خلاصه
- همخانگی یه جور زندگی اجتماعی مشارکتیه که توش آدما توی خونههای مستقل خودشون زندگی میکنن، اما دور یه عالمه فضای مشترک مثل آشپزخونه و باغ بزرگ میگردن.
- هدف اصلیش هم اینه که با حس تنهایی تو شهرهای بزرگ مقابله کنه و یه جامعه کوچیک و صمیمی بسازه که همه هوای همدیگرو دارن.
- این ایده اولین بار تو دانمارک حدودای دهه ۱۹۶۰ شروع شد و بعدش تو آمریکا و کشورهای دیگه هم گسترش پیدا کرد.
- مدیریت و نگهداری فضاهای مشترک هم با خود ساکنینه و این باعث میشه بیشتر با هم در ارتباط باشن.
- هرچند مشارکت تو وعدههای غذایی و کارای مشترک زیاده، اما حریم خصوصی هر نفر کاملا رعایت میشه.
- مزایاش اینه که کمتر وسیله میخری، محیط برای سالمندها خوبه و دوستیهای پایداری شکل میگیره؛ شبکه حمایتی قوی هم داری.
- اما ممکنه دموکراسی زیاد و بحث و گفتگوی طولانی اذیتکننده باشه یا حجم بالای با هم بودن برای بعضیها سخت باشه.
- از نظر قانونی، معمولا ساختارش کاندومینیوم یا تعاونی مسکنه و هزینههاش تقریبا با خونههای مشابه برابره، ولی در درازمدت میتونه هزینههای زندگی رو کم کنه.
- همخانگی یه نوع جامعه هدفمنده، ولی با کو-لیوینگ (Co-living) فرق داره؛ تو کو-لیوینگ معمولا مستاجری و کنترل با سرمایهگذاره، اما تو همخانگی خود ساکنین مالک و مدیرن.
- این جوامع میتونن بین نسلی باشن یا فقط برای سالمندان طراحی بشن؛ بعضیهاشون هم رو پایداری محیط زیستی تمرکز دارن.
احتمالا شما هم تا حالا به این فکر کردین که زندگی کردن توی یه محلهای که همه همدیگه رو میشناسن و هوای هم رو دارن چه شکلیه. یه چیزی شبیه به دهکدههای قدیمی اما با امکانات امروزی. ایدهای وجود داره به اسم «همخانگی» یا Cohousing که دقیقا میخواد همین فضا رو بسازه. این سبک زندگی سعی میکنه با اون حس غریبگی و تنهایی که توی شهرهای مدرن وجود داره مقابله کنه، جایی که خیلی از ما حتی اسم همسایه دیوار به دیوارمون رو هم نمیدونیم. همخانگی یه جور راه حل امروزی برای ساختن یه جامعه کوچیک و صمیمی به حساب میاد که توش آدما مستقل هستن اما تنها نیستن.
این مدل زندگی در واقع یه جور جامعه هدفمند و مشارکتیه که ساکنینش توی خونههای شخصی خودشون زندگی میکنن، اما این خونهها دور تا دور یک سری فضاهای مشترک ساخته شدن. فکر کنین یه محله کوچیک که خونههای شخصی کامل و مجهزی داره، اما در کنارش یه سری امکانات عمومی بزرگ هم هست که همه با هم ازش استفاده میکنن و با هم مدیریتش میکنن. این ایده اولین بار اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی توی دانمارک شکل گرفت و از اون موقع تا حالا توی کشورهای مختلفی اجرا شده. هدف اصلیش هم اینه که همسایهها بیشتر با هم در ارتباط باشن و از مزایای یه زندگی اجتماعی، اقتصادی و حتی محیط زیستی بهرهمند بشن.
همخانگی دقیقا یعنی چی؟
اگه بخوایم ساده بگیم، همخانگی یه جور جامعه عمدی و خودگردانه. یعنی آدما آگاهانه انتخاب میکنن که اینجوری کنار هم زندگی کنن و خودشون هم مسئولیت مدیریت اونجا رو به عهده میگیرن. ساختار کلیش اینجوریه که هر خانواده یا فرد، خونه شخصی و مستقل خودش رو داره. این خونهها میتونن ویلایی یا آپارتمانی باشن و تمام امکانات یه خونه معمولی، مثل آشپزخونه کوچیک شخصی، رو دارن. اما چیزی که این مدل زندگی رو متفاوت میکنه، فضاهای مشترک گستردهای هست که برای استفاده همه طراحی شده.
این فضاهای مشترک معمولا شامل این موارد میشه:
- خانه مشترک (Common House): این فضا قلب تپنده جامعه به حساب میاد. معمولا یه آشپزخونه بزرگ و صنعتی، یه سالن غذاخوری بزرگ برای وعدههای غذایی دستهجمعی، اتاقهای بازی برای بچهها، اتاق مهمان، کارگاه، کتابخونه و فضاهایی برای تفریح و سرگرمی مثل اتاق فیلم یا ورزش داره.
- فضاهای بیرونی مشترک: مسیرهای پیادهروی، فضای سبز باز، باغ و باغچه، زمین بازی برای بچهها و پارکینگ هم جزو املاک مشترک هستن. این فضاها جوری طراحی میشن که آدما رو به تعامل و ارتباط خودجوش با هم تشویق کنن.
ایده اصلی اینه که چون امکانات گستردهای به صورت مشترک وجود داره، خونههای شخصی میتونن یه مقدار کوچیکتر باشن بدون اینکه کیفیت زندگی پایین بیاد. همسایهها از این فضاها برای بازی کردن، آشپزی برای همدیگه، به اشتراک گذاشتن ابزارآلات و همکاری توی کارها استفاده میکنن. مدیریت و نگهداری از این اموال مشترک هم توسط خود اعضای جامعه انجام میشه که این خودش فرصتهای بیشتری برای عمیقتر شدن روابط ایجاد میکنه.
زندگی روزمره در یک جامعه همخانگی
زندگی توی یه همچین جایی یعنی مشارکت فعال. همسایهها فقط کنار هم زندگی نمیکنن، بلکه به طور مرتب با هم همکاری میکنن. اونها به صورت دستهجمعی فعالیتهای جامعه و فضاهای مشترک رو برنامهریزی و مدیریت میکنن، در حالی که هر کسی درآمد و زندگی شخصی خودش رو حفظ کرده.
بعضی از فعالیتهای رایج توی این جوامع اینها هستن:
- وعدههای غذایی مشترک: این یکی از اصلیترین بخشهای زندگی همخانگیه. معمولا چند بار در هفته، اعضا دور هم جمع میشن و با هم شام یا ناهار میخورن. هر کسی میتونه توی آماده کردن غذا یا تمیزکاری کمک کنه و این کار یکی از بهترین راهها برای معاشرت و شناختن بهتر همدیگه است. البته شرکت کردن توی این وعدهها اجباری نیست، اما همه تشویق میشن که این کار رو انجام بدن.
- روزهای کاری مشترک: اعضا به طور منظم دور هم جمع میشن تا کارهای مربوط به نگهداری از فضاهای مشترک، مثل باغبونی یا تعمیرات جزئی، رو با هم انجام بدن.
- جلسات مدیریتی: تصمیمگیریها توی این جوامع به صورت مشارکتی و معمولا بر اساس اجماع نظر همه انجام میشه.
- فعالیتهای اجتماعی: همسایهها برای مهمونیها، بازی، باغبونی، اجرای موسیقی، تماشای فیلم، ورزش و جشنها دور هم جمع میشن. زندگی توی این جوامع باعث میشه تشکیل دادن کلوپهای مختلف، هماهنگ کردن مراقبت از بچهها و سالمندان، به اشتراک گذاشتن اطلاعات، بازیافت وسایل و استفاده مشترک از ماشین خیلی راحتتر بشه.
نکته مهم اینه که با وجود تمام این فعالیتهای مشترک، حریم شخصی افراد کاملا محترمه. ساکنین هر چقدر که بخوان میتونن حریم خصوصی داشته باشن و خودشون انتخاب میکنن که چقدر در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنن تا تعادل درستی بین زندگی شخصی و زندگی اجتماعیشون برقرار بشه.
طراحی و ساختار فیزیکی
یکی از ویژگیهای کلیدی همخانگی اینه که خود ساکنین آینده نقش مهمی توی روند برنامهریزی و طراحی جامعه دارن. این یعنی محله دقیقا بر اساس نیازها و ارزشهای اونها ساخته میشه، نه بر اساس چیزی که یه بساز و بفروش فکر میکنه فروش بهتری داره. به همین خاطره که هیچ دو تا جامعه همخانگی دقیقا شبیه هم نیستن.
با این حال، چند تا اصل طراحی مشترک بین بیشترشون وجود داره:
- تشویق به تعامل: طراحی فیزیکی طوری انجام میشه که فرصتهای ارتباط خودجوش رو زیاد کنه. مثلا، معمولا پارکینگ ماشینها رو در حاشیه محله قرار میدن تا فضای داخلی پر از مسیرهای پیادهروی باشه. این کار باعث میشه آدما موقع رفت و آمد بیشتر با هم برخورد کنن و همینطور امنیت بچهها برای بازی کردن توی محوطه بیشتر بشه.
- اندازه مناسب: این جوامع معمولا بین ۲۰ تا ۵۰ خانوار هستن. این اندازه به اندازهای کوچیک هست که همه بتونن همدیگه رو بشناسن و یه حس دهکدهمانند و وابستگی متقابل ایجاد بشه.
- فضای سبز مشترک: فضای سبز برای باغبونی، بازی یا دورهمی یکی دیگه از ویژگیهای معمول این جوامعه. اگه زمین پروژه بزرگتر از نیاز ساختمونها باشه، معمولا ساختمونها رو به هم نزدیکتر میسازن تا بیشترین فضای باز ممکن برای استفاده مشترک باقی بمونه. این ویژگی به طور مستقیم با مشکل گسترش بیرویه حومه شهرها هم مقابله میکنه.
این جوامع میتونن شهری، حومهشهری یا روستایی باشن و شکل ساختمونهاشون هم متفاوته؛ از آپارتمانهای کمطبقه گرفته تا خونههای شهری (تاونهاوس) یا خونههای ویلایی خوشهای.
مدلهای مختلف ساخت
علاوه بر جوامعی که از صفر ساخته میشن، یه مدل دیگه هم به اسم جوامع «بازسازی شده» یا «ارگانیک» وجود داره. توی این مدل، همسایههایی که توی خونههای کنار هم زندگی میکنن، تصمیم میگیرن با خریدن ملکهای مجاور و برداشتن حصارها، یه «محله هدفمند» برای خودشون درست کنن. نمونههای این مدل از «همخانگی خیابان N» توی دیویس کالیفرنیا تا «دهکده بریستول» توی ورمونت وجود دارن. اعضای این جوامع معمولا بعد از ساکن شدن، امکانات مشترکی مثل خانه مشترک رو به مجموعه اضافه میکنن.
جنبههای قانونی و مالی
همخانگی یه شکل قانونی مشخص یا یه روش خاص برای مالکیت ملک نیست. ساختار قانونی این جوامع معمولا یکی از مدلهای موجود املاک و مستغلاته. توی آمریکا، دو شکل قانونی رایجتره:
- کاندومینیوم (Condominium): توی این مدل، هر کس سند خونه خودش رو به صورت ششدانگ داره و فضاهای مشترک متعلق به یک انجمن مالکین خانه (HOA) هست. این مدل رایجتره چون با مدلهای بانکها و شهرداریها برای توسعه مسکن چند واحدی سازگاری بیشتری داره و بانکها راحتتر برای این نوع ملک وام میدن.
- تعاونی مسکن (Housing Cooperative): توی این مدل، یک شرکت تعاونی مالک کل ملک هست و ساکنین سهامدار اون شرکت هستن که بهشون حق استفاده از یک واحد مسکونی مشخص رو میده.
توی استرالیا به خاطر پیچیدگیهای قانونی تعاونیها، پروژههای همخانگی معمولا تحت عنوان یک شرکت با مسئولیت محدود و با قوانینی شبیه به تعاونی توسعه پیدا میکنن. توی اروپا هم اصطلاح «سرمایهگذاری مشترک ساختمانی» برای تعریف این نوع مالکیت به کار میره.
هزینهها چطوره؟
معمولا هزینه پروژههای همخانگی تقریبا با پروژههای کاندومینیوم مشابه برابره. با اینکه توی روند توسعه، سودی برای سازنده وجود نداره (چون خود گروه ساکنین توسعهدهنده هستن)، اما خونهها اغلب کیفیت ساخت بالاتری دارن و ویژگیهای سازگار با محیط زیست بیشتری دارن. این باعث میشه هزینههای نگهداری و مصرف انرژیشون کمتر باشه، اما هزینه ساخت اولیه رو بالاتر میبره.
برای مثال، توی جامعه PDX Commons که یک جامعه همخانگی برای افراد مسن هست، قیمت اولیه فروش خونهها بر اساس اندازه و امکانات انتخابی، بین ۳۵۵ هزار دلار تا ۷۲۰ هزار دلار بوده.
علاوه بر قیمت خرید، هزینههای ماهانه هم وجود داره که بهش شارژ یا حق HOA میگن. مثلا توی همون PDX Commons، این مبلغ ماهانه بین ۶۰۰ تا ۱۱۰۰ دلاره که بستگی به اندازه خونه داره. این پول شامل هزینه آب، زباله، بازیافت، اینترنت وایفای عمومی و یه مبلغی برای صندوق ذخیره جامعه میشه. ساکنین هزینه برق و گاز شخصی خودشون رو جدا پرداخت میکنن.
یه نکتهای که در مورد هزینهها کمتر بهش توجه میشه، هزینه زندگیه. به خاطر ساختار اجتماعی و دسترسی راحت به منابع مشترک، زندگی توی همخانگی فرصتهایی برای کاهش هزینههای زندگی فراهم میکنه که توی محلههای معمولی وجود نداره. خونهها میتونن کوچیکتر باشن و به اشتراک گذاشتن وسایل باعث کاهش مصرفگرایی میشه.
مزایا و معایب همخانگی
مزایا (Pros):
- نیاز به خرید کمتر: چرا هر خونهای باید یه باربیکیو، یه ماشین چمنزنی یا حتی یه ماشین شخصی داشته باشه وقتی میشه اینها رو به اشتراک گذاشت یا قرض گرفت؟ این اشتراکگذاری باعث میشه اعضا بتونن توی خونههای کوچیکتری زندگی کنن.
- امکان سالمندی در محل (Aging in Place): تقریبا تمام پروژههای همخانگی با استفاده از اصول «طراحی جهانی» ساخته میشن. این یعنی برای افراد با تواناییهای جسمی مختلف و همینطور سالمندان ایدهآل هستن. در واقع، بعضی از این جوامع به طور خاص برای جمعیت سالمند طراحی میشن.
- دوستیهای پایدار: وقتی شما در نزدیکی هم زندگی میکنین، با هم علفهای هرز باغچه رو میکنین و بزرگ شدن بچههای همدیگه رو میبینین، روابط خیلی عمیقی بینتون شکل میگیره. آدمهایی که جذب همخانگی میشن، دنبال همین ارتباطات غنی اجتماعی هستن. همونطور که یکی از اعضای جامعه «بوزمن» در مونتانا میگه، «من مشتاق همسایگی در همخانگی به خاطر وعدههای غذایی مشترک، پروژههای مشترک، فعالیتها، کمکهای متقابل، بچهها و بزها هستم.»
- حمایت اجتماعی: این جوامع یه شبکه حمایتی قوی ایجاد میکنن. اگه به سفر طولانی برین، بقیه همسایهها با کمال میل مراقب خونهتون هستن. مراقبت از بچهها و سالمندان راحتتر هماهنگ میشه و همیشه کسانی هستن که در مواقع نیاز بهتون کمک کنن.
معایب (Cons):
- «دموکراسی بیش از حد»: این شکایت یکی از ساکنین با سابقه یه جامعه همخانگی در ورمونته. «همهچیز توی همخانگی با اجماع نظر انجام میشه. میدونین چقدر حرف زدن لازمه تا همه به توافق برسن؟» با اینکه همه چیز به رایگیری رسمی نمیکشه، اما هنوز هم بحث و گفتگوهای زیادی وجود داره.
- با هم بودن بیش از حد: اساس همخانگی بر زندگی و کار مشترک ساکنین برای جامعه است. این حجم از با هم بودن میتونه برای بعضیها، به خصوص افراد به شدت مستقل یا خیلی درونگرا، زیاد باشه. همونطور که وبسایت SeniorAdvice.com میگه، «زندگی در همخانگی برای همه مناسب نیست… شاید شما حجم کار درگیر رو نخواید… به علاوه، اینکه از اون طرف حصار با همسایه گپ بزنی یا چمنزنت رو بهش قرض بدی یه چیزه، و اینکه زمین مشترک داشته باشی و هر هفته با هم شام بخوری یه چیز کاملا متفاوته.»
تاریخچه و ریشههای همخانگی
این ایده یهویی به وجود نیومد. میشه رگههایی از اون رو توی «سیهییوان» یا طراحی چهارگوش خونهها توی چین دید که حیاط مشترک داشتن. همینطور سه دهکده «آردن»، «آردنتتاون» و «آردنکرافت» در دلاور آمریکا که اوایل قرن بیستم بر اساس نظریه مالیات واحد هنری جورج تاسیس شدن، خونههای شخصی روی زمینهای مشترک داشتن و ارزشهای تعاونی رو ترویج میکردن.
اما شکل مدرن همخانگی که ما میشناسیم، توی دانمارک دهه ۱۹۶۰ شروع شد. این حرکت بین گروهی از خانوادهها شکل گرفت که از مسکن و جوامع موجود ناراضی بودن و حس میکردن این مدل خونهها نیازهاشون، به خصوص در زمینه تعادل بین کار و زندگی، رو برآورده نمیکنه.
یه مقاله از «بدیل گرا» به اسم «بچهها باید صد تا پدر و مادر داشته باشن» در سال ۱۹۶۷، باعث شد یه گروه ۵۰ خانوادهای دور هم جمع بشن و یه پروژه اجتماعی رو شروع کنن. این گروه بعدها به دو گروه تقسیم شد و دو تا از قدیمیترین جوامع همخانگی مدرن به اسمهای Sættedammen و Skråplanet رو توسعه دادن. معمار و سازماندهنده اصلی این حرکت، «یان گودمن هویر» بود که از مطالعاتش توی دانشگاه هاروارد و تعامل با جوامع تجربی اون زمان در آمریکا الهام گرفته بود.
این ایده توسط دو معمار آمریکایی به اسمهای کاترین مککامنت و چارلز دورت به آمریکای شمالی معرفی شد. اونها از چند تا جامعه همخانگی توی دانمارک بازدید کردن و چیزهایی که یاد گرفته بودن رو توی کتابهاشون نوشتن تا این مدل زندگی رو ترویج بدن. اولین جامعهای که توی آمریکا از اول تا آخر توسط تیم مککامنت و دورت به عنوان همخانگی طراحی و ساخته شد، Muir Commons در دیویس کالیفرنیا بود که در سال ۱۹۹۱ تکمیل شد.
از اون زمان به بعد، همخانگی به عنوان بخشی از اقتصاد تعاونی در آمریکا رشد کرده و پیشبینی میشه توی دهههای آینده گسترش بیشتری پیدا کنه، چون افراد و خانوادهها دنبال زندگی پایدارتر و در ارتباط با همسایههاشون هستن.
همخانگی در سراسر جهان
این جنبش فقط محدود به دانمارک و آمریکا نمونده.
- آمریکا: از سال ۱۹۹۱ تا الان، بیشتر از ۱۶۰ جامعه همخانگی در ۲۵ ایالت و همچنین واشنگتن دیسی تاسیس شده و بیشتر از ۱۲۵ تای دیگه هم در حال شکلگیری هستن.
- کانادا: ۱۷ جامعه تکمیل شده و تقریبا ۴۲ تای دیگه در مراحل شکلگیری، توسعه یا ساخت هستن.
- هلند: بیشتر از ۳۰۰ جامعه همخانگی وجود داره (۷۳ تا بین نسلی و ۲۳۱ تا برای سالمندان) و حدود ۶۰ تای دیگه هم در حال برنامهریزی یا ساخت هستن.
- انگلستان: این حرکت اواخر دهه ۱۹۹۰ در انگلیس شروع شد و الان ۱۴ جامعه ساخته شده و بیشتر از ۴۰ گروه دیگه در حال توسعه پروژههاشون هستن. این جوامع از ۸ تا ۵۰ خانوار متغیرن و بعضیهاشون تخصصی هستن، مثلا برای افراد بالای ۵۰ سال، زنان یا جوامع +LGBT.
- کشورهای دیگهای مثل استرالیا و نیوزلند هم جوامع همخانگی خودشون رو دارن.
یکی از صداهای برجسته همخانگی در آمریکا، گریس کیم، معمار و از بنیانگذاران «همخانگی شهری کاپیتول هیل» در سیاتل هست. به نظر کیم، همخانگی میتونه یه راه حل برای مشکلات جهانی تنهایی و انزوا باشه، چون آدما آگاهانه تصمیم میگیرن به صورت مشارکتی زندگی کنن. اون توی یه سخنرانی TED در سال ۲۰۱۷ گفت که همخانگی میتونه ما رو شادتر کنه چون روی روابطی تمرکز میکنه که باعث به وجود اومدن «کومونیتاس» یا همون روح جامعه میشه.
مقایسه همخانگی با مدلهای دیگه
گاهی همخانگی با چند تا مفهوم دیگه اشتباه گرفته میشه. بیاید تفاوتهاشون رو ببینیم.
- همخانگی (Cohousing) در برابر همزیستی (Co-living): هر دوتاشون فضاهای مشترک دارن که به نفع همه است، مثل فضاهایی برای رویدادها یا وعدههای غذایی مشترک. اما یه تفاوت اساسی وجود داره. توی همخانگی، کنترل و مدیریت جمعی ساکنین توی ساختار قانونی و تصمیمگیریها نهادینه شده. ساکنین معمولا مالک خونههاشون هستن. اما توی همزیستی، ملک معمولا متعلق به سرمایهگذاران یا اپراتورهای خارجی هست و توسط اونها اداره میشه و ساکنین معمولا واحدهاشون رو اجاره میکنن.
- همخانگی (Cohousing) در برابر مالکیت مشترک خانه (Co-Homeownership): این یه مدل جدیدتره که در پاسخ به چالشهای گرونی مسکن به وجود اومده. توی این مدل، چند تا خریدار به صورت دستهجمعی یه ملک رو میخرن و مدیریتش میکنن، اما استقلال مالیشون رو با داشتن وامهای مسکن جداگانه حفظ میکنن. هر شرکتکننده مالک و ساکن یه سوئیت خصوصیه و فضاهای مشترکی مثل آشپزخونه و اتاق نشیمن رو به اشتراک میذارن. این مدل برای کاهش موانع مالی مثل پیشپرداخت و هزینههای نگهداری طراحی شده و به هر مالک اجازه میده به طور مستقل ارزش افزوده ملکش رو بسازه. این مدل بین نسل جدید، خانوادههای با درآمد متوسط و بازنشستهها محبوب شده.
- همخانگی در برابر جوامع هدفمند (Intentional Communities): همخانگی یه نوع جامعه هدفمنده، اما همه جوامع هدفمند، همخانگی نیستن. اصطلاح «جامعه هدفمند» خیلی گستردهتره و شامل شکلهای مختلفی از زندگی مثل کمونها، آشرامها یا صومعهها هم میشه که همیشه به صورت مشارکتی اداره نمیشن و لزوما حریم خصوصی و فضای زندگی مستقل مدل همخانگی رو ندارن. بیشتر جوامع همخانگی بر اساس اعتقادات مذهبی یا فلسفی مشترک نیستن، بلکه بر ایجاد یه جامعه غنی از نظر اجتماعی تمرکز دارن، هرچند بعضیهاشون ممکنه بر اساس باورهای مشترک شکل گرفته باشن.
انواع مختلف جوامع همخانگی
بیشتر جوامع همخانگی سعی میکنن بین نسلی باشن، یعنی هم بچهها و هم سالمندان در کنار هم زندگی کنن. اما در سالهای اخیر، مدل همخانگی سالمندان که روی نیازهای افراد مسن تمرکز داره، رشد کرده. معمار، چارلز دورت، یه کتاب راهنما در مورد ایجاد همخانگی سالمندان نوشته.
بعضی از این جوامع روی پایداری و محیط زیست تمرکز دارن و به نوعی «دهکده زیستمحیطی» (ecovillage) هم به حساب میان، مثل «ساویر هیل» در ماساچوست یا «دهکده زیستمحیطی لس آنجلس».
نگاهی دقیقتر به یک مثال: PDX Commons
PDX Commons یه جامعه همخانگی توی پورتلند هست که به طور خاص برای بزرگسالان فعال ۵۵ سال به بالا طراحی شده. بیاید نگاهی به سوالات متداول در مورد اون بندازیم تا با جزئیات کار بیشتر آشنا بشیم:
- مالکیت: اعضا مالک یه واحد آپارتمان مدرن و خصوصی با آشپزخونه کامل هستن. علاوه بر اون، هر کدوم مالک یه سهم مشاع از فضاهای مشترک هستن.
- فضاهای مشترک: این فضاها شامل سالن غذاخوری/جلسات با آشپزخونه نیمهصنعتی، اتاق نشیمن/کتابخونه، اتاق رسانه با صفحه نمایش بزرگ، اتاق کاردستی و ورزش، رختشویخانه، اتاق ابزار، انبار دوچرخه، دفتر، گاراژ، حیاط، تراس روی پشتبام، پاسیو، باغچهها، راهروها و آسانسور میشه.
- اندازه خانهها: واحدها از حدود ۶۲۵ تا ۱۲۵۰ فوت مربع (تقریبا ۵۸ تا ۱۱۶ متر مربع) متغیر هستن و شامل واحدهای یک و دو خوابه میشن. دو تا اتاق مهمان هم برای استفاده خانواده و دوستان اعضا وجود داره.
- آیا اینجا مرکز مراقبتیه؟ نه. این جامعه خدمات پرستاری تخصصی، پشتیبانی پزشکی یا مراقبت از حافظه ارائه نمیده. اینجا یه گروه از بزرگسالان فعال هستن که انتخاب کردن توی یه جامعه صمیمی از دوستان دلسوز و مفید زندگی کنن. اونها معتقدن این سبک زندگی بهشون کمک میکنه مدت طولانیتری مستقل بمونن.
- بچهها مجاز هستن؟ بله. با اینکه این جامعه برای افراد بالای ۵۵ سال طراحی شده، طبق قانون ۸۰ درصد واحدها باید حداقل یه ساکن بالای ۵۵ سال داشته باشن، اما ۲۰ درصد بقیه محدودیت سنی ندارن. بچهها هم به عنوان مهمان زیاد به اونجا رفت و آمد میکنن.
PDX Commons توسط اعضاش طراحی، مالکیت و اداره میشه. هیچ شرکت یا سازمان غیرانتفاعی برای اونها تصمیم نمیگیره. هدف اصلیشون منفعت اعضا است، نه سودآوری یه شرکت. اونها معتقدن همخانگی یه روش زندگی لذتبخشتر و رضایتبخشتره و مطالعات نشون میده که میتونه ارزونتر از گزینههای خصوصی مشابه هم باشه.
دیدگاهتان را بنویسید