GeekAlerts

جایی برای گیک‌ها

بی‌طرفی اینترنت Net Neutrality چیست و اوضاع آن در کشورها چطور است؟

بی‌طرفی اینترنت Net Neutrality چیست و اوضاع آن در کشورها چطور است؟

خلاصه

  • بی‌طرفی اینترنت یعنی شرکت‌های اینترنتی (ISPها) باید با تمام داده‌ها تو شبکه‌شون یکسان رفتار کنن؛ فرقی نکنه چه محتوایی رو می‌بینید یا از چه سایتی بازدید می‌کنید.
  • این اصل جلوی تبعیض‌هایی مثل کند کردن عمدی سرعت یه سایت یا گرفتن پول از شرکت‌ها برای دسترسی سریع‌تر رو می‌گیره.
  • موافقاش میگن این کار باعث حفظ آزادی بیان، نوآوری و رقابت تو بازار می‌شه و نمی‌ذاره اینترنت تکه‌تکه بشه.
  • مخالفاش هم استدلال می‌کنن که این قوانین باعث کاهش سرمایه‌گذاری ISPها برای توسعه شبکه می‌شه و حتی جلوی ارائه بسته‌های اینترنتی ارزون‌تر رو می‌گیره.
  • تو آمریکا این موضوع بارها تغییر کرده؛ از قوانین سخت‌گیرانه زمان اوباما تا لغو اون‌ها تو دوره ترامپ و دوباره برقرار شدنشون تو دوره بایدن که البته باز هم توسط دادگاه زیر سوال رفت.
  • کشورهای مختلف مثل هند (با قوانین قوی)، چین و فیلیپین (بدون بی‌طرفی) و اتحادیه اروپا (با قوانین با راه‌های گریز) وضعیت‌های متفاوتی دارن.
  • افکار عمومی معمولاً به شدت از بی‌طرفی اینترنت حمایت می‌کنه و پروژه‌هایی مثل اپلیکیشن Wehe هم برای تشخیص نقض این اصل ساخته شده.
  • در نهایت، این یه نبرد ادامه داره و شفافیت ISPها و آگاهی عمومی برای حفظ اینترنت آزاد خیلی مهمه.

حتما اسم «بی‌طرفی اینترنت» یا همون Net Neutrality به گوشت خورده. این عبارت هر چند سال یک بار حسابی سر و صدا میکنه و معمولا پای یک شرکت بزرگ یا یک قانون‌گذار وسط میاد که میگن داره بی‌طرفی اینترنت رو تهدید میکنه. اما این مفهوم دقیقا یعنی چی؟ خیلی از توضیحاتی که در موردش پیدا میشه، فرض میکنن شما یه چیزهایی از قبل میدونید، ولی اگه حتی کوچکترین ایده‌ای هم نداشته باشید، این مقاله قراره همه چیز رو از صفر براتون روشن کنه.

بی‌طرفی اینترنت یه اصل سادست: شرکت‌هایی که اینترنت رو به ما میرسونن، یعنی همون ارائه دهنده‌های خدمات اینترنت یا ISP ها، باید با تمام ارتباطات اینترنتی یکسان رفتار کنن. فرقی نمیکنه شما دارید چه محتوایی رو میبینید، به چه وب‌سایتی سر میزنید، از چه پلتفرمی استفاده میکنید یا چه اپلیکیشنی روی گوشیتون بازه. طبق این اصل، ISP ها نباید بین داده‌های مختلف تبعیض قائل بشن. یعنی نمیتونن سرعت دسترسی شما به یک سایت رو کم کنن تا شما رو مجبور کنن از سرویس دیگه‌ای استفاده کنید، یا از یک شرکت پول بگیرن تا سایت اون رو با سرعت بیشتری به شما نشون بدن.

این ایده که اینترنت باید آزاد و باز باشه، تقریبا از همون اول وجود داشته. وقتی اینترنت داشت به بخشی از زندگی روزمره مردم تبدیل میشد، خیلی‌ها معتقد بودن که باید مثل یک ابزار همگانی باشه که همه بتونن آزادانه ازش استفاده کنن. اما دعوا سر این موضوع از اونجایی جدی شد که ISP ها قدرت بیشتری پیدا کردن و تونستن روی ترافیک اینترنتی که از شبکه‌هاشون رد میشه، کنترل داشته باشن. حالا بیاید عمیق‌تر بشیم و ببینیم داستان از چه قراره، چه کسانی موافق این اصل هستن و چرا، و چه کسانی مخالفشن و چه دلیلی دارن.

بی‌طرفی اینترنت دقیقا یعنی چی؟

اگه بخوایم خیلی ساده بگیم، بی‌طرفی اینترنت یعنی همه ترافیک اینترنتی باید یکسان دیده بشه. تیم وو، استاد حقوق رسانه در دانشگاه کلمبیا که اولین بار در سال ۲۰۰۳ این اصطلاح رو به کار برد، معتقده که یک شبکه اطلاعات عمومی وقتی بیشترین کارایی رو داره که این اصل در اون رعایت بشه.

فکر کنید به انواع و اقسام داده‌هایی که هر روز در اینترنت جابجا میشن: ایمیل‌ها، صفحات وب با تمام جزئیاتشون، فایل‌های متنی و اسناد کاری، فایل‌های صوتی و تصویری، پخش زنده ویدیو و هزاران نوع داده دیگه. این داده‌ها با صدها تکنولوژی مختلف بین دستگاه‌های ما (از سرورهای غول‌پیکر گرفته تا کامپیوتر شخصی و موبایل) منتقل میشن.

نکته مهم اینجاست که یک محتوای دیجیتال رو میشه به روش‌های مختلفی دریافت کرد. مثلا یک فایل ویدیویی رو میتونید همزمان با دریافت، به صورت زنده تماشا کنید (مثل HLS)، میتونید از یک سرور خارجی پخشش کنید (مثل DASH)، میتونید به عنوان فایل ضمیمه ایمیل دریافتش کنید (با پروتکل SMTP)، یا از یک وب‌سایت (HTTP)، سرور FTP یا حتی از طریق بیت‌تورنت دانلودش کنید. در نهایت، فایلی که به دست شما میرسه یکیه، اما روش انتقال و نوع ترافیکی که در این بین تولید میشه، کاملا متفاوته.

طرفدارهای بی‌طرفی اینترنت میگن اولویت دادن به یکی از این روش‌ها نسبت به بقیه، اساسا کار درستی نیست و انتخاب آزادانه کاربرها رو محدود میکنه.

پس خلاصه کلام اینه: طبق اصل بی‌طرفی اینترنت، یک ISP موظفه که دسترسی به همه سایت‌ها، محتواها و اپلیکیشن‌ها رو با سرعت یکسان و تحت شرایط یکسان فراهم کنه، بدون اینکه چیزی رو مسدود کنه یا به محتوای خاصی اولویت بده. فرقی نداره شما به نتفلیکس وصل میشید، به ویکی‌پدیا، به یوتیوب یا وبلاگ خانوادگی یکی از دوستانتون؛ ISP شما باید با همه اینها یکسان رفتار کنه. بدون بی‌طرفی اینترنت، ISP میتونه روی کیفیت تجربه کاربری شما تاثیر بذاره و یک سیستم «پول بده تا دیده بشی» یا همون pay-to-play راه بندازه که در اون، تولیدکننده‌های محتوا میتونن پول پرداخت کنن تا محصولاتشون بهتر و سریع‌تر از رقباشون به دست کاربرها برسه.

مفاهیم کلیدی مرتبط با بی‌طرفی اینترنت

برای اینکه این بحث رو بهتر درک کنیم، باید با چند تا مفهوم کلیدی آشنا بشیم:

  • اینترنت باز (Open Internet): در یک سیستم اینترنت باز، تمام منابع اینترنت و ابزارهای کار با اون باید به راحتی در دسترس همه افراد، شرکت‌ها و سازمان‌ها باشه. این مفهوم شامل بی‌طرفی اینترنت، استانداردهای باز، شفافیت، نبود سانسور و موانع کم برای ورود به این عرصه میشه. طرفدارهای بی‌طرفی اینترنت، این اصل رو بخش مهمی از یک اینترنت باز میدونن که در اون، سیاست‌هایی مثل رفتار یکسان با داده‌ها و استانداردهای وب باز به کاربرها اجازه میده به راحتی با هم ارتباط برقرار کنن و کسب و کارشون رو بدون دخالت شخص ثالث پیش ببرن.
  • اینترنت بسته (Closed Internet): این دقیقا نقطه مقابل اینترنت بازه. در این حالت، افراد، شرکت‌ها یا دولت‌های قدرتمند، استفاده‌های خاصی رو ترجیح میدن، دسترسی به استانداردهای وب رو محدود میکنن، به طور مصنوعی کیفیت بعضی سرویس‌ها رو پایین میارن یا به صراحت محتوا رو فیلتر میکنن. بعضی کشورها مثل تایلند، روسیه، چین و کره شمالی وب‌سایت‌های خاصی رو مسدود میکنن و با استفاده از پلیس اینترنت، استفاده کاربرها رو کنترل و سانسور میکنن. این رویکرد خیلی شبیه به یک سیستم پلتفرم بسته عمل میکنه.
  • لوله احمق (Dumb Pipe): این اصطلاح در اوایل دهه ۱۹۹۰ ساخته شد و به لوله‌های آب شهری اشاره داره. این لوله‌ها در تئوری، آب رو به طور مداوم و قابل اطمینان و بدون هیچ تبعیضی به همه خانه‌ها میرسونن. یعنی کاربر رو بدون هیچ هوشمندی یا کاهشی به منبع وصل میکنن. به همین ترتیب، یک شبکه احمق، شبکه‌ایه که کنترل و مدیریت کمی روی الگوهای استفاده از خودش داره. کارشناس‌ها معمولا چهار لایه برای اینترنت با این دیدگاه در نظر میگیرن:
    • لایه محتوا: شامل سرویس‌هایی مثل ارتباطات، ویدیوهای سرگرمی و موسیقی.
    • لایه اپلیکیشن: شامل سرویس‌هایی مثل ایمیل و مرورگرهای وب.
    • لایه منطقی (یا لایه کد): شامل پروتکل‌های مختلف اینترنت مثل TCP/IP و HTTP.
    • لایه فیزیکی: شامل سرویس‌هایی که بقیه لایه‌ها رو فراهم میکنن، مثل کابل یا اتصالات بی‌سیم.
  • اصل انتها به انتها (End-to-End Principle): این اصل اولین بار در سال ۱۹۸۱ توسط سه محقق به نام‌های جروم سالتزر، دیوید رید و دیوید کلارک مطرح شد. این اصل میگه که تا جای ممکن، عملیات پروتکل‌های ارتباطی باید در نقاط پایانی یک سیستم ارتباطی تعریف بشن. طبق این اصل، ویژگی‌های پروتکلی در لایه‌های پایین‌تر سیستم فقط در صورتی توجیه دارن که برای بهینه‌سازی عملکرد باشن. این اصل به مدل یک «شبکه احمق حداقلی با ترمینال‌های هوشمند» منجر میشه که کاملا با پارادایم قبلی یعنی «شبکه هوشمند با ترمینال‌های احمق» متفاوته. از اونجایی که اصل انتها به انتها یکی از اصول اصلی طراحی اینترنته و روش‌های تبعیض داده این اصل رو نقض میکنن، این مفهوم اغلب در بحث‌های بی‌طرفی اینترنت مطرح میشه.

روش‌های تبعیض در اینترنت چطوری کار میکنن؟

شرکت‌های ارائه دهنده اینترنت (ISP) ابزارهای مختلفی برای کنترل و مدیریت ترافیک شبکه در اختیار دارن. بعضی از این روش‌ها میتونن برای تبعیض بین داده‌های مختلف استفاده بشن.

  • شکل‌دهی ترافیک (Traffic Shaping): این کار یعنی کنترل ترافیک شبکه کامپیوتری برای بهینه‌سازی عملکرد، بهبود زمان پاسخگویی (latency) یا افزایش پهنای باند قابل استفاده. این کار معمولا با به تاخیر انداختن بسته‌هایی که معیارهای خاصی دارن انجام میشه. در عمل، شکل‌دهی ترافیک اغلب با محدود کردن (throttling) انواع خاصی از داده‌ها، مثل پخش زنده ویدیو یا اشتراک فایل P2P، انجام میشه.
  • تبعیض بر اساس پروتکل: در این روش، اطلاعات بر اساس جنبه‌های پروتکل ارتباطی که کامپیوترها استفاده میکنن، مورد لطف قرار میگیرن یا مسدود میشن. یک نمونه معروف، شکایتی بود که در آمریکا از شرکت Comcast شد. این شرکت متهم بود که به طور غیرقانونی جلوی استفاده کاربرهای اینترنت پرسرعتش از نرم‌افزار اشتراک فایل محبوب بیت‌تورنت رو گرفته. Comcast در نهایت با پرداخت ۱۶ دلار به ازای هر سهم به عنوان جریمه موافقت کرد، هرچند هیچ خطایی رو نپذیرفت.
  • بازرسی عمیق بسته (Deep Packet Inspection – DPI): در دهه ۱۹۹۰، ایجاد یک اینترنت غیربی‌طرف از نظر فنی ممکن نبود. اما در سال ۲۰۰۳، شرکت امنیت اینترنت NetScreen Technologies فایروال‌هایی با قابلیت بازرسی عمیق بسته به بازار عرضه کرد. این تکنولوژی امکان تبعیض آنی بین انواع مختلف داده‌ها رو فراهم کرد و اغلب برای سانسور اینترنت هم استفاده میشه. یکی از انتقادها به این سیستم اینه که نه تنها میتونه تبعیض قائل بشه، بلکه میتونه محتوای کامل بسته‌های ارتباطی رو هم بررسی کنه. این موضوع به عنوان یک معماری نظارتی دیده میشه که میتونه اطلاعات و اسرار کاربرها رو در اختیار آژانس‌های اطلاعاتی، صاحبان محتوای دارای حق کپی‌رایت و دیگران قرار بده.
  • رتبه‌بندی صفر (Zero-Rating): در این روش، شرکت‌ها برای استفاده از داده‌های مربوط به آدرس‌های IP خاص، پولی از کاربر دریافت نمیکنن و به این ترتیب، استفاده از اون سرویس‌ها رو تشویق میکنن. نمونه‌های معروف این روش Facebook Zero، Wikipedia Zero و Google Free Zone هستن. این روش‌ها به خصوص در کشورهای در حال توسعه رایج هستن. علاوه بر این، ISP ها از استراتژی‌هایی مثل داده‌های حمایت‌شده (sponsored data) هم استفاده میکنن که در اون، یک شخص ثالث هزینه محتوایی که نمیخواد کاربر براش پول بده رو پرداخت میکنه.
  • دریافت هزینه از شرکت‌های تولیدکننده محتوا: گاهی اوقات ISP ها از بعضی شرکت‌ها برای ترافیکی که در شبکه‌شون ایجاد میکنن پول میگیرن، ولی از بقیه نه. مثلا اپراتور فرانسوی Orange از اینکه ترافیک یوتیوب و سایت‌های دیگه گوگل حدود ۵۰ درصد کل ترافیک شبکه‌اش رو تشکیل میده، شکایت داشت و با گوگل قراردادی بست که طبق اون، گوگل برای ترافیک ایجاد شده در شبکه Orange پول پرداخت میکنه.
  • استفاده از شبکه‌های خصوصی و محدودیت پهنای باند: ISP ها میتونن با استفاده از شبکه‌های خصوصی، استفاده از سرویس‌های خاصی رو تشویق کنن و مشخص کنن چه داده‌ای در محاسبه سقف پهنای باند شما حساب میشه و چه داده‌ای نه. مثلا Comcast با مایکروسافت قراردادی داشت که به کاربرها اجازه میداد از طریق اپلیکیشن Xfinity روی کنسول Xbox 360 تلویزیون تماشا کنن بدون اینکه از حجم اینترنتشون کم بشه. اما استفاده از اپ‌های دیگه مثل نتفلیکس، HBO Go و Hulu از حجم اینترنت کم میکرد. Comcast ادعا کرد که این کار نقض بی‌طرفی اینترنت نیست چون سرویس Xfinity برای Xbox روی شبکه پروتکل اینترنت خصوصی خودش اجرا میشه.

دعوای بزرگ: چرا بعضی‌ها موافق بی‌طرفی اینترنت هستن؟

طرفدارهای بی‌طرفی اینترنت که شامل کارشناس‌های علوم کامپیوتر، متخصص‌های سیاست‌گذاری اینترنت، سازمان‌های غیرانتفاعی مختلف و ارائه‌دهنده‌های محتوای اینترنتی میشن، دلایل محکمی برای حمایت از این اصل دارن.

۱. حفظ آزادی بیان و مشارکت دموکراتیک

یکی از اصلی‌ترین استدلال‌ها اینه که یک اینترنت بی‌طرف، بستر آزادی بیان رو تقویت میکنه و به مشارکت دموکراتیک بیشتر منجر میشه. سناتور سابق آمریکایی، ال فرانکن، معتقده که بدون قوانین جدید، ISP های بزرگ از قدرت خودشون برای خفه کردن حقوق مردم استفاده میکنن و بی‌طرفی اینترنت رو «مهم‌ترین مسئله متمم اول قانون اساسی در زمان ما» میدونه. طرفدارها میخوان جلوی وضعیتی رو بگیرن که در اون برای بیان نظراتتون مجبور به پرداخت پول بشید و قدرت رسانه‌ها بیش از پیش متمرکز بشه. لارنس لسیگ و رابرت مک‌چسنی، دو تن از حامیان سرسخت این اصل، میگن که بی‌طرفی اینترنت تضمین میکنه که اینترنت یک تکنولوژی آزاد و باز باقی بمونه و ارتباطات دموکراتیک رو تقویت کنه. اونها معتقدن که انحصاری شدن اینترنت، تنوع منابع خبری مستقل و تولید محتوای وب نوآورانه رو از بین میبره.

۲. تقویت رقابت و نوآوری

طرفدارها میگن که اجازه دادن به شرکت‌های کابلی برای دریافت پول در ازای تضمین کیفیت یا تحویل سریع‌تر، یک مدل کسب‌وکار استثمارگرانه بر اساس موقعیت ISP ها به عنوان دروازه‌بان (gatekeeper) ایجاد میکنه. اونها هشدار میدن که با دریافت هزینه از وب‌سایت‌ها برای دسترسی، صاحبان شبکه ممکنه بتونن وب‌سایت‌ها و سرویس‌های رقیب رو مسدود کنن و به کسانی که توانایی پرداخت ندارن، اجازه دسترسی ندن.

یک مثال معروف در این زمینه، داستان یوتیوب و گوگل ویدیو است. در سال ۲۰۰۵، یوتیوب یک شرکت استارتاپی کوچک بود. به خاطر نبود خطوط سریع اینترنتی پولی، یوتیوب این شانس رو داشت که از گوگل ویدیو بزرگتر بشه. ISP ها با ویدیوی یوتیوب مثل ویدیوی گوگل رفتار میکردن و گوگل نمیتونست با پرداخت پول به ISP ها، یک مزیت ناعادلانه مثل یک خط سریع به خانه‌های مصرف‌کننده‌ها به دست بیاره. در نهایت، مردم یوتیوب رو خیلی بیشتر از گوگل ویدیو دوست داشتن و یوتیوب رشد کرد.

طرفدارها معتقدن که بی‌طرفی اینترنت همه رو در یک سطح برابر قرار میده و این موضوع به نوآوری کمک میکنه. اونها میگن این اصل، روشی رو که اینترنت همیشه بر اساس اون کار کرده حفظ میکنه؛ جایی که کیفیت وب‌سایت‌ها و سرویس‌ها تعیین‌کننده موفقیت یا شکست اونها بوده، نه قراردادهای پشت پرده با ISP ها.

۳. جلوگیری از ایجاد اینترنت‌های چند تکه

بدون قوانین جدید، ISP ها میتونن از شبکه‌های خصوصی خودشون سود ببرن و انتخاب کنن که به چه کسی پهنای باند بیشتری بدن. این کار به خصوص برای کسب‌وکارهای خصوصی و نوپا خفه‌کننده است. این وضعیت در نهایت میتونه به تکه‌تکه شدن (fragmentation) اینترنت منجر بشه؛ یعنی بعضی ISP ها محتوای خاصی دارن که در شبکه‌های ISP های دیگه وجود نداره. خطر این موضوع اینه که ممکنه چندین اینترنت به وجود بیاد که هر کدوم سرویس‌ها و اپلیکیشن‌های انحصاری خودشون رو دارن، درست مثل تلویزیون کابلی که بعضی شبکه‌ها فقط روی یک سرویس خاص در دسترس هستن.

۴. تجربه کاربری و تحمل پایین در برابر سرعت کم

تحقیقات نشون داده که کاربرها تحمل خیلی کمی در برابر وب‌سایت‌هایی که دیر لود میشن دارن. یک تحقیق در سال ۲۰۰۹ نشون داد که خریداران آنلاین انتظار دارن صفحات وب فورا بارگذاری بشن. وقتی یک صفحه با سرعت مورد انتظار لود نمیشه، خیلی‌ها به سادگی اون رو رها میکنن. مطالعه دیگه‌ای نشون داد که حتی یک ثانیه تاخیر میتونه به «۱۱ درصد بازدید کمتر از صفحه، ۱۶ درصد کاهش رضایت مشتری و ۷ درصد از دست دادن تبدیل (conversion)» منجر بشه.

این تاخیر میتونه برای نوآوران کوچکی که تکنولوژی جدیدی ساختن، یک مشکل جدی باشه. اگه یک وب‌سایت به طور پیش‌فرض کند باشه، عموم مردم علاقه‌شون رو از دست میدن و به سراغ وب‌سایتی میرن که سریع‌تر کار میکنه. این موضوع به شرکت‌های بزرگ کمک میکنه تا سلطه خودشون رو حفظ کنن چون اونها پول لازم برای خرید سرعت اینترنت بیشتر رو دارن. در مقابل، رقبای کوچکتر با منابع مالی کمتر، موفقیت در دنیای آنلاین رو سخت‌تر میبینن.

دعوای بزرگ: چرا بعضی‌ها مخالف بی‌طرفی اینترنت هستن؟

در طرف مقابل، مخالفان بی‌طرفی اینترنت هم دلایل خودشون رو دارن. این گروه شامل ISP ها، شرکت‌های مخابراتی، تولیدکننده‌های سخت‌افزار کامپیوتر، اقتصاددان‌ها و تکنولوژیست‌های برجسته میشه.

۱. کاهش سرمایه‌گذاری و انگیزه

یکی از اصلی‌ترین استدلال‌های مخالفان اینه که قوانین بی‌طرفی اینترنت، انگیزه اونها برای ساخت و توسعه اینترنت و رقابت در بازار رو کم میکنه. شرکت‌های مخابراتی مثل Verizon و AT&T میگن اگه نتونن از شرکت‌هایی که میخوان از قابلیت‌های پیشرفته شبکه‌های فیبر نوری استفاده کنن، هزینه‌های دسترسی ترجیحی بالاتری بگیرن، هیچ انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری‌های بزرگ در این زمینه نخواهند داشت. اونها گوگل و اسکایپ رو متهم میکنن که به صورت رایگان از شبکه‌ای استفاده میکنن که شرکت‌های تلفن میلیاردها دلار برای ساختش هزینه کردن.

مارک اندرسن، یکی از چهره‌های شناخته شده دنیای تکنولوژی، میگه: «اگه شما یک شرکت مخابراتی بزرگ باشید، سالی حدود ۲۰ میلیارد دلار برای هزینه‌های سرمایه‌ای خرج میکنید. شما باید بدونید چطور قراره این سرمایه‌گذاری رو برگردونید. اگه قوانین بی‌طرفی اینترنت خالص وجود داشته باشه که شما هیچوقت نتونید از شرکتی مثل نتفلیکس پولی بگیرید، هیچوقت بازگشت سرمایه‌ای برای ادامه سرمایه‌گذاری در شبکه نخواهید داشت. این یعنی شما سرمایه‌گذاری در شبکه رو متوقف میکنید.»

مخالفان به مقایسه آمریکا و اروپا اشاره میکنن. اونها میگن اروپا که مدت‌هاست قوانین سخت‌گیرانه‌ای شبیه به خدمات عمومی داشته، در زمینه سرعت و سرمایه‌گذاری در پهنای باند از آمریکا که رویکرد نظارتی سبک‌تری داشته، عقب‌تره.

۲. رقابت در بازار به اندازه کافی وجود داره

گری بکر، اقتصاددان برنده جایزه نوبل، در مقاله‌ای با عنوان «بی‌طرفی اینترنت و رفاه مصرف‌کننده» استدلال میکنه که ادعاهای طرفداران بی‌طرفی اینترنت «دلیل قانع‌کننده‌ای برای تنظیم‌گری فراهم نمیکنه» چون «رقابت قابل توجه و رو به رشدی» بین ارائه‌دهنده‌های دسترسی پهن‌باند وجود داره. اونها میگن که تعداد خطوط دسترسی پهن‌باند پرسرعت در آمریکا بین سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸ از ۱۶ میلیون به نزدیک ۱۳۳ میلیون رسیده و در عین حال، قیمت‌ها به شدت کاهش پیدا کرده.

موسسه سیاست پیشرو (Progressive Policy Institute) هم در گزارشی در سال ۲۰۱۴ استدلال کرد که تقریبا هر آمریکایی میتونه از بین حداقل ۲ تا ۴ ارائه‌دهنده اینترنت پهن‌باند انتخاب کنه و این ادعا که تعداد کمی ارائه‌دهنده وجود داره، درست نیست.

۳. قوانین غیرضروری برای یک مشکل فرضی

مخالفان معتقدن که اینترنت سال‌ها بدون این قوانین به خوبی کار کرده و دلیلی نداره که ناگهان اینقدر مهم بشه. پیتر تیل، بنیان‌گذار PayPal و سرمایه‌گذار فیسبوک، در سال ۲۰۱۱ گفت: «بی‌طرفی اینترنت تا به امروز ضروری نبوده. من دلیلی نمیبینم که چرا ناگهان مهم شده، در حالی که اینترنت در ۱۵ سال گذشته بدون اون کاملا خوب کار کرده.»

اجیت پای، رئیس سابق FCC که از مخالفان سرسخت بی‌طرفی اینترنت بود، میگه که تهدیدهای ادعایی از طرف ISP ها برای فریب مصرف‌کننده‌ها یا تضعیف محتوا، وجود خارجی ندارن. اون میگه: «شواهد این تهدیدهای مداوم کجاست؟ هیچی وجود نداره؛ همه‌اش حکایت، فرضیه و هیجانه.»

۴. آسیب به کاربران کم‌درآمد

مخالفان میگن که قوانین بی‌طرفی اینترنت جلوی ارائه‌دهنده‌های خدمات رو برای فراهم کردن دسترسی به اینترنت ارزان‌تر برای کسانی که توانایی پرداختش رو ندارن، میگیره. مفهومی به نام رتبه‌بندی صفر (Zero-Rating) که قبلا بهش اشاره کردیم، طبق قوانین بی‌طرفی اینترنت ممنوع میشه. این در حالیه که این روش به کاربران کم‌درآمد اجازه میده به سرویس‌های ضروری مثل ویکی‌پدیا یا فیسبوک به صورت رایگان دسترسی داشته باشن.

در سال ۲۰۱۴، شیلی استفاده از این روش رو ممنوع کرد و گفت که این کار قوانین بی‌طرفی اینترنت رو نقض میکنه. در سال ۲۰۱۶، هند هم اپلیکیشن Free Basics رو که توسط Internet.org اداره میشد و به کاربران در کشورهای کمتر توسعه‌یافته دسترسی رایگان به وب‌سایت‌های مختلفی میداد، ممنوع کرد.

۵. نیاز به مدیریت هوشمند ترافیک

بعضی از مخالفان میگن که قوانین بی‌طرفی اینترنت جلوی تخصیص ترافیک به کاربرانی که بیشترین نیاز رو دارن، میگیره. به گفته دیوید فاربر، از اونجایی که این قوانین جلوی تبعیض ترافیک رو میگیرن، شبکه‌ها مجبورن با ترافیک حیاتی و غیرحیاتی یکسان رفتار کنن. فاربر میگه: «وقتی ترافیک از توانایی شبکه برای حمل اون فراتر میره، یه چیزی باید به تاخیر بیفته. وقتی انتخاب میکنیم چی به تاخیر بیفته، اجازه دادن به شبکه برای اولویت دادن به ترافیک مانیتور قلب یک بیمار به جای ترافیک دانلود موسیقی، منطقیه.»

تاریخچه پر فراز و نشیب بی‌طرفی اینترنت در آمریکا

بیشتر تمرکز دنیا روی درگیری بر سر بی‌طرفی اینترنت در ایالات متحده بوده. این موضوع از دهه ۱۹۹۰ یک نقطه درگیری بین کاربران شبکه و ارائه‌دهنده‌های خدمات بوده. بیشتر این درگیری‌ها از نحوه طبقه‌بندی خدمات اینترنتی توسط کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC) ناشی میشه.

  • Title I (خدمات اطلاعاتی): اگه اینترنت تحت این عنوان طبقه‌بندی بشه، FCC قدرت نظارتی کمی روی ISP ها داره.
  • Title II (خدمات حامل مشترک): اگه اینترنت مثل خدمات تلفن، یک «حامل مشترک» در نظر گرفته بشه، FCC قدرت قابل توجهی برای تنظیم‌گری و اعمال قوانین بی‌طرفی اینترنت پیدا میکنه.

یک گاه‌شمار سریع از اتفاقات مهم:

  • دهه ۱۹۹۰: دولت بیل کلینتون از بی‌طرفی اینترنت حمایت کرد و قانون مخابرات ۱۹۹۶ رو امضا کرد.
  • ۲۰۰۵: FCC اولین قدم‌ها رو برای حمایت از بی‌طرفی اینترنت برداشت و یک ISP در کارولینای شمالی رو به خاطر مسدود کردن تماس‌های تلفنی اینترنتی جریمه کرد.
  • ۲۰۰۸: FCC به Comcast دستور داد تا کند کردن اتصالات بیت‌تورنت رو متوقف کنه. یک دادگاه فدرال بعدا به نفع Comcast رای داد.
  • ۲۰۱۰: در دوران اوباما، FCC «دستور اینترنت باز» رو تصویب کرد.
  • ۲۰۱۵: FCC با طبقه‌بندی مجدد ISP ها به عنوان خدمات Title II، قوانین جامع بی‌طرفی اینترنت رو وضع کرد. این یک پیروزی بزرگ برای طرفداران این اصل بود.
  • ۲۰۱۷: با شروع دولت دونالد ترامپ و انتصاب اجیت پای به عنوان رئیس FCC، این کمیسیون قوانین سال ۲۰۱۵ رو لغو کرد و اینترنت رو دوباره به عنوان خدمات اطلاعاتی Title I طبقه‌بندی کرد. این اقدام با مخالفت شدید سازمان‌های غیرانتفاعی، شرکت‌های فناوری، کتابخانه‌ها و میلیون‌ها کاربر اینترنت روبرو شد.
  • ۲۰۱۸: چندین دادستان کل ایالتی از FCC شکایت کردن تا قوانین جدید رو لغو کنن. در همین حال، ایالت‌هایی مثل کالیفرنیا، اورگان و واشنگتن قوانین بی‌طرفی اینترنت خودشون رو تصویب کردن.
  • ۲۰۲۴: در دوران جو بایدن، FCC با رای ۳ به ۲، بی‌طرفی اینترنت رو دوباره برقرار کرد و اینترنت رو تحت Title II طبقه‌بندی کرد.
  • ۲ ژانویه ۲۰۲۵: اما این پایان ماجرا نبود. یک دادگاه استیناف آمریکا با استناد به یک پرونده دیوان عالی به نام Loper Bright Enterprises v. Raimondo، رای داد که FCC اختیار قانونی برای برقراری مجدد این قوانین رو نداشته. این دادگاه گفت که طبق قانون فدرال، پهن‌باند باید به عنوان «خدمات اطلاعاتی» طبقه‌بندی بشه، نه «خدمات مخابراتی» که نظارت سنگین‌تری داره. این رای، سرنوشت بی‌طرفی اینترنت رو در دستان کنگره آمریکا و مجالس ایالتی قرار داد.

وضعیت بی‌طرفی اینترنت در سایر نقاط جهان

  • کانادا: در کانادا، این موضوع به اندازه آمریکا جنجالی نیست، بخشی به خاطر ساختار نظارتی فدرال و قوانین حمایتی که از قبل وجود داشته. به طور کلی ISP ها در کانادا به صورت بی‌طرف عمل میکنن، هرچند موارد قابل توجهی مثل کند کردن برخی پروتکل‌ها توسط Bell Canada و سانسور یک وب‌سایت توسط Telus وجود داشته.
  • هند: در سال ۲۰۱۸، دولت هند به اتفاق آرا مقررات جدیدی رو در حمایت از بی‌طرفی اینترنت تصویب کرد. این مقررات به عنوان «قوی‌ترین قوانین بی‌طرفی اینترنت در جهان» شناخته میشن و اینترنت آزاد و باز رو برای نزدیک به نیم میلیارد نفر تضمین میکنن. تنها استثنائات، سرویس‌های جدید و نوظهور مثل رانندگی خودکار و پزشکی از راه دور هستن که ممکنه به خطوط اینترنتی اولویت‌بندی شده نیاز داشته باشن.
  • چین: در چین بی‌طرفی اینترنت اجرا نمیشه و ISP ها نقش مهمی در تنظیم محتوای موجود در اینترنت داخلی دارن. چندین ISP در سطح ملی محتوا رو فیلتر و مسدود میکنن و جلوی دسترسی کاربران داخلی به سایت‌ها یا سرویس‌های خاص رو میگیرن. این تکنولوژی فیلترینگ به «دیوار آتش بزرگ» (Great Firewall) معروفه.
  • فیلیپین: در فیلیپین هم بی‌طرفی اینترنت اجرا نمیشه. ارائه‌دهنده‌های اینترنت موبایل معمولا بسته‌های داده‌ای رو ارائه میدن که به اپلیکیشن‌ها، بازی‌ها یا وب‌سایت‌های خاصی مثل فیسبوک، اینستاگرام و تیک‌تاک گره خوردن.
  • اتحادیه اروپا: اتحادیه اروپا قوانینی برای ترویج و حفاظت از اینترنت باز وضع کرده که جلوی محدود کردن و مسدود کردن دسترسی کاربران به محتوای قانونی رو میگیره. البته منتقدان میگن که این قوانین به خاطر وجود راه‌های گریز، به طور مهلکی تضعیف شدن.

افکار عمومی و تلاش‌ها برای حفظ اینترنت باز

با وجود فراز و نشیب‌های قانونی، حمایت عمومی از بی‌طرفی اینترنت همیشه قوی بوده.

  • یک نظرسنجی که توسط موزیلا انجام شد، حمایت قوی از بی‌طرفی اینترنت رو در بین احزاب سیاسی آمریکا نشون داد. از حدود ۱۰۰۰ پاسخ‌دهنده، ۷۶ درصد آمریکایی‌ها، ۸۱ درصد دموکرات‌ها و ۷۳ درصد جمهوری‌خواهان از بی‌طرفی اینترنت حمایت کردن.
  • برنامه‌های تلویزیونی مثل برنامه جان الیور (Last Week Tonight) نقش مهمی در آگاه‌سازی عمومی داشتن. بعد از پخش یک بخش در مورد این موضوع، جان الیور از بینندگانش خواست تا در وب‌سایت FCC نظر بدن. هجوم نظرات باعث از کار افتادن وب‌سایت FCC شد و پوشش رسانه‌ای این اتفاق به طور ناخواسته به اطلاع‌رسانی بیشتر کمک کرد.
  • رویدادهایی مثل «روز کندی اینترنت» در سال ۲۰۱۴ و «روز اقدام» در سال ۲۰۱۷ برگزار شد که در اونها وب‌سایت‌های بزرگی مثل آمازون، نتفلیکس، گوگل و ردیت برای حمایت از بی‌طرفی اینترنت شرکت کردن.
  • یک پروژه تحقیقاتی به نام Wehe توسط دانشمندان کامپیوتر در دانشگاه نورث‌ایسترن ایجاد شده. این یک اپلیکیشنه که هر کسی میتونه اون رو دانلود کنه تا موارد نقض بی‌طرفی اینترنت رو آزمایش کنه. این اپ تا به حال بیش از ۲.۵ میلیون آزمایش انجام داده و تونسته کند کردن ترافیک (throttling) در آمریکا و سانسور در چند کشور دیگه رو شناسایی کنه. جالب اینجاست که تحقیقات این پروژه نشون داده که صرف نظر از قوانینی که در سطح فدرال یا ایالتی تصویب شدن، هیچ تغییری در رفتار شبکه‌ها مشاهده نشده.

این نبرد برای یک اینترنت باز هنوز تموم نشده. با اینکه در آمریکا قوانین فدرال لغو شدن، ایالت‌ها دارن قوانین خودشون رو وضع میکنن و کنگره هم میتونه دوباره وارد عمل بشه. در نهایت، شفافیت و آگاهی عمومی کلید اصلیه. وقتی ISP ها مجبور باشن در مورد نحوه مدیریت ترافیک در شبکه‌هاشون شفاف باشن و وقتی کاربرها بتونن با انتخاب ارائه‌دهنده‌های مختلف به شرکت‌ها فشار بیارن، انگیزه قوی برای عمل کردن به صورت بی‌طرف به وجود میاد.

منابع

  • [۲] What the End of U.S. Net Neutrality Means | Scientific American
  • [۴] Net Neutrality: An Intellectual Freedom Issue | ALA
  • [۶] Net Neutrality Explained – Mozilla Foundation
  • [۸] What Is Net Neutrality? The Complete WIRED Guide | WIRED
  • [۱۰] What Is Net Neutrality? Policies and Controversy
  • [۱] Net neutrality – Wikipedia
  • [۳] What Is Net Neutrality? | American Civil Liberties Union
  • [۵] ELI5, what actually is net neutrality? : r/explainlikeimfive
  • [۷] What is net neutrality and why is it controversial?
  • [۹] Net Neutrality | Electronic Frontier Foundation

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *