شاید برای شما هم پیش آمده باشد. وسط یک مهمانی شلوغ، در حالی که همه در حال خندیدن و خوش و بش هستند، ناگهان به این فکر میکنید که کاش الان روی کاناپه دنج خانهتان لم داده بودید، یک فیلم خوب میدیدید یا یک کتاب جذاب میخواندید. اگر این حس برایتان آشناست، شاید وقت آن رسیده که با یک مفهوم جدید و جالب آشنا شوید: «جومو» یا همان لذت از دست دادن. شاید عجیب به نظر برسد، چون انگار داریم چیزی را با نبودنش تعریف میکنیم، اما در این مقاله میخواهیم این ایده را کاملا باز کنیم و ببینیم چطور «نه گفتن» به یک برنامه و انتخاب گزینهای مثل فیلم دیدن روی مبل، میتواند یک تصمیم کاملا آگاهانه، مثبت و حتی هوشمندانه باشد.
این مقاله سفری است به دنیای مفاهیمی که با ظهور اینترنت و شبکههای اجتماعی بر سر زبانها افتادهاند. ما قرار است با هم سفری عمیق به دنیای «فومو» یا ترس از دست دادن داشته باشیم، بفهمیم این حس از کجا میآید و چطور زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهد. بعد از آن، به سراغ پادزهر هوشمندانه آن یعنی «جومو» میرویم و یاد میگیریم چطور میتوانیم با آغوش باز به استقبال از دست دادن برخی موقعیتها برویم و از آن لذت ببریم. در این مسیر، با دیدگاههای روانشناسان و متخصصانی مثل کریستن فولر، سوزان آلبرز، تانیا دالتون و اسوند برینکمن آشنا میشویم و حتی به مفاهیم دیگری مثل «فوگو» (ترس از بیرون رفتن) و «فونو» (ترس از بازگشت به حالت عادی) که بعد از دوران کرونا شکل گرفتند، نگاهی میاندازیم. همچنین خواهیم دید که این فلسفه چطور میتواند حتی روی طراحی داخلی خانهمان تاثیر بگذارد و فضایی آرامشبخش برایمان بسازد. هدف این است که در پایان، نگاهی متعادل به این پدیدهها داشته باشیم و بفهمیم چطور میتوان با انتخابهای آگاهانه، زندگی معنادارتر و رضایتبخشتری برای خودمان بسازیم، زندگی که در آن کیفیت بر کمیت اولویت دارد و شادی واقعی از درون خودمان سرچشمه میگیرد، نه از مقایسه با دیگران.
بخش اول: عصر «فومو» و درک یک ترس فراگیر
برای اینکه بفهمیم «جومو» چیست، اول باید با برادر بزرگتر و مضطربترش یعنی «فومو» آشنا شویم. فومو (FOMO) مخفف عبارت «Fear of Missing Out» به معنی «ترس از دست دادن» است. این همان حس ناخوشایند و اضطرابآوری است که وقتی احساس میکنیم دیگران در حال تجربههای جذاب، مهم و لذتبخش هستند و ما از آن بیخبر یا محرومیم، به سراغمان میآید. این حس که نکند یک اتفاق هیجانانگیز جایی در حال رخ دادن است و ما آنجا نیستیم.
ریشههای باستانی یک ترس مدرن
شاید فکر کنید فومو یک پدیده کاملا جدید و زاده دنیای دیجیتال است، اما ریشههای آن خیلی عمیقتر از این حرفهاست. انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و ترس از طرد شدن و کنار گذاشته شدن، یک پایه بیولوژیکی و تکاملی دارد. در گذشتههای نه چندان دور، برای اجداد ما، جدا افتادن از گروه اجتماعی میتوانست به معنی گرسنگی، بیماری و حتی مرگ باشد. مغز ما طوری برنامهریزی شده که به دنبال تعلق، تایید اجتماعی و پذیرفته شدن باشد. این ویژگی به ما کمک میکرده تا منابع بیشتری به دست بیاوریم، امنیت فیزیکی خود را تضمین کنیم و شانس بقا و تولید مثل خود را بالا ببریم. پس ترس از دست دادن فرصتهای اجتماعی، در واقع یک غریزه بقای قدیمی است. به گفته محققان، فومو از نیاز به تعلق سرچشمه میگیرد و فعالیت مغزی بیشتری را باعث میشود که نشاندهنده یک غریزه بقای عصبی است. انسانهای اولیه برای زنده ماندن باید به دنبال منابع جدید آب و غذا میگشتند و اگر از گروه جا میماندند، ممکن بود جانشان را از دست بدهند.
اما مشکل از جایی شروع میشود که این غریزه باستانی با دنیای پرسرعت و بیش از حد متصل امروزی روبرو میشود. دنیایی که در آن از طریق پلتفرمهای متعدد شبکههای اجتماعی، به طور مداوم در جریان زندگی دیگران هستیم. اینجاست که آن نیاز طبیعی به تعلق، برای ما هزینه پیدا میکند.
شبکههای اجتماعی: کاتالیزور ترس
اصطلاح فومو اولین بار حدود سال ۲۰۰۴ توسط دن هرمان برای توضیح اینکه چرا مصرفکنندگان به طور فزایندهای برند خود را تغییر میدهند، ابداع شد. اما حدود یک دهه بعد، با ظهور شبکههای اجتماعی، این کلمه فراگیر شد. پلتفرمهایی مثل فیسبوک، اینستاگرام، توییتر و تیکتاک، تجسم کاملی از فومو هستند. ما در فیدهای خبری خودمان میچرخیم و با حجم عظیمی از بهروزرسانیهای وضعیت، میمها، شوخیهای سیاسی، عکسها و آخرین اخبار فوری بمباران میشویم.
شبکههای اجتماعی به شدت اعتیادآورند و همه چیز در آنها شگفتانگیز به نظر میرسد. هر «لایک» که میکنیم یا میگیریم، باعث ترشح دوپامین در مغزمان میشود و خیلی زود به این حس خوب، به این آگاهی از همه چیز، به این رضایت فوری، به این توجه و به این شلوغی معتاد میشویم. برای همین مدام به آن برمیگردیم تا دوز بیشتری دریافت کنیم. دقیقهها میتوانند به ساعتها تبدیل شوند، در حالی که ما فقط در حال اسکرول کردن هستیم، از ترس اینکه مبادا چیزی را از دست بدهیم.
مشکل اصلی اینجاست که ما در حال تماشای حلقه بیپایانی از بهترین لحظات زندگی دیگران هستیم. تعطیلات رویایی، مهمانیهای پر زرق و برق، موفقیتهای شغلی، خانههای جدید همکلاسیهای قدیمی و عکسهای زیبای بچهها. ما با دیدن این پستهای کاملا ویرایش شده و گلچین شده، ناخودآگاه زندگی خودمان را با آنها مقایسه میکنیم. فراموش میکنیم که آنچه در فضای مجازی میبینیم، یک نمایش کاملا گزینشی از «زندگی خوب» است و به هیچ وجه نمایانگر واقعیت کامل زندگی آن افراد نیست. این مقایسه مداوم، که به آن «فرهنگ مقایسه» هم میگویند، میتواند احساس بیکفایتی، حسادت، تنهایی و تردید نسبت به خود را در ما ایجاد کند.
این حس که زندگی ما به اندازه زندگی دیگران پربار نیست، یک نگرانی رایج است که میتواند ما را از انجام کارهایی که واقعا از آنها لذت میبریم باز دارد، فقط به این دلیل که فکر میکنیم دیگران در حال حاضر بدون ما بیشتر خوش میگذرانند.
پیامدهای فیزیکی و روانی فومو
این ترس فقط یک حس ناخوشایند گذرا نیست. فومو میتواند پیامدهای جدی فیزیکی و روانی داشته باشد. تحقیقات نشان دادهاند که سطوح بالای فومو با عزت نفس پایین، رضایت کمتر از زندگی و تنهایی بیشتر مرتبط است. از آنجایی که فومو نوعی اضطراب است و اضطراب خودش را در علایم فیزیکی نشان میدهد، میتواند به موارد زیر منجر شود:
- خستگی: تلاش مداوم برای در جریان بودن و مقایسه خود با دیگران، انرژی زیادی از ما میگیرد.
- مشکلات خواب: اضطراب ناشی از فومو و همچنین اسکرول کردنهای آخر شب میتواند الگوی خواب ما را مختل کند.
- حواسپرتی: وقتی ذهن ما دایما درگیر این است که دیگران چه کار میکنند، تمرکز بر روی کارهای خودمان سخت میشود.
- افسردگی و اضطراب: احساس بیکفایتی و تنهایی ناشی از فومو، زمینهساز افسردگی و اضطراب است. تحقیقی از دانشگاه روچستر نشان میدهد که دریافت نکردن بازخورد مثبت کافی در شبکههای اجتماعی میتواند افسردگی و اضطراب را به خصوص در نوجوانان تشدید کند.
- مصرف بیشتر الکل: گاهی افراد برای کنار آمدن با این اضطراب یا برای اینکه احساس کنند بیشتر در جمع پذیرفته میشوند، به مصرف الکل روی میآورند.
- کسالت و تنهایی: به طرز عجیبی، هرچه بیشتر درگیر زندگی دیگران در فضای مجازی میشویم، ممکن است در زندگی واقعی احساس تنهایی و کسالت بیشتری کنیم.
علاوه بر اینها، یک فشار اجتماعی هم برای حضور در مکان مناسب با افراد مناسب وجود دارد. چه به خاطر احساس وظیفه باشد و چه برای پیشرفت در کار، ما گاهی خودمان را موظف میدانیم که در رویدادهای خاصی برای کار، خانواده یا دوستان شرکت کنیم. این فشار اجتماعی وقتی با ترس از دست دادن ترکیب میشود، میتواند ما را فرسوده کند و از شادیمان بکاهد. یک نظرسنجی جدید در لینکدین نشان داد که ۷۰ درصد از کارمندان اعتراف میکنند که وقتی به تعطیلات میروند، ارتباط خود را با کار قطع نمیکنند. عادتهای دیجیتال ما، از جمله چک کردن مداوم پیامها، ایمیلها و تایملاینهای شبکههای اجتماعی، آنقدر ریشهدار شده که لذت بردن از لحظه و افرادی که آن لحظات را با آنها شریک هستیم، تقریبا غیرممکن شده است.
در نهایت، فومو ما را در یک چرخه معیوب گرفتار میکند: احساس اضطراب میکنیم، برای کاهش آن به شبکههای اجتماعی پناه میبریم، در آنجا با دیدن زندگی دیگران فوموی بیشتری را تجربه میکنیم و این چرخه ادامه پیدا میکند. ما در نهایت ممکن است برای فرار از این حس، در فعالیتهایی شرکت کنیم که واقعا برایمان اهمیتی ندارند و در این فرآیند، این زندگی خودمان است که آن را از دست میدهیم.
بخش دوم: ظهور «جومو» و لذت شیرین از دست دادن
حالا که با چهره تاریک فومو آشنا شدیم، وقت آن است که به سراغ پادزهر هوشمندانه و آرامشبخش آن برویم: «جومو» (JOMO). جومو که مخفف عبارت «Joy of Missing Out» است، به معنی «لذت از دست دادن» است. این مفهوم در واقع نقطه مقابل فومو قرار دارد و به ما میگوید که میتوان از شرکت نکردن در برخی فعالیتها و جا ماندن از بعضی اتفاقات، نه تنها نترسید، بلکه از آن لذت هم برد.
جومو دقیقا چیست؟
جومو یک پدیده جامعهشناختی است که به عنوان پاسخی به فومو شکل گرفته. این یک مفهوم جدید نیست و احتمالا همه ما در مقاطعی از زندگی، هم فومو و هم جومو را تجربه کردهایم. جومو در اصل یعنی اینکه از کاری که در هر لحظه انجام میدهی لذت ببری، بدون اینکه نگران باشی بقیه دارند چه کار میکنند. این یعنی پذیرش آگاهانه زندگی خودمان و احساس رضایت از آنچه داریم.
تصور کنید شنبه شب در خانه نشستهاید و با آرامش در حال تماشای فیلمی هستید که مدتها منتظرش بودید. اما ناگهان گوشی خود را برمیدارید و در اینستاگرام میبینید که یکی از دوستانتان در یک رستوران شیک و مد روز است، دوست دیگری در حال توییت کردن درباره جدیدترین تئاتری است که رفته و… ناگهان، برنامه شما دیگر آنقدرها هم عالی به نظر نمیرسد. این همان فومو است. اما جومو به شما میگوید همه اینها را فراموش کن. دست از این بردار که هر پنج دقیقه از خودت بپرسی بیرون چه خبر است، وقتی که آن خبرها برای تو اهمیتی ندارد.
جومو یعنی به جای اینکه دائما به دنبال تایید دیگران باشی یا سعی کنی با سرعت زندگی آنها هماهنگ شوی، ارتباطت را با دنیای آنلاین قطع کنی، به خودت اهمیت بدهی، با لحظه حال دوباره ارتباط برقرار کنی و یاد بگیری از آرامش تنهایی قدردانی کنی. جومو مثل پسرخاله خونسرد و آرام فومو است. این توانایی تمرکز بر انجام کارهایی است که واقعا شما را خوشحال میکند.
جومو به معنای انزوا نیست
یک نکته بسیار مهم این است که تجربه کردن جومو به این معنی نیست که شما هیچ زندگی اجتماعی ندارید یا قرار است تبدیل به یک فرد منزوی شوید. برعکس، جومو یعنی در مورد کاری که انجام میدهی گزینشی عمل کنی، بدون اینکه نگران کار دیگران باشی. این یعنی به جای اینکه در همه مهمانیها و دورهمیها حاضر باشی، آنهایی را انتخاب میکنی که واقعا برایت مهم هستند.
مثلا آن جشن تولدی که کمی از رفتن به آن واهمه داری اما احساس میکنی مجبوری بروی را در نظر بگیر. با داشتن ذهنیت جومو، این تو هستی که انتخاب میکنی چه کاری را میخواهی انجام دهی. اگر تصمیم بگیری که به آن مهمانی نروی، دیگر آن احساس گناه یا فوموی همیشگی را نخواهی داشت. همچنین، به این درک میرسی که شاید با پیادهروی در پارک محلهتان یا برنامهریزی برای یک شب آرام در کنار بهترین دوستت، احساس رضایت و خشنودی بیشتری کنی.
روانشناسی به نام دکتر سوزان آلبرز میگوید: «جومو به شما اجازه میدهد که با خودتان و با آنچه واقعا میخواهید انجام دهید و برایتان ارزش دارد، صادق و واقعی باشید.» این یعنی به جای تمرکز بر «کمیت» کارها و روابط، بر «کیفیت» آنها تمرکز کنی. به جای اینکه برای همه چیز ثبت نام کنی، روی فعالیتها یا روابطی تمرکز میکنی که برایت بسیار معنادار هستند.
فلسفه پشت جومو: فرار از تردمیل لذتگرایی
اسوند برینکمن، فیلسوف و روانشناس دانمارکی، جومو را پادزهری برای جامعه مصرفگرا و «تردمیل لذتگرایی» (hedonic treadmill) میداند. نظریه تردمیل لذتگرایی میگوید هرچقدر هم که ما برای رسیدن به شادیهای لذتجویانه، داراییها و تجربیات بیشتری کسب کنیم، برای حفظ همان سطح از شادی، به چیزهای بیشتری نیاز پیدا خواهیم کرد. روانشناسان دریافتهاند که با وجود جهشهای کوتاهمدت در لذت که توسط رویدادها، تجربیات و محصولات جدید و بهتر ایجاد میشود، انسانها به سرعت به سطح پایه شادی خود بازمیگردند. برینکمن معتقد است که این یعنی جستجوی بیپایان برای رضایت مبتنی بر مصرف، میتواند به سرعت به یک تردمیل بیحرکت تبدیل شود که به هیچ کجا نمیرسد.
در مقابل، جومو ما را به میانهروی، خویشتنداری، قدردانی و شکرگزاری دعوت میکند. این یک راه بسیار موثرتر برای پرورش شادی است. جومو به ما میآموزد که به جای تلاش مداوم برای «همگام شدن با خانواده جونز» (اصطلاحی برای رقابت با همسایگان و اطرافیان)، در لحظه حال خودمان باشیم، و این همان راز پیدا کردن خوشبختی است. وقتی آن فضای رقابتی و مضطرب را در مغزتان آزاد میکنید، زمان، انرژی و احساسات بیشتری برای پرداختن به اولویتهای واقعی خود خواهید داشت.
در واقع، جومو کمی رنگ و بوی «ذهنآگاهی» (mindfulness) دارد. یعنی فکر کردن به اینجا و اکنون، و متمرکز کردن حواس پنجگانهمان بر روی کاری که در حال انجام آن هستیم، نه جاسوسی کردن زندگی دیگران از طریق سوراخ کلیدی که شبکههای اجتماعی دائما در دسترس ما قرار میدهند. چون همیشه کار بهتری برای انجام دادن وجود خواهد داشت، اما مهم این است که این را بپذیریم و بتوانیم ببینیم که در هر موقعیتی که در آن هستیم، همیشه چیزی برای لذت بردن وجود دارد.
اصطلاح جومو اولین بار توسط انیل دش، یک کارآفرین آمریکایی، در یک پست وبلاگ در سال ۲۰۱۲ تئوریزه شد. او پس از پدر شدن و درک اینکه در ماه اول تولد پسرش چیزهای زیادی را از دست داده، به این اصطلاح رسید. این مفهوم به ما یادآوری میکند که نه تنها نباید از از دست دادن چیزهای مهم بترسیم، بلکه واقعا میتوانیم از از دست دادن آنها لذت ببریم.
بخش سوم: راهکارهای عملی برای تبدیل فومو به جومو
خب، شاید شما هم جزو افرادی باشید که فومو را زیاد تجربه میکنند و آمادهاید تا کمی از آن را به جومو تبدیل کنید. این تغییر، یک شبه اتفاق نمیافتد و نیاز به تمرین و آگاهی دارد. در ادامه، راهکارهای عملی و قدم به قدمی را که از منابع مختلف جمعآوری شدهاند، با هم مرور میکنیم تا ببینیم چطور میتوان این تحول را در زندگی ایجاد کرد.
۱. زمانهای بدون تکنولوژی را در آغوش بگیرید (دیجیتال دتاکس)
تقریبا همه متخصصان روی این موضوع توافق دارند که اولین و مهمترین قدم، مدیریت رابطه با تکنولوژی و شبکههای اجتماعی است.
- محدود کردن شبکههای اجتماعی: دکتر سوزان آلبرز تاکید میکند که «محدود کردن شبکههای اجتماعی میتواند مقایسهای را که بین خودتان و دیگران انجام میدهید، کاهش دهد.» وقتی از آن فاصله میگیرید، متوجه میشوید که فوموی شما به شدت کم میشود و این به شما فرصت میدهد تا بیشتر روی اهداف، علایق و چیزهایی که حس رضایت شخصی شما را افزایش میدهند، تمرکز کنید.
- قدمهای کوچک بردارید: ترک کامل شبکههای اجتماعی شاید واقعبینانه نباشد. پس بهتر است قدمهای کوچک بردارید. نگاهی دقیق به زمانی که در اپلیکیشنهایی مثل اینستاگرام و تیکتاک میگذرانید بیندازید و سعی کنید به مرور آن را کم کنید. برای مثال، اگر روزی چهار ساعت در این فضا هستید، با کم کردن نیم ساعت شروع کنید و هر روز نیم ساعت دیگر از آن بکاهید تا به هدف خود برسید.
- آنفالو کنید و اشتراک خود را لغو کنید: حسابهای کاربری و افرادی را که باعث تحریک فوموی شما میشوند یا هر نوع حس منفی در شما ایجاد میکنند، آنفالو کنید. از اشتراک خبرنامهها یا کانالهایی که حس عقب ماندن به شما میدهند، خارج شوید.
- اپلیکیشنها را پاک کنید: اپلیکیشنهای خاص شبکههای اجتماعی را از روی گوشی خود حذف کنید تا فقط زمانی که پشت کامپیوتر خانگی خود هستید بتوانید فیدها را چک کنید. این کار دسترسی فوری و همیشگی را از شما میگیرد.
- گوشی را کنار بگذارید: وقتی با دوستان یا خانواده هستید، یا وقتی در حال لذت بردن از یک وعده غذایی یا یک منظره زیبا هستید، گوشی را کنار بگذارید. از لحظه لذت ببرید، نه از به اشتراک گذاشتن آن.
۲. مرز تعیین کنید و یاد بگیرید «نه» بگویید
یکی از بزرگترین دلایل فرسودگی ما، ناتوانی در نه گفتن و تعیین مرزهای سالم است.
- تقویم خود را بررسی کنید: آیا وقتی به تقویم خود نگاه میکنید، از حجم برنامههایی که برای خودتان چیدهاید، فورا احساس خستگی و استیصال میکنید؟ در حالی که شاید نتوانید جلسه کاری یا بردن فرزندتان به تمرین فوتبال را نادیده بگیرید، اما قطعا بخشهایی وجود دارد که میتوانید در آنها عقبنشینی کنید.
- یاد بگیرید «نه» بگویید: دکتر آلبرز تاکید میکند: «گفتن “نه” اشکالی ندارد.» شاید لازم باشد با گفتن این کلمه راحتتر شوید. مهمتر از آن این است که برای نه گفتن خود عذرخواهی نکنید. شما مجبور نیستید از تصمیم خود دفاع کنید یا توضیحی بدهید. گاهی وقتها گفتن «نه» بهترین نوع عشق ورزیدن به خود است.
- صادقانه از خودتان بپرسید: قبل از قبول هر دعوت یا تعهدی، از خودتان بپرسید: آیا این کار برای من شادی به همراه دارد؟ آیا این کار را فقط برای راضی کردن دیگران انجام میدهیم؟ آیا به خاطر احساس وظیفه یا گناه «بله» میگویم؟ آیا از روی فومو دارم این کار را قبول میکنم؟ آیا واقعا وقت انجامش را دارم؟ آیا گفتن «بله» باعث استرس من میشود؟ آیا گفتن «نه» مرا خوشحالتر میکند؟ پاسخ صادقانه به این سوالات، راهنمای خوبی برای تصمیمگیری خواهد بود.
- نحوه بیان مهم است: البته که باید قاطع باشید، اما نه بیادب. دعوت یا درخواست طرف مقابل را تایید کنید و از او برای اینکه شما را در نظر گرفته تشکر کنید. سپس با قاطعیت اما محترمانه درخواست را رد کنید.
۳. برای وقت خود هدفمند باشید
جومو یعنی کنترل زمان خود را به دست بگیرید و آن را صرف چیزهایی کنید که واقعا برایتان مهم است.
- برنامهریزی کنید: تانیا دالتون، متخصص بهرهوری، پیشنهاد میکند چیزهایی را که برایتان مهم هستند، در برنامه خود بگنجانید. چه ورزش کردن باشد، چه قهوه خوردن با یک دوست، نوشتن آن کتابی که همیشه آرزویش را داشتید یا تمام کردن یک پروژه کاری. وقت خود را به اولویت خود تبدیل کنید، به جای اینکه آن را صرف نگرانی در مورد اینکه دیگران چه کار میکنند یا چه فکری میکنند، هدر دهید.
- فهرستی از شادیهایتان تهیه کنید: لیستی از فعالیتهایی که واقعا از انجامشان لذت میبرید تهیه کنید و آن را در جایی در دسترس قرار دهید. اینطوری هر وقت احساس سردرگمی کردید، یک یادآوری از کارهایی که به شما حس خوب میدهند، دارید.
- برای زمانهای خالی هم برنامهریزی کنید: اغلب ما بدون برنامه پیش میرویم و آخر روز از خودمان میپرسیم که تمام روز را چه کار کردیم. کلید اصلی تعادل است: نه اینکه زندگی را بیش از حد ساختارمند کنیم، بلکه زمانی را برای ارتباطات معنادار، فعالیتهای خلاقانه یا هر چیزی که به صورت آفلاین به شما شادی میدهد، اختصاص دهیم.
۴. در لحظه حال زندگی کنید (تمرین ذهنآگاهی)
جومو ارتباط تنگاتنگی با ذهنآگاهی دارد. به جای اینکه دائما نگران آینده یا حسرت گذشته باشید، روی «اینجا و اکنون» تمرکز کنید.
- احساسات خود را بپذیرید: به خودتان اجازه دهید در زمان حال زندگی کنید. اگر روز بدی داشتید، با خودتان مهربان باشید و یک عصر آرامشبخش به خودتان هدیه دهید. اگر خبر خوبی دریافت کردید، لحظهای را به درک و جشن گرفتن آن اختصاص دهید. اگر حس میکنید در رقابت مداوم با کسی در شبکههای اجتماعی هستید، دوباره ارزیابی کنید که چرا چنین حسی دارید.
- از لحظات مرده استفاده کنید: از زمانهایی که در ترافیک هستید یا در صف منتظرید، برای نشستن با افکارتان یا گوش دادن به یک کتاب صوتی استفاده کنید.
- تصمیمات خود را بپذیرید: وقتی تصمیم گرفتید که در خانه بمانید و به آن دورهمی نروید، به تصمیمتان پایبند باشید. کاری را انجام دهید که نویسنده و کارشناس مدیریت زمان، الیور برکمن، آن را «پذیرش» مینامد؛ یعنی تصمیم خود را بپذیرید و هر آنچه را که به دنبال دارد در آغوش بگیرید. وقتی یک انتخاب میکنید، دیگر خودتان را با «چه میشد اگر…» عذاب ندهید. پس در وان حمام آرام بگیرید و دیگر به این فکر نکنید که بقیه دارند چه کار میکنند.
۵. زندگی واقعی را تجربه کنید
جومو با حذف زمان تلف شده برای اسکرول کردن در شبکههای اجتماعی، وقت آزاد بیشتری در اختیار شما قرار میدهد.
- سرگرمی جدیدی پیدا کنید: به جای اینکه لحظات آزادتان را با درامای شبکههای اجتماعی، ایمیل و پیامک پر کنید، چه میشود اگر انتخاب کنید که ارتباطتان را قطع کنید و کارهایی را که از آنها لذت میبرید انجام دهید؟ مثل آشپزی، وقت گذراندن در طبیعت، بازی با بچهها یا وقت گذراندن با خانواده. الیور برکمن پیشنهاد میکند سرگرمی پیدا کنید که صرفا به خاطر عشق به آن انجامش میدهید، نه به این دلیل که شما را به هدفی در آینده میرساند یا دیگران را تحت تاثیر قرار میدهد. او مثال ستاره راک، راد استوارت، را میزند که از علاقهمندان به مدلهای راهآهن است. این سرگرمی هیچ تاثیری در پیشرفت شغلی یا تصویر او ندارد، فقط او را خوشحال میکند.
- ارتباطات آفلاین را تقویت کنید: این شامل خانواده، شریک زندگی، دوستان و همسایگان میشود. لازم نیست زمان زیادی باشد، اما یک فعالیت مشترک راهی عالی برای ساختن روابط معنادار است، به جای سرمایهگذاری زمان برای ارتباط با غریبههای نسبی آنلاین.
۶. سرعت خود را کم کنید
در دنیایی که همه در حال دویدن هستند، آهسته رفتن یک هنر است.
- قبل از حرف زدن فکر کنید: کمی مکث کنید.
- سکوت را در آغوش بگیرید: همیشه لازم نیست فضا را با صدا پر کنید.
- خلاقیت خود را افزایش دهید: کم کردن سرعت میتواند خلاقیت ما را افزایش دهد، که میتوانیم از آن در مسیرهای سازنده و پروژههای دیگر زندگیمان استفاده کنیم.
در نهایت، این سه کلمه را به خاطر بسپارید: با تکنولوژی قطع ارتباط کنید، روی افکار و احساسات خود تامل کنید و با خودتان و افرادی که در زندگیتان واقعا مهم هستند دوباره ارتباط برقرار کنید.
بخش چهارم: فراتر از فومو و جومو، نگاهی به زمینه وسیعتر
دنیای اصطلاحات مرتبط با احساسات اجتماعی ما در دوران مدرن، فقط به فومو و جومو محدود نمیشود. به خصوص بعد از تجربه جهانی همهگیری کرونا، مفاهیم جدیدی شکل گرفتند که نشاندهنده تغییرات عمیق در سبک زندگی و نگرانیهای ما هستند. در کنار اینها، فلسفه جومو آنقدر فراتر رفته که حتی به دنیای طراحی داخلی و چیدمان خانههایمان هم راه پیدا کرده است.
آشنایی با «فوگو» و «فونو»
در دورانی که همه چیز وارونه به نظر میرسید، اصطلاحات جدیدی برای توصیف حالات روحی ما پدیدار شدند.
- فوگو (FOGO) – ترس از بیرون رفتن: این اصطلاح مخفف «Fear of Going Out» است. بعد از ماهها زندگی با سطح بالایی از ترس و اضطراب ناشی از بیماری، بسیاری از ما دیگر نمیتوانستیم به راحتی این نگرانیها را کنار بگذاریم، حتی اگر این ترسها با خطرات واقعی که با آنها روبرو بودیم، تناسبی نداشت. فوگو به این معنی نیست که شما دچار آگورافوبیا (ترس از مکانهای باز و شلوغ) شدهاید که یک بیماری بالینی است. فوگو کمتر جنبه بالینی دارد و بیشتر یک تجربه قابل درک است که بسیاری از مردم به لطف کووید آن را حس کردند. قبلا ماندن در خانه و از دست دادن اتفاقات دنیا باعث اضطراب میشد (فومو)، اما حالا مردم میخواستند در خانه بمانند چون ترس از آنچه در دنیای بیرون میگذرد، طاقتفرسا بود. دیگر ترسیدن از نفس کشیدن در یک اتاق پر از آدم، یک واکنش افراطی یا هذیانی به نظر نمیرسید.
- فونو (FONO) – ترس از بازگشت به حالت عادی: این اصطلاح که مخفف «Fear of Normal» است، به احساس اضطراب در مورد بازگشت به زندگی و فعالیتهای عادی پس از محدودیتهای دوران همهگیری اشاره دارد. برخی از مردم از بازگشت به روال قبل از کووید میترسیدند. آنها به انجام کارها در یک محیط کمتر محدودکننده عادت کرده بودند و از اینکه هر وقت دلشان میخواست بیدار شوند، لذت میبردند. برخی دیگر یاد گرفتند که اولویتهای خود را دوباره بچینند و زمان بیشتری را با خانواده خود بگذرانند، یا شاید به درک عمیقی از زندگی رسیدند و حتی مسیر شغلی خود را به کلی تغییر دادند. این ترس از بازگشت به زندگی قبل از کووید، بر این اساس است که شما به نوعی به یک بیداری رسیدهاید و نمیخواهید به چیزی کمتر از آن بازگردید.
اگر احساس میکنید فوگو یا فونو برایتان ملموستر است، میتوانید با انجام مراحل زیر این ترسها را هم مدیریت کنید:
- ترس را شناسایی کنید: دقیقا از چه چیزی میترسید؟
- معنی ترس را برای خودتان تعریف کنید: این ترس چگونه بر شما از نظر ذهنی، عاطفی و جسمی تاثیر میگذارد؟
- برای احساس امنیت، هر کاری لازم است انجام دهید: مثلا ماسک بزنید یا فاصله را رعایت کنید.
- اقدام کنید: به جای منفعل بودن، قدمی هرچند کوچک بردارید.
- با خودتان مهربانانه صحبت کنید: به خودتان یادآوری کنید که این احساسات طبیعی هستند.
جومو در محیط زندگی: طراحی داخلی برای آرامش
فلسفه جومو شما را تشویق میکند که از لحظه لذت ببرید، بدون اینکه برای شرکت نکردن در هزاران گزینه موجود در شهرتان احساس گناه کنید. پیوستن به این روند احتمالا باعث میشود بیشتر به محیط اطراف خود توجه کنید. از لذت بردن از پیادهروی در طبیعت بدون دیدن آن از پشت صفحه موبایل گرفته تا ماندن در خانه با لباس راحتی و دمپایی و پیوستن به ترند «لانهسازی» (nesting). اما برای اینکه واقعا دلتان بخواهد در خانه بمانید، فضا باید آرامشبخش و مهمتر از همه، دنج و راحت باشد.
خانه شما معبد جوموی شماست و میتوانید این فلسفه را با چند قدم ساده به دکوراسیون خود منتقل کنید:
- از رنگهای ملایم استفاده کنید: رنگهای پاستلی، رنگهای طبیعی و چوب به شما کمک میکنند تا محیطی آرام ایجاد کنید که به آرامش کمک میکند. فضاهایی که پر از نور هستند شما را تشویق میکنند زمان بیشتری را در آنها بگذرانید.
- ارتباط را قطع کنید: بعد از اینکه کلی هزینه کردید تا وایفای نصب کنید، حالا وقت آن است که آن را قطع کنید! کامپیوتر، تبلت و گوشی خود را در یک کشو پنهان کنید. و خبری از الکسا یا سیری هم نباشد!
- به دنبال گرما باشید: از پشم، مخمل، کتان و… استفاده کنید. خودتان را با مبلمان راحت احاطه کنید و از پارچهها برای ایجاد محیطهای گرم استفاده کنید.
- فضایی برای با هم بودن ایجاد کنید: الان بهترین زمان برای شروع دوباره مهمانیهای شام با دوستان در خانه است، برای چیدن میزهایی با دقت و برای استفاده درست از آن آشپزخانه اوپنی که آنقدر دلمان میخواست.
- فضاهایی برای خودتان بسازید: یک گوشه دنج برای مطالعه کنار پنجره، یک باغچه در تراس… مکانهایی برای گذراندن لحظاتی که فقط برای شماست.
این رویکرد نشان میدهد که جومو فقط یک حالت ذهنی نیست، بلکه یک سبک زندگی است که میتواند تمام جنبههای وجودی ما، از جمله فضایی که در آن زندگی میکنیم را تحت تاثیر قرار دهد و به ما کمک کند تا آگاهانه فضایی برای آرامش و شادی واقعی خود بسازیم.
بخش پنجم: در جستجوی تعادل، نگاهی منصفانه به جومو و فومو
تا اینجا درباره مزایای جومو و مضرات فومو صحبت کردیم. اما مثل هر مفهوم دیگری در زندگی، نگاه صفر و صدی به این دو پدیده هم درست نیست. جومو همیشه خوب نیست و فومو هم همیشه بد نیست. نکته کلیدی، پیدا کردن یک تعادل سالم و آگاهانه است که متناسب با شخصیت و شرایط زندگی ما باشد.
روی دیگر سکه: وقتی جومو مفید نیست
اگرچه دلایل مثبت زیادی برای جومو وجود دارد، اما این به آن معنا نیست که باید ۲۴ ساعته و هفت روز هفته برای یک زندگی کاملا جومویی تلاش کنیم. دکتر سوزان آلبرز به یک نکته مهم اشاره میکند: «اگر بخواهیم از یک جنبه منفی جومو بگوییم، این است که فومو اغلب میتواند انگیزهای برای شما باشد تا از منطقه امن خود خارج شوید و چیزهای جدیدی را کشف کنید.»
گاهی وقتها دیدن اینکه دیگران چه کارهایی انجام میدهند، میتواند ایدههای جدیدی به ما بدهد که خودمان به آنها فکر نکرده بودیم. اگر همیشه در لاک خودمان فرو برویم و از هر موقعیت اجتماعی جدیدی دوری کنیم، ممکن است فرصتهای رشد، یادگیری و تجربههای هیجانانگیز را از دست بدهیم. گاهی لازم است کمی احساس ناراحتی کنیم تا خودمان را به چالش بکشیم و پیشرفت کنیم.
نقش شخصیت: درونگراها در مقابل برونگراها
اینکه چقدر به سمت فومو یا جومو گرایش داریم، تا حد زیادی به تیپ شخصیتی ما هم بستگی دارد.
- درونگراها و جومو: برای برخی از تیپهای شخصیتی، مثل درونگراها، گرایش به ایده جومو بسیار آسان است. دکتر آلبرز میگوید: «اگر شما بیشتر درونگرا باشید، معمولا با جومو بسیار راحت هستید. شما با از دست دادن بسیاری از رویدادهای اجتماعی کاملا مشکلی ندارید. شما از زمان تنهایی لذت میبرید.»
- برونگراها و فومو: در مقابل، افرادی که فومو را بیشتر تجربه میکنند، معمولا برونگرا هستند. آنها اجتماعی هستند و دوست دارند بیرون بروند و انرژی خود را از تعامل با دیگران میگیرند. برای یک فرد برونگرا، ماندن در خانه ممکن است بیشتر شبیه به تنبیه باشد تا لذت.
بنابراین، مهم است که درک کنیم هیچکدام از این دو بر دیگری برتری ندارد. زندگی ایدهآل، پر از لحظات فومو و لحظات جومو است. دکتر آلبرز اضافه میکند: «یکی از دیگری بهتر نیست. هر دو مزایا و چالشهای خود را دارند.»
هدف، تعادل است نه حذف کامل
هدف نهایی این نیست که فومو را به طور کامل از زندگی حذف کنیم و به یک راهب جومویی تبدیل شویم. هدف این است که کنترل را به دست بگیریم. به جای اینکه فومو زندگی ما را هدایت کند، ما آگاهانه انتخاب کنیم که چه زمانی میخواهیم از آن به عنوان یک انگیزه استفاده کنیم و چه زمانی میخواهیم جومو را در آغوش بگیریم.
وقتی خودتان را در حال تجربه فومو مییابید، لحظهای مکث کنید و از خودتان بپرسید: «آیا من این کار را انجام میدهم چون از جا ماندن میترسم؟ یا این کاری است که واقعا میخواهم انجام دهم؟» گاهی اوقات، تمام چیزی که نیاز دارید این است که یک لحظه مکث کنید و ارزیابی کنید که واقعا از چه چیزی لذت میبرید، قبل از اینکه بدون فکر وارد کاری شوید.
در نهایت، زندگی متعادل یعنی پذیرفتن اینکه گاهی دلتان میخواهد در یک مهمانی شلوغ باشید و گاهی دلتان میخواهد با یک کتاب و یک فنجان چای در خانه تنها باشید. هر دو اینها ارزشمند هستند. جومو به ما یادآوری میکند که گزینه دوم هم به همان اندازه معتبر و لذتبخش است و نباید به خاطر انتخاب آن احساس گناه یا عقبماندگی کنیم. چالش این است که یاد بگیریم چه چیزی برای ما در هر لحظه مناسب است و بر اساس آن انتخاب کنیم.
بخش ششم: پاداش نهایی، یک زندگی بدون حسرت
در نهایت، تمام این بحثها درباره فومو و جومو به یک سوال اساسی ختم میشود: ما در پایان زندگی، حسرت چه چیزهایی را خواهیم خورد؟
بسیاری از افرادی که در بستر مرگ هستند، به شما خواهند گفت که حسرت مهمانیهای از دست رفته یا دوستیهای سطحی را نمیخورند. آنها حسرت چیزهای عمیقتری را میخورند: مکالمات طولانی سر میز شام با خانواده، صادق نبودن با خودشان، ایجاد نکردن روابط عمیقتر و تمرین نکردن عشق به خود به اندازه کافی.
اینجاست که اهمیت واقعی جومو مشخص میشود. ما به جای اینکه برای تجربههای احمقانه و سطحی در شبکههای اجتماعی فومو داشته باشیم، باید نگران داشتن فومو برای از دست دادن لحظات واقعی و ارزشمند با عزیزانمان باشیم. باید نگران از دست دادن تماشای غروب خورشید، خندیدن به جوکها، سفر کردن، راه رفتن با پای برهنه روی چمن، شنیدن صدای اقیانوس و لذت بردن از غذای خوب در کنار خانواده و دوستان باشیم.
دنیا آنقدر غنی، وسیع و متنوع است که یک نفر نمیتواند در یک عمر همه آن را تجربه کند، مهم نیست چقدر تلاش کنیم که چیزی را از دست ندهیم. همه ما ناگزیر چیزهایی را از دست میدهیم. جومو به ما کمک میکند تا با این واقعیت کنار بیاییم و به جای تمرکز بر آنچه نداریم، از آنچه داریم قدردانی کنیم و لذت ببریم.
به جای نگرانی در مورد تقویم اجتماعی خود در فیسبوک یا آنچه در فضای مجازی از دست میدهید، آن بوته گل رز را بکارید، یک دستور پخت جدید یاد بگیرید، در یک دفترچه خاطرات بنویسید و همسایهتان را بهتر بشناسید.
فومو، فونو و فوگو همگی شامل یک دیدگاه منفی هستند که باعث احساسات منفی از جمله ترس، اضطراب و پشیمانی میشوند. در مقابل، جومو درباره انتخاب این است که اعمال و افکار شما بیشتر بر روی تعامل، رضایت، ارتباط مجدد با خود و دیگران و قطع ارتباط با رقابتهای بیهوده متمرکز باشد.
وقتی از فومو به سمت جومو حرکت میکنیم، در واقع تمرکز خود را از مقایسه با دیگران به سمت یافتن رضایت درونی خودمان تغییر میدهیم. این یک عمل واقعی از خودآگاهی و شجاعت است که در مقابل گله بایستیم و دعوتنامهای را رد کنیم. با حذف فشارهای اجتماعی برای شرکت در فعالیتهای خاص، احساس آرامش بیشتری خواهید کرد.
به یاد داشته باشید، این سفر یک مسیر خطی نیست. لحظاتی خواهند بود که فومو دوباره سر و کلهاش پیدا میشود. مهم این است که آگاه باشیم، انتخاب کنیم و به یاد داشته باشیم که زندگی واقعی، آن چیزی نیست که در صفحههای نمایش اتفاق میافتد، بلکه آن چیزی است که وقتی ارتباطمان را قطع میکنیم، تجربه میکنیم.
پس دفعه بعدی که خود را در حال رویاپردازی برای ماندن روی مبل در یک مهمانی شلوغ یافتید، به خودتان اجازه دهید که از این حس لذت ببرید. این نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه آن است که شما در حال کشف «لذت از دست دادن» هستید؛ لذتی که میتواند شما را به سمت یک زندگی آرامتر، معنادارتر و شادتر هدایت کند.
منابع
- JOMO: The Joy of Missing Out | Psychology Today
- JOMO vs FOMO: the joy of missing out – Connections By Finsa
- What Is JOMO? How To Enjoy Missing Out
- FOMO, JOMO, and the Impact of Social Media on Mental Health
- From FOMO to JOMO…What Do All These Acronyms Mean?
- Embracing JOMO: Finding Joy in Missing Out
- JOMO: the joy of missing out | BBC Maestro
- Forget FOMO, Here’s Why JOMO Is Trending On Social Media Again
- JOMO: Joy of missing out and its association with social …
- What Is JOMO? How To Enjoy Missing Out
- Forget FOMO. Embrace JOMO to discover the joy of missing out. – The Washington Post
- What is JOMO/FOMO? – Quora
- From FOMO to JOMO: The Joy of Missing out – Ness Labs
دیدگاهتان را بنویسید