GeekAlerts

جایی برای گیک‌ها

·

هزینه پنهان‌کاری اوتیسم در مغز نوجوانان

هزینه پنهان‌کاری اوتیسم در مغز نوجوانان

حتما برای شما هم پیش اومده که در یک جمعی، برای اینکه پذیرفته بشین، کمی رفتارتون رو تغییر بدین. این کار برای بعضی از نوجوانانی که در طیف اوتیسم قرار دارن، یک چالش روزمره‌ است. اونها گاهی تلاش می‌کنن ویژگی‌های اوتیسم خودشون رو پنهان کنن تا در محیط‌های اجتماعی، مثل بقیه یا «عادی» به نظر برسن. به این کار «ماسک کردن» یا «پنهان‌کاری» میگن. حالا یک تحقیق جدید برای اولین بار تونسته با بررسی امواج مغزی، بفهمه که این پنهان‌کاری چه هزینه‌ای برای ذهن این نوجوانان داره. محققان دانشگاه درکسل با استفاده از دستگاه نوار مغز یا EEG متوجه شدن نوجوانانی که ویژگی‌های اوتیسم خودشون رو پنهان می‌کنن، واکنش‌های مغزی متفاوتی دارن: مغزشون چهره‌ها رو سریع‌تر تشخیص میده اما واکنش احساسی کمتری به حالت‌های ظریف چهره نشون میده. این اولین مدرک مستقیمی هست که نشون میده این پنهان‌کاری در فعالیت مغز چه شکلیه و به ما کمک می‌کنه تا فشار روانی پشت این رفتار رو بهتر درک کنیم. این یافته‌ها میتونن در آینده به شناسایی و حمایت بهتر از نوجوانان اوتیستیکی که در مدارس به خاطر همین پنهان‌کاری دیده نمیشن، کمک خیلی بزرگی بکنن.

یه جور دیگه بودن؛ ماجرای پنهان‌کاری در نوجوانان اوتیستیک

بعضی از نوجوون‌های اوتیستیک در موقعیت‌های اجتماعی رفتارهایی رو از خودشون نشون میدن تا ویژگی‌های مربوط به تشخیص اوتیسمشون رو بپوشونن. هدف اینه که بقیه اونها رو به عنوان یک فرد غیر اوتیستیک ببینن و بپذیرن. به این پدیده «پاس شدن به عنوان غیر اوتیستیک» یا به طور خلاصه «پَن» (PAN) میگن. این اولین باریه که محققان تونستن عملکرد مغزی افرادی که این کار رو انجام میدن مشاهده کنن و تفاوت‌هاش رو ببینن. این کشف میتونه به ما کمک کنه تا بفهمیم این نوع پنهان‌کاری یا ماسک کردن، چه فشار و هزینه شناختی برای این افراد داره و چطور میشه به شکل موثرتری ازشون حمایت کرد.

محققان موسسه اوتیسم ای. جی. درکسل در دانشگاه درکسل، با استفاده از نوار مغز یا همون الکتروانسفالوگرام (EEG) که امواج مغزی رو اندازه‌گیری میکنه، به نتایج جالبی رسیدن. اونها دیدن نوجوون‌هایی که در محیط مدرسه به عنوان غیر اوتیستیک «پاس میشن»، واکنش‌های خودکار سریع‌تری به چهره‌ها دارن و در مقابل، واکنش احساسی مغزشون به حالت‌های ظریف و نامحسوس چهره، کمتر و ضعیف‌تره. این یافته میتونه نقش خیلی مهمی در این داشته باشه که نوجوانان اوتیستیکی که شاید راحت نباشن تشخیصشون رو آشکار کنن، بتونن حمایتی که برای رشد و موفقیت نیاز دارن رو دریافت کنن.

متیو لرنر، استادیار و نویسنده اصلی این تحقیق، اینطور توضیح میده: «این نتایج نشون میده که مغز این افراد ممکنه طوری سیم‌کشی شده باشه که نشانه‌های اجتماعی رو خیلی سریع تشخیص بده، اما همزمان پاسخ‌های احساسی رو سرکوب کنه؛ چه به عنوان یک مکانیزم آماده‌سازی و چه به عنوان یک راه برای کنار اومدن با شرایط». اون اضافه میکنه:

«این یافته‌ها اولین شواهد مستقیم از تفاوت فعالیت مغزی در افرادی هست که به عنوان غیر اوتیستیک پاس میشن و نوری به تلاش ذهنی پنهان پشت این ماسک اجتماعی در اوتیسم می‌تابونه. این نتایج میتونن دیدگاه ما رو نسبت به هزینه روانی ماسک کردن تغییر بدن».

این پدیده چقدر شایعه؟ اعداد و ارقام چه می‌گویند؟

این مطالعه که نتایجش به تازگی در مجله علمی «Scientific Reports» منتشر شده، نشون داد که ۴۴ درصد از نوجوانان اوتیستیکی که از جامعه برای این تحقیق انتخاب شده بودن، در کلاس درس به عنوان غیر اوتیستیک «پاس میشدن». این یعنی معلم‌هاشون متوجه نشده بودن یا اونها رو به عنوان فردی اوتیستیک شناسایی نکرده بودن.

گروهی که در دسته «پاس شده به عنوان غیر اوتیستیک» قرار گرفتن، در آزمایش‌ها، واکنش اولیه مغزشون موقع دیدن چهره‌ها سریع‌تر بود و واکنش مغزی احساسی کمتری به احساسات ظریف در چهره‌ها نشون میدادن. لرنر توضیح میده که این یافته‌ها برای اولین بار بعضی از روش‌های منحصر به فردی که نوجوانان اوتیستیکِ «پاس شده» اطلاعات اجتماعی رو پردازش می‌کنن، آشکار میکنه. این روش‌ها هم با نوجوانان غیر اوتیستیک و هم با نوجوانان اوتیستیکی که «پاس» نمیشن، فرق داره. این نتایج همچنین به این موضوع اشاره دارن که ممکنه تعداد نوجوانان اوتیستیکی که این کار رو انجام میدن، از چیزی که قبلا فکر می‌کردیم بیشتر باشه، هرچند برای تایید این موضوع به تحقیقات گسترده‌تری نیاز هست.

این داده‌ها به عنوان بخشی از یک مطالعه بزرگتر که توسط موسسه ملی سلامت روان حمایت مالی شده بود، جمع‌آوری شدن. هدف اون مطالعه بررسی عواملی بود که روی نتایج اجتماعی نوجوانان اوتیستیک تاثیر میذاره. نکته مهم اینه که این تحقیق روی جذب یک جمعیت گسترده از جامعه تمرکز داشت، از جمله کسانی که لزوما از قبل تشخیص اوتیسم نداشتن. لرنر اضافه میکنه که این کار باعث شد نوجوون‌هایی هم در مطالعه باشن که طبق فرآیندهای تشخیصی رسمی، معیارهای اوتیسم رو دارن ولی ممکنه تشخیص رسمی یا حمایتی در مدارس نداشته باشن.

«پاس شدن» یعنی چی و چطور اندازه‌گیری شد؟

تیم تحقیقاتی توضیح داد که گروه «پاس شده به عنوان غیر اوتیستیک» با بررسی تفاوت بین ویژگی‌های اوتیسم در یک محیط تشخیصی استاندارد (که بهش میگن استاندارد طلایی) و ویژگی‌هایی که در کلاس درس (طبق گفته معلم‌ها) و در خانه (طبق گفته والدین) نشون داده میشد، شناسایی شدن.

برای اینکه بهتر متوجه بشیم، باید با ابزارهایی که استفاده کردن آشنا بشیم:

  • ADOS-2 (برنامه مشاهده تشخیصی اوتیسم): این یک تست استاندارد و معتبره که توسط یک متخصص بالینی انجام میشه. متخصص با ایجاد موقعیت‌های اجتماعی مختلف، رفتارهای فرد رو مشاهده و نمره‌دهی می‌کنه. نمره این تست نشون میده که فرد در یک محیط بالینی و کنترل‌شده، چقدر ویژگی‌های اوتیسم رو از خودش نشون میده.
  • SRS-2 (مقیاس پاسخگویی اجتماعی): این یک پرسشنامه است که به والدین و معلم‌ها داده میشه. اونها بر اساس مشاهدات روزمره‌شون از رفتار نوجوان در خانه یا مدرسه، به سوالات پاسخ میدن. نمره این تست نشون میده که نوجوان در محیط‌های واقعی و روزمره چقدر ویژگی‌های اوتیسم رو بروز میده.

حالا «پاس شدن» یا پدیده «پَن» (PAN) وقتی اتفاق میفته که بین این دو معیار اختلاف وجود داشته باشه. لرنر میگه: «این روش به ما اجازه داد تا تعریف واضح‌تری از «پاس شدن» داشته باشیم، چون اون نوجوون‌هایی که این کار رو می‌کردن، هم به طور واضح معیارهای اوتیسم رو طبق اندازه‌گیری‌های استاندارد طلایی (یعنی تست ADOS-2) داشتن و همزمان، طبق گفته معلم‌هاشون، هیچ نشونه قابل توجهی از اوتیسم در کلاس درس از خودشون نشون نمی‌دادن».

به عبارت ساده‌تر، این نوجوانان در ارزیابی تخصصی، ویژگی‌های اوتیسم را نشان می‌دهند، اما در زندگی روزمره در مدرسه، آنقدر این ویژگی‌ها را پنهان می‌کنند که معلمشان متوجه آنها نمی‌شود.

مغز این بچه‌ها چه فرقی می‌کنه؟ یه نگاه عمیق‌تر به امواج مغزی

برای اندازه‌گیری فعالیت مغز، از نوار مغزی یا EEG در یک فرآیند استاندارد استفاده شد. در این فرآیند، به شرکت‌کننده‌ها مجموعه‌ای از چهره‌ها نشون داده میشد و ازشون خواسته میشد که احساسات اون چهره‌ها رو ارزیابی کنن. واکنش‌های مغزی اونها به این محرک‌ها (یعنی چهره‌ها) که بهشون «پتانسیل‌های وابسته به رویداد» یا ERP میگن، اطلاعاتی در مورد نحوه پردازش مغز فراهم می‌کرد. این ERPها مثل جهش‌های کوچیک در امواج مغزی هستن. دو تا از این سیگنال‌ها در این تحقیق خیلی مهم بودن:

  1. N170: این یک سیگنال اولیه و منفی در مغزه که حدود ۱۷۰ میلی‌ثانیه بعد از دیدن یک محرک رخ میده. N170 به عنوان یک نشانگر ادراکی شناخته میشه که کارش تشخیص چهره از اشیای دیگه است. به طور معمول، کند بودن این سیگنال در افراد اوتیستیک، به معنی پاسخ خودکار کندتر به چهره‌ها و در نتیجه، مشکل در همگام شدن با سرعت بالای تعاملات اجتماعی تفسیر میشه.
  2. LPP (پتانسیل مثبت تاخیری): این یک سیگنال مثبت و پایدار در مغزه که حدود ۳۰۰ میلی‌ثانیه بعد از دیدن محرک شروع میشه. این سیگنال در پاسخ به محرک‌های هیجان‌انگیز قوی‌تر میشه. تفاوت در این سیگنال میتونه به ما بگه که مغز چقدر به یک محرک، واکنش احساسی یا برانگیختگی نشون میده.

لرنر میگه: «ما امیدواریم که این تحقیق باعث بشه تا بررسی‌های بیشتری برای شناسایی نوجوانان اوتیستیکی که «به عنوان غیر اوتیستیک پاس میشن» انجام بشه. همچنین بفهمیم چه تلاش‌های شناختی در این کار دخیل هستن و راه‌های بهتری برای حمایت از زندگی این افراد پیدا کنیم».

نتایج دقیق آزمایش‌ها: از فرضیه تا واقعیت

این تحقیق روی ۴۴ نوجوان بین ۱۱ تا ۱۷ سال (با میانگین سنی ۱۳.۳۶ سال) انجام شد که ۳۰ نفر از اونها پسر بودن. معیار اصلی برای این تحقیق، مقایسه نتایج تست‌های مختلف بود.

  • فرضیه اول: تنوع در نحوه بروز اوتیسم
    محققان انتظار داشتن که شرکت‌کننده‌ها در نحوه بروز ویژگی‌های اوتیسم در محیط‌های مختلف (بالینی در مقابل خانه و مدرسه) تنوع داشته باشن. نتایج این فرضیه رو تایید کرد. همونطور که گفته شد، حدود ۴۴ درصد از نمونه، معیارهای پدیده «پَن» رو داشتن. یعنی در تست بالینی (ADOS-2) نمره بالا گرفته بودن، اما در گزارش معلم‌ها (SRS-2) نمره‌شون پایین بود و ویژگی‌های اوتیسم رو نشون نمی‌دادن. این تنوع نشون میده که بروز ویژگی‌های اوتیسم یک چیز ثابت نیست و میتونه در موقعیت‌های مختلف تغییر کنه. این موضوع اهمیت استفاده از منابع مختلف (مثل والدین و معلم‌ها) رو در تشخیص و درک اوتیسم نشون میده.
  • فرضیه دوم: ارتباط امواج مغزی با ویژگی‌های اوتیسم
    محققان میخواستن ببینن آیا سیگنال‌های مغزی N170 و LPP با شدت ویژگی‌های اوتیسم (که با تست‌های ADOS-2 و SRS-2 اندازه‌گیری شده بود) ارتباط دارن یا نه.
  • N170: نتایج نشون داد که به طور کلی، ارتباط قوی و مستقیمی بین سرعت N170 و نمرات اوتیسم وجود نداره. این موضوع با تحقیقات قبلی که نتایج متناقضی در این زمینه داشتن همخوانی داره و نشون میده که N170 شاید به تنهایی یک نشانگر تشخیصی نباشه.
  • LPP: اما در مورد LPP قضیه فرق می‌کرد. یک ارتباط منفی بین نمره ADOS-2 و دامنه LPP وجود داشت. یعنی هرچی نمره ویژگی‌های اوتیسم در محیط بالینی بالاتر بود، واکنش احساسی مغز (LPP) به چهره‌ها ضعیف‌تر بود. این ارتباط برای چهره‌های با احساسات ظریف و نامحسوس قوی‌تر هم بود. گزارش معلم‌ها هم نتایج مشابهی رو نشون میداد.
  • فرضیه سوم: نقش پدیده «پَن» در تغییر این ارتباط
    این مهم‌ترین بخش تحقیق بود. محققان میخواستن ببینن آیا پدیده «پاس شدن» میتونه رابطه بین ویژگی‌های اوتیسم و امواج مغزی رو توضیح بده یا نه. نتایج بسیار جالب بود:
  • سرعت N170: یک تعامل بین نمره ADOS-2 و گزارش معلم (SRS-2) در پیش‌بینی سرعت N170 پیدا شد. به زبان ساده: برای نوجوانانی که معلم‌هاشون ویژگی‌های اوتیسم کمی در اونها گزارش کرده بودن (یعنی گروه پَن)، هرچه نمره تست بالینی‌شون (ADOS-2) بالاتر بود، واکنش مغزشون به چهره‌ها (N170) سریع‌تر بود. این نتیجه برخلاف تصور رایجه که میگه افراد اوتیستیک واکنش کندتری به چهره‌ها دارن. این یعنی نوجوانانی که پنهان‌کاری می‌کنن، مغزشون به شکل متفاوتی برای پردازش سریع اطلاعات اجتماعی سازگار شده.
  • واکنش احساسی LPP: یک تعامل مشابه هم برای LPP پیدا شد، مخصوصا در پاسخ به چهره‌های با احساسات ظریف. برای نوجوانانی که معلم‌هاشون اونها رو عادی میدید (گروه پَن)، نمره بالای ADOS-2 با دامنه LPP ضعیف‌تر و کمتری همراه بود. یعنی این نوجوانان در مواجهه با احساسات نامحسوس اجتماعی، واکنش احساسی کمتری در مغزشون نشون میدادن. انگار مغزشون یاد گرفته که به این محرک‌های مبهم، واکنش شدیدی نشون نده تا رفتار نامتعارفی ازشون سر نزنه.

جالبه که این الگوها فقط وقتی دیده میشد که از گزارش معلم استفاده میشد، نه گزارش والدین. این میتونه به این معنی باشه که پنهان‌کاری در محیط عمومی و ساختاریافته مدرسه بیشتر اتفاق میفته و تاثیرات عصب‌شناختی مشخص‌تری داره.

تفسیر این یافته‌ها: این همه داده به ما چی میگه؟

این اولین تحقیقی بود که به دنبال پیدا کردن نشانه‌های عصبی برای پدیده «پَن» یا همون پنهان‌کاری بود. نتایج چندین نکته مهم رو روشن میکنه:

  1. پویایی بروز اوتیسم: این تحقیق نشون میده که بروز اوتیسم یک چیز ثابت و ایستا نیست. یک فرد میتونه در موقعیت‌های مختلف، ویژگی‌های متفاوتی از خودش نشون بده. این موضوع اهمیت در نظر گرفتن زمینه‌های مختلف (خانه، مدرسه، کلینیک) رو در ارزیابی اوتیسم بیشتر میکنه.
  2. خطر نادیده گرفته شدن: این یافته‌ها نشون میده که خیلی از بچه‌های اوتیستیک ممکنه در محیط مدرسه شناسایی نشن. مدرسه یکی از اصلی‌ترین مکان‌ها برای ارجاع بچه‌ها برای ارزیابی هست. اگه یک نوجوان در کلاس درس پنهان‌کاری کنه، ممکنه از تشخیص و حمایت‌های لازم محروم بمونه. این موضوع مخصوصا برای دختران و بچه‌های رنگین‌پوست که ممکنه بیشتر مستعد پنهان‌کاری باشن، اهمیت بیشتری داره.
  3. نشانه‌های مغزی منحصر به فرد گروه پنهان‌کار:
  4. N170 سریع‌تر: این یافته که نوجوانان گروه «پَن» واکنش مغزی سریع‌تری به چهره‌ها دارن، یک کشف جدیده. شاید این افراد در طول زمان، بیشتر با محرک‌های اجتماعی درگیر شدن و این تمرین باعث تسریع پردازش مغزی در اونها شده. یا شاید از ابتدا مغزشون این قابلیت رو داشته و همین موضوع بهشون اجازه داده که بتونن پنهان‌کاری کنن.
  5. LPP ضعیف‌تر: واکنش احساسی کمتر به احساسات ظریف هم میتونه چند تا معنی داشته باشه. ممکنه این افراد یاد گرفتن که واکنش‌های خودشون رو به موقعیت‌های اجتماعی مبهم سرکوب کنن تا رفتارشون عادی به نظر برسه. یا ممکنه این محرک‌ها از اول هم برانگیختگی احساسی کمتری در اونها ایجاد می‌کنن.
  6. ارتباط احتمالی با آلکسی‌تایمیا: یک توضیح احتمالی دیگه برای این یافته‌ها، پدیده‌ای به اسم آلکسی‌تایمیا است. آلکسی‌تایمیا یک ویژگی شخصیتیه که در اون فرد در شناسایی و توصیف احساسات خودش و دیگران مشکل داره. این ویژگی در افراد اوتیستیک شایعه. نتایج این تحقیق میتونه به این معنی باشه که تجربه «پَن» با نحوه تجربه آلکسی‌تایمیا در ارتباطه. شاید افرادی که پنهان‌کاری میکنن، آلکسی‌تایمیای کمتری دارن یا نوع دیگه‌ای از اون رو تجربه میکنن. تحقیقات آینده باید این رابطه رو بیشتر بررسی کنن.

محدودیت‌ها و قدم‌های بعدی در این مسیر پژوهشی

مثل هر تحقیق علمی، این مطالعه هم محدودیت‌هایی داشت. اول اینکه، حجم نمونه نسبتا کوچیک بود و این ممکنه قابلیت تعمیم نتایج به کل جامعه اوتیسم رو کم کنه. با این حال، این اولین مطالعه‌ای بود که به این شکل به دنبال شناسایی نوجوانان گروه «پَن» بود. روش‌های غربالگری معمولا این افراد رو حذف میکنن، چون در پرسشنامه‌های اولیه نمره پایینی میگیرن. بنابراین، صرفا وجود این گروه در نمونه، اهمیت تحقیقات آینده رو نشون میده.

دوم اینکه، این مطالعه فقط روی واکنش‌های مغزی به محرک‌های چهره تمرکز داشت. این موضوع درک ما از واکنش‌های عصبی به انواع دیگه‌ی محرک‌های اجتماعی رو محدود میکنه.

سوم، تکیه بر معیارهای تشخیصی استاندارد طلایی ممکنه باعث شده باشه بعضی از افرادی که تشخیص بالینی میگیرن ولی در محیط‌های روزمره پنهان‌کاری میکنن، از مطالعه حذف شده باشن. همچنین، ویژگی‌های رفتاری دیگه‌ای مثل اضطراب یا افسردگی در این تحقیق بررسی نشد که میتونه به درک کامل‌تری از این جمعیت منحصر به فرد کمک کنه.

کارهای آینده باید به بررسی فرآیندهای عصب‌شناختی پشت پدیده «پَن» ادامه بدن و ببینن این نوجوانان چه تفاوت‌های دیگه‌ای با همسالانشون دارن. این کار خیلی مهمه چون به ما کمک میکنه این افراد رو زودتر شناسایی کنیم و حمایت‌های هدفمند براشون فراهم کنیم. شناسایی این افراد به درک دقیق‌تری از تنوع نحوه بروز اوتیسم منجر میشه و میتونه به چالش کشیدن کلیشه‌ها و انگ‌زنی‌ها کمک کنه. در نهایت، تحقیقات آینده باید بررسی کنن که آیا این افراد به همون نوع حمایت‌هایی که همسالان اوتیستیکشون نیاز دارن، احتیاج دارن یا نه، و پیامدهای بلندمدت پنهان‌کاری در زمینه‌های اجتماعی، تحصیلی، شغلی و سلامت روان چیست.

منابع

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *