GeekAlerts

جایی برای گیک‌ها

ماجرای حباب دات کام؛ داستان صعود و سقوط اینترنت

ماجرای حباب دات کام؛ داستان صعود و سقوط اینترنت

آخرای دهه نود میلادی، یه اتفاق عجیب و غریب تو بازارهای مالی آمریکا افتاد که بهش میگن حباب دات کام یا حباب اینترنت. این دوره یه جور جنون سوداگری بود که باعث شد ارزش سهام شرکت‌های تکنولوژی آمریکایی سر به فلک بکشه. همه چیز حول محور شرکت‌های اینترنتی می‌چرخید و این هیجان باعث شد بازارهای سهام یه رشد انفجاری رو تجربه کنن. برای اینکه یه تصویری از این رشد داشته باشی، شاخص نزدک (Nasdaq) که بیشتر شرکت‌های تکنولوژی توش هستن، از زیر ۱,۰۰۰ واحد در سال ۱۹۹۵، تا سال ۲۰۰۰ به بیشتر از ۵,۰۰۰ واحد رسید. این سوداگری بیشتر بر اساس این امید بود که این شرکت‌ها در آینده سودآور میشن، نه اینکه الان درآمدی داشته باشن. به خاطر همین، سرمایه‌گذارها خیلی از اصول اولیه و سنتی مالی رو نادیده می‌گرفتن.

اما با شروع سال ۲۰۰۰، واقعیت تلخ خودش رو نشون داد و معلوم شد که ارزش‌گذاری‌ها بیش از حد خوش‌بینانه بوده. بازار یه اصلاح قیمت شدید رو تجربه کرد. شاخص نزدک که در ۱۰ مارس ۲۰۰۰ به اوج خودش یعنی ۵,۰۴۸ واحد رسیده بود، تا ۴ اکتبر ۲۰۰۲ به شکل وحشتناکی تا ۱,۱۳۹.۹۰ واحد سقوط کرد. این یعنی یک افت ۷۶.۸۱ درصدی. خیلی از شرکت‌های دات کام ورشکست شدن و حتی شرکت‌های بزرگی مثل سیسکو، اینتل و اوراکل بیشتر از ۸۰ درصد ارزش سهامشون رو از دست دادن. این سقوط باعث شد بازار مالی برای مدت طولانی درگیر بهبود باشه و ۱۵ سال طول کشید تا نزدک در ۲۴ آوریل ۲۰۱۵ دوباره به اوج قبلی خودش برسه.

چه جوری این حباب شکل گرفت؟

پدیده حباب دات کام از چندتا چیز ریشه گرفت: سرمایه‌گذاری‌های سوداگرانه و بر اساس مُد روز، حجم بالای سرمایه‌گذاری خطرپذیر برای استارتاپ‌ها، و اینکه شرکت‌های دات کام نمی‌تونستن به سوددهی برسن. توی دهه نود، سرمایه‌گذارها پول زیادی رو وارد استارتاپ‌های اینترنتی کردن به این امید که یه روزی سودآور بشن. خیلی از سرمایه‌گذارها و شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر، رویکرد محتاطانه رو کنار گذاشتن چون می‌ترسیدن از قافله رشد اینترنت عقب بمونن.

وقتی بازارهای سرمایه این‌جوری پول به این بخش تزریق می‌کردن، استارتاپ‌ها هم تو یه مسابقه برای سریع بزرگ شدن افتادن. شرکت‌هایی که تکنولوژی خاصی هم نداشتن، مسئولیت‌پذیری مالی رو کلا فراموش کردن و پول‌های هنگفتی رو خرج بازاریابی می‌کردن تا فقط اسمشون رو سر زبون‌ها بندازن. اون‌ها می‌خواستن برندهایی بسازن که از رقبا متمایزشون کنه. بعضی از این استارتاپ‌ها تا ۹۰ درصد بودجه خودشون رو صرف تبلیغات می‌کردن.

یه نکته جالب اینه که حباب‌های سوداگرانه وقتی دارن اتفاق میفتن، تشخیصشون سخته، اما بعد از اینکه ترکیدن، همه چیز واضح میشه.

از سال ۱۹۹۷، حجم بی‌سابقه‌ای از سرمایه شروع به سرازیر شدن به نزدک کرد. تا سال ۱۹۹۹، ۳۹ درصد از کل سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر به شرکت‌های اینترنتی اختصاص داشت. توی همون سال، از ۴۵۷ عرضه اولیه سهام (IPO) که انجام شد، بیشترشون مربوط به شرکت‌های اینترنتی بودن. این روند ادامه داشت و فقط در سه ماهه اول سال ۲۰۰۰، ۹۱ شرکت دیگه هم عرضه اولیه داشتن. نقطه اوج این ماجرا، ادغام بزرگ شرکت AOL با تایم وارنر (Time Warner) در ژانویه ۲۰۰۰ بود که بعدها به عنوان بزرگ‌ترین شکست ادغام در تاریخ شناخته شد.

ترکیبی از عوامل که حباب رو بزرگ‌تر کرد

دهه ۱۹۹۰ پر از پیشرفت‌های سریع تکنولوژی بود، اما تجاری شدن اینترنت بود که بزرگ‌ترین رشد سرمایه رو به همراه آورد. در حالی که شرکت‌هایی مثل اینتل، سیسکو و اوراکل موتور رشد تکنولوژی بودن، این استارتاپ‌های دات کام بودن که از سال ۱۹۹۵ موج جدیدی تو بازار سهام راه انداختن.

حبابی که طی پنج سال بعد شکل گرفت، از چند چیز تغذیه می‌کرد: پول ارزان (به خاطر نرخ بهره پایین)، سرمایه در دسترس، اعتماد به نفس بیش از حد بازار و سوداگری خالص. سرمایه‌گذارهای خطرپذیر که دنبال پیدا کردن موفقیت بزرگ بعدی بودن، آزادانه تو هر شرکتی که یه پسوند «.com» آخر اسمش داشت، سرمایه‌گذاری می‌کردن. ارزش‌گذاری‌ها بر اساس سود و درآمدی بود که قرار بود چند سال بعد به دست بیاد، البته اگه مدل کسب‌وکارشون اصلا جواب می‌داد. سرمایه‌گذارها هم خیلی راحت اصول سنتی رو نادیده می‌گرفتن.

شرکت‌هایی که هنوز به درآمد نرسیده بودن، سودی نداشتن و در بعضی موارد حتی محصول نهایی هم نداشتن، با عرضه اولیه سهام وارد بازار می‌شدن و می‌دیدن که قیمت سهامشون تو یک روز سه یا چهار برابر میشه. این موضوع یه ولع شدید برای سرمایه‌گذارها ایجاد کرد.

این حباب فقط مختص آمریکا نبود. این رشد روی بازارهای تکنولوژی بین‌المللی مثل Mothers Market توکیو، Kosdaq سئول، Neuer Markt فرانکفورت، techMARK لندن و Nouveau Marché پاریس هم تاثیر گذاشت.

چرا سرمایه‌گذاری این‌قدر زیاد شد؟

چندتا دلیل کلیدی وجود داشت که باعث شد پول زیادی وارد این شرکت‌ها بشه:

  • نرخ بهره پایین: در سال‌های ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۹، نرخ بهره پایین بود و این باعث شد تعداد استارتاپ‌ها زیاد بشه و گرفتن وام برای سرمایه‌گذاری راحت‌تر باشه. وقتی بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو) بعد از فروپاشی صندوق پوشش ریسک Long-Term Capital Management در سال ۱۹۹۸ نرخ بهره رو کاهش داد، نقدینگی فراوان شد.
  • قانون کاهش مالیات: قانون Taxpayer Relief Act سال ۱۹۹۷، مالیات بر عایدی سرمایه رو تو آمریکا کم کرد. این باعث شد مردم تمایل بیشتری برای سرمایه‌گذاری‌های سوداگرانه و پرریسک داشته باشن.
  • قانون ارتباطات: قانون Telecommunications Act سال ۱۹۹۶ این انتظار رو ایجاد کرد که تکنولوژی‌های جدید زیادی از راه میرسن و خیلی‌ها می‌خواستن از این فرصت سود ببرن.
  • گسترش اینترنت: در دهه ۹۰، با عرضه مرورگر موزاییک (Mosaic) و مرورگرهای بعدی، دسترسی مردم به شبکه جهانی وب راحت‌تر شد و استفاده از اینترنت حسابی محبوب شد. بین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۷، درصد خانواده‌های آمریکایی که کامپیوتر داشتن از ۱۵ درصد به ۳۵ درصد رسید. کامپیوتر دیگه از یه کالای لوکس به یه ضرورت تبدیل شده بود.

به خاطر همه این عوامل، سرمایه‌گذارها مشتاق بودن که با هر قیمتی، تو هر شرکت دات کامی سرمایه‌گذاری کنن، مخصوصا اگه اسم شرکت یه پیشوند مرتبط با اینترنت یا پسوند «.com» داشت. گرفتن سرمایه خطرپذیر خیلی راحت بود. بانک‌های سرمایه‌گذاری که سود زیادی از عرضه‌های اولیه می‌بردن، به این سوداگری دامن می‌زدن و سرمایه‌گذاری تو تکنولوژی رو تشویق می‌کردن.

ذهنیت «رشد به هر قیمتی»

ترکیب قیمت سهام که به سرعت بالا می‌رفت و این اطمینان که شرکت‌ها در آینده سودآور میشن، یه فضایی ساخت که خیلی از سرمایه‌گذارها معیارهای سنتی مثل نسبت قیمت به درآمد (P/E) رو نادیده گرفتن و فقط به پیشرفت‌های تکنولوژی تکیه کردن. بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰، شاخص نزدک ۴۰۰ درصد رشد کرد. نسبت P/E این شاخص به ۲۰۰ رسید که حتی از اوج ۸۰ تایی شاخص Nikkei ژاپن در زمان حباب قیمتی دارایی‌ها در سال ۱۹۹۱ هم خیلی بیشتر بود.

در سال ۱۹۹۹، ارزش سهام شرکت کوالکام (Qualcomm) ۲,۶۱۹ درصد بالا رفت. ۱۲ شرکت بزرگ دیگه هر کدوم بیشتر از ۱,۰۰۰ درصد رشد ارزش داشتن و هفت شرکت بزرگ دیگه هم هر کدوم بیشتر از ۹۰۰ درصد رشد کردن. جالبه که با وجود اینکه شاخص نزدک در سال ۱۹۹۹، ۸۵.۶ درصد و شاخص S&P 500، ۱۹.۵ درصد رشد کردن، تعداد سهام‌هایی که ارزششون کم شد بیشتر از اونایی بود که رشد کردن. دلیلش این بود که سرمایه‌گذارها سهام شرکت‌های با رشد کمتر رو می‌فروختن تا تو سهام‌های اینترنتی سرمایه‌گذاری کنن.

حجم بی‌سابقه‌ای از سرمایه‌گذاری شخصی در این دوره اتفاق افتاد و داستان آدم‌هایی که شغلشون رو ول می‌کردن تا تو بازار مالی معامله کنن، خیلی رایج بود. رسانه‌ها هم از این تمایل مردم برای سرمایه‌گذاری استفاده کردن. یه مقاله تو روزنامه وال استریت ژورنال به سرمایه‌گذارها پیشنهاد کرد که در مورد «ایده قدیمی و عجیب» سوددهی، «دوباره فکر کنن». شبکه CNBC هم بازار سهام رو با همون هیجانی که شبکه‌های دیگه مسابقات ورزشی رو پخش می‌کردن، پوشش می‌داد.

در اوج این هیجان، یه شرکت دات کام خوش‌آتیه می‌تونست با یه عرضه اولیه سهام، عمومی بشه و پول زیادی جمع کنه، حتی اگه تا اون موقع هیچ سودی نکرده بود یا حتی درآمد قابل توجهی نداشت. کارمندهایی که به عنوان حقوق، اختیار خرید سهام (Stock Option) گرفته بودن، وقتی شرکتشون عمومی می‌شد، یک شبه روی کاغذ میلیونر می‌شدن. البته بیشتر کارمندها به خاطر دوره‌های قفل شدن سهام، نمی‌تونستن فورا سهامشون رو بفروشن.

شعار اصلی شرکت‌های دات کام این بود: «سریع بزرگ شو» یا «یا بزرگ شو یا گمشو».

بیشتر این شرکت‌ها ضرر عملیاتی خالص داشتن چون پول زیادی رو خرج تبلیغات و پروموشن می‌کردن تا سهم بازار یا سهم ذهنی (mind share) رو هرچه سریع‌تر به دست بیارن. اون‌ها خدمات یا محصولاتشون رو رایگان یا با تخفیف می‌دادن به این امید که بتونن آگاهی از برندشون رو اون‌قدر بالا ببرن که در آینده بتونن قیمت‌های سودآوری برای خدماتشون تعیین کنن.

این ذهنیت «رشد مهم‌تر از سوده» و حس شکست‌ناپذیری «اقتصاد جدید» باعث شد بعضی شرکت‌ها هزینه‌های گزافی برای امکانات تجاری لوکس و تعطیلات مجلل برای کارمندها بکنن. وقتی یه محصول یا وبسایت جدید راه می‌افتاد، شرکت یه رویداد گرون‌قیمت به اسم «پارتی دات کام» برگزار می‌کرد.

سرمایه‌گذاری‌های عظیم در زیرساخت

در پنج سال بعد از تصویب قانون ارتباطات ۱۹۹۶، شرکت‌های تجهیزات مخابراتی بیشتر از ۵۰۰ میلیارد دلار، که بیشترش با بدهی تامین شده بود، برای کشیدن کابل فیبر نوری، اضافه کردن سوییچ‌های جدید و ساختن شبکه‌های بی‌سیم سرمایه‌گذاری کردن. در خیلی از مناطق، مثل کریدور تکنولوژی دالاس در ویرجینیا، دولت‌ها زیرساخت‌های تکنولوژی رو تامین مالی کردن و قوانین مالیاتی و تجاری مطلوبی ایجاد کردن تا شرکت‌ها رو به توسعه تشویق کنن. اما رشد ظرفیت، خیلی بیشتر از رشد تقاضا بود.

وقتی حباب شروع به ترکیدن کرد و تامین مالی سخت شد، نسبت بدهی بالای بعضی از این شرکت‌های مخابراتی باعث ورشکستگیشون شد. سرمایه‌گذارهای اوراق قرضه فقط تونستن کمی بیشتر از ۲۰ درصد سرمایه‌شون رو پس بگیرن. با این حال، چندین مدیر اجرایی شرکت‌های مخابراتی قبل از سقوط سهامشون رو فروختن. مثلا فیلیپ انشوتز ۱.۹ میلیارد دلار، جوزف ناچیو ۲۴۸ میلیون دلار و گری وینیک ۷۴۸ میلیون دلار از فروش سهام به دست آوردن.

نزدیک به سال ۲۰۰۰، هزینه‌ها برای تکنولوژی نوسانی بود چون شرکت‌ها خودشون رو برای مشکل سال ۲۰۰۰ (Y2K) آماده می‌کردن. نگرانی‌هایی وجود داشت که سیستم‌های کامپیوتری نتونن ساعت و تقویمشون رو از ۱۹۹۹ به ۲۰۰۰ تغییر بدن، اما به خاطر آمادگی کافی، تقریبا هیچ مشکلی پیش نیومد.

هزینه‌های بازاریابی هم به اوج خودش رسید. دو شرکت دات کام برای مسابقه سوپر بول ۳۳ جایگاه تبلیغاتی خریدن و سال بعدش، ۱۷ شرکت دات کام برای سوپر بول ۳۴ تبلیغ خریدن. در اون زمان، هزینه یه تبلیغ ۳۰ ثانیه‌ای بین ۱.۹ تا ۲.۲ میلیون دلار بود.

بالاخره حباب ترکید

نقطه اوج شاخص نزدک روز جمعه، ۱۰ مارس ۲۰۰۰ بود که به ۵,۰۴۸.۶۲ واحد رسید، یعنی تقریبا دو برابر مقدارش در سال قبل. اما چند اتفاق پشت سر هم باعث شد این حباب بترکه.

  • اولین جرقه: روز دوشنبه ۱۳ مارس ۲۰۰۰، خبر رسید که ژاپن دوباره وارد رکود اقتصادی شده. این خبر باعث یه فروش جهانی سهام شد که به طور نامتناسبی روی سهام‌های تکنولوژی تاثیر گذاشت. کمی بعد، یاهو و ای‌بی مذاکرات ادغامشون رو متوقف کردن. نزدک ۲.۶ درصد سقوط کرد، اما شاخص S&P 500، ۲.۴ درصد بالا رفت چون سرمایه‌گذارها از سهام‌های تکنولوژی با عملکرد قوی به سمت سهام‌های جاافتاده با عملکرد ضعیف‌تر شیفت کردن.
  • هشدار بزرگ: در ۲۰ مارس ۲۰۰۰، مجله Barron’s یه مقاله روی جلد با عنوان «در حال سوختن؛ هشدار: شرکت‌های اینترنتی دارن سریع پول تموم می‌کنن» منتشر کرد که ورشکستگی قریب‌الوقوع خیلی از این شرکت‌ها رو پیش‌بینی می‌کرد. این باعث شد خیلی‌ها در مورد سرمایه‌گذاری‌هاشون تجدید نظر کنن.
  • رسوایی حسابداری: همون روز، شرکت MicroStrategy اعلام کرد که به خاطر شیوه‌های حسابداری تهاجمی، درآمدهای خودش رو بازنگری می‌کنه. قیمت سهامش که در یک سال از ۷ دلار به ۳۳۳ دلار رسیده بود، در یک روز ۶۲ درصد سقوط کرد و به ۱۴۰ دلار رسید.
  • اقدام بانک مرکزی: روز بعد، بانک مرکزی آمریکا نرخ بهره رو بالا برد. این اقدام توسط خیلی‌ها به عنوان عامل ترکیدن حباب دات کام شناخته میشه. البته به گفته پل کروگمن، بانک مرکزی نرخ بهره رو برای مهار اشتیاق بازار بالا نبرد، بلکه صبر کرد تا حباب در سال ۲۰۰۰ بترکه و بعد سعی کرد اوضاع رو جمع و جور کنه.
  • حکم دادگاه مایکروسافت: در ۳ آوریل ۲۰۰۰، قاضی توماس پنفیلد جکسون در پرونده ایالات متحده علیه شرکت مایکروسافت، حکم داد که مایکروسافت به خاطر انحصارطلبی و نقض قانون ضد انحصار شرمن گناهکاره. این حکم باعث شد ارزش سهام مایکروسافت در یک روز ۱۵ درصد و ارزش نزدک ۸ درصد (۳۵۰ واحد) سقوط کنه. خیلی‌ها این اقدامات قانونی رو برای کل دنیای تکنولوژی بد می‌دونستن.
  • فروش به خاطر مالیات: در روز جمعه، ۱۴ آوریل ۲۰۰۰، شاخص نزدک ۹ درصد سقوط کرد و هفته‌ای رو به پایان رسوند که در اون ۲۵ درصد افت کرده بود. سرمایه‌گذارها مجبور بودن قبل از روز مالیات، سهامشون رو بفروشن تا مالیات سودهایی که سال قبل کرده بودن رو پرداخت کنن.
سرعت گرفتن سقوط

وقتی سرمایه‌ها شروع به خشک شدن کردن، شریان حیاتی شرکت‌های دات کام که به پول نقد وابسته بودن هم قطع شد. شرکت‌هایی که ارزش بازارشون به صدها میلیون دلار رسیده بود، در عرض چند ماه بی‌ارزش شدن. تا آخر سال ۲۰۰۱، بیشتر شرکت‌های دات کام که سهامشون عمومی بود، بسته شدن و تریلیون‌ها دلار سرمایه دود شد و به هوا رفت. تخمین زده میشه که ضرر سرمایه‌گذارها تا سال ۲۰۰۲ حدود ۵ تریلیون دلار بود.

در نوامبر ۲۰۰۰، شرکت Pets.com که خیلی سر و صدا کرده بود و از آمازون هم حمایت مالی داشت، فقط ۹ ماه بعد از عرضه اولیه سهامش، از کار افتاد. شعار تبلیغاتیش این بود: «چون حیوونای خونگی نمیتونن رانندگی کنن». تا اون زمان، بیشتر سهام‌های اینترنتی ۷۵ درصد از اوج خودشون سقوط کرده بودن و ۱.۷۵۵ تریلیون دلار ارزش از بین رفته بود.

در ژانویه ۲۰۰۱، فقط سه شرکت دات کام برای سوپر بول ۳۵ تبلیغ خریدن. حملات ۱۱ سپتامبر هم سقوط بازار سهام رو تسریع کرد. اعتماد سرمایه‌گذارها با چندین رسوایی حسابداری و ورشکستگی‌های ناشی از اون، مثل رسوایی انرون در اکتبر ۲۰۰۱، رسوایی ورلدکام در ژوئن ۲۰۰۲ و رسوایی شرکت ارتباطات ادلفیا در ژوئیه ۲۰۰۲، بیشتر از بین رفت.

در پایین‌ترین نقطه در ۹ اکتبر ۲۰۰۲، شاخص نزدک به ۱,۱۱۴ واحد رسید که ۷۸ درصد از اوج خودش پایین‌تر بود.

زندگی بعد از حباب

وقتی دیگه سرمایه خطرپذیر در دسترس نبود، ذهنیت عملیاتی مدیران و سرمایه‌گذارها کاملا عوض شد. عمر یه شرکت دات کام با «نرخ سوخت» (burn rate) اندازه‌گیری می‌شد، یعنی سرعتی که سرمایه موجودش رو خرج می‌کرد. خیلی از شرکت‌های دات کام پولشون تموم شد و منحل شدن. صنایع پشتیبان، مثل تبلیغات و حمل و نقل، با کاهش تقاضا برای خدماتشون، فعالیت‌هاشون رو کم کردن.

با این حال، خیلی از شرکت‌ها تونستن از این سقوط جون سالم به در ببرن. ۴۸ درصد از شرکت‌های دات کام تا سال ۲۰۰۴ زنده موندن، البته با ارزش‌گذاری‌های پایین‌تر.

بازماندگان و ورشکستگان معروف
  • ورشکستگان: شرکت‌های خرید آنلاین مثل Pets.com، Webvan و Boo.com و چندین شرکت ارتباطاتی مثل WorldCom، NorthPoint Communications و Global Crossing شکست خوردن و تعطیل شدن.
  • بازماندگان: شرکت‌هایی مثل آمازون، ای‌بی و پرایس‌لاین تونستن از سقوط جون سالم به در ببرن. آمازون قیمت سهامش از اوج حدود ۱۰۰ دلار به فقط ۷ دلار بعد از ترکیدن حباب رسید، اما بعدا به شکل فوق‌العاده‌ای رشد کرد و به یکی از داستان‌های موفقیت این دوره تبدیل شد. ای‌بی، سیلزفورس و گوگل هم از بازماندگان موفق بودن. سیسکو هم با وجود اینکه ۸۰ درصد ارزش سهامش رو از دست داد، زنده موند.

بعد از این ماجرا، چندین شرکت و مدیران اجراییشون، از جمله برنارد ابرز، جفری اسکیلینگ و کنت لی، به خاطر استفاده نادرست از پول سهامدارها متهم یا محکوم به کلاهبرداری شدن. کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا هم جریمه‌های سنگینی علیه شرکت‌های سرمایه‌گذاری مثل سیتی‌گروپ و مریل لینچ به خاطر گمراه کردن سرمایه‌گذارها وضع کرد.

سرمایه‌گذارهای خرد بعد از تحمل ضرر، سبد سرمایه‌گذاریشون رو به سمت گزینه‌های محتاطانه‌تر تغییر دادن. فروم‌های اینترنتی محبوبی که روی سهام‌های تکنولوژی تمرکز داشتن، مثل Silicon Investor، Yahoo! Finance و The Motley Fool، استفاده ازشون به شدت کم شد.

اخراج برنامه‌نویس‌ها باعث اشباع عمومی در بازار کار شد. ثبت‌نام دانشگاه برای رشته‌های مرتبط با کامپیوتر به طور قابل توجهی کاهش پیدا کرد. حتی صندلی‌های Aeron که هر کدوم ۱,۱۰۰ دلار قیمت داشتن، به صورت عمده و با قیمت پایین فروخته می‌شدن.

میراث حباب دات کام

با اینکه حباب ترکید و خسارت‌های زیادی به بار آورد، اما یه سری نتایج مثبت هم داشت.

  1. زیرساخت اینترنت ارزان‌تر: شرکت‌های مخابراتی بعد از ترکیدن حباب، ظرفیت مازاد زیادی داشتن چون خیلی از مشتریان تجاری اینترنتیشون ورشکست شده بودن. این موضوع، به علاوه سرمایه‌گذاری مداوم در زیرساخت‌های محلی، باعث شد هزینه‌های اتصال پایین بمونه و اینترنت پرسرعت مقرون به صرفه‌تر بشه.
  2. ظهور مدل‌های کسب‌وکار پایدار: در این دوره، مدل‌های کسب‌وکار جدیدی به جذابیت وب اضافه کردن. این‌ها شامل پلتفرم‌های رزرو بلیط هواپیما، موتور جستجوی گوگل و تبلیغات مبتنی بر کلمات کلیدی، سایت حراجی ای‌بی و فروشگاه آنلاین آمازون بودن. این پیشرفت‌ها به سرنگونی اصول تجاری قدیمی در تبلیغات، فروش مستقیم و مدیریت مشتری کمک کردن. وب ثابت کرد که می‌تونه خریدارها و فروشنده‌های نامرتبط رو به روش‌های یکپارچه و کم‌هزینه به هم برسونه.
  3. رشد پایدار تکنولوژی: با اینکه اینترنت یه دوره سقوط رو تجربه کرد، اما به رشد خودش ادامه داد. این رشد با تجارت، حجم روزافزون اطلاعات آنلاین، دانش، شبکه‌های اجتماعی و دسترسی از طریق دستگاه‌های موبایل هدایت می‌شد. وقتی رشد در بخش تکنولوژی به ثبات رسید، شرکت‌ها با هم ادغام شدن. بعضی‌ها مثل آمازون، ای‌بی، انویدیا و گوگل سهم بازار به دست آوردن و در زمینه‌های خودشون مسلط شدن. امروز، با ارزش‌ترین شرکت‌های عمومی دنیا معمولا در بخش تکنولوژی هستن.

فرد ویلسون، یه سرمایه‌گذار خطرپذیر که تو خیلی از شرکت‌های دات کام سرمایه‌گذاری کرده بود و ۹۰ درصد از دارایی خالصش رو وقتی حباب ترکید از دست داد، در سال ۲۰۱۵ یه حرف جالبی زد. او گفت:
«یه دوست من یه جمله عالی داره. میگه «هیچ چیز مهمی تا حالا بدون شور و شوق غیرمنطقی ساخته نشده.» منظورش اینه که شما به مقداری از این جنون نیاز دارید تا باعث بشه سرمایه‌گذارها جیبشون رو باز کنن و ساخت راه‌آهن یا صنعت خودروسازی یا هوافضا یا هر چیز دیگه‌ای رو تامین مالی کنن. و در این مورد، بخش زیادی از سرمایه سرمایه‌گذاری شده از بین رفت، اما بخش زیادی از اون هم در یک زیرساخت با توان بالا برای اینترنت و کلی نرم‌افزار که کار می‌کنن، و دیتابیس‌ها و ساختار سرور سرمایه‌گذاری شد. همه این چیزها اجازه داد تا ما امروز چیزی رو داشته باشیم که زندگی همه ما رو تغییر داده… این چیزیه که تمام این جنون سوداگرانه ساخت.»

منابع

  • [۲] The Late 1990s Dot-Com Bubble Implodes in 2000 | Goldman Sachs
  • [۴] Dot-com Bubble & Bust | Definition, History, & Facts | Britannica Money
  • [۶] The Dotcom Bubble Burst (2000)
  • [۱] Dot-com bubble – Wikipedia
  • [۳] ELI5: What was the Dot Com bubble? : r/explainlikeimfive
  • [۵] Understanding the Dotcom Bubble: Causes, Impact, and Lessons
  • [۷] Dotcom Bubble – Overview, Characteristics, Causes

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *