GeekAlerts

جایی برای گیک‌ها

مرد آلفا، مرد بتا، معنی و ریشه کلمات

توی دنیای اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مثل فیسبوک و اینستاگرام، شاید به اصطلاحاتی مثل «آلفا» و «بتا» برخورده باشی. این کلمه‌ها معمولا برای توصیف یه سری نقش‌ها و شخصیت‌ها بین آدما به کار میرن و ریشه‌شون به دنیای طبیعت و حیوانات برمیگرده. مثلا توی گله گرگ‌ها یا شیرها، یه سلسله مراتب اجتماعی وجود داره که توش آلفا و بتا نقش‌های مشخصی دارن. حالا این مفاهیم وارد دنیای آدما، به خصوص توی فضای آنلاین شدن و هر کسی یه برداشتی ازشون داره. این مقاله میخواد یه نگاه دقیق و بی‌طرف به این موضوع بندازه و ببینه این دسته‌بندی‌ها از کجا اومدن، چه معنی‌هایی دارن و چه بحث‌هایی پیرامونشون وجود داره.

ریشه داستان: آلفا و بتا در طبیعت

قبل از اینکه این اصطلاحات بین آدما رایج بشن، تقریبا فقط توی علم رفتارشناسی حیوانات یا اتولوژی استفاده میشدن. دانشمندا از این کلمه‌ها برای توصیف حیواناتی مثل شیرها، گرگ‌ها یا شامپانزه‌ها استفاده میکردن که توی گروه‌های اجتماعی زندگی میکنن و یه ساختار قدرتی مشخص دارن. توی این ساختار، «نر آلفا» به اون حیوانی گفته میشه که بالاترین رتبه رو توی سلسله مراتب قدرت داره. این جایگاه بهش اجازه میده که برای جفت‌گیری اولویت داشته باشه، قلمرو خودش رو حفظ کنه و حتی موقع غذا خوردن، اول از همه سهمش رو برداره. در مقابل، «بتا» به حیوانی گفته میشه که توی این سلسله مراتب از آلفا پایین‌تره. اون باید صبر کنه تا اول اعضای رده‌بالاتر غذا بخورن و معمولا فرصت‌های کمتری برای جفت‌گیری داره.

یه سری تحقیقات نشون داده که مثلا توی بابون‌ها، با وجود اینکه نرهای آلفا رتبه بالا و دسترسی به ماده‌ها رو دارن، استرس خیلی زیادی رو هم تجربه میکنن. توی طبیعت، آلفا بودن فقط به معنی قدرت نیست، بلکه مسئولیت‌های زیادی هم به همراه داره. یه گرگ یا شیر آلفا باید دائما با رقبای خودش توی همون گله مبارزه کنه تا جایگاهش رو از دست نده. این فعالیت‌ها انرژی خیلی زیادی ازش میگیره و همین موضوع باعث میشه که در برابر چیزهایی مثل کنه‌ها و انگل‌های دیگه آسیب‌پذیرتر باشه. یعنی وقتی اون مشغول دفاع از جایگاهشه، این انگل‌ها بهش میچسبن و انرژیش رو تخلیه میکنن.

اولین بار توی دهه ۱۹۷۰ دانشمندا این اصطلاح رو برای توصیف رفتار انسان‌ها هم به کار بردن. بعدا توی سال ۱۹۸۲، یه نخستی‌شناس به اسم فرانس دی وال کتابی به اسم «سیاست شامپانزه‌ها: قدرت و جنسیت در میان میمون‌ها» نوشت. اون تو این کتاب پیشنهاد کرد که مشاهداتش از یه کلونی شامپانزه‌ها میتونه برای تحلیل روابط انسانی هم به کار بره. بعضی از نقدها و بررسی‌های اون کتاب، مثلا توی روزنامه شیکاگو تریبون، به شباهت‌های بین سلسله مراتب قدرت توی شامپانزه‌ها و انسان‌ها اشاره کردن.

ورود به دنیای انسان‌ها: آلفا و بتا در جامعه و رسانه

از دهه ۱۹۹۰ به بعد، رسانه‌ها کم‌کم شروع کردن به استفاده از کلمه «آلفا» برای توصیف آدما، به خصوص مردایی که توی کار و تجارت خیلی موفق و به اصطلاح «مردونه» بودن. اما چیزی که باعث شد این اصطلاحات واقعا بین مردم جا باز کنه، یه مقاله توی مجله تایم در سال ۱۹۹۹ بود. توی اون مقاله به نظر یکی از مشاوران ال گور، کاندیدای ریاست جمهوری وقت آمریکا، به اسم نائومی ولف اشاره شده بود. ولف معتقد بود که ال گور یه «مرد بتا» ست و برای اینکه مردم اون رو به عنوان رهبر قبول کنن، باید با «مرد آلفا»ی حاضر در کاخ سفید مقابله کنه.

بعدها، کتاب پرفروش نیل اشتراوس به اسم «بازی: نفوذ به جامعه مخفی هنرمندان اغواگری» که سال ۲۰۰۵ منتشر شد، نقش مهمی توی محبوب کردن «مرد آلفا» به عنوان یه ایده‌آل داشت. این کتاب به مردها یاد میداد که چطور با به دست آوردن ویژگی‌های آلفا، توی روابطشون موفق باشن. از اون به بعد، این اصطلاحات بیشتر و بیشتر توی فرهنگ عامه و به خصوص اینترنت پخش شدن.

امروزه، توی شبکه‌های اجتماعی، بعضی از آدما، حتی اونایی که شاید توی دنیای واقعی شخصیت برجسته‌ای نداشته باشن، با جدیت خودشون رو «مرد آلفا» معرفی میکنن، بدون اینکه واقعا صلاحیت یا تمایلی برای پذیرفتن این نقش رو داشته باشن. این موضوع به خصوص توی پلتفرم‌هایی مثل توییتر دیده میشه.

ویژگی‌های شخصیتی آلفا از نگاه‌های مختلف

وقتی توی اینترنت از «مرد آلفا» حرف زده میشه، معمولا به یه سری ویژگی‌های خاص اشاره میشه. بیا با هم ببینیم این ویژگی‌ها چی هستن.

بر اساس یه دیدگاه که توی کوئرا توسط کاربری به اسم شاشانک سینگ مطرح شده، مرد آلفا کسیه که به خودش و کارهاش اعتماد کامل داره. اون کار خودش رو میکنه و میدونه داره چیکار میکنه. البته اون هم ممکنه شک‌هایی به خودش داشته باشه، اما نمیذاره این شک‌ها روی قضاوت و منطقش تاثیر بذاره. اینجور آدما معمولا تقریبا توسط همه دوست داشته میشن و یه جور جذابیت و ابهت خاصی توی حضورشون دارن. گفته میشه زن‌ها جذب کاریزما و حضور این افراد میشن. اونا از اجتماعی بودن و بودن در کنار آدمای زیاد لذت میبرن و رهبرهای ذاتی هستن.

یه نگاه دیگه، آلفا رو معادل شخصیت «تایپ A» میدونه. یعنی یه آدم پیشرو که تلاش میکنه به صورت استعاری و واقعی، از بقیه هم‌رده‌هاش جلوتر و برتر باشه. اونها آدمای مسلط و رهبری هستن که از جلو و با عملشون بقیه رو هدایت میکنن، اجتماعی و مورد احترامن. البته بعضیا میگن اینها فقط ویژگی‌های ظاهري یه آلفا هستن، نه خود آلفا. از نظر فنی، یه دیدگاه دیگه آلفا رو یه فرد برون‌گرا با طبیعت سلطه‌گر تعریف میکنه.

نگاهی دقیق‌تر به بتا و نقش اون

در مقابل آلفا، شخصیت «بتا» قرار میگیره. بر اساس همون دیدگاه توی کوئرا، مرد بتا یه کم خجالتی و درون‌گراست و اعتماد به نفس زیادی نداره. اون دائما درگیر ناامنی‌ها و شک به خودشه و هیچوقت نمیتونه به طور کامل به یه کاری متعهد بشه، چون میترسه توش شکست بخوره. آدما تا حدی دوستش دارن، اما معمولا یه کم با نگاه از بالا بهش نگاه میکنن و زن‌ها هم بیشتر تمایل دارن اون رو توی «فرندزون» نگه دارن. اون دور و بر بقیه آدما و توی موقعیت‌های اجتماعی مضطربه، چون همیشه میترسه که دیگران دارن قضاوتش میکنن. به طور خلاصه، بتا یه دنباله‌روی ذاتیه.

از طرف دیگه، توی دنیای حیوانات، بتاها نقش مهمی توی گروه دارن. اونا آدمای نسبتا آرومی هستن که از استعدادها و توانایی‌هاشون برای کمک به گروه استفاده میکنن، اما لزوما علاقه‌ای به رهبری کردن گروه ندارن، چیزی که آلفا خیلی بهش علاقه داره. البته بعضی از بتاها ممکنه دوست داشته باشن جای آلفا رو بگیرن، اما تا وقتی این کار رو نکنن، توی سلسله مراتب قدرت، بتا یا حتی پایین‌تر باقی میمونن.

کسایی که خودشون رو آلفا میدونن، معمولا بتاها رو پایین‌تر از خودشون و حقیر میبینن، چون فکر میکنن اونا نقش متفاوتی دارن. اما واقعیت اینه که نقش بتاها هم توی گروه مهمه.

فراتر از آلفا و بتا: امگا، گاما و سیگما

بحث شخصیت‌شناسی توی اینترنت فقط به آلفا و بتا محدود نمیشه. یه سری دسته‌بندی‌های دیگه هم وجود داره که توسط بعضی از کاربرا مطرح شده. بیا با هم این دسته‌بندی‌ها رو هم بررسی کنیم.

مرد امگا:

این شخصیت، نقطه مقابل مرد آلفا توصیف شده، اما از یه جنبه خوب. مثل مرد آلفا، اون هم با اعتماد به نفس، باهوش و دارای کاریزماست. اما برخلاف آلفا، اون کاملا آدم خودشه. به هیچکس نیازی نداره و حتی میتونه به خاطر خودکفایی کاملش، از نظر احساسی دور و گوشه‌گیر باشه. اون به آدمای کمی اعتماد میکنه و روابط صمیمی کمتری رو پرورش میده. امگاها به رهبری دیگران اهمیتی نمیدن، چون خودشون کاملا توانایی رهبری کردن خودشون رو دارن.

مرد گاما:

این شخصیت یه جورایی مثل «مرد نامرئی» میمونه. چیز خیلی خاص و تماشایی در موردش وجود نداره. اون بتا نیست، اما آلفا هم نیست. شخصیت و حضورش معمولا با بقیه اتاق ترکیب میشه و فقط یه جورایی «اونجا» حاضره. آدما دوستش دارن و معمولا با دخترا مشکل زیادی نداره، اما در عین حال، چیز خاص یا به یاد موندنی در موردش وجود نداره. اون نه رهبر ذاتیه و نه دنباله‌روی ذاتی، هرچند بسته به موقعیت میتونه این نقش‌ها رو به عهده بگیره.

مرد سیگما:

این شخصیت به عنوان یه «مغز متفکر манипулятор» توصیف میشه. اون مثل عنکبوتیه که منتظر پهن کردن دامشه. ذهنی حیله‌گر و شهودی داره و میتونه آدما رو به سمت خواسته‌های خودش سوق بده. اون ابهت و جذابیت بی‌قید و شرط آلفا یا امگا رو نداره، اما یه حضور هوشمندانه در اطرافش حس میشه و آدما به خاطر همین هم بهش احترام میذارن و هم ازش میترسن. اون اغلب میتونه توی موقعیت‌های اجتماعی حتی از آلفا یا امگا هم قدرتمندتر باشه، چون توانایی متقاعد کردن و دستکاری کردن اونا رو داره. اون نه دنباله‌روئه و نه رهبر، بلکه یه «کارت غیرقابل پیش‌بینی» یا به اصطلاح وایلد کارده.

اصطلاح «مرد سیگما» توی اواخر دهه ۲۰۱۰ و اوایل ۲۰۲۰ توی فرهنگ اینترنتی خیلی محبوب شد و کلی میم، گرافیتی و ویدیو ازش ساخته شد. این اصطلاح برای توصیف مردای تنها و مردونه به کار میره. سیگما کسیه که معادل آلفا در نظر گرفته میشه اما خارج از سلسله مراتب آلفا-بتا و به عنوان یه «گرگ تنها» زندگی میکنه. توی دنیای «منوسفیر» (manosphere) که یه سری وب‌سایت‌ها و فروم‌های مردونه‌ست، سیگما به عنوان «کمیاب‌ترین» نوع مرد شناخته میشه. جالبه بدونی که تا سال ۲۰۲۳، هشتگ #sigma توی تیک‌تاک بیشتر از ۴۶ میلیارد بازدید داشته.

این اصطلاح اولین بار توی یه پست وبلاگی توسط یه نویسنده آمریکایی به اسم واکس دی (Vox Day) ظاهر شد. بعدا، یه جراح پلاستیک کالیفرنیایی به اسم جان تی. الکساندر کتابی به اسم «مرد سیگما: چیزی که زن‌ها واقعا میخوان» منتشر کرد. توی سال ۲۰۱۸، این اصطلاح وارد یوتیوب شد و توی سال ۲۰۲۱ بعد از یه توییت از لیلی سیمپسون، وایرال شد.

جالبه که اصطلاح مرد سیگما یه معنی طعنه‌آمیز و کنایه‌ای هم پیدا کرده. خیلی وقتا برای مسخره کردن مفهوم «منوسفیر» و ایده‌های «فرهنگ تلاش» (hustle culture) به کار میره. توی شبکه‌های اجتماعی، این اصطلاح اغلب برای توصیف شخصیت‌های داستانی ایده‌آل و مردونه از فیلما و سریال‌ها استفاده میشه. به طور مشخص، بازی کریستین بیل در نقش پاتریک بیتمن توی فیلم «روانی آمریکایی» محصول سال ۲۰۰۰، هم به صورت میم و هم توی بحث‌های جدی، به عنوان یه نمونه ایده‌آل از «مرد سیگما» ذکر میشه.

انتقادها و نگاه‌های متفاوت

حالا که با تعریف‌های مختلف این شخصیت‌ها آشنا شدیم، وقتشه که به نگاه‌های منتقدانه هم بپردازیم. خیلی‌ها معتقدن که این دسته‌بندی‌ها برای انسان‌ها اصلا درست نیست و زیادی ساده‌انگارانه‌ست.

آیا این دسته‌بندی‌ها علمی هستن؟

یکی از اصلی‌ترین انتقادها اینه که ساختار اجتماعی انسان‌ها خیلی پیچیده‌تر از گوریل‌ها یا پستانداران دیگه است. چارلی نولز، یکی از کاربران کوئرا، با یه مثال جالب این موضوع رو توضیح میده. اون میگه اگه از شما بپرسن بین مایک تایسون و بیل گیتس کدوم آلفا و کدوم بتاست، جواب دادن بهش سخته. میشه برای هر دوتاشون استدلال کرد که آلفا هستن یا هیچکدومشون نیستن. اگه آدما توی یه سلسله مراتب اجتماعی زندگی میکردن که واقعا چیزی به اسم مرد آلفا وجود داشت، هیچ شکی نبود. مایک تایسون به وضوح میتونست بیل گیتس رو توی یه دعوا شکست بده و بعدش دسترسی انحصاری جنسی به یه حرمسرا از زن‌ها رو داشته باشه تا اینکه توسط یه رقیب قوی‌تر سرنگون بشه. توی چنین فرهنگی، بیل گیتس هیچ شانسی برای موفقیت نداشت. اما خوشبختانه ما توی اون دنیا زندگی نمیکنیم. توی فرهنگ انسانی راه‌های زیادی برای موفقیت وجود داره، پس یه راه واحد برای تبدیل شدن به مرد آلفا توی یه گروه از آدما وجود نداره.

بنابراین، تقسیم کردن مردا به دسته‌های آلفا و بتا، در بهترین حالت یه نمونه از شبه‌علم عامه‌پسنده و در بدترین حالت، راهی برای مردای کوته‌فکر برای قضاوت همدیگه است. دانشمندا هم این موضوع رو تایید میکنن و میگن این ایده‌ها توسط تحقیقات پشتیبانی نمیشن.

ایلکه، یه کاربر دیگه، دوتا مشکل اساسی با این سوال داره. اول اینکه رفتار رو صرفا از هویت نتیجه‌گیری میکنه و دوم، این فرض پنهان که دسته‌های شخصیتی به این تمیزی و مشخصی وجود دارن. اون میگه این دسته‌بندی‌ها مثل «آلفا»، «لئو» (برج اسد)، «INTP» یا حتی «زن»، دسته‌های ترکیبی هستن؛ یعنی ما اونا رو برای راحتی خودمون اختراع کردیم تا چیزایی که اغلب شبیهن رو گروه‌بندی کنیم. این دسته‌ها لزوما به عنوان یه ویژگی به چیزایی که بهشون نسبت میدیم تعلق ندارن. یعنی اگه کسی شبیه یا رفتارش مثل بقیه «زن‌ها»ییه که ما دیدیم، لزوما یه زن نیست. یا چون کسی توی یه دسته خاصه، مثلا یه زن، به این معنی نیست که باید مثل بقیه افراد اون گروه رفتار کنه. تنها منبع ثابت، ادعای خود شخص نسبت به یه هویته.

آیا این‌ها فقط برچسب‌های بی‌معنی هستن؟

دیوید گرانول، یه کاربر دیگه، این دسته‌بندی‌ها رو «ساختگی» میدونه که برای سرزنش کردن بی‌عدالتی‌های درک شده یا توجیه اینکه چرا آدما به اهدافشون نرسیدن یا نتونستن با کسی قرار بذارن، طراحی شدن. اونا مثل یه «لولوخورخوره» راحت هستن. اون میگه بهتره آدما این چرت و پرت‌های آلفا و بتا رو رها کنن. هر کدوم از ما چیزایی داریم که در مورد خودمون دوست نداریم. با گذشت زمان، یاد میگیریم که اونا رو کاهش بدیم یا ویژگی‌های جدیدی رو توسعه بدیم.

دیو بنول هم با این نظر موافقه و این تمایز رو «واقعا احمقانه و نادرست» میدونه، مگر توی ذهن کسایی که میخوان خودشون رو از نوع «آلفا» بدونن. اون میگه وقتی آدما توی جوامع امروزی از آلفا حرف میزنن، در واقع دارن در مورد افرادی صحبت میکنن که ناامن هستن و به صورت ناخودآگاه از این ناامنی آگاهن. بنابراین، مثل یه گوریل پشت‌نقره‌ای توی یه گروه از گوریل‌های کوهستانی، احساس میکنن اگه سینه‌شون رو بکوبن و صداهای بلند دربیارن و بزرگتر و ترسناک‌تر از همه رقباشون به نظر برسن، هیچکس دیگه ضعف و ناامنی ذاتی‌شون رو نمیبینه. اینا افراد واقعا رقت‌انگیزی هستن که هیچ بینشی نسبت به نقاط قوت و عظمت واقعی خودشون ندارن و به جای استفاده از اون چیزای معنادار، فقط مثل آدمای عوضی رفتار میکنن.

نقش شبکه‌های اجتماعی در ترویج این ایده‌ها

شبکه‌های اجتماعی نقش خیلی بزرگی توی پخش شدن این ایده‌ها داشتن. بئاتریس رای گوتیه میگه توی ۱۰ سال گذشته، تکنولوژی گوشی‌های هوشمند و رسانه‌های اجتماعی یه پلتفرم خیلی قدرتمند و ترسناک به کسایی داده که در غیر این صورت ترسو بودن. این تکنولوژی آدمای ضعیف‌النفس، بی‌سواد و احمق رو به سلبریتی‌های خودخوانده تبدیل کرده که هیچوقت نمیتونن اشتباه کنن، چون هر چیزی که خلاف حرف اونا باشه یه «نظره»، حتی اگه یه واقعیته. این پلتفرم یه سلاح تخریب روانی باورنکردنی رو تو دست هر آدم عصبانی‌ای گذاشته که آرزو داشته قلدر باشه اما قدش به اندازه کافی بلند نبوده. به نوعی، باعث شده کلمه‌ها بتونن بکشن، از طریق قلدری سایبری و تاثیرگذاری روی خودکشی. این فضا به هر تام، دیک، هری و سالی یه غروری به اندازه تگزاس داده.

یه مقاله توی «آلیسال تروجان تریبون» به طور خاص به «اینفلوئنسرهای مرد آلفا» و خطراتشون میپردازه. این مقاله میگه این افراد که خودشون رو قوی، بااعتماد به نفس، قاطع و کنترل‌گر توصیف میکنن، دیدگاه‌های زن‌ستیزانه رو برای تشویق مردای جوون به احساس برتری نسبت به زن‌ها پخش میکنن. معروف‌ترین چهره این جریان، اندرو تیت هست که به «تاپ جی» هم معروفه. اون توی سال ۲۰۱۶ بعد از حضور توی برنامه تلویزیونی «بیگ برادر» به شهرت رسید اما بعد از اینکه ویدیویی ازش در حال زدن دوست‌دختر سابقش با کمربند پخش شد، از برنامه اخراج شد. البته خودش ادعا کرد که این کار با رضایت طرف مقابل بوده.

تیت شروع به ساختن ویدیوهایی کرد که توش وضعیت مرد آلفای خودش رو اعلام میکرد و برنامه‌های آنلاین بهبود زندگی ارائه میداد. اگرچه اون اولین نفر نبود، اما باعث محبوبیت برچسب «مرد آلفا» توی شبکه‌های اجتماعی شد و به زودی افراد دیگه‌ای مثل اسنیکو (Sneako)، فرش پرینس و مایرون هم به این جریان پیوستن. این ایدئولوژی‌های زن‌ستیزانه که تیت پخش میکنه، به دنیای واقعی هم کشیده شده. تیت اخیرا به همراه برادرش، تریستان، به تجاوز و قاچاق انسان متهم شده و اتهامات دیگه‌ای مثل پولشویی و قاچاق افراد زیر سن قانونی هم هنوز در دست بررسیه.

مایرون گینز، مجری پادکست «فرش اند فیت»، معتقده که «زن‌ها اونقدر که فکر میکنن خاص نیستن. همیشه یه نسخه جوون‌تر و جذاب‌تر از تو وجود داره که مشکلات کمتری داره، زنانه‌تره و تسلیم‌پذیره.» این نگاه، زن‌ها رو به عنوان دارایی قابل تعویض میبینه و این باورها رو به مخاطبای عمدتا نوجوون پسرش ترویج میده.

تاثیر این ایده‌ها روی سلامت روان

این نگاه‌ها و دسته‌بندی‌ها فقط یه بحث تئوریک نیستن، بلکه روی سلامت روان جوون‌ها، به خصوص نسل Z و نسل آلفا، تاثیرات جدی دارن.

مقاله «هاب اینتل» میگه این نسل‌های دیجیتال بیش از هر زمان دیگه‌ای به دستگاه‌هاشون چسبیدن. سهم نسل Z از زمان تماشای ویدیوی شبکه‌های اجتماعی نسبت به سال ۲۰۲۳، ۱۲ درصد و نسبت به سال ۲۰۲۲، ۲۲ درصد افزایش پیدا کرده. اما این استفاده زیاد یه روی دیگه هم داره: تاثیرات منفی روی سلامت روان. زمان طولانی جلوی صفحه نمایش میتونه به اضطراب، افسردگی و مشکلات مربوط به تصویر بدنی منجر بشه.

بر اساس گزارش GENSense از Maverix Insights، تقریبا ۶۰ درصد از افراد ۱۸ تا ۲۶ ساله و یک سوم از افراد ۱۰ تا ۱۷ ساله احساس میکنن شبکه‌های اجتماعی تاثیر منفی روی سلامت روانشون داره. با این حال، با وجود خطر اضطراب، افسردگی و بی‌خوابی، اونا همچنان به استفاده ازش ادامه میدن. چرا؟ چون شبکه‌های اجتماعی فقط یه پلتفرم نیست، بلکه زمین بازی، محل پاتوق و صحنه نمایششونه.

میچ پرینستاین، مدیر ارشد علمی انجمن روانشناسی آمریکا، میگه: «شبکه‌های اجتماعی قرار نیست از بین برن. ما باید روی این تمرکز کنیم که چطور میتونیم به جوون‌ها کمک کنیم تا به روش‌های سالم در شبکه‌های اجتماعی فعالیت کنن.»

از طرف دیگه، ۸۰ درصد والدین نگران تاثیر شبکه‌های اجتماعی روی بچه‌هاشون هستن. اینفلوئنسرها و سلبریتی‌هایی که زندگی‌های بی‌نقصی رو توی اینستاگرام و تیک‌تاک به نمایش میذارن، معیارها رو خیلی بالا میبرن و این موضوع باعث نارضایتی از بدن و عزت نفس پایین میشه. برنامه‌هایی مثل «همراه با کارداشیان‌ها» یا «امیلی در پاریس» هم با به تصویر کشیدن یه زندگی که برای اکثر آدما دست‌نیافتنیه، به این موضوع دامن میزنن.

پادزهر این وضعیت، پذیرش اصالت و صداقته. جوون‌ها برای اصالت بیشتر از کمال ارزش قائلن. اونا میتونن عدم صداقت رو از یه کیلومتری تشخیص بدن. خوشبختانه بعضی از سلبریتی‌ها و برندها دارن این کار رو درست انجام میدن. سلنا گومز، سیمون بایلز و دواین «راک» جانسون آشکارا در مورد مشکلات سلامت روانشون صحبت میکنن و طرفداراشون رو تشویق میکنن که کمک بگیرن. برندهایی مثل نایکی، داو و تارگت هم با کمپین‌هایی که مثبت‌نگری به بدن و اصالت رو جشن میگیرن، پیشرو هستن.

نسل آلفا: بومیان دیجیتال و آینده

نسل آلفا که از سال ۲۰۱۰ یا ۲۰۱۳ به بعد به دنیا اومدن، اولین نسلی هستن که کاملا توی قرن بیست و یکم متولد شدن و توی یه دنیای کاملا دیجیتال بزرگ شدن. از همون بچگی با تکنولوژی محاصره شدن و این موضوع تاثیر عمیقی روی رشدشون داشته.

بر اساس اطلاعات بنیاد آنی ای. کیسی، بچه‌های نسل آلفا توی سنین پایین‌تری نسبت به نسل‌های قبلی با تکنولوژی‌های دستی ماهر میشن. ۴۰ درصدشون تا سن ۲ سالگی تبلت دارن، این رقم تا ۴ سالگی به ۵۸ درصد میرسه و تقریبا یک چهارم بچه‌ها تا ۸ سالگی گوشی شخصی دارن. در نتیجه، اونا از همون اوایل رشدشون با شبکه‌های اجتماعی درگیر میشن.

یه مطالعه نشون میده که اونا به اپلیکیشن‌هایی که محتوای کوتاه و جلب‌توجه‌کننده دارن، علاقه بیشتری نشون میدن. یوتیوب محبوب‌ترین اپلیکیشن ویدیویی برای بچه‌های نسل آلفاست و اونا به طور متوسط روزانه ۸۴ دقیقه رو توی این پلتفرم میگذرونن. تیک‌تاک هم پلتفرم محبوب دیگه‌ایه. با اینکه حداقل سن برای یوتیوب و تیک‌تاک ۱۳ ساله، اما این پلتفرم‌ها بین آلفاها، به خصوص بزرگترهاشون که راه‌هایی برای دور زدن محدودیت‌های سنی پیدا میکنن، خیلی محبوبه.

این مصرف مداوم محتوای ویدیویی، باعث ایجاد حس اعتماد و تحسین نسبت به تولیدکنندگان محتوا و اینفلوئنسرهای شبکه‌های اجتماعی میشه. در واقع، وقتی صحبت از پیشنهاد محصول میشه، تقریبا نیمی از نسل آلفا میگن که به اندازه اعضای خانواده‌شون به اینفلوئنسرهای مورد علاقه‌شون اعتماد دارن.

نگرانی‌ها در مورد نسل آلفا

اینکه این نسل توی یه دنیای کاملا دیجیتال بزرگ شدن، نگرانی‌هایی رو هم به وجود آورده. با توجه به اینکه بیش از ۸۰ درصد والدین نسل آلفا میگن بچه‌هاشون روزی ۷ تا ۸ ساعت از دستگاه‌های موبایل استفاده میکنن، نگرانی در مورد اثرات منفی روی رشد ذهنی، اجتماعی و رفتاریشون کاملا به جاست. یه مطالعه اخیر روی ۱۰,۰۰۰ نوجوان ۱۱ تا ۱۵ ساله نشون داده که یک چهارم اونا علائمی از اعتیاد به استفاده از شبکه‌های اجتماعی رو گزارش کردن، مثل استفاده از اپ‌ها برای فراموش کردن مشکلاتشون و فکر کردن زیاد به این اپ‌ها.

داده‌ها نشون میده که نسل آلفا با کاهش دامنه توجه هم دست و پنجه نرم میکنن و به فعالیت‌هایی که شامل صفحه نمایش نمیشه، بی‌علاقه هستن. این موضوع میتونه روی رفتار کلاسی و یادگیری تاثیر بذاره. تحقیقات زیادی این نگرانی‌ها رو تایید کرده و استفاده از شبکه‌های اجتماعی در اوایل نوجوانی رو به مشکلات رفتاری و سلامت روان مثل ADHD، رفتار مخرب و افسردگی مرتبط دونسته.

همچنین، بعضی از بچه‌هایی که در طول یا حدود همه‌گیری کووید-۱۹ به دنیا اومدن، توی رشد اجتماعی و عاطفی تاخیر نشون میدن. سال‌های اولیه زندگی یه بچه، از تولد تا ۵ سالگی، برای ایجاد رفتارهای اجتماعی و عاطفی سالم حیاتیه. اما قرنطینه‌های کووید مانع از این معاشرت شد و باعث افزایش زمان استفاده از صفحه نمایش، حتی برای کوچیکترین آلفاها شد. در سال ۲۰۲۳، ۱۶ درصد از آلفاهای جوون ۳ تا ۵ ساله یه مشکل ذهنی، عاطفی، رشدی یا رفتاری داشتن که نسبت به ۱۳ درصد سال ۲۰۱۸ افزایش داشته. همچنین، بین سال‌های ۲۰۱۶-۱۷ تا ۲۰۲۲-۲۳، شیوع اضطراب یا افسردگی دوران کودکی در بین بچه‌های ۳ تا ۱۷ ساله آمریکایی از ۹ درصد به ۱۳ درصد افزایش پیدا کرده.

چطور میشه از یه «بتا» به «آلفا» تبدیل شد؟

با وجود همه این بحث‌ها و انتقادها، بعضیا معتقدن که این ویژگی‌ها ثابت نیستن و آدما میتونن تغییر کنن. لیزا بی، یه کاربر کوئرا، میگه اگه واقعا بخوای یه آلفا باشی، میتونی تغییر کنی. این کار آسون نیست و اکثر آدما نمیتونن بهش پایبند بمونن. باید هر روز خودت رو یه کم بیشتر تحت فشار بذاری. تا حدود روز ۳۰ نتیجه‌ای نمیبینی. اما بعد از یه مدت اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنی و با هدف بیشتری راه میری. بالاخره به جای نگاه کردن به کفشات، شروع میکنی به نگاه کردن توی چشم آدما. این کار به فداکاری نیاز داره و باید هر روز، بدون استراحت و روز تعطیل، انجامش بدی. اون پیشنهاد میکنه که وزنه‌برداری رو شروع کنی. اون میگه یه آقایی رو میشناخته که از ۴۰ سالگی شروع کرده و توی ۴ سال، تونسته ۳۲۰ پوند (حدود ۱۴۵ کیلوگرم) پرس سینه بزنه. از یه آدم ۱۵۰ پوندی به کسی تبدیل شده که دخترا با دیدنش موهاشون رو دور انگشتشون میپیچونن. پس اگه واقعا بخوای، میتونی تغییر کنی.

در مقابل، جری برکهارت نظر متفاوتی داره. اون معتقده که این ویژگی‌ها، به جز موارد نادری، بیشترشون موقع تولد از پیش تعیین شدن و توی بعضی موارد، پدرت هم یه کم روش تاثیر میذاره. هکه هوسکونن هم میگه هر کسی میتونه در طول زندگیش از یه موقعیت به موقعیت دیگه تغییر کنه و دوباره به چیزی که بوده برگرده.

اصطلاحات خاص دنیای منوسفیر

همونطور که گفتیم، یه بخشی از اینترنت به اسم «منوسفیر» وجود داره که توش این اصطلاحات خیلی رایجن و یه سری تئوری‌های خاص هم پیرامونشون شکل گرفته.

آلفا فاکس، بتا باکس (Alpha fux, beta bux):

این عبارت که یه املای تغییر یافته از «آلفاها سکس میکنن، بتاها پول میدن» هست، به یه استراتژی جفت‌گیری اشاره داره که طبق اون، زن‌ها مردای «آلفا»ی مردونه‌تر رو برای روابط جنسی ترجیح میدن، اما برای امنیت مالی با مردای «بتا»ی کمتر جذاب ولی سازگارتر ازدواج میکنن. بعضی وقتا این باور رو بیان میکنه که زن‌ها برای سوءاستفاده مالی با بتاها ازدواج میکنن یا روابط طولانی‌مدت (اغلب بدون رابطه جنسی) برقرار میکنن، در حالی که گزینه‌های خیانت و رابطه جنسی خارج از ازدواج با مردهای آلفا رو باز نگه میدارن.

بتا اوربیتر (Beta orbiter):

این اصطلاح به یه مرد بتا گفته میشه که زمان و تلاشش رو صرف معاشرت با زن‌ها میکنه به این امید که در نهایت بتونه با اونا وارد رابطه عاشقانه یا جنسی بشه. این اصطلاح بعد از قتل بیانکا دوینز در سال ۲۰۱۹ مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت. مردی این دختر ۱۷ ساله رو کشت و عکس‌های جسدش رو آنلاین منتشر کرد که روی یکیشون نوشته بود: «متاسفم عوضی‌ها، باید یکی دیگه رو برای دور زدن پیدا کنید.»

شورش بتا (Beta uprising):

این اصطلاح یا «شورش اینسل‌ها» (incel rebellion) بیشتر بین اینسل‌ها (مردایی که به طور غیرارادی مجردن) برای اشاره به انتقام اعضای جامعه‌شون که توسط زن‌ها نادیده گرفته شدن، استفاده میشه. گاهی هم برای توصیف جنبشی برای سرنگونی چیزی که اونا یه جامعه سرکوبگر و فمینیستی میدونن، به کار میره. حمله با ماشین در سال ۲۰۱۸ در تورنتو کانادا توسط مردی انجام شد که درست قبل از حمله در صفحه فیسبوکش نوشته بود: «شورش اینسل‌ها از قبل شروع شده.»

جمع‌بندی نهایی

در نهایت، میشه گفت که نسبت دادن این تعاریف خام و صریح به انسان‌ها، یه روش زمخت و ناشیانه برای جدا کردن خود از توده‌هاست. اما بعضی آدما اونقدر سرشار از غرور و اعتماد به نفس کاذب هستن که با وجود اینکه در نهایت چک واقعیتشون برگشت میخوره، باز هم برای این کار تلاش میکنن. این دسته‌بندی‌ها، چه آلفا و بتا و چه سیگما و امگا، بیشتر از اینکه واقعیت‌های علمی باشن، برچسب‌هایی هستن که توی فرهنگ اینترنتی برای توصیف، قضاوت، تمسخر یا حتی الهام گرفتن به کار میرن.

از یه طرف، این اصطلاحات ریشه در مشاهدات دنیای حیوانات دارن، اما از طرف دیگه، پیچیدگی روابط انسانی و جوامع مدرن باعث میشه که کاربرد مستقیمشون برای آدما گمراه‌کننده باشه. شبکه‌های اجتماعی این ایده‌ها رو به شدت تقویت کردن و باعث شدن که یه سری از افراد، به خصوص مردای جوون، تحت تاثیر اینفلوئنسرهایی قرار بگیرن که دیدگاه‌های اغلب زن‌ستیزانه و ساده‌انگارانه‌ای رو ترویج میدن. این موضوع میتونه روی سلامت روان، عزت نفس و روابط اجتماعی جوون‌ها تاثیرات منفی بذاره.

در مقابل، نگاه‌های منتقدانه زیادی هم وجود داره که این دسته‌بندی‌ها رو کلا رد میکنن و اونا رو ابزاری برای توجیه ناکامی‌ها یا وسیله‌ای برای افراد ناامن برای نمایش قدرت میدونن. در نهایت، اینکه کسی خودش رو آلفا، بتا یا سیگما بدونه یا دیگران این برچسب‌ها رو بهش بزنن، یه پدیده پیچیده فرهنگیه که جنبه‌های مختلفی از روانشناسی، جامعه‌شناسی و تاثیرات تکنولوژی رو در بر میگیره و نمیشه با یه جواب ساده بهش نگاه کرد. چیزی که مشخصه اینه که این بحث‌ها همچنان توی فضای آنلاین ادامه خواهند داشت.

منابع

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *