GeekAlerts

جایی برای گیک‌ها

بحران تغذیه و سلامت ایرانیان، مشکل از کجاست؟

بحران تغذیه و سلامت ایرانیان، مشکل از کجاست؟

قبل از اینکه دنبال مقصر بگردیم یا ببینیم مشکلات از کجا آب میخوره، اول باید بدونیم وضعیت فعلی چطوره. دقیقا مردم ما چی میخورن؟ چقدر میخورن؟ و این خورد و خوراک چقدر با چیزی که برای سلامتی لازمه فاصله داره؟ برای جواب دادن به این سوالا، میریم سراغ یه تحقیق بزرگ که بین سال‌های ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲ انجام شده. توی این تحقیق با ۱۶۹۷ نفر آدم بزرگسال از ۱۱ منطقه مختلف ایران صحبت کردن تا یه تصویر کلی از وضعیت تغذیه کشور به دست بیاد.

وضعیت بزرگسالان (۱۹ تا ۶۰ سال) چطوره؟

بذارین آمار و ارقام رو بررسی کنیم:

  • انرژی دریافتی (همون کالری): به طور متوسط، بزرگسال‌های ما روزانه حدود ۲۳۲۱ کالری انرژی دریافت میکنن. این عدد برای خانم‌ها حدود ۲۰۳۲ و برای آقایون ۲۶۶۴ کالریه. این مقدار از سبد مطلوب غذایی ایرانیان که توصیه شده، یکم پایین‌تره. شاید فکر کنید خب این که خوبه، یعنی کمتر میخوریم و چاق نمیشیم! اما صبر کنید، داستان به این سادگی‌ها نیست. مشکل اصلی این نیست که چقدر میخوریم، بلکه اینه که «چی» میخوریم.
  • کربوهیدرات، پروتئین و چربی (درشت‌مغذی‌ها):
    • کربوهیدرات: حدود ۵۰.۴ درصد انرژی ما از کربوهیدرات‌ها (مثل نون و برنج) میاد. این مقدار توی محدوده استاندارد (۴۵ تا ۶۵ درصد) قرار داره. پس اینجا وضعیت خیلی بد نیست.
    • پروتئین: حدود ۱۳.۴۵ درصد انرژی هم از پروتئین (مثل گوشت و حبوبات) تامین میشه. اینم توی محدوده استاندارد (۱۰ تا ۳۵ درصد) هست و هیچکس کمبود پروتئین نداشته.
    • چربی: اینجا اولین زنگ خطر به صدا درمیاد. به طور متوسط ۳۸.۳ درصد انرژی دریافتی بزرگسالان از چربیه. این عدد خیلی بالاتر از محدوده استاندارد جهانی (۲۰ تا ۳۰ درصد) هست. یعنی ما داریم خیلی بیشتر از چیزی که لازم داریم چربی مصرف میکنیم. این قضیه توی خانم‌ها یکم جدی‌تره و ۵۵.۷۷ درصدشون بیشتر از حد مجاز چربی میخورن، در حالی که این آمار برای آقایون ۴۳.۵۳ درصده.
  • فیبر: اوضاع فیبر اصلا خوب نیست. فیبر برای گوارش و سلامت کلی بدن خیلی مهمه. اما حدود ۶۴ درصد خانم‌ها و ۷۸ درصد آقایون کمتر از مقدار توصیه‌شده فیبر مصرف میکنن.
  • ویتامین‌ها و مواد معدنی (ریز‌مغذی‌ها):
    • ویتامین D و رتینول (ویتامین A): وضعیت اینجا واقعا نگران‌کننده‌ است. تقریبا ۱۰۰ درصد افراد، چه زن و چه مرد، به اندازه کافی ویتامین D و رتینول از طریق غذا دریافت نمیکنن. این یعنی یک کمبود سراسری داریم.
    • فولات (یه نوع ویتامین B): حدود ۹۰ درصد خانم‌ها و آقایون کمبود دریافت فولات دارن.
    • آهن: برای خانم‌ها، وضعیت خیلی بده. ۹۷.۳ درصدشون کمتر از نیاز روزانه‌شون آهن دریافت میکنن. این آمار برای آقایون ۱۸ درصده.
    • روی (Zinc): حدود ۵۵ درصد خانم‌ها و ۹۰ درصد آقایون کمبود دریافت روی دارن.
    • سلنیوم: باز هم کمبود شدیدی دیده میشه. ۹۰ درصد خانم‌ها و ۷۹ درصد آقایون به اندازه کافی سلنیوم دریافت نمیکنن.
    • سدیم (نمک): اینجا برعکس قبلی‌ها، مشکل «زیاد خوردن» داریم. مصرف سدیم به خصوص توی آقایون خیلی بالاست. حدود ۷۲.۷ درصد آقایون بیشتر از حد مجاز نمک میخورن. این آمار برای خانم‌ها ۱۷.۸ درصده.
    • پتاسیم: یه کمبود خیلی بزرگ دیگه! حدود ۹۶ درصد مردم به اندازه کافی پتاسیم مصرف نمیکنن.

وضعیت سالمندان (بالای ۶۰ سال) چطوره؟

اوضاع برای سالمندان هم شباهت‌های زیادی به گروه قبلی داره، البته با چند تا تفاوت:

  • انرژی دریافتی: به طور متوسط روزانه ۱۹۸۷ کالری دریافت میکنن.
  • درشت‌مغذی‌ها: سهم کربوهیدرات‌ها یکم بیشتره (۵۲.۹۸ درصد) و سهم چربی یکم کمتر (۳۵.۸۸ درصد)، اما هنوز مصرف چربی خیلی بالاست، به خصوص توی خانم‌های سالمند.
  • ریز‌مغذی‌ها: کمبود ویتامین D، رتینول، فولات، سلنیوم و پتاسیم اینجا هم بالای ۸۰ درصده. کمبود روی و مصرف بالای سدیم باز هم توی آقایون سالمند شایع‌تره. یه نکته جالب اینه که کمبود کلسیم توی خانم‌های سالمند خیلی بیشتره (۸۷.۴ درصد) تا آقایون سالمند (۵۷.۴ درصد).

نمره کیفیت رژیم غذایی ایرانی‌ها چنده؟ (DQI-I)

یه شاخصی وجود داره به اسم «شاخص بین‌المللی کیفیت رژیم غذایی» یا DQI-I که مثل یه کارنامه به رژیم غذایی یه جمعیت نمره میده. این شاخص چهار تا بخش رو میسنجه: تنوع، کفایت، میانه روی و تعادل.

  • نمره کل: نمره کل ایرانی‌ها حدود ۶۸ از ۱۰۰ بوده. این نمره در مقایسه با کشورهای دیگه مثل چین و آمریکا (که حدود ۶۰ هستن) بد نیست.
  • نقاط قوت: ما توی بخش «تنوع» و «کفایت» نمره خوبی گرفتیم. یعنی انواع مواد غذایی در دسترسمون هست و از گروه‌های اصلی غذایی (مثل میوه، سبزیجات، غلات) به اندازه کافی مصرف میکنیم.
  • نقاط ضعف: نقطه‌ضعف اصلی ما توی بخش «تعادل» و «میانه‌روی» هست. این یعنی نسبت درشت‌مغذی‌هامون (به خصوص چربی زیاد) متعادل نیست و در مصرف چیزهایی که باید محدود باشن (مثل چربی، چربی اشباع و سدیم) میانه‌روی نمیکنیم.

جالبه بدونید که کیفیت رژیم غذایی توی مناطق مختلف ایران هم فرق میکنه. مثلا استان اصفهان بالاترین نمره کیفیت (بالای ۷۱) و استان‌های خراسان شمالی، خراسان رضوی، سیستان و بلوچستان و قم پایین‌ترین نمره (کمتر از ۶۵) رو داشتن.

پس تا اینجا یه عکس کلی از وضعیت گرفتیم: پروتئین و کربوهیدرات به اندازه کافی میخوریم، اما چربی و نمک خیلی زیاد مصرف میکنیم و در مقابل، دچار کمبود شدید ویتامین‌های A و D، فولات، پتاسیم و سلنیوم هستیم. حالا سوال اینه: چرا اینطوری شده؟ بریم سراغ بخش دوم تا دلایل سیستمی این ماجرا رو بررسی کنیم.


بخش دوم: چرا سالم خوردن انقدر سخته؟ موانع از طرف سیستم بهداشت

خب، حالا که میدونیم الگوی غذایی ما چه شکلیه، سوال بزرگ اینه: «چرا؟». چرا با اینکه میدونیم روغن و نمک زیاد خوب نیست، باز هم مصرفمون بالاست؟ چرا کمبود ویتامین انقدر شایعه؟ آیا همه‌اش تقصیر خودمونه؟ یه تحقیق دیگه اومده سراغ همین سوال و با ۳۰ نفر از کارشناس‌های ارشد، مدیران سطح بالا و سیاست‌گذارهای حوزه سلامت مصاحبه کرده تا بفهمه موانع اصلی برای داشتن یه رژیم غذایی سالم در ایران چیه. نتایجش خیلی جالبه و نشون میده که داستان خیلی فراتر از انتخاب‌های فردی ماست.

این تحقیق شش تا مانع اصلی رو شناسایی کرده که مستقیما به سیستم بهداشت و درمان کشور ربط دارن:

۱. مشکلات ساختاری توی خود وزارت بهداشت (MoHME)

انگار بعضی از ساختارها و کمیته‌های داخل وزارت بهداشت اونقدر که باید، قدرتمند و کارآمد نیستن.

  • کمیته ملی بیماری‌های غیرواگیر (INCDC): این کمیته وظیفه کنترل بیماری‌هایی مثل دیابت و بیماری‌های قلبی رو داره که مستقیما به تغذیه ربط دارن. اما مشکل اینجاست که این کمیته قدرت قانونی و اجرایی کافی نداره. یکی از مصاحبه‌شونده‌ها گفته: «این کمیته فقط نقش یه هماهنگ‌کننده رو داره و نمیتونه منابع بخش‌های مختلف رو هدایت کنه». یعنی میتونه جلسه بذاره و حرف بزنه، اما نمیتونه بقیه وزارت‌خونه‌ها رو مجبور به همکاری کنه.
  • شورای عالی سلامت و امنیت غذایی (SCHFS): این شورا یه ساختار خیلی مهمه که وزیرهای مختلفی عضوش هستن و باید برای سلامت مردم تصمیم‌های بزرگ بگیرن. اما چند تا مشکل اساسی داره:
    • عدم همکاری: بقیه وزارت‌خونه‌ها اونطور که باید با این شورا همکاری نمیکنن. یکی از کارشناس‌ها گفته: «خود شورا میگه از هر ۱۰۰ تا مصوبه‌ای که برای تایید فرستادیم، شاید حداکثر ۲۰ تاش با موفقیت اجرا شده».
    • غیبت وزیران: خیلی وقت‌ها وزیرهای مربوطه توی جلسات شرکت نمیکنن. این باعث میشه خیلی از مصوبه‌ها درست تصویب و اجرا نشن. یه نقل قول جالب از یه مصاحبه اینه: «توی یکی از جلسات شورا، معاون اول رئیس جمهور از غیبت وزیرها گله کرد. به جز وزیر بهداشت هیچ وزیر دیگه‌ای نبود و این باعث شد خیلی از مسائل اصلا مطرح نشن».
  • دفتر بهبود تغذیه جامعه: این دفتر کارهای مهمی در زمینه تغذیه جامعه انجام میده، اما به نظر میرسه قدرت اجرایی لازم رو نداره و وظایفش گاهی با بخش‌های دیگه تداخل پیدا میکنه.

۲. قدرت ناکافی وزارت بهداشت در برابر بقیه

یه مشکل بزرگ اینه که وقتی پای سلامت مردم وسط میاد، وزارت بهداشت قدرت کافی برای مقابله با بقیه وزارت‌خونه‌ها رو نداره. یعنی اگه مثلا وزارت صنعت یا کشاورزی تصمیمی بگیره که برای سلامت مردم ضرر داره، وزیر بهداشت نمیتونه جلوی اونها رو بگیره یا اونها رو بازخواست کنه. یکی از کارشناس‌ها گفته: «توی بخش‌های دیگه مثل صنعت، کشاورزی، آموزش و پرورش… هیچ پاسخگویی در مورد سلامت وجود نداره و وزارت بهداشت در جایگاهی نیست که بتونه اونها رو تحت پیگرد قرار بده».

۳. عمر کوتاه معاونت اجتماعی و تاثیرش

یه زمانی در وزارت بهداشت معاونتی به اسم «معاونت اجتماعی» ایجاد شد که هدفش جلب مشارکت مردم و سازمان‌های مردم‌نهاد (NGO) بود. قرار بود «مجمع ملی سلامت» و بعدش مجامع استانی و شهری شکل بگیره تا مردم در سطح محله‌ها بیشتر درگیر مسائل سلامت بشن. اما این معاونت خیلی زود از ساختار وزارت بهداشت حذف شد. این اتفاق دو تا پیامد منفی داشته:

  • پیگیری نشدن مجمع ملی سلامت: بدون یه ساختار اداری مشخص، ادامه کار این مجامع خیلی سخت میشه.
  • کمبود اطلاعات در سطح محله: خیلی از تصمیم‌گیری‌ها بر اساس اطلاعات کلی در سطح ملی یا استانی گرفته میشه. در حالی که برای کنترل بیماری‌های غیرواگیر، ما به اطلاعات دقیق از وضعیت سلامت مردم در سطح محله نیاز داریم. این مجامع میتونستن این اطلاعات رو فراهم کنن.

۴. برچسب‌گذاری چراغ راهنمای تغذیه که کارآمد نیست

حتما شما هم برچسب‌های رنگی (سبز، زرد، قرمز) رو روی بسته‌بندی مواد غذایی دیدید. این طرح که توسط سازمان غذا و دارو اجرا شده، ایده خیلی خوبیه تا به مردم کمک کنه انتخاب‌های سالم‌تری داشته باشن. اما در عمل مشکلاتی داره:

  • خیلی کوچیکه: یکی از بزرگترین مشکلات اینه که این برچسب‌ها انقدر کوچیک و ناخوانا هستن که عملا به درد مصرف‌کننده نمیخورن. یکی از مصاحبه‌شونده‌ها گفته: «رنگ‌هاش دیده میشه، اما اعداد و ارقامش رو نمیشه خوند».
  • گاهی گیج‌کننده است: مثلا ممکنه روی بطری روغن، علامت چربی «قرمز» باشه که خب طبیعیه، یا روی نوشابه رژیمی، علامت قند «سبز» باشه که میتونه مصرف‌کننده رو به اشتباه بندازه.

۵. نبود سیاست‌های کافی برای رستوران‌ها و فست‌فودها

وزارت بهداشت روی غذاهای بسته‌بندی شده و صنعتی نظارت خوبی داره، اما یه خلا بزرگ در مورد رستوران‌ها، فست‌فودها و غذاهای غیرصنعتی وجود داره.

  • هیچ قانون و راهنمای مشخصی در مورد میزان مجاز استفاده از نمک، چربی و شکر در غذاهای رستوران‌ها وجود نداره.
  • یه کار خیلی رایج در دنیا اینه که رستوران‌ها مقدار کالری و محتویات غذا رو توی منو مینویسن تا مشتری آگاهانه انتخاب کنه. این کار هنوز در کشور ما انجام نشده.

۶. سیاست‌های تشویقی ناکافی برای صنایع غذایی

در ایران، بیشتر سیاست‌ها برای کاهش قند، نمک و چربی در صنایع غذایی به صورت «اجباری» و دستوری بوده. مثلا به کارخونه‌ها دستور میدن که باید فلان قدر نمک رو کم کنید. اما کارشناس‌ها معتقدن این روش خیلی جواب نمیده.

  • در خیلی از کشورهای موفق، این کار از طریق مکانیسم‌های تشویقی و توافق بین دولت و صنعت انجام میشه. یعنی به جای دستور دادن، با هم همکاری میکنن.
  • یکی از متخصصان مثال زده: «رئیس سازمان غذا و دارو پنج شش سال پیش گفت من دستور میدم نمک تمام کشور کم بشه. هیچ اتفاقی نیفتاد چون دستور اشتباهی بود و سیستم اجباری جواب نداد».
  • تغییر سبک زندگی و عادات غذایی یه مسئله فرهنگیه و با زور و اجبار نمیشه تغییرش داد. باید جامعه رو با خودمون همراه کنیم.

پس تا اینجا فهمیدیم که سالم غذا خوردن فقط به انتخاب من و شما بستگی نداره. ساختارهای دولتی ضعیف، ناهماهنگی بین وزارت‌خونه‌ها، قوانین ناکارآمد و روش‌های اشتباه در سیاست‌گذاری، همگی مثل مانع‌های بزرگی جلوی راه ما قرار گرفتن. اما آیا این موانع برای همه مردم یکسان عمل میکنن؟ بریم سراغ بخش سوم تا ببینیم چطور «نابرابری» این معادله رو پیچیده‌تر میکنه.


بخش سوم: داستان برای همه یکسان نیست، نابرابری چطور چاقی رو بدتر میکنه؟

تا اینجا دیدیم که رژیم غذایی ما ایراداتی داره و سیستم بهداشت هم با چالش‌هایی روبروست. اما یه سوال خیلی مهم باقی میمونه: آیا این مشکلات برای همه مردم، از شمال شهر تا جنوب شهر، از مرکز کشور تا مناطق مرزی، یکسانه؟ یه تحقیق دیگه دقیقا دست گذاشته روی همین موضوع: نابرابری در چاقی.

اول از همه، یه تصور غلط رایج رو باید کنار بذاریم: چاقی فقط بیماری پولدارها نیست. در واقع، شواهد نشون میده که چاقی به طور جدی گروه‌های محروم جامعه رو تهدید میکنه. بیایید ببینیم چرا.

چرخه معیوب فقر و چاقی

متخصص‌ها معتقدن بین چاقی و نابرابری یه رابطه دوطرفه وجود داره. یعنی چی؟

  • فقر باعث چاقی میشه: خانواده‌های کم‌درآمد مجبورن غذاهای ارزون و سیرکننده انتخاب کنن. این غذاها معمولا کالری بالا و ارزش غذایی پایینی دارن (مثل نون، سیب‌زمینی، روغن و شکر). دسترسی به میوه، سبزیجات، گوشت و لبنیات برای اونها خیلی کمتره.
  • چاقی باعث فقر میشه: از طرف دیگه، یه فرد چاق ممکنه در جامعه با تبعیض روبرو بشه. مثلا بچه‌های چاق در فعالیت‌های گروهی کمتر پذیرفته میشن. بزرگسالان چاق شانس کمتری برای پیدا کردن شغل‌های پردرآمد دارن، چون یه نگاه کلیشه‌ای میگه آدم‌های چاق تنبل هستن. اینطوری، فرد در یک «چرخه معیوب» گیر میفته که در اون فقر و چاقی همدیگه رو تشدید میکنن.

دلایل اصلی نابرابری در چاقی

این تحقیق دلایل نابرابری رو به دو دسته تقسیم کرده: دلایل فوری (که مستقیم اثر میذارن) و دلایل ریشه‌ای (که زمینه‌ساز هستن).

الف) دلایل فوری نابرابری:
  • نابرابری در دسترسی به غذای سالم:
    • دسترسی اقتصادی: همونطور که گفتیم، قیمت غذاهای سالم مثل میوه، سبزیجات و پروتئین حیوانی روز به روز بالاتر میره. تحریم‌ها و بحران کرونا هم این وضعیت رو بدتر کرده. یه کارشناس گفته: «من که از طبقه متوسط هستم هر دفعه میوه و سبزی کمتری میخرم. این مشکل برای خانواده‌های طبقات پایین‌تر خیلی جدی‌تره».
    • دسترسی فیزیکی: در مقابل، غذاهای پرکالری و کم‌ارزش مثل فست‌فودها و اسنک‌ها، ارزون و همه جا در دسترس هستن، حتی در مناطق محروم و روستایی.
  • نابرابری در دسترسی به امکانات ورزشی:
    • تعداد پارک‌های امن و باشگاه‌های ورزشی در مناطق حاشیه‌ای و محروم خیلی کمتره. اگر هم باشه، خانواده‌ها توانایی پرداخت هزینه‌اش رو ندارن.
    • در مناطق حاشیه‌ای، گاهی امنیت اجتماعی پایین‌تره و والدین نگرانن که بچه‌هاشون بیرون از خونه فعالیت کنن.
    • آلودگی هوا در شهرهای بزرگ، به خصوص در مناطق مرکزی و جنوبی شهر، یه مانع جدی برای ورزش در فضای بازه.
  • نابرابری در دسترسی به خدمات بهداشتی:
    • با اینکه مسئولان وزارت بهداشت میگن دسترسی به خدمات بهداشتی اولیه در همه جا یکسانه، خیلی از دانشگاهی‌ها معتقدن اینطور نیست. بخش خصوصی که معمولا خدمات باکیفیت‌تری ارائه میده، در شهرهای ثروتمند متمرکز شده.
    • امکانات درمان چاقی، مثل مشاوره تغذیه و جراحی‌های لاغری، فقط در تعداد کمی از شهرها وجود داره و هزینه‌اش هم خیلی بالاست و بیمه پوشش نمیده.
ب) دلایل ریشه‌ای و بنیادی نابرابری:

این دلایل فوری، خودشون از یه سری مشکلات عمیق‌تر و بنیادی‌تر ناشی میشن:

  • نابرابری علیه زنان و کودکان:
    • محدودیت برای زنان: زنان دسترسی خیلی کمتری به امکانات ورزشی دارن. تعداد باشگاه‌های مخصوص خانم‌ها کمه، ساعت‌هاش نامناسبه و در شهرهای کوچیک تقریبا وجود نداره. از طرفی، جامعه گاهی نگاه درستی به ورزش کردن خانم‌ها در مکان‌های عمومی نداره.
    • نادیده گرفته شدن در سیاست‌گذاری: بیشتر سیاست‌گذارها مرد هستن و ممکنه اطلاعات درستی از مسائل مربوط به زنان و کودکان نداشته باشن. در نتیجه، سیاست‌ها طوری طراحی میشن که این نابرابری‌ها رو بیشتر میکنن.
  • نابرابری علیه پناهندگان:
    • بیشتر پناهندگان در مناطق محروم زندگی میکنن و با همون مشکلاتی روبرو هستن که همسایه‌های ایرانی کم‌درآمدشون دارن.
    • پناهندگان قانونی به خدمات بهداشتی اولیه دسترسی دارن، اما مشکل اصلی برای پناهندگان غیرقانونیه که با مشکلات سلامتی زیادی دست و پنجه نرم میکنن.
    • نگرش‌های منفی و نژادپرستانه علیه مهاجران میتونه فرصت‌های تحصیلی و شغلی اونها رو کم کنه و درآمدشون رو پایین بیاره که مستقیما روی تغذیه اثر میذاره.
  • نابرابری در دسترسی به اطلاعات و آموزش:
    • آموزش سبک زندگی سالم در مدارس و رسانه‌های عمومی مثل صدا و سیما کافی نیست. در نتیجه، فقط طبقات اجتماعی بالاتر که تحصیلات بهتری دارن، به اطلاعات دقیق و درست دسترسی پیدا میکنن.
    • بچه‌های خانواده‌های کم‌درآمد به آموزش باکیفیت دسترسی کمتری دارن و این شانس اونها رو برای پیدا کردن شغل خوب در آینده کم میکنه.
  • نابرابری در منابع مالی و توسعه نامتوازن:
    • فرصت‌های شغلی و اقتصادی در مناطق مرزی و محروم کشور خیلی کمتره. این باعث میشه خانواده‌ها توانایی مالی لازم برای داشتن یه زندگی سالم رو نداشته باشن.
    • توسعه نامتوازن کشور باعث شده که دسترسی به غذای سالم، امکانات ورزشی و خدمات بهداشتی در شمال و جنوب یک استان هم تفاوت فاحشی داشته باشه.

آیا سیاست‌های فعلی ما نابرابری رو کم میکنن؟

جواب کوتاه و تلخ کارشناس‌ها اینه: نه، تازه شاید بدترش هم بکنن!

  • تمرکز بر درمان به جای پیشگیری: سیستم سلامت ما بیشتر روی ساختن بیمارستان و تامین دارو متمرکزه. این به نفع ثروتمندهاست که توانایی پرداخت هزینه‌های درمان رو دارن، نه فقیری که اصلا نباید بیمار بشه.
  • سیاست‌های آموزشی ناکارآمد: آموزش دادن به تنهایی کافی نیست. وقتی به مردم میگیم نوشابه نخورید و شیر بخورید، یه خانواده ثروتمند شاید این کار رو بکنه، اما یه خانواده کم‌درآمد اصلا توانایی خرید لبنیات رو نداره. یکی از اقتصاددان‌ها میگه: «قیمت مهمه. خانواده‌ها غذای ارزون‌تر رو میخرن، حتی اگه چربی ترانس بیشتری داشته باشه».
  • نبود سیاست‌های مالی هوشمند:
    • مالیات: به جای اینکه روی غذاهای ناسالم مثل نوشابه‌ها و خوراکی‌های پرشکر مالیات سنگین ببندیم تا مصرفشون کم بشه، دولت همچنان به شکر و روغن یارانه میده!
    • یارانه: از اون طرف، یارانه‌ غذاهای سالم مثل لبنیات حذف یا کم شده که باعث شده مصرفش در سال‌های اخیر خیلی پایین بیاد.

پس میبینیم که داستان چاقی و تغذیه ناسالم، یه مشکل عمیق اجتماعی و اقتصادیه. سیاست‌های نادرست و توسعه نامتوازن، باعث شده که گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه بیشتر در معرض خطر قرار بگیرن.


پرسش و پاسخ: چند تا سوال که شاید براتون پیش اومده باشه

خب بچه‌ها، تا اینجا سه تا تحقیق مهم رو با هم بررسی کردیم. دیدیم که سر سفره‌هامون چه خبره، چرا سالم خوردن سخته و چطور نابرابری این وضعیت رو برای بعضی‌ها خیلی سخت‌تر میکنه. حالا چند تا سوال رو که ممکنه توی ذهنتون باشه با هم مرور کنیم.

سوال ۱: پس با این حساب، اگه من نمیتونم سالم غذا بخورم، همه‌اش تقصیر دولت و سیستمه و خودم هیچ نقشی ندارم؟

جواب: این یه سوال خیلی خوبه. ببینید، داستان مثل یه پازل چند تیکه است. انتخاب‌های شخصی ما حتما مهمه. اینکه من تصمیم میگیرم چی بخرم و چی بخورم، یه بخش از ماجراست. اما تحقیقات به ما نشون میدن که این انتخاب‌ها در خلأ اتفاق نمیفتن. محیط اطراف ما، سیاست‌های اقتصادی، قیمت‌ها و دسترسی به امکانات، روی این انتخاب‌ها خیلی تاثیر میذارن. اگه سالم خوردن خیلی گرون باشه، اگه توی محله ما هیچ پارک امنی برای ورزش نباشه، و اگه غذاهای ناسالم همه جا تبلیغ بشن، سالم موندن خیلی سخت‌تر میشه. پس به جای اینکه بگیم «تقصیر کیه»، بهتره بگیم «عوامل موثر چین». هم عوامل فردی و هم عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نقش دارن.

سوال ۲: عجیب‌ترین یا نگران‌کننده‌ترین چیزی که این تحقیقات نشون دادن چی بود؟

جواب: چند تا نکته واقعا تکان‌دهنده بود. یکی کمبود تقریبا ۱۰۰ درصدی ویتامین D و ویتامین A (رتینول) در جمعیت بزرگسال بود. این یعنی ما یه مشکل خیلی بزرگ و سراسری داریم که باید با سیاست‌های کلان مثل غنی‌سازی مواد غذایی حل بشه. نکته نگران‌کننده دیگه این بود که بعضی از سیاست‌های ما نه تنها نابرابری رو کم نمیکنن، بلکه ممکنه بهش دامن بزنن. مثلا وقتی یارانه لبنیات رو حذف میکنیم، اولین کسایی که آسیب میبینن خانواده‌های کم‌درآمد هستن. این نشون میده که سیاست‌گذاری در حوزه سلامت چقدر حساس و مهمه.

سوال ۳: این برچسب‌های چراغ راهنمای تغذیه که میگین کوچیک و ناخوانا هستن، چرا درستش نمیکنن؟ مگه کار سختیه؟

جواب: این دقیقا یه مثال عالی از اینه که چطور یه ایده خوب میتونه در اجرا شکست بخوره. ایده اصلی عالیه، اما همونطور که توی تحقیق گفته شده، مشکلاتی مثل کوچیک بودن سایز بسته‌بندی بعضی محصولات وجود داره. اما دلیل اصلی میتونه پیچیده‌تر باشه؛ شاید ترکیبی از عدم نظارت کافی، مقاومت صنایع غذایی برای بزرگ‌تر کردن برچسب (چون ممکنه ظاهر محصول رو زشت کنه و فروش رو کم کنه) و نبود بازخوردگیری درست از مصرف‌کننده‌ها باشه. این نشون میده که برای موفقیت یه طرح، فقط ایده خوب کافی نیست، اجرای دقیق و نظارت مستمر هم لازمه.

سوال ۴: با این همه مشکل، آیا اصلا امیدی به بهتر شدن وضعیت هست؟

جواب: قطعا. همین که این تحقیقات انجام میشن و این مشکلات شناسایی میشن، اولین قدم برای حله. این مطالعات به سیاست‌گذارها نشون میدن که کجای کار میلنگه. مثلا بهشون میگن که سیاست‌های اجباری برای صنعت غذا خیلی جواب نمیده و باید به سمت سیاست‌های تشویقی برن. یا بهشون میگن که باید برای رستوران‌ها و فست‌فودها هم قانون بذارن. یا اینکه تمرکز روی آموزش به تنهایی کافی نیست و باید به فکر جیب مردم هم بود. اگه این نتایج علمی به سیاست‌های عملی تبدیل بشن، میشه امیدوار بود که وضعیت در آینده بهتر بشه. این کار نیاز به همکاری بین بخش‌های مختلف دولت، صنعت و خود مردم داره.

سوال ۵: به عنوان یه نوجوون، من الان باید چیکار کنم؟

جواب: اول از همه، آگاه باشید. همین که شما الان این اطلاعات رو دارید، یعنی یک قدم جلوتر هستید. سعی کنید در حد توانتون انتخاب‌های سالم‌تری داشته باشید. مثلا به جای نوشابه، آب بخورید. مصرف چیپس و پفک رو کم کنید. اما مهم‌تر از اون، مطالبه‌گر باشید. در آینده شما شهروندان این کشور هستید. از مسئولان بخواهید که محیط سالم‌تری برای شما فراهم کنن: پارک‌های بیشتر، غذای سالم در مدارس، سیاست‌های مالیاتی درست برای غذاهای سالم و ناسالم. یادتون باشه، سلامت فقط یه مسئله شخصی نیست، یه مسئله اجتماعیه و همه ما در برابرش مسئولیم.

منابع

  • [۲] Dietary intakes in relation to nutrition recommendations and dietary quality in an Iranian adult population: the results of the Food and Nutrition Surveillance (FNS) | Journal of Health, Population and Nutrition | Full Text
  • [۱] The health system barriers to a healthy diet in Iran – PMC
  • [۳] Frontiers | Worse becomes the worst: obesity inequality, its determinants and policy options in Iran

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *