تاحالا فکر کردین آلزایمر فقط فراموشی نیست؟ یه تحقیق جدید اومده که نشون میده یه سری علایم رفتاری تو این بیماری هست که خیلی روی زندگی روزمره اثر میذاره. این تحقیق میگه افرادی که بیتفاوتی مداوم دارن، یعنی انگیزهشون کم میشه و دیگه مثل قبل از نظر احساسی درگیر چیزی نمیشن، به مرور زمان سریعتر استقلالشون رو از دست میدن. جالبه که بین همه گروههای مختلفی از علایم رفتاری که افراد مبتلا به آلزایمر ممکنه نشون بدن، بیتفاوتی به شکل خاصی یه پیشبینی کننده قوی برای این افت عملکردی به حساب میاد. نتایج این تحقیق توی «مجله عصبروانپزشکی و علوم اعصاب بالینی» یا به انگلیسی The Journal of Neuropsychiatry and Clinical Neurosciences منتشر شده.
بیماری آلزایمر یه اختلال مغزی پیشرونده است که روی حافظه، تفکر و رفتار تاثیر میذاره. هرچی بیماری جلوتر میره، افراد توانایی انجام کارهای روزمره مثل مدیریت مسائل مالی یا آشپزی رو از دست میدن. با اینکه از دست دادن حافظه شناختهشدهترین علامت آلزایمره، خیلی از افراد مبتلا به این بیماری تغییراتی توی خلق و خو و رفتارشون هم تجربه میکنن. به این تغییرات میگن علایم عصبروانپزشکی که میتونه شامل بیتفاوتی، افسردگی، بیقراری، هذیان و توهم باشه. این علایم هم برای خود بیمار و هم برای مراقبینش خیلی ناراحت کننده است و معمولا با پیامدهای بدتری مثل افت سریعتر شناختی و انتقال زودتر به آسایشگاه در ارتباطه.
برای اینکه بهتر بفهمیم علایم رفتاری چطور روی روند بیماری آلزایمر تاثیر میذارن، محققهایی از چند موسسه مختلف، دادههای «مرکز هماهنگی ملی آلزایمر» رو تحلیل کردن. این مرکز اطلاعات مراکز تحقیقاتی آلزایمر از سراسر آمریکا رو جمعآوری میکنه. هدف اصلی اونها این بود که بفهمن آیا دستهبندیهای مختلفی از علایم رفتاری، مثلا افرادی که بیشتر افسردگی و بیتفاوتی دارن یا اونهایی که چندتا علامت رو با هم نشون میدن، با سرعت افت عملکردی افراد در طول زمان ارتباطی داره یا نه. اونها همچنین میخواستن بدونن که آیا یه سری علایم خاص، بیشتر از الگوهای کلی علایم، میتونن این افت رو پیشبینی کنن.
کارولین دبلیو ژو (Carolyn W. Zhu)، یکی از نویسندههای این تحقیق که استاد و مسئول هسته داده در مرکز تحقیقات بیماری آلزایمر در دانشکده پزشکی آیکان در ماونت ساینای هست، در این مورد توضیح میده. اون میگه: «ما مدتی هست که داریم روی علایم عصبروانپزشکی در زوال عقل مطالعه میکنیم و همیشه برامون سوال بوده که آیا علایم خاص یا افراد خاصی که دستههایی از علایم رو نشون میدن، میتونن اهداف مناسبی برای مداخلات جهت پیشگیری و به تاخیر انداختن افت عملکردی باشن یا نه.»
نگاهی دقیقتر به شرکتکنندهها و روش تحقیق
محققها اطلاعات نزدیک به ۹۸۰۰ شرکتکننده رو بررسی کردن که در شروع مطالعه، یا اختلال شناختی خفیف داشتن یا بیماری آلزایمر براشون تشخیص داده شده بود. همه شرکتکنندهها بالای ۵۰ سال سن داشتن و در یک دوره حداکثر پنج ساله، حداقل یک بار ویزیت پیگیری داشتن. افرادی که در ابتدای تحقیق زوال عقل خیلی خفیف یا خیلی شدید داشتن از مطالعه کنار گذاشته شدن. میانگین سنی نمونه مورد بررسی حدود ۷۴ سال بود و بیشتر شرکتکنندهها سفیدپوست و با سطح تحصیلات بالا بودن.
برای اینکه عملکرد روزمره افراد رو پیگیری کنن، محققها از یه ابزار استاندارد به اسم «پرسشنامه ارزیابی عملکردی» یا به انگلیسی Functional Assessment Questionnaire استفاده کردن. این پرسشنامه سوالهایی میپرسه در مورد اینکه آیا فرد در انجام کارهای رایج مثل مدیریت پول، به خاطر سپردن قرارها یا آشپزی مشکل داره یا نه. جوابهای این پرسشنامه توسط کسی داده میشه که شرکتکننده رو خوب میشناسه، مثلا همسر یا یکی از فرزندان بزرگسالش. نمرههای بالاتر توی این پرسشنامه به معنی مشکل بیشتر در انجام کارهای روزمره است.
علایم رفتاری هم در هر ویزیت توسط پزشکهای متخصص ارزیابی میشد. این پزشکها گزارش میکردن که آیا شرکتکننده در اون لحظه علایمی مثل بیتفاوتی، افسردگی، توهم یا بیقراری رو نشون میده یا نه. محققها بررسی کردن که این علایم در ابتدای مطالعه وجود داشتن یا نه و اینکه آیا به صورت متناوب ظاهر میشدن یا به شکل مداوم و پایدار بودن.
دستهبندی افراد بر اساس علایم رفتاری
تیم تحقیقاتی با استفاده از یه روش آماری به اسم «تحلیل کلاس پنهان» (latent class analysis)، شرکتکنندهها رو بر اساس پروفایل علایمشون در ابتدای مطالعه به چهار گروه یا دسته اصلی تقسیم کردن.
- گروه اول: بزرگترین گروه که تقریبا نصف نمونه یعنی ۴۸.۲ درصد (۴۷۲۱ نفر) رو تشکیل میداد، علایم رفتاری کمی داشتن یا اصلا هیچ علامتی نداشتن. اسم این گروه رو «بدون علامت-خفیف» گذاشتن.
- گروه دوم: این گروه حدود ۳۵.۴ درصد از شرکتکنندهها (۳۵۶۲ نفر) رو شامل میشد و نرخ بالایی از بیتفاوتی و افسردگی رو نشون میدادن.
- گروه سوم: این گروه که حدود ۱۲.۸ درصد (۱۲۵۰ نفر) بودن، علایم متعددی مثل بیقراری و تحریکپذیری داشتن، اما توهم جزو علایمشون نبود.
- گروه چهارم: کوچکترین گروه که کمتر از ۲.۷ درصد (۲۶۴ نفر) رو تشکیل میداد، سطح بالایی از همه علایم، از جمله روانپریشی (psychosis) رو نشون میداد. این گروه رو «کلاس پیچیده» یا «complex» نامگذاری کردن.
این دستهبندیها نشون داد که در ابتدای مطالعه، وضعیت عملکردی این گروهها با هم فرق داشت. افرادی که توی گروه بدون علامت بودن، تواناییهای عملکردی بهتری نسبت به بقیه گروهها داشتن. اما نکته جالب اینجا بود که در طول زمان، سرعت افت عملکرد بین این گروهها تفاوت معناداری نداشت. به عبارت دیگه، اینکه یه نفر توی کدوم دسته از علایم قرار میگرفت، پیشبینی نمیکرد که با چه سرعتی توانایی انجام کارهای روزمرهاش رو از دست میده.
نقش کلیدی و پررنگ بیتفاوتی
بعد از اینکه مشخص شد دستهبندی علایم به تنهایی سرعت افت رو پیشبینی نمیکنه، محققها تصمیم گرفتن نگاه دقیقتری به تک تک علایم بندازن. اونها بررسی کردن که آیا وجود و پایداری هر علامت به صورت جداگانه، میتونه افت عملکردی رو پیشبینی کنه یا نه، حتی بعد از اینکه عضویت فرد در هر کدوم از اون چهار گروه رو در نظر گرفتن.
اینجا بود که بیتفاوتی به عنوان یک عامل کلیدی خودشو نشون داد. نتایج خیلی واضح بود:
- افرادی که در طول زمان به صورت مداوم بیتفاوت ارزیابی شده بودن، نرخ افت عملکردی خیلی سریعتری رو نسبت به کسانی که هرگز بیتفاوتی نداشتن، تجربه کردن.
- حتی کسانی که به صورت متناوب (گاهی اوقات) بیتفاوتی نشون میدادن هم سریعتر از افرادی که هرگز این علامت رو نداشتن، دچار افت عملکردی شدن.
در مقابل، علایم دیگهای مثل افسردگی، مهارگسیختگی (disinhibition) و تحریکپذیری، وقتی که بیتفاوتی و بقیه عوامل در نظر گرفته میشدن، دیگه با افت سریعتر ارتباطی نداشتن. این یعنی بیتفاوتی به تنهایی نقش مهمی رو بازی میکرد.
این مطالعه همچنین نشون داد که هذیان و بیقراری هم با افت سریعتر در ارتباط بودن، اما تاثیرشون کمتر از چیزی بود که برای بیتفاوتی دیده شد. توهم هم با عملکرد بدتر در ابتدای مطالعه مرتبط بود، اما با نرخ سریعتر افت در طول زمان ارتباطی نداشت.
برای اینکه مطمئن بشن این یافتهها در مراحل مختلف بیماری هم صدق میکنه، محققها یه تحلیل جداگانه روی افراد با اختلال شناختی خفیف و افراد مبتلا به زوال عقل کامل انجام دادن. نتایج در هر دو گروه یکسان بود: بیتفاوتی، بدون توجه به بقیه علایم، افت سریعتر رو در هر دو گروه پیشبینی میکرد.
«نتایج ما نشون داد که بعد از در نظر گرفتن سایر علایم فردی و دستههای مختلف علایم، بیتفاوتی همچنان به شدت با تسریع افت عملکردی در بیماران مبتلا به زوال عقل مرتبطه.»
کارولین ژو در مصاحبه با سایپست (PsyPost)
چرا بیتفاوتی اینقدر مهمه؟
این یافتهها تحقیقات قبلی رو تایید میکنه که نشون داده بودن بیتفاوتی یه علامت شایع و پایدار در بیماری آلزایمره و ممکنه نقش اصلی رو در پیشرفت بیماری داشته باشه. بیتفاوتی فقط روی انگیزه تاثیر نمیذاره، بلکه میتونه علاقه فرد به مشارکت اجتماعی رو کم کنه، باعث بشه کمتر فعالیتها رو شروع کنه و تواناییش برای پیگیری کارها رو مختل کنه. این کاهش انگیزه و محرک، حتی اگه مشکلات حافظه شدید نباشه، میتونه حفظ استقلال در زندگی روزمره رو سختتر کنه.
مطالعات تصویربرداری مغز نشون میده که بیتفاوتی با اختلال در عملکرد مناطق خاصی از مغز که در انگیزه و پردازش پاداش نقش دارن، مثل قشر پیشانی (prefrontal cortex) و عقدههای قاعدهای (basal ganglia) مرتبطه. بعضی از محققها این نظریه رو مطرح کردن که بیتفاوتی ممکنه نشوندهنده آسیب به مدارهای مغزی باشه که از مدارهای مربوط به از دست دادن حافظه جدا هستن. این موضوع میتونه توضیح بده که چرا بیتفاوتی میتونه یه پیشبینیکننده اولیه و مستقل برای افت عملکردی باشه.
پیامدهای عملی این تحقیق
نتایج این مطالعه نشون میده که پزشکها و متخصصان بالینی باید به طور خاص به علایم بیتفاوتی در افراد مبتلا به آلزایمر یا اختلال شناختی خفیف توجه کنن. با اینکه علایم دیگهای مثل بیقراری یا توهم اغلب توجه بیشتری رو جلب میکنن چون مزاحم و نگرانکننده هستن، اما بیتفاوتی ممکنه در طول زمان تاثیر مداومتری روی توانایی فرد برای عملکرد مستقل داشته باشه.
البته این مطالعه محدودیتهایی هم داره. شرکتکنندهها از مراکز تحقیقاتی تخصصی انتخاب شده بودن و به طور کلی تحصیلکردهتر و سالمتر از جمعیت عمومی بودن. ارزیابی علایم هم بر اساس قضاوت بالینی پزشکها بود که با وجود حرفهای بودن، ممکنه بین پزشکهای مختلف کمی تفاوت داشته باشه. علاوه بر این، چون طراحی مطالعه مشاهدهای بوده، فقط میتونه ارتباطها رو شناسایی کنه نه اینکه علت و معلول رو ثابت کنه.
با این حال، حجم بالای نمونه، دوره پیگیری طولانی و ردیابی دقیق علایم، حمایت قوی برای این نتیجهگیری فراهم میکنه که بیتفاوتی نقش مهمی در افت عملکردی داره. این یافته پیامدهای عملی داره. مشاهده و اندازهگیری بیتفاوتی در محیطهای بالینی نسبتا آسونه. تشخیص زودهنگام اون میتونه به شناسایی افرادی که در معرض خطر بالاتر از دست دادن استقلال هستن کمک کنه و پنجرهای برای مداخله باز کنه.
«شاید تعجبآور نباشه که بیتفاوتی، که مشخصهاش کاهش انگیزه و فعالیت مستقل هدفمنده، باید اینقدر قوی با افت عملکردی در طول زمان مرتبط باشه. با این حال، تاثیر اون روی عملکرد، که به نظر میرسه از سایر علایم عصبروانپزشکی چشمگیرتر که اغلب وقت و توجه پزشکان رو به خودشون اختصاص میدن، مهمتره، احتمالا در بسیاری از محیطهای بالینی دست کم گرفته میشه.»
«ما معتقدیم که افزایش آموزش پزشکی برای ارائهدهندگان مراقبتهای اولیه که به اکثر بیماران مبتلا به زوال عقل خدمات میدن، برای بهبود آگاهی از علایم عصبروانپزشکی در افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف و زوال عقل، میتونه یک استراتژی ارزشمند برای ارائه مراقبت بیمارمحور با پیشبینی بهتر پیشآگهی و رویکردهای هدفمند برای درمان و مدیریت باشه.»
ژو
نام کامل این مطالعه «درک نقش علایم عصبروانپزشکی در افت عملکردی در بیماری آلزایمر» یا به انگلیسی «Understanding the Role of Neuropsychiatric Symptom in Functional Decline in Alzheimer’s Disease» است. نویسندگان این مقاله عبارتند از: کارولین دبلیو ژو (Carolyn W. Zhu)، لان اس. اشنایدر (Lon S. Schneider)، لیلی سلیمانی (Laili Soleimani)، جودیت نیوگراشل (Judith Neugroschl)، هیلل تی. گراسمن (Hillel T. Grossman)، کوربت شیمینگ (Corbett Schimming) و مری سانو (Mary Sano).
دیدگاهتان را بنویسید