن تا عملکرد دستورهای جیسون خودتون رو ردیابی کنین. اونها به شما در مورد شکست‌های اعتبارسنجی، ثبات پاسخ‌ها و اثربخشی دستورها، اطلاعات میدن. حتی PromptLayer یه ویرایشگر تعاملی برای تعریف خروجی‌های ساختاریافته جیسون داره.

نتیجه‌گیری فنی: ثبات در مقابل درخشش

منتقدها درست میگن که جیسون پرامپتینگ عملکرد خام مدل رو بهتر نمیکنه. اما اونها نکته اصلی رو نادیده میگیرن. در یه سیستم واقعی و در حال کار، ثبات از درخشش مهم‌تره. یه جواب یه کم ضعیف‌تر که همیشه از Schema شما پیروی میکنه، خیلی با ارزش‌تر از یه جواب فوق‌العاده هوشمندانه است که نمیتونین اون رو پردازش کنین.

هدف یه مهندس پرامپت اینه که مدل‌ها رو قابل پیش‌بینی‌تر کنه، نه لزومن باهوش‌تر. جیسون پرامپتینگ یه پل بین انعطاف‌پذیری زبان طبیعی و نیازمندی‌های مهندسی نرم‌افزاره. برای مهندس‌های پرامپت، این یه مهارت اساسیه. اگه یادش بگیرین، سیستم‌هایی میسازین که مقیاس‌پذیر هستن. اگه نادیده‌اش بگیرین، برای همیشه درگیر پردازش متن باقی میمونین.

نگاهی به گذشته و آینده: از کجا آمدیم و به کجا می‌رویم؟

سفر از دستورهای متنی ساده به دستورهای پیچیده جیسون، یکی از مهم‌ترین تغییرات در نحوه ارتباط ما با هوش مصنوعیه. این تحول یک شبه اتفاق نیفتاد، بلکه یه ضرورت بود که از نیازهای واقعی کسب‌وکارها سرچشمه گرفت.

از دستورهای ساده تا دستورالعمل‌های ساختاریافته

در روزهای اولیه پردازش زبان طبیعی، ما با دستورهای متنی ساده کار میکردیم. مثلن تایپ میکردیم «داستانی درباره یک سگ بنویس» و به بهترین نتیجه امیدوار بودیم. نتایج غیرقابل پیش‌بینی بودن؛ گاهی درخشان، گاهی کاملن بی‌ربط. در پروژه‌های اولیه چت‌بات در حدود سال ۲۰۰۵، ساعت‌ها صرف ساختن یه دستور عالی میشد. یه تغییر کوچیک در کلمات میتونست خروجی رو کاملن عوض کنه.

مشکلات واضح بودن:

  • خروجی‌های نامنظم: یک دستور، هر بار نتایج متفاوتی میداد.
  • عدم کنترل بر فرمت: شما چیزی رو میگرفتین که هوش مصنوعی تصمیم میگرفت بهتون بده.
  • پیچیدگی محدود: انجام کارهای چند مرحله‌ای سخت بود.
  • مقیاس‌پذیری ضعیف: هر کاربرد جدید نیاز به مهندسی دستور سفارشی داشت.

ظهور جیسون در تبادل داده

جیسون (JavaScript Object Notation) اصلن برای هوش مصنوعی ساخته نشده بود. داگلاس کراکفورد (Douglas Crockford) اون رو در اوایل دهه ۲۰۰۰ به عنوان یه جایگزین سبک برای XML برای اپلیکیشن‌های وب توسعه داد. سادگی اون باعث شد که به ستون فقرات API های مدرن وب تبدیل بشه. تا سال ۲۰۱۰، جیسون به استاندارد تبادل داده تبدیل شده بود.

جامعه هوش مصنوعی حدود سال ۲۰۱۹ متوجه این موضوع شد. محققان شروع به استفاده از جیسون برای ساختاردهی به داده‌های آموزشی کردن. اما جادوی واقعی زمانی اتفاق افتاد که اونها شروع به استفاده از اون برای خود دستورها کردن.

گاهشمار تحولات کلیدی (۲۰۲۰-۲۰۲۵)

  • ۲۰۲۰: سال پایه
    • OpenAI مدل GPT-3 رو با درک اولیه جیسون منتشر کرد.
    • توسعه‌دهنده‌ها شروع به آزمایش دستورهای ساختاریافته کردن.
    • نرخ موفقیت با دستورهای جیسون حدود ۶۰٪ بود.
  • ۲۰۲۱: پذیرش اولیه
    • قابلیت‌های فراخوانی تابع (Function calling) ظهور کرد.
    • ادغام ابزارها ممکن شد.
    • نرخ موفقیت به حدود ۷۵٪ بهبود یافت.
  • ۲۰۲۲: شناخت بازار
    • راه‌اندازی ChatGPT پتانسیل هوش مصنوعی مصرف‌کننده رو نشون داد.
    • سرمایه‌گذاری در نقش‌های مهندسی پرامپت هوش مصنوعی ۳۰۰٪ افزایش یافت.
    • نرخ موفقیت به حدود ۸۵٪ رسید.
  • ۲۰۲۳: ادغام سازمانی
    • GPT-4 با قابلیت‌های پیشرفته جیسون راه‌اندازی شد.
    • مهندسی پرامپت به عنوان یک رشته شناخته شده مطرح شد.
    • نرخ موفقیت به حدود ۹۰٪ رسید.
  • ۲۰۲۴: نقطه عطف
    • مدل‌های پیشرفته‌ای مثل GPT-4 Turbo، Claude 3 و Gemini Pro همگی مدیریت جیسون بهتری ارائه دادن.
    • ۷۰٪ از پیاده‌سازی‌های هوش مصنوعی سازمانی از دستورهای ساختاریافته استفاده کردن.
    • ابزارهای جیسون پرامپتینگ ۲.۳ میلیارد دلار ارزش بازار ایجاد کردن.
    • نرخ موفقیت برای دستورهای جیسون خوب طراحی شده از ۹۵٪ فراتر رفت.
  • ۲۰۲۵: ادغام پیشرفته
    • Grok 3 با قابلیت‌های استدلال بومی جیسون راه‌اندازی شد.
    • تولید ویدیوی Veo 3 اکنون دستورالعمل‌های پیچیده جیسون رو میپذیره.
    • دستورهای جیسون چندوجهی (Multi-modal) به طور همزمان متن، تصویر و ویدیو رو مدیریت میکنن.
    • ارزش بازار به ۴.۱ میلیارد دلار رسید.

روندهای آینده چه چیزی رو نشون میدن؟

  1. استانداردسازی صنعتی: پیش‌بینی میشه طی ۲-۳ سال آینده، استانداردهای صنعتی برای جیسون پرامپتینگ ظهور کنه. این کار هزینه‌های آموزش و مشکلات یکپارچه‌سازی رو کاهش میده.
  2. ادغام با پلتفرم‌های Low Code/No Code: ابزارهای بصری و درگ-اند-دراپ به کاربرهای غیرفنی اجازه میدن تا دستورهای پیچیده جیسون بسازن. این کار هوش مصنوعی رو برای میلیون‌ها نفر دموکراتیزه میکنه.
  3. دستورنویسی ترکیبی (Hybrid Prompting): آینده فقط ساختاریافته یا فقط زبان طبیعی نیست. بلکه ترکیبی از هر دو است. بخش‌های ساختاریافته برای داده‌های دقیق و بخش‌های زبان طبیعی برای محتوای خلاقانه.
  4. پشتیبانی نسل بعدی مدل‌های هوش مصنوعی: مدل‌های آینده از Schema های بسیار پیچیده‌تر، تولید Schema پویا و حتی اعتبارسنجی لحظه‌ای با تصحیح هوشمند خطا پشتیبانی خواهند کرد.
  5. اتوماسیون هوشمند: در آینده، هوش مصنوعی خودش فرآیندهای کسب‌وکار شما رو تحلیل میکنه، دستورهای جیسون بهینه رو تولید میکنه و به طور مداوم بر اساس نتایج اونها رو بهبود میبخشه.

این مسیر نشون میده که جیسون پرامپتینگ از یه تکنیک آزمایشی به یه قابلیت تجاری ضروری تبدیل شده. شرکت‌هایی که در اون مهارت پیدا میکنن، مزیت رقابتی قابل توجهی در اقتصاد مبتنی بر هوش مصنوعی خواهند داشت. ما از هوش مصنوعی به عنوان یه ابزار خلاق به سمت هوش مصنوعی به عنوان یه شریک تجاری قابل اعتماد در حال حرکت هستیم و جیسون پرامپتینگ پایه و اساس این تحوله.

پرسش و پاسخ کلاسی

خب بچه‌ها، حالا که کلی در مورد جیسون پرامپتینگ حرف زدیم، وقتشه چند تا از سوال‌های احتمالی که ممکنه تو ذهنتون باشه رو با هم مرور کنیم.

  • سوال ۱: استاد، پس جیسون یه زبان برنامه‌نویسیه؟ باید کدنویسی بلد باشم؟
    جواب: سوال خیلی خوبیه. نه، جیسون یه زبان برنامه‌نویسی نیست. فکر کنین جیسون مثل یه روش برای یادداشت‌برداریه که هم آدما میتونن بخوننش و هم کامپیوترها. اسم کاملش JavaScript Object Notation هست ولی شما مطلقاً نیازی به بلد بودن جاوا اسکریپت یا هر زبان دیگه‌ای ندارین. فقط کافیه قوانین ساده‌اش رو یاد بگیرین: استفاده از «کلید» و «مقدار»، آکولادها و براکت‌ها. پس نگران نباشین، نیازی نیست برنامه‌نویس باشین.
  • سوال ۲: یعنی از این به بعد برای حرف زدن با ChatGPT هم باید جیسون بنویسم؟
    جواب: نه همیشه. یادتون باشه گفتیم جیسون برای چه کارهایی خوبه و برای چه کارهایی نه. اگه دارین با ChatGPT یه گپ دوستانه میزنین، یا یه سوال ساده میپرسین، یا دنبال ایده‌های خلاقانه هستین، همون زبان محاوره معمولی خودتون خیلی هم بهتره. اما اگه دارین از ChatGPT یا هر مدل دیگه‌ای یه خروجی دقیق، با فرمت مشخص و برای یه کار جدی میخواین (مثلن تولید محتوا برای سایتتون یا خلاصه‌کردن گزارش‌ها)، اونوقته که جیسون میتونه یه ابزار فوق‌العاده قدرتمند باشه و جلوی جواب‌های شانسی و بی‌ربط رو بگیره.
  • سوال ۳: ساده‌ترین راه برای شروع یادگیری و استفاده از جیسون چیه؟
    جواب: بهترین راه اینه که از قالب‌ها یا تمپلیت‌های آماده شروع کنین. لازم نیست از صفر یه ساختار پیچیده بسازین. مثال‌هایی که توی این درس با هم دیدیم (مثل قالب تولید محتوا یا نوشتن کد) نقطه‌های شروع عالی هستن. یکی از اونها رو کپی کنین و فقط مقدارهای داخلش رو با اطلاعات خودتون عوض کنین. اینطوری هم با ساختارش آشنا میشین و هم سریع نتیجه‌اش رو میبینین. ابزارهای آنلاین زیادی هم برای اعتبارسنجی جیسون (JSON Validator) وجود دارن که اگه اشتباهی مثل جا انداختن یه ویرگول کرده باشین، بهتون میگن.
  • سوال ۴: گفتین جیسون توکن بیشتری مصرف میکنه. این یعنی استفاده ازش گرون‌تره؟
    جواب: بله، این یه نکته مهمه. چون جیسون شامل کاراکترهای اضافی مثل آکولاد، گیومه و اسم کلیدهاست، معمولن تعداد توکن‌های بیشتری نسبت به یه دستور متنی ساده مصرف میکنه. این میتونه هزینه استفاده از API رو یه کم بالاتر ببره. اما باید بهش به چشم یه سرمایه‌گذاری نگاه کنین. شما شاید ۱۰٪ توکن بیشتری مصرف کنین، ولی در عوض از ۵ بار سعی و خطا برای گرفتن جواب درست جلوگیری میکنین. در نهایت، با گرفتن جواب دقیق در همون تلاش اول، هم در زمان و هم احتمالن در هزینه کلی صرفه‌جویی میکنین.
  • سوال ۵: آیا فرمت‌های دیگه‌ای به جز جیسون هم برای این کار وجود داره؟
    جواب: بله، حتمن. همونطور که اشاره کردیم، بعضی از کارشناس‌ها معتقدن فرمت‌های دیگه‌ای مثل XML یا Markdown هم میتونن برای این کار مناسب باشن و حتی در مصرف توکن بهینه‌تر عمل کنن. مثلن گفته میشه مدل Claude با XML خیلی خوب کار میکنه. نکته کلیدی اینه که شما از یه «ورودی ساختاریافته» استفاده کنین. جیسون به خاطر سادگی و استفاده گسترده‌اش در وب، محبوب‌ترین گزینه است، ولی تنها گزینه نیست. مهم اینه که شما به هوش مصنوعی یه نقشه راه بدین، حالا این نقشه با هر فرمت استانداردی که باشه، از یه دستور مبهم و کلی بهتره.

منابع

  • [۲] JSON prompting in AI: why? – Stefano Demiliani
  • [۴] JSON Prompt: The Ultimate Guide to Perfect AI Outputs – MPG ONE
  • [۱] Why JSON Prompts Make AI More Reliable (With Code & Real Examples) | by Code Coup | Coding Nexus | Jul, 2025 | Medium
  • [۳] How to Write JSON Prompts for Maximizing AI Responses
  • [۵] Is JSON Prompting a Good Strategy?

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *