همه چیز از سال ۱۹۶۸ شروع شد. در ۲۴ فوریه اون سال، زیردریایی شوروی با اسم K-129 که از کلاس «گلف ۲» بود، از پایگاه دریایی ریاچینی تو شبهجزیره کامچاتکا راهی یه ماموریت گشتزنی عادی شد. این زیردریایی معمولی نبود؛ سه تا موشک بالستیک با کلاهک هستهای مدل SS-N-4 Sark حمل میکرد که هر کدوم میتونستن یه شهر رو با خاک یکسان کنن. این سومین ماموریتش بعد از یه بازسازی اساسی تو سال قبل بود.
طبق برنامه، زیردریایی روز اول به آبهای عمیق رفت، یه شیرجه آزمایشی انجام داد، به سطح آب اومد تا با پایگاه تماس رادیویی بگیره و بعد به سمت منطقه گشتزنی خودش حرکت کرد. قرار بود وقتی از نصفالنهار ۱۸۰ درجه عبور میکنه و وقتی به مقصد میرسه، دوباره با فرماندهانش تو کامچاتکا تماس بگیره. اما K-129 هیچکدوم از این تماسها رو برقرار نکرد و به پیامهای ارسالی هم جوابی نداد. تا هفته سوم ماه مارس، دیگه رسما اعلام شد که این زیردریایی گم شده.
فرماندهی نیروی دریایی شوروی حسابی نگران شد. تو ماه آوریل ۱۹۶۸، یه عالمه کشتی جنگی و هواپیمای شوروی تو اقیانوس آرام شمالی پخش شدن و عملیات جستجوی غیرعادی و گستردهای رو شروع کردن. دفتر اطلاعات نیروی دریایی آمریکا (ONI) با تحلیل این تحرکات به این نتیجه رسید که احتمالا یه زیردریایی شوروی غرق شده. محل جستجوی کشتیهای شوروی هم دقیقا همون جایی بود که زیردریاییهای کلاس گلف ۲ معمولا گشت میزدن. این زیردریاییها طوری طراحی شده بودن که همیشه در محدودهای باشن که بتونن موشکهای اتمیشون رو به سواحل غربی آمریکا شلیک کنن. با وجود هفتهها جستجو، شورویها نتونستن هیچ اثری از زیردریایی پیدا کنن و کمکم عملیاتهاشون به حالت عادی برگشت. اونها بیخیال پیدا کردن K-129 شده بودن.
بخش دوم: گوشهای مخفی در اعماق اقیانوس
شوروی شاید نتونست زیردریایی خودش رو پیدا کنه، اما آمریکا یه برگ برنده مخفی داشت. اونها یه شبکه فوق سری از میکروفونهای زیرآبی به اسم SOSUS (سیستم نظارت صوتی) داشتن که کف اقیانوس آرام نصب شده بود. این سیستم برای ردیابی زیردریاییهای شوروی ساخته شده بود.
نیروی دریایی آمریکا شروع کرد به تحلیل دادههای صوتی که توسط شبکه SOSUS تو اقیانوس آرام شمالی ضبط شده بود. چهار ایستگاه مرکز کاربردهای فنی نیروی هوایی (AFTAC) و ایستگاه SOSUS تو آداک آلاسکا، یه صدای خیلی خاص رو ثبت کرده بودن. ایستگاه نیروی دریایی (NAVFAC) تو «پوینت سور»، جنوب مونتری کالیفرنیا، تونست یه امضای صوتی از یه انفجار داخلی (Implosion) رو روی نوارهای فرکانس پایین خودش پیدا کنه که دقیقا در تاریخ ۸ مارس ۱۹۶۸ اتفاق افتاده بود.
با داشتن تاریخ و زمان دقیق این اتفاق، ایستگاه آداک و ایستگاههای ساحل غربی آمریکا هم تونستن همین رویداد صوتی رو پیدا کنن. حالا تحلیلگرهای اطلاعاتی نیروی دریایی پنج خط جهتیابی مختلف از پنج ایستگاه SOSUS داشتن. با کنار هم گذاشتن این خطوط، اونها تونستن محل غرق شدن K-129 رو با دقت خیلی خوبی مشخص کنن: حوالی عرض جغرافیایی ۴۰.۱ درجه شمالی و طول جغرافیایی ۱۷۹.۹ درجه شرقی، یعنی خیلی نزدیک به خط بینالمللی تاریخ.
بخش سوم: عملیات «سند دلار» و پیدا کردن لاشه
حالا که آمریکاییها میدونستن لاشه زیردریایی کجاست، مرحله بعدی شروع شد. در ژوئیه ۱۹۶۸، نیروی دریایی آمریکا عملیاتی به اسم «عملیات سند دلار» رو کلید زد. زیردریایی USS Halibut از بندر پرل هاربر به سمت محل غرق شدن K-129 فرستاده شد. هدف «سند دلار» این بود که لاشه رو پیدا کنه و ازش عکس بگیره.
زیردریایی هالیبوت یه زیردریایی معمولی نبود. این زیردریایی برای استفاده از تجهیزات جستجوی اعماق زیاد بازطراحی شده بود و در اون زمان، تنها زیردریایی نیروی دریایی آمریکا با این قابلیتها بود. هالیبوت بعد از سه هفته جستجوی بصری با استفاده از دوربینهای روباتیک کنترل از راه دور، بالاخره لاشه K-129 رو پیدا کرد. جالبه بدونید که پیدا کردن زیردریایی اتمی آمریکایی «اسکورپیون» که همون سال تو اقیانوس اطلس غرق شده بود، تقریبا پنج ماه طول کشید.
هالیبوت چند هفته بعدی رو صرف کاری باورنکردنی کرد: بیشتر از ۲۰ هزار عکس کلوزآپ از تمام زوایای لاشه K-129 گرفت. این کار در اون عمق یه شاهکار مهندسی و عملیاتی بود و به همین خاطر، هالیبوت در سال ۱۹۶۸ یه تقدیرنامه ویژه و محرمانه ریاست جمهوری از طرف لیندون جانسون دریافت کرد.
تمام این عکسها به مرکز ملی تفسیر عکس (NPIC) در سیا فرستاده شد تا تحلیل بشن. تحلیلگرهای سیا بعد از بررسی دقیق عکسها گزارشی نوشتن که میگفت احتمال زیادی وجود داره که موشک اتمی در لوله پرتاب شماره ۳ هنوز سالم و دستنخورده باشه.
بخش چهارم: یک نقشه جسورانه شکل میگیرد
در سال ۱۹۷۰، با استناد به همین عکسها، وزیر دفاع «ملوین لیرد» و «هنری کیسینجر» که اون موقع مشاور امنیت ملی بود، یه نقشه فوق سری رو پیشنهاد دادن: بالا کشیدن لاشه زیردریایی. هدف این بود که آمریکا بتونه به تکنولوژی موشکهای اتمی شوروی دست پیدا کنه و شاید حتی تجهیزات و اسناد رمزنگاری اونها رو به دست بیاره.
رئیس جمهور «ریچارد نیکسون» با این پیشنهاد موافقت کرد و این ماموریت به سیا واگذار شد. اما چطور میشد یه زیردریایی ۱۷۵۰ تنی رو از عمق ۵ کیلومتری اقیانوس، اونم به صورت کاملا مخفیانه، بالا کشید؟ این کار تا اون روز تو تاریخ بیسابقه بود.
یک کمیته مخفی به اسم «کمیته چهل» که از نمایندههای کاخ سفید، وزارت خارجه و آژانسهای اطلاعاتی تشکیل شده بود، مسئولیت بررسی این طرح رو به عهده گرفت. این کمیته در سال ۱۹۷۰ برای نظارت بیشتر بر عملیاتهای مخفی آمریکا ایجاد شده بود. نمایندههای وزارت خارجه در این کمیته «رونالد اسپیرز» و «ادوارد پک» بودن. در نهایت، کمیته چهل به سیا دستور داد تا عملیات نجات زیردریایی غرق شده رو طراحی کنه. گفتنش آسون بود، اما انجام دادنش تقریبا غیرممکن به نظر میرسید.
بخش پنجم: پوشش هوارد هیوز و ساخت کشتی افسانهای
برای انجام این کار، سیا به یه داستان پوششی بینقص نیاز داشت. اونها سراغ «هاوارد هیوز» رفتن، یه میلیاردر معروف و البته گوشهگیر که شرکتهاش قبلا هم تو پروژههای نظامی و هوافضای سری با دولت آمریکا همکاری کرده بودن. هیوز قبول کرد که اسمش رو برای این پروژه قرض بده.
داستان پوششی این بود: شرکت هیوز داره یه کشتی غولپیکر به اسم «هیوز گلومار اکسپلورر» میسازه تا تو اعماق اقیانوس به دنبال استخراج کلوخههای منگنز بگرده. این داستان به اندازه کافی عجیب و پرهزینه بود که با شخصیت خاص هاوارد هیوز جور دربیاد و کسی بهش شک نکنه. در واقعیت، نه هیوز و نه شرکتهاش هیچ دخالت واقعی تو پروژه نداشتن و سیا مخفیانه تمام هزینهها رو پرداخت میکرد.
سیا برای طراحی، ساخت و راهبری کشتی گلومار اکسپلورر با شرکت «گلوبال مارین» قرارداد بست. این شرکت تو عملیاتهای حفاری دریایی در آبهای عمیق پیشگام بود. کشتی در کارخانه کشتیسازی «سان» نزدیک فیلادلفیا ساخته شد. کار ساخت این کشتی ۶۳ هزار تنی با طول ۶۱۹ فوت (حدود ۱۸۹ متر) در اول نوامبر ۱۹۷۲ شروع شد.
مشخصات هیوز گلومار اکسپلورر | |
---|---|
وزن | ۶۳ هزار تن کوچک (۵۷ هزار تن) |
طول | ۶۱۹ فوت (۱۸۹ متر) |
هدف پوششی | استخراج کلوخههای منگنز |
هدف واقعی | بالا کشیدن زیردریایی K-129 |
مالک اسمی | هاوارد هیوز |
مالک واقعی | سیا |
این کشتی یه شاهکار مهندسی بود. یه دکل حفاری بزرگ شبیه دکلهای نفتی داشت، یه جرثقیل برای جابجایی لولهها، دو تا پایه بلند برای پهلوگیری، و از همه مهمتر، یه «استخر ماه» (Moon Pool) در وسط کشتی. این استخر در واقع یه حفره بزرگ در کف کشتی بود که میشد درهاش رو باز و بسته کرد. تمام عملیات بالا کشیدن زیردریایی قرار بود داخل این استخر و زیر آب انجام بشه تا از دید کشتیها، هواپیماها و ماهوارههای جاسوسی دشمن دور بمونه.
بخش ششم: «کلمانتاین»، چنگک غولپیکر
قلب این عملیات یه چنگک مکانیکی عظیم بود که شرکت لاکهید رسما بهش میگفت «وسیله گیرنده» (Capture Vehicle) اما مهندسها از روی علاقه بهش میگفتن «کلمانتاین». این چنگک طوری طراحی شده بود که به کف اقیانوس فرستاده بشه، بدنه زیردریایی رو محکم بگیره و بعد اون رو به داخل استخر ماه کشتی بکشه.
یکی از بزرگترین چالشهای فنی این بود که کشتی گلومار اکسپلورر باید در تمام طول عملیات کاملا ثابت روی یک نقطه، بالای لاشه زیردریایی، باقی میموند؛ اونم در حالی که زیرش پنج کیلومتر آب بود. این کار با استفاده از تجهیزات پایداری دقیق شرکت گلوبال مارین ممکن شد.
چنگک یا همون کلمانتاین با یه رشته از لولههای فولادی به کشتی وصل میشد، شبیه لولههایی که تو دکلهای حفاری نفت استفاده میشه. لولههای ۳۰ فوتی (حدود ۹ متری) یکی یکی به هم وصل میشدن تا چنگک رو به کف اقیانوس برسونن. بعد از اینکه چنگک زیردریایی رو میگرفت، فرایند برعکس میشد: لولهها به صورت جفتهای ۶۰ فوتی (۱۸ متری) یکی یکی بالا کشیده و جدا میشدن تا لاشه زیردریایی وارد استخر ماه بشه.
این چنگک غولپیکر هم به صورت کاملا مخفیانه ساخته شد. تیمی از مهندسان، کلمانتاین رو داخل یه بارج شناور و غولپیکر به اسم HMB-1 در ردوود سیتی ساختن. در بهار ۱۹۷۴، این بارج زیر آب رفت و در سواحل جزیره کاتالینا با گلومار اکسپلورر ملاقات کرد. سقف HMB-1 باز شد و گلومار اکسپلورر هم درهای استخر ماه خودش رو باز کرد تا چنگک فولادی رو داخل خودش جا بده. بعد از این انتقال مخفیانه، HMB-1 جدا شد و به ردوود سیتی برگشت. همه چیز برای شروع عملیات اصلی آماده بود.
بخش هفتم: ماموریت در اقیانوس آرام
گلومار اکسپلورر بعد از ترک لانگ بیچ کالیفرنیا در ۲۰ ژوئن، و طی کردن مسیری به طول ۳۰۰۸ مایل دریایی (۵۵۷۱ کیلومتر)، بالاخره در ۴ ژوئیه ۱۹۷۴ به محل عملیات رسید. عملیات نجات بیشتر از یک ماه طول کشید.
در این مدت، حداقل دو تا کشتی نیروی دریایی شوروی از محل کار گلومار اکسپلورر بازدید کردن: یدککش اقیانوسپیمای SB-10 و کشتی ابزاردقیق موشکی Chazma. بعد از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ مشخص شد که شورویها از طریق منابع اطلاعاتیشون فهمیده بودن که سیا قصد داره یه عملیات نجات انجام بده، اما فرماندهی نظامیشون این کار رو غیرممکن میدونست و به هشدارهای بعدی توجهی نکرده بود. بعدها، سفیر شوروی «آناتولی دوبرینین» پیامهای فوری به مسکو فرستاد و هشدار داد که عملیات قریبالوقوعه. کارشناسهای مهندسی نظامی شوروی دوباره موضوع رو بررسی کردن و گفتن که این کار ممکنه (هرچند خیلی بعیده) و به کشتیهای حاضر در منطقه دستور دادن هر فعالیت مشکوکی رو گزارش بدن. اما چون نمیدونستن K-129 دقیقا کجاست، نمیتونستن جلوی عملیات رو بگیرن.
بخش هشتم: لحظه حقیقت: شکست یا موفقیت؟
عملیات بالا کشیدن شروع شد. خدمه گلومار اکسپلورر با موفقیت چنگک رو پایین فرستادن، لاشه زیردریایی رو گرفتن و فرایند بالا کشیدن رو آغاز کردن. اما وقتی زیردریایی تقریبا تا نیمه راه بالا اومده بود، یه فاجعه مکانیکی رخ داد.
ژنرال «رولان لاژوا» از ارتش آمریکا بعدها گفت که طبق گزارشی که از سیا گرفته، کلمانتاین دچار یه نقص فاجعهبار شد و دو سوم قسمتی از K-129 که уже بالا کشیده شده بود، شکست و دوباره به کف اقیانوس سقوط کرد. کارمندهای سابق لاکهید و هیوز گلوبال مارین که تو این عملیات بودن هم این موضوع رو تایید کردن. اونها گفتن که چندتا از «پنجه»های چنگک که برای گرفتن زیردریایی طراحی شده بود، شکستن. دلیلش احتمالا این بود که از فولاد «مارایجینگ» ساخته شده بودن؛ این نوع فولاد خیلی محکمه، اما در مقایسه با فولادهای دیگه، انعطافپذیری کمی داره.
شواهد ویدیویی و گزارشهای شاهدان عینی هم میگن که چندتا از پنجههای کلمانتاین شکست و باعث شد یه قطعه ۱۰۰ فوتی (حدود ۳۰ متری) از زیردریایی، شامل برجک و قسمت موشکها، دوباره به کف اقیانوس بیفته. در نهایت، فقط یه قطعه ۳۸ فوتی (حدود ۱۲ متری) از جلوی زیردریایی بالا کشیده شد.
بخش نهم: غنائم جنگ سرد
با اینکه بخش اصلی زیردریایی از دست رفت، اما پروژه آزوریان یه شکست کامل نبود. قسمتی که بالا کشیده شد، شامل دو تا اژدر با کلاهک اتمی، تجهیزات سونار و مکانیکی و اسناد مختلف بود.
همچنین، اجساد شش نفر از خدمه شوروی هم پیدا شد. آمریکاییها با احترام کامل نظامی برای اونها یه مراسم یادبود برگزار کردن و به خاطر نگرانی از آلودگی رادیواکتیو، اجساد رو در یه تابوت فلزی در دریا دفن کردن. تمام این مراسم توسط یه گروه فیلمبرداری سیا ضبط شد. سالها بعد، در سال ۱۹۹۲، «رابرت گیتس» که اون موقع مدیر سیا بود، فیلم این مراسم رو به عنوان یه حرکت دیپلماتیک به «بوریس یلتسین»، رئیس جمهور روسیه، داد. زنگ کشتی K-129 هم پیدا شد و بعدا به شوروی برگردونده شد.
با وجود نقص فنی، سیا این پروژه رو یکی از بزرگترین موفقیتهای اطلاعاتی جنگ سرد میدونه.
بخش دهم: افشای راز و تولد «پاسخ گلومار»
این عملیات قرار بود برای همیشه مخفی بمونه، اما یه اتفاق پیشبینی نشده همه چیز رو عوض کرد. در ژوئن ۱۹۷۴، درست قبل از اینکه گلومار اکسپلورر به دریا بره، دزدها به یکی از دفترهای شرکت هیوز در لسآنجلس زدن و اسناد محرمانهای رو دزدیدن. یکی از این اسناد، هاوارد هیوز رو به سیا و کشتی گلومار اکسپلورر مرتبط میکرد.
سیا برای پس گرفتن این سند به شدت نگران شد و از FBI کمک خواست. FBI هم پلیس لسآنجلس رو درگیر کرد. این تحقیقات توجه رسانهها رو جلب کرد و تا پاییز ۱۹۷۴، شایعاتی در مورد یه داستان بزرگ و جنجالی پخش شد.
اولین بار، روزنامهنگاری به اسم «جک اندرسون» در یک برنامه رادیویی در مارس ۱۹۷۵ این داستان رو فاش کرد. مدیر سیا، «ویلیام کولبی»، شخصا از خبرنگارها خواسته بود که داستان رو منتشر نکنن، اما اندرسون قبول نکرد. او گفت: «کارشناسهای نیروی دریایی به ما گفتن که این زیردریایی غرق شده هیچ راز واقعی نداره و این پروژه هدر دادن پول مالیاتدهندههاست».
در فوریه ۱۹۷۵، «سیمور هرش»، خبرنگار تحقیقی معروف، قصد داشت داستانی در مورد پروژه آزوریان در نیویورک تایمز منتشر کنه. اما دولت تونست اونها رو قانع کنه که فعلا دست نگه دارن، چون عملیات هنوز در جریان بود و انتشار خبر میتونست یه حادثه بینالمللی ایجاد کنه. در نهایت، بعد از اینکه لسآنجلس تایمز داستان رو منتشر کرد، نیویورک تایمز هم در ۱۹ مارس ۱۹۷۵ گزارش خودش رو چاپ کرد.
با فاش شدن راز، کاخ سفید عملیات دوم برای بالا کشیدن بقیه زیردریایی (با اسم رمز پروژه ماتادور) رو لغو کرد. پوشش گلومار اکسپلورر از بین رفته بود و شورویها هم یه کشتی رو برای محافظت از محل غرق شدن فرستاده بودن.
این ماجرا یه میراث حقوقی جالب هم به جا گذاشت. بعد از انتشار خبرها، یه روزنامهنگار به اسم «هریت آن فیلیپی» بر اساس قانون آزادی اطلاعات (FOIA) از سیا خواست که اسناد مربوط به تلاشهای این آژانس برای جلوگیری از انتشار خبر رو منتشر کنه. سیا در جواب، نه وجود چنین اسنادی رو تایید کرد و نه تکذیب. از اون به بعد، این نوع پاسخ مبهم به «پاسخ گلومار» یا «گلوماریزیشن» معروف شد و هنوز هم توسط آژانسهای اطلاعاتی استفاده میشه.
بخش یازدهم: هزینه و ارزش عملیات
یکی از بحثبرانگیزترین جنبههای پروژه آزوریان، هزینه سرسامآور اون بود. این پروژه حدود ۸۰۰ میلیون دلار در اون زمان هزینه داشت که معادل حدود ۵.۱ میلیارد دلار امروزیه.
این هزینه سرسامآور باعث شد خیلیها این سوال رو بپرسن که آیا واقعا ارزشش رو داشت؟
- موافقان: سیا و بخشی از دولت آمریکا این عملیات رو یه موفقیت بزرگ میدونستن. وزیر دفاع وقت، «جیمز شلزینگر»، در جلسهای با رئیس جمهور فورد گفت: «این ماجرا یک دستاورد بزرگ آمریکایی بوده. این عملیات از نظر فنی و از نظر حفظ اسرار، یک شگفتیه». اونها معتقد بودن اطلاعاتی که از همون بخش کوچیک به دست اومد، ارزش این هزینه رو داشت.
- منتقدان: خیلیها، از جمله بعضی از مقامهای نیروی دریایی، معتقد بودن این پروژه یه شکست بود، چون سیا نتونست به هدفهای اصلیش، یعنی موشکهای بالستیک، اتاق رمز و کتابهای کد، دست پیدا کنه. به نظر اونها، خرج کردن این همه پول برای به دست آوردن دو تا اژدر و چند تا سند، هدر دادن منابع بود. «رونالد اسپیرز»، یکی از مدیران وزارت خارجه، گفته: «من فکر میکردم این یه اتلاف پوله که بخوان اون زیردریایی رو بالا بکشن، چون یه شناور خیلی قدیمی بود».
بخش دوازدهم: سرنوشت گلومار اکسپلورر و میراث آزوریان
بعد از لغو پروژه ماتادور، دوران کوتاه فعالیت مخفی گلومار اکسپلورر تموم شد. این کشتی برای مدتی در چند سفر آزمایشی استخراج از کف اقیانوس استفاده شد، اما بعد از اون برای بیشتر از ۲۵ سال کنار گذاشته شد. در اواخر دهه ۱۹۹۰، یه شرکت نفتی آمریکایی این کشتی رو بازسازی کرد و برای حفاری و اکتشاف نفت در آبهای عمیق به کار گرفت. اسمش هم به GSF Explorer تغییر کرد و هنوز هم برای همین کار استفاده میشه.
امروزه، تعدادی از وسایل و یادگاریهای پروژه آزوریان و کشتی گلومار اکسپلورر در موزه سیا به نمایش گذاشته شده. این موزه عکسها و ویدیوهایی از این وسایل رو به صورت آنلاین منتشر کرده، اما خود موزه در محوطه مرکز اطلاعاتی جرج بوش قرار داره و برای عموم قابل دسترسی نیست.
چندین فیلم مستند هم در مورد این عملیات ساخته شده، از جمله «آزوریان: بالا کشیدن K-129» و قسمتی از سریال «عملیات جاسوسی» نتفلیکس. نویسندههای زیادی هم کتابهایی در مورد این ماجرا نوشتن که هر کدوم سعی کردن جزئیات بیشتری از این عملیات شگفتانگیز رو فاش کنن.
پروژه آزوریان یه نمونه فوقالعاده از جاهطلبی، نوآوری مهندسی و البته ریسکهای بزرگ در دنیای جاسوسی جنگ سرده. داستانی که نشون میده چطور در اوج رقابت دو ابرقدرت، عملیاتهایی در مرز علم و تخیل طراحی و اجرا میشد.
پرسش و پاسخ
سوال ۱: پس آخرش آمریکاییها دقیقا چی به دست آوردن؟
جواب: اونها نتونستن بخش اصلی زیردریایی رو که شامل موشکهای بالستیک و اتاق رمز بود، بالا بکشن. اما از همون قسمت جلویی که به دست آوردن، چیزهای مهمی پیدا کردن:
- دو تا اژدر با کلاهک اتمی: این بهشون اجازه داد تا سطح تکنولوژی تسلیحات هستهای شوروی رو تحلیل کنن.
- تجهیزات مختلف: مثل قطعات سونار و وسایل مکانیکی که اطلاعات خوبی در مورد طراحی و ساخت زیردریاییهای شوروی میداد.
- اسناد و مدارک: گفته میشه کتابهای کد و اسناد رمزنگاری مهمی به دست نیومد، اما مدارک دیگهای پیدا شد.
- اجساد شش خدمه: که باعث شد یه مراسم تدفین نظامی براشون بگیرن و فیلمش رو بعدها به روسیه بدن.
سوال ۲: چرا این عملیات اینقدر گرون شد؟
جواب: هزینه ۸۰۰ میلیون دلاری (معادل بیش از ۵ میلیارد دلار امروزی) به چند دلیل بود:
- ساخت یه کشتی کاملا جدید و سفارشی: گلومار اکسپلورر یه کشتی معمولی نبود. از صفر برای این ماموریت خاص طراحی و ساخته شد.
- مهندسی پیشرفته: طراحی و ساخت چنگک غولپیکر (کلمانتاین)، سیستمهای پایدارکننده کشتی و کل فرایند بالا کشیدن، تکنولوژیهایی بودن که تا اون روز وجود نداشتن.
- حفظ اسرار: تمام این کارها باید در خفا انجام میشد. ساختن داستان پوششی، استفاده از شرکتهای واسطه مثل شرکت هاوارد هیوز و رعایت پروتکلهای امنیتی شدید، هزینهها رو خیلی بالا برد.
- مقیاس عملیات: کار کردن در عمق ۵ کیلومتری اقیانوس به تجهیزات فوقالعاده مقاوم و پیچیده نیاز داشت که همه اینها خیلی گرون بودن.
سوال ۳: «پاسخ گلومار» دقیقا یعنی چی و چرا مهمه؟
جواب: «پاسخ گلومار» یه اصطلاح حقوقی-اطلاعاتی شده. وقتی یه آژانس دولتی در جواب به یه درخواست رسمی برای اطلاعات (مثلا بر اساس قانون آزادی اطلاعات) میگه «ما نه میتونیم وجود چنین اطلاعاتی رو تایید کنیم و نه تکذیب»، داره از پاسخ گلومار استفاده میکنه. این روش برای اولین بار در ماجرای همین پروژه آزوریان به کار رفت تا سیا مجبور نشه به طور مستقیم دروغ بگه یا اطلاعات فوق سری رو فاش کنه. این پاسخ بعدها در دادگاه هم تایید شد و به ابزاری استاندارد برای آژانسهای اطلاعاتی در سراسر جهان تبدیل شد.
سوال ۴: اگه شوروی میدونست یه خبرایی هست، چرا جلوی عملیات رو نگرفت؟
جواب: این یکی از نکات جالب ماجراست. شورویها از طریق جاسوسهاشون فهمیده بودن که آمریکا داره یه کاری میکنه. اما چند تا عامل باعث شد کاری نکنن:
- باور فنی: مهندسها و فرماندهان نظامیشون معتقد بودن بالا کشیدن یه زیردریایی از اون عمق، از نظر فنی غیرممکنه. برای همین هشدارهای اطلاعاتی رو جدی نگرفتن.
- ندانستن محل دقیق: شوروی خودش نتونسته بود محل دقیق غرق شدن K-129 رو پیدا کنه. پس حتی اگه میخواستن جلوی آمریکاییها رو بگیرن، نمیدونستن دقیقا کجا باید دنبالشون بگردن.
- داستان پوششی قوی: داستان استخراج منگنز با کشتی عجیب و غریب هاوارد هیوز اونقدر خوب بود که باعث شد شورویها تا مدتها شک نکنن که هدف اصلی چیه.
سوال ۵: سرنوشت کشتی گلومار اکسپلورر چی شد؟
جواب: بعد از اینکه عملیات لو رفت و ماموریت دوم لغو شد، گلومار اکسپلورر عملا بیکار شد. برای مدتی برای تحقیقات اقیانوسی استفاده شد، اما بعد برای سالها در حالت آمادهباش نگهداری شد. در نهایت در اواخر دهه ۱۹۹۰، یک شرکت خصوصی اون رو خرید و به یک کشتی حفاری نفت در آبهای عمیق تبدیل کرد. اسمش هم به GSF Explorer تغییر کرد و تا چند سال پیش هم فعال بود. این کشتی که برای یکی از مخفیانهترین ماموریتهای تاریخ ساخته شده بود، آخر عمرش رو صرف پیدا کردن نفت کرد.
منابع
- [۲] Voyage to the Bottom of the Sea — The CIA Mission to Raise a Soviet Sub – Association for Diplomatic Studies & Training
- [۴] Project Azorian: The CIA and the Raising of the K-129: Polmar, Norman C., White, Michael: 9781591146681: Amazon.com: Books
- [۶] Project Azorian: The CIA’s Super 70s Mission To Steal A Sunken Soviet Sub – Stuff You Should Know | Podcast on Spotify
- [۸] Project AZORIAN: The CIA’s Secret Mission to Raise a Soviet Submarine • Spotter Up
- [۱۰] The CIA Worked With Billionaire Howard Hughes to Recover Soviet Sub – Business Insider
- [۱] Project Azorian – Wikipedia
- [۳] Project AZORIAN – CIA
- [۵] During the Cold War, the CIA Secretly Plucked a Soviet Submarine From the Ocean Floor Using a Giant Claw
- [۷] Project Azorian: The CIA’s Declassified History of the Glomar Explorer
- [۹] Project Azorian: The CIA and the Raising of the K-129: Norman Polmar, Michael White: 9781591146902: Amazon.com: Books
دیدگاهتان را بنویسید