خلاصه
- استراتژی «چین به علاوه یک» یعنی شرکتها به جای فقط چین، تو کشورهای دیگه هم تولید کنن یا سرمایهگذاری داشته باشن.
- این ایده از ۲۰۰۸ شروع شد و بعدا به خاطر گرون شدن هزینهها تو چین، جنگ تجاری آمریکا و چین و مشکلات کرونا جدیتر شد.
- مزیتای این استراتژی شامل کم کردن ریسک، صرفهجویی تو هزینه، دسترسی به بازارهای جدید و قوی شدن زنجیره تامینه.
- چالشهایی مثل هزینههای اولیه زیاد، سخت بودن کنترل کیفیت و ریسکهای سیاسی تو کشورهای جدید هم وجود داره.
- برای انتخاب کشور «به علاوه یک»، باید به هزینه، ثبات سیاسی، زیرساختها و نیروی کارش توجه کرد.
- هند، ویتنام و کشورهای آسهآن مثل مالزی مقصدهای خیلی محبوبی برای این استراتژی هستن.
- مشکلات لجستیکی مثل ظرفیت حمل و نقل، تامین مواد اولیه و تفاوت در فرهنگ کاری نیروی کار میتونن چالشهای بزرگی باشن.
- هدف از این استراتژی رها کردن کامل چین نیست، بلکه تنوعبخشی برای کاهش وابستگی و استفاده از فرصتهای جدید در سایر بازارها هست.
شاید شما هم شنیده باشید که خیلی از شرکتهای بزرگ دنیا دارند کارخانههایشان را از چین به کشورهای دیگر منتقل میکنند یا حداقل یک شعبه هم جای دیگری میزنند. این حرکت یک اسم مشخص دارد: استراتژی «چین به علاوه یک». داستانی که فقط به جابجایی چند کارخانه محدود نمیشه و داره نقشه تولید و اقتصاد دنیا رو تغییر میده. بیایید یک راست بریم سر اصل مطلب و ببینیم این استراتژی دقیقا چیه، از کجا اومده و چه خوب و بدیهایی با خودش به همراه داره.
داستان «چین به علاوه یک» از کجا شروع شد؟
این استراتژی که بهش «پلاس وان» یا «سی پلاس وان» (C+1) هم میگن، یک ایده ساده در دنیای کسب و کاره: اینکه همه تخممرغهات رو توی یک سبد نذاری. تا حدود بیست سال پیش، شرکتهای غربی عاشق سرمایهگذاری توی چین بودن. دلیلش هم واضح بود: هزینههای تولید خیلی پایین بود و خود چین هم یک بازار مصرفی غولپیکر داشت. اما کم کم، این وابستگی شدید به یک کشور، برای شرکتها نگرانکننده شد.
استراتژی «چین به علاوه یک» یعنی یک شرکت به جای اینکه فقط و فقط در چین سرمایهگذاری کنه، کسب و کارش رو به کشورهای دیگه هم گسترش بده. این کار میتونه به دلایل مختلفی مثل کاهش هزینهها، بالا بردن امنیت سرمایهگذاری یا فکر کردن به ثبات بلندمدت انجام بشه. بعضیها حتی این رو یک «پدیده در سطح کلان» توصیف کردن. این استراتژی به شرکتها اجازه میده که همچنان از بازار بزرگ چین استفاده کنن، اما همزمان فعالیتهاشون رو به کشورهای دیگه هم بکشونن؛ کشورهایی که «به علاوه یک» این معادله حساب میشن. این ایده از سال ۲۰۰۸ توی ذهن شرکتهای ژاپنی و آمریکایی بوده و به طور رسمی در سال ۲۰۱۳ معرفی شد. بین سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ هم به خاطر بالا رفتن هزینه نیروی کار تو چین، توجه جهانی رو به خودش جلب کرد.
چرا شرکتها به فکر جایگزین برای چین افتادند؟
چند تا دلیل مهم و اساسی وجود داره که باعث شده شرکتها، به خصوص شرکتهای چندملیتی، به این استراتژی روی بیارن. این دلایل مثل یک موج، کسب و کارهای جهانی رو به سمت تنوع بخشیدن به زنجیره تامینشون هل داده.
۱. گرون شدن هزینهها در چین
اولین و شاید مهمترین دلیل، بالا رفتن هزینهها در خود چینه. اون نیروی کار ارزونی که زمانی مزیت اصلی چین بود، دیگه مثل قبل وجود نداره. حقوقها در این کشور به طور چشمگیری بالا رفته؛ برای مثال، در هفت سال اخیر تقریبا دو برابر شده. این افزایش هزینهها، به خصوص برای تولیدکنندهها، کار رو سخت کرده. در نتیجه، مزیتهایی که چین ارائه میداد، کم کم داره در مقابل مزیتهای کشورهای عضو «آسهآن» (ASEAN) رنگ میبازه. کارگرها در کشورهای جنوب و جنوب شرقی آسیا به طور کلی حقوق کمتری نسبت به کارگرهای چینی میگیرن و این برای شرکتها یعنی کنترل بهتر هزینهها.
۲. جنگ تجاری آمریکا و چین
یک جرقه بزرگ دیگه، جنگ تجاری بین آمریکا و چین بود که در سال ۲۰۱۸ توسط دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت آمریکا، شروع شد. آمریکا تعرفههای اضافی ۲۵ درصدی روی کالاهای وارداتی از چین به ارزش ۳۴ میلیارد دلار وضع کرد. این تعرفهها باعث شد شرکتها برای اینکه هزینههای اضافهای به مشتریهاشون تحمیل نکنن، سریعتر به فکر انتقال خطوط تولیدشون به کشورهای جنوب شرقی آسیا بیفتند. این تنشهای ژئوپلیتیکی یک فضای عدم اطمینان برای شرکتها ایجاد کرد و اونها رو به این نتیجه رسوند که وابستگی زیاد به چین میتونه ریسک بزرگی باشه.
۳. درسهای تلخ کرونا
شیوع ویروس کرونا و سیاستهای سختگیرانه «کووید صفر» چین، یک تلنگر جدی به زنجیرههای تامین جهانی زد. خیلی از شرکتها دیدند که وقتی کارخانهها در چین تعطیل میشن یا محدودیتهای شدید برای جابجایی افراد و کالاها به وجود میاد، کل تولیدشون میخوابه. تعطیلیهای گسترده کارخانهها، کمبود مواد اولیه و سه برابر شدن زمان حمل و نقل دریایی، همه و همه باعث شد شرکتها به دنبال گزینههای جایگزین برای تولید و تامین قطعات باشن. اونهایی که زنجیره تامین متنوعتری داشتن، بهتر تونستن از پس این بحران بربیان.
۴. ریسکهای داخلی چین و مسائل دیگه
سرمایهگذاری تو اقتصاد در حال گذار چین، ریسکهای خاص خودش رو داره. این ریسکها میتونن از تغییرات اجتماعی و سیاسی نشات بگیرن. علاوه بر این، جمعیت چین در حال پیر شدنه و این برای اولین بار در چند دهه اخیر، محدودیتهایی برای نیروی کار ایجاد کرده. دولت چین سیاست تکفرزندی رو کنار گذاشته و سیاست سهفرزندی رو جایگزین کرده، اما جوونهای چینی به خاطر هزینههای بالای زندگی، تمایل زیادی به داشتن خانوادههای بزرگ ندارن. کارشناسها پیشبینی میکنن که نیروی کار چین در دهه آینده حدود ۵ درصد کوچیکتر بشه.
یک دلیل دیگه هم مربوط به وجهه برنده. بعضی از شرکتها برای فرار از برچسب «ساخت چین» که گاهی با تصور شیوههای تولید غیراخلاقی مثل کار اجباری همراهه، به دنبال تنوع بخشیدن به تولیدشون هستن. برای مثال، قانونی مثل «قانون پیشگیری از کار اجباری اویغورها» (UFLPA) در آمریکا، شرکتها رو تشویق میکنه که منابع جایگزینی برای قطعاتشون پیدا کنن تا مبادا محصولاتشون در مرز توقیف بشه یا وجههشون پیش مشتریها خراب بشه.
مزایا و معایب استراتژی «چین به علاوه یک»
مثل هر استراتژی دیگهای، این رویکرد هم نقاط قوت و ضعف خودش رو داره. شرکتها باید این موارد رو به دقت بررسی کنن تا ببینن آیا این استراتژی براشون مناسبه یا نه.
نقاط قوت و فرصتها
- کاهش ریسک: این اصلیترین دلیل روی آوردن به این استراتژیه. وقتی تولید در چند کشور پخش بشه، یک اتفاق غیرمنتظره مثل بلایای طبیعی، تنشهای سیاسی یا یک بیماری همهگیر، نمیتونه کل خط تولید رو متوقف کنه. زنجیره تامین انعطافپذیرتر میشه و میتونه در برابر شوکهای مختلف مقاومت کنه.
- صرفهجویی در هزینهها: با اینکه چین زمانی به خاطر نیروی کار ارزونش معروف بود، اما الان تنها کشور با این مزیت نیست. شرکتها میتونن در کشورهای دیگه به دنبال هزینههای نیروی کار رقابتیتر، نرخهای ارز مطلوبتر و مشوقهای مالیاتی باشن و در نهایت در هزینهها صرفهجویی کنن.
- دسترسی به بازارهای جدید: وقتی یک شرکت در کشور جدیدی کارخانه میزنه، میتونه به بازار مصرفی اون کشور و مناطق اطرافش راحتتر دسترسی پیدا کنه. این کار به شرکت کمک میکنه تا رفتار مصرفکنندهها، روندها و تقاضاها رو در بخشهای مختلف دنیا بهتر درک کنه.
- دسترسی به فناوری و تخصصهای جدید: بعضی از کشورها در صنایع و فناوریهای خاصی تخصص دارن. با گسترش تولید به این مناطق، شرکتها میتونن به فناوریهای جدیدی دست پیدا کنن که شاید جای دیگه در دسترس نباشه و این بهشون یک مزیت رقابتی میده.
- تقویت زنجیره تامین: یک زنجیره تامین متنوع، چابکتر و سازگارتره. شرکتها میتونن مراحل مختلف تولید رو به مکانهایی بسپرن که مزیتهای خاصی دارن. برای مثال، کارهای کارگری رو به کشورهایی با هزینه نیروی کار پایین و تولیدات با فناوری بالا رو در مناطقی با قابلیتهای تکنولوژیکی پیشرفته نگه دارن.
نقاط ضعف و چالشها
- هزینههای اولیه: این یک مثال کلاسیک از ضربالمثل «گاهی باید پول خرج کنی تا پول دربیاری» است. پیادهسازی این استراتژی در نهایت میتونه به صرفهجویی در هزینهها منجر بشه، اما در ابتدا نیاز به سرمایهگذاری برای پیدا کردن تامینکنندههای جدید، اطمینان از رعایت استانداردها و درک ریسکها و مزیتهای مکان جدیده.
- کنترل کیفیت: وقتی تولید در چند کشور پخش میشه، حفظ کیفیت یکسان محصولات به یک چالش تبدیل میشه. این کار نیاز به نظارت دقیق، آزمایش و رعایت استانداردها در همه جا داره. اگه اقدامات کنترل کیفیت به درستی اجرا نشه، میتونه به نارضایتی مشتری و خراب شدن شهرت برند منجر بشه.
- ریسکهای سیاسی و اقتصادی در کشورهای جدید: شرکتها باید ریسکهای اقتصادی و سیاسی کشورهای «به علاوه یک» رو هم ارزیابی کنن. مواردی مثل نوسانات ارزی، اعتصابات کارگری، تغییرات ناگهانی قوانین و تنشهای ژئوپلیتیکی میتونن دردسرساز بشن.
- چالشهای لجستیکی پیچیده: همونطور که بعضی از کارشناسها میگن، پیادهسازی این استراتژی در عمل سختتر از تئوریه. مسائلی مثل ظرفیت حمل و نقل، زیرساختها، مهارت نیروی کار و قوانین گمرکی در کشورهای جدید، چالشهای جدی ایجاد میکنن.
چطور یک کشور «به علاوه یک» مناسب انتخاب کنیم؟
وقتی شرکتی تصمیم میگیره این استراتژی رو اجرا کنه، باید به دقت گزینههای جایگزین رو بررسی کنه. این بررسی شامل چند فاکتور کلیدیه:
- هزینهها و قوانین محلی: اولین چیزی که باید بررسی بشه، هزینههاست. تعادل بین صرفهجویی در هزینه و کارایی عملیاتی خیلی مهمه. شرکتها باید قوانین محلی، قوانین تجاری و سیاستهای دولتی رو درک کنن و ببینن آیا مشوقهایی مثل معافیتهای مالیاتی یا توافقنامههای تجاری برای کسب و کارهای خارجی وجود داره یا نه.
- ثبات سیاسی و اقتصادی: بررسی شرایط سیاسی، ثبات دولت و شاخصهای اقتصادی مثل رشد تولید ناخالص داخلی و نرخ تورم، اهمیت زیادی داره. همچنین باید دید که روابط تجاری کشور جدید با بازارهای هدف چطوره. آیا اونها هم مثل چین و آمریکا با هم مشکلات تجاری دارن یا روابط بهتری دارن؟
- زیرساخت و زنجیره تامین: یکی از دلایل جذابیت چین، زیرساختها و زنجیره تامین قوی اونه. طبق گزارش «چاینا بریفینگ»، چین تنها کشوریه که همه دستههای صنعتی طبقهبندی سازمان ملل رو داره و این باعث میشه شرکتها بتونن به راحتی کالاهاشون رو تامین کنن. همچنین، چین بزرگترین شبکه راهآهن سریعالسیر و بزرگراهها رو داره که حمل و نقل کالا رو خیلی کارآمد میکنه. پیدا کردن جایگزینی با این سطح از زیرساخت سخته، اما شرکتها باید کیفیت شبکههای حمل و نقل، بنادر، جادهها و خدمات شهری کشور جایگزین رو به دقت بررسی کنن.
- نیروی کار: کارمندها ستون فقرات هر کسب و کاری هستن. بنابراین، کشور «به علاوه یک» باید نیروی کار مناسبی داشته باشه. شرکتها باید ببینن آیا نیروی کار اون کشور مهارتهای لازم رو داره؟ آیا تعدادشون برای نیازهای کسب و کار کافیه؟ عواملی مثل سطح تحصیلات، برنامههای آموزشی و ثبات شغلی هم باید در نظر گرفته بشه.
مقصدهای محبوب «چین به علاوه یک»
شرکتهای چندملیتی به دنبال کشورهایی با دولتهای به اندازه کافی باثبات مثل هند، ویتنام، اندونزی، مالزی، تایلند، فیلیپین و بنگلادش هستن. در این بین، بعضی از کشورها بیشتر از بقیه مورد توجه قرار گرفتن.
ویتنام: همسایه استراتژیک
ویتنام به خاطر نزدیکی جغرافیایی به چین و داشتن نیروی کار ماهر و ارزون، به یک گزینه خیلی جذاب تبدیل شده. این کشور به خصوص در بخشهای نساجی و تولیدی به سرعت در حال رشده. دولت ویتنام هم در سالهای اخیر تلاش کرده تا در آموزش نیروی کار و زیرساختها سرمایهگذاری کنه و مشارکتش رو در توافقنامههای تجارت آزاد افزایش داده. دادههای دولتی نشون میده که ویتنام در سال ۲۰۲۲، ۲۲.۴ میلیارد دلار از پروژههای سرمایهگذاری مستقیم خارجی جذب کرده که ۱۳.۵ درصد نسبت به سال قبلش افزایش داشته. شرکتهایی مثل سامسونگ الکترونیکس و نایکی فعالیتهای قابل توجهی در این کشور دارن.
هند: غول در حال ظهور
هند در ماههای اخیر خیلی مورد توجه رسانهها قرار گرفته و به عنوان یکی از امیدوارکنندهترین مقصدهای «چین به علاوه یک» شناخته میشه. مدیرعامل بانک جهانی از این کشور خواسته تا از این فرصت استفاده کنه. هند از نظر جغرافیایی و به طور کلی در موقعیت منحصربهفردی قرار داره. این یکی از معدود کشورهایی است که نیروی کار و اندازه بازاری قابل مقایسه با چین داره.
هند در زمینه تولید هم یک جایگزین جذابه و صرفهجویی در هزینههاش با چین قابل مقایسه است. دولت هند هم با سیاستها و مشوقهایی مثل طرح «در هند بسازید» (Make in India) و «طرح مشوق مرتبط با تولید» (PLI) به دنبال جذب سرمایهگذاره. بخش الکترونیک این کشور به شدت موفقه و صادرات الکترونیکش از سال ۲۰۱۸ سه برابر شده. جی. پی. مورگان تخمین میزنه که تا سال ۲۰۲۵، یک چهارم کل آیفونها در هند ساخته بشن. شرکت اپل قصد داره تا سال ۲۰۳۰، یک چهارم آیفونهاش رو از هند تولید کنه.
کشورهای آسهآن: یک منطقه با پتانسیل بالا
منطقه جنوب شرقی آسیا به خاطر نزدیکی به چین، شراکتهای اقتصادی با آمریکا و چین و ثبات سیاسی نسبی (به استثنای تایلند)، یک مقصد ترجیحی برای این استراتژیه. شش کشور اصلی آسهآن یعنی اندونزی، مالزی، فیلیپین، سنگاپور، تایلند و ویتنام، هم با چین روابط اقتصادی نزدیکی دارن و هم بخشی از یک مشارکت نوپا به رهبری آمریکا به نام «چارچوب اقتصادی هند و اقیانوسیه برای رفاه» (IPEF) هستن. این چارچوب به دنبال ایجاد توازن در برابر نفوذ اقتصادی چین در منطقه است.
علاوه بر این، کشورهای آسهآن یک توافقنامه تجارت آزاد به نام «مشارکت اقتصادی جامع منطقهای» (RCEP) رو با چین، ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و نیوزلند امضا کردن. این توافقنامه که از سال ۲۰۲۲ اجرایی شده، بزرگترین توافق تجاری دنیاست و با استانداردسازی قوانین و حذف تعرفهها، کار رو برای شرکتها راحتتر میکنه.
یک نگاه دقیقتر به چالشهای لجستیکی
یک شرکت بزرگ تجهیزات گرمایشی که کارخانهاش رو از جنوب چین به پنانگ مالزی منتقل کرده، میگه: «ما فهمیدیم که ظرفیت حمل و نقل هوایی از پنانگ حدود ۳ درصد ظرفیت فرودگاه بینالمللی هنگکنگه. خوشبختانه، شرکت حمل و نقلمون تونست ظرفیت لازم رو برای ما فراهم کنه. شرکتها باید قبل از جابجایی به این مسئله فکر کنن.» این مثال نشون میده که چالشهای لجستیکی چقدر میتونن جدی باشن.
- زمان حمل و نقل: این یک فاکتور حیاتیه. زنجیره تامین جدید باید بتونه نیازهای تحویل مشتری و اهداف چرخه مالی شرکت رو برآورده کنه. در جدول زیر میتونید زمان حمل و نقل از چند مبدا آسیایی به مقصدهای اصلی در آمریکا و اروپا رو ببینید:
مبدا / مقصد | لس آنجلس | نیویورک | روتردام (دریایی) | فرانکفورت (هوایی) |
---|---|---|---|---|
هنگ کنگ (هوایی) | ۲ روز | ۲ روز | ۲ روز (آمستردام) | ۲ روز |
هنگ کنگ (دریایی) | ۱۸ روز | ۳۴ روز | ۲۸ روز | |
شانگهای (هوایی) | ۲ روز | ۲ روز | ۲ روز (آمستردام) | ۲ روز |
شانگهای (دریایی) | ۱۴ روز | ۳۰ روز | ۳۵ روز | |
هانوی (هوایی) | ۴ روز | ۴ روز | ۳ روز (آمستردام) | ۳ روز |
هانوی (دریایی) | ۲۴ روز | ۳۷ روز | ۳۲ روز | |
مالزی (هوایی) | ۳ روز | ۳ روز | ۳ روز (آمستردام) | ۳ روز |
مالزی (دریایی) | ۲۹ روز | ۳۶ روز | ۲۹ روز |
* منبع: Dimerco
- تامین مواد اولیه: وقتی تولید رو جابجا میکنید، اکوسیستم تامینکنندههای محلی رو از دست میدید. بازسازی این زنجیره تامین ورودی زمانبره. برای مثال، مونتاژکنندههای گوشیهای هوشمند در هند در اوج همهگیری کرونا به خاطر تعطیلیها در چین، دو ماه دچار توقف تولید شدن. چون با اینکه تولید داخلی گوشی در هند خیلی رشد کرده بود، اما همچنان ۴۵ درصد قطعاتشون رو از چین وارد میکردن.
- فضای انبارداری: دسترسی به انبارداری خوب و باکیفیت یک بخش حیاتی از این استراتژیه. کیفیت و در دسترس بودن انبارها در کشورهای مختلف خیلی متفاوته و شرکتها باید به دنبال راهحلهایی باشن که بتونن برای حداقل ۵ سال نیازهاشون رو برآورده کنن.
- نیروی کار و فرهنگ کاری: نباید تصور کرد که بهرهوری و سطح مهارت نیروی کار در کشورهای جدید با چین یکسان خواهد بود. یک تامینکننده برای صنعت نیمههادی این رو به سختی یاد گرفت. مدیر لجستیک این شرکت میگه: «وقتی داشتیم برای انتقال از چین به مالزی برنامهریزی میکردیم، بودجه استخدام همون تعداد کارگر تولید یعنی ۵۰۰ نفر رو در نظر گرفتیم. اما به خاطر سطح مهارت پایینتر، روزهای تعطیل بیشتر، ساعتهای کاری روزانه کمتر و تعطیلات ملی بیشتر، فهمیدیم که برای تولید همون مقدار محصول در مالزی به ۱۰۰۰ کارگر نیاز داریم.»
آینده این استراتژی چیست؟
استراتژی «چین به علاوه یک» در حال شکل دادن به چشمانداز آینده تولیده. این تغییر همین الان هم در حال وقوعه و خیلی از شرکتهای خودروسازی و الکترونیک دارن فعالیتهاشون رو به هند، ویتنام و حتی مکزیک گسترش میدن. شرکتها دارن وارد فاز جدیدی از این استراتژی میشن که روی حضور بلندمدت در کشورهای کمهزینه در آسیا تمرکز داره. این یعنی فراتر از زنجیره تامین، خیلی از شرکتها تیمهای تولید و توزیع محلی در کشورهای دیگه ایجاد میکنن تا حضور جهانیشون رو تقویت کنن و وابستگی به چین رو حتی بیشتر کاهش بدن.
با این حال، یک نگاه پیچیدهتر هم وجود داره. بعضی از تحلیلگرها معتقدن که دولت آمریکا در آینده ممکنه فقط روی محصولات «ساخت چین» (Made in China) تمرکز نکنه، بلکه روی محصولات «تولید شده توسط چین» (Made by China) هم حساس بشه. این یعنی حتی اگه یک محصول در ویتنام مونتاژ بشه، اما قطعات اصلیش از چین بیاد، باز هم ممکنه با محدودیت روبرو بشه. این مسئله ویتنام رو به خاطر وابستگی زیاد به تجارت و سرمایهگذاری چین، آسیبپذیر میکنه. این اتفاق میتونه به یک تفکیک واضحتر در زنجیرههای تامین منجر بشه؛ زنجیرههایی که روی آمریکا متمرکز هستن و سعی میکنن استفاده از قطعات چینی رو به حداقل برسونن.
نکته مهم اینه که این استراتژی به معنای رها کردن کامل چین نیست. حتی بعضیها معتقدن که این استراتژی برای خود چین هم مزایایی داره. این کار به چین اجازه میده که به جای تولیدات سطح پایین، روی بخشهای با ارزش افزوده بالاتر تمرکز کنه. استراتژی «چین به علاوه یک» تعداد تولیدکنندهها یا شغلهای تولیدی در چین رو کاهش نداده، اما نرخ رشد اونها رو کم کرده و به اقتصادهای دیگه فرصت شکوفایی داده. در واقع، این استراتژی میتونه «بهترین حالت از هر دو دنیا» رو ارائه بده: ادامه حضور در یکی از پویاترین بازارهای جهان و همزمان، تنوعبخشی استراتژیک.
منابع
- [۲] Can India Become the ‘China Plus One’ in Tech Manufacturing?
- [۴] (PDF) A ‘China-Plus-One’ strategy: The best of both worlds?
- [۶] China+1 Strategy: Diversifying Manufacturing Beyond China
- [۸] The Logistics of China Plus One — Dimerco
- [۱۰] Exploring the China +1 Strategy and its impact to Thailand | DHL Thailand
- [۱] Everything You Need to Know About China Plus One – Z2Data
- [۳] China Plus One – Wikipedia
- [۵] ASEAN as a China Plus One destination: Current situation and risk outlook | S&P Global
- [۷] The rise and rise of ‘China Plus One’ risk strategies | Analysis | StrategicRISK Global
- [۹] Trump will splinter world’s ‘China plus one’ plans | Reuters
دیدگاهتان را بنویسید