GeekAlerts

جایی برای گیک‌ها

فاجعه بوپال؛ درس‌هایی از مرگبارترین حادثه صنعتی جهان

فاجعه بوپال؛ درس‌هایی از مرگبارترین حادثه صنعتی جهان

خلاصه

  • فاجعه بوپال تو سال ۱۹۸۴، با نشت حدود ۴۰ تن گاز سمی متیل ایزوسیانات (MIC) از یه کارخونه سموم شیمیایی تو هند، یکی از بدترین حوادث صنعتی تاریخ شد.
  • این اتفاق باعث مرگ دست‌کم ۳۰۰۰ نفر همون شب و بیماری‌های درازمدت برای صدها هزار نفر دیگه شد؛ خیلی‌ها هم بعداً بخاطر همین بیماری‌ها فوت کردن.
  • ریشه فاجعه به حدود ۱۵ سال قبل برمیگرده؛ جایی که کارخونه یونیون کارباید آمریکا با کاهش هزینه‌ها و نادیده گرفتن پروتکل‌های ایمنی، ریسک رو خیلی بالا برد.
  • اون شب، بیشتر سیستم‌های ایمنی کارخونه از کار افتاده بودن یا درست عمل نمیکردن و ورود آب به مخزن MIC باعث واکنش سمی و نشت گاز شد.
  • بعد از فاجعه، با اینکه دولت هند از یونیون کارباید ۳.۳ میلیارد دلار غرامت خواست، اما شرکت فقط ۴۷۰ میلیون دلار پرداخت کرد که اصلا کافی نبود.
  • هنوزم یه بحث جدی وجود داره که آیا این فاجعه بخاطر سهل‌انگاری شرکت بوده یا خرابکاری یه کارگر ناراضی.
  • آثار فاجعه بوپال فقط به اون شب محدود نمیشه؛ هنوزم مردم شهر از مشکلات سلامتی مثل سرطان و نقص مادرزادی رنج میبرن و آب‌های زیرزمینی به شدت آلوده هستن.
  • فعالان و گروه‌های مختلف هنوزم دارن برای عدالت و پاکسازی کامل منطقه مبارزه میکنن و میگن این فاجعه نباید تکرار بشه.

شبی که یک شهر در خواب بود، اتفاقی افتاد که تاریخ صنعت جهان را برای همیشه تغییر داد. تصور کنید یک گاز بی‌رنگ، تند و به شدت قابل اشتعال که برای ساخت سموم کشاورزی استفاده میشه، به صورت مایع نگهداری بشه. این مایع به محض تماس با هوا، تقریبا بلافاصله تبدیل به یک گاز مرگبار میشه. اسم این ماده «متیل ایزوسیانات» یا به اختصار MIC هست. حالا تصور کنید حدود ۴۰ تن از این ماده در ساعات اولیه بامداد سوم دسامبر ۱۹۸۴، از یک کارخانه سموم کشاورزی به اسم «یونیون کارباید ایندیا لیمیتد» (UCIL) در حومه شهر بوپال هند، به بیرون نشت کنه.

این دقیقا اتفاقی بود که افتاد. یک ابر گازی غلیظ و سمی، نزدیک به سطح زمین باقی موند و مثل یک پتوی مرگبار روی شهر کشیده شد. چشم‌ها رو میسوزوند و گلوی ساکنان شهر رو خفه میکرد. اون شب، دست کم ۳۰۰۰ نفر جان خودشون رو از دست دادند و صدها هزار نفر دیگه با سرطان، دردهای مزمن و بیماری‌هایی روبرو شدند که دهه‌ها با اونها همراه بود. خیلی‌ها فکر میکنند تراژدی بوپال فقط مربوط به همون یک شب وحشتناک در سال ۱۹۸۴ هست، اما داستان این فاجعه که به عنوان مرگبارترین فاجعه صنعتی جهان شناخته میشه، نه در اون سال شروع شد و نه در اون سال به پایان رسید.

ریشه‌های یک فاجعه: کارخانه‌ای که روی آتشفشان ساخته شد

داستان این فاجعه حدود ۱۵ سال قبل از اون شب سرنوشت‌ساز، یعنی در سال ۱۹۶۹ شروع شد. در اون زمان، شرکت شیمیایی آمریکایی «یونیون کارباید کورپوریشن» (UCC) یک کارخانه سموم کشاورزی در بوپال ساخت. هند در اون دوره در حال گذروندن یک «انقلاب سبز» بود؛ دوره‌ای که صنعت و کشاورزی با هم متحد شده بودند تا غذای جمعیت رو به رشد کشور رو تامین کنند. حشره‌کش‌هایی مثل «کارباریل» (که با نام تجاری سوین فروخته میشد) و «آلدیکارب» که در کارخانه بوپال تولید میشدند، بخش مهمی از این تلاش برای مدرن‌سازی بودند.

در دهه اول فعالیت، کارخانه بوپال ماده متیل ایزوسیانات (MIC) رو وارد میکرد. اما از سال ۱۹۸۰، کارخانه تصمیم گرفت این ماده میانی ضروری برای تولید سموم رو در خود محل تولید کنه. با این حال، مقررات ایمنی و رویه‌های درست در کارخانه یونیون کارباید اونطور که باید و شاید اجرا نشد. به گفته کومکوم مودول، یک افسر پزشکی که از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۲ در این کارخانه کار میکرد، عملکرد این کارخانه «یک نمونه مطالعاتی بود از اینکه چطور نباید کارها را انجام داد».

کاهش هزینه‌ها، افزایش ریسک‌ها

برای کاهش هزینه‌ها، مدیریت تصمیماتی گرفت که ایمنی رو به شدت به خطر انداخت. تعداد اپراتورهای هر شیفت نصف شد و از کارآموزان خواسته میشد تا وظایف پیچیده‌ای رو انجام بدن. این اقدامات، کارخانه بوپال رو به شدت در برابر فاجعه‌ای مثل اونچه در دسامبر ۱۹۸۴ رخ داد، آسیب‌پذیر کرد.

قبل از فاجعه اصلی، چندین اتفاق و نشت کوچکتر هم رخ داده بود که مثل زنگ خطری عمل میکردند:

  • ۱۹۷۶: دو اتحادیه کارگری محلی از آلودگی داخل کارخانه شکایت کردند.
  • ۱۹۸۱: یک کارگر به طور تصادفی با گاز فسژن آلوده شد. او در حالت ترس و وحشت ماسک گازش رو برداشت و مقدار زیادی گاز سمی استنشاق کرد که ۷۲ ساعت بعد منجر به مرگش شد.
  • ژانویه ۱۹۸۲: نشت گاز فسژن ۲۴ کارگر رو در معرض خطر قرار داد که همگی در بیمارستان بستری شدند. به هیچکدوم از این کارگرها دستور داده نشده بود که از تجهیزات حفاظتی استفاده کنند.
  • فوریه ۱۹۸۲: نشت MIC باعث آسیب دیدن ۱۸ کارگر شد.
  • آگوست ۱۹۸۲: یک مهندس شیمی با MIC مایع تماس پیدا کرد که باعث سوختگی ۳۰ درصد از بدنش شد.
  • اکتبر ۱۹۸۲: یک نشت دیگه MIC رخ داد. سرپرست بخش در تلاش برای متوقف کردن نشت، دچار سوختگی شیمیایی شدید شد و دو کارگر دیگه هم به شدت در معرض گاز قرار گرفتند.
  • طی سال‌های ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴: نشت‌های مکرری از MIC، کلر، مونو متیل آمین، فسژن و تتراکلرید کربن، گاهی به صورت ترکیبی، وجود داشت.

بعد از این حوادث، روزنامه‌نگاری به اسم راجکومار کسوانی شروع به تحقیق کرد و یافته‌هاش رو در روزنامه محلی بوپال به اسم «راپات» منتشر کرد. او در مقاله‌اش نوشت: «مردم بوپال بیدار شوید، شما بر لبه یک آتشفشان هستید».

شب فاجعه: روایتی لحظه به لحظه

در کارخانه بوپال، سه مخزن زیرزمینی ۶۸ هزار لیتری برای نگهداری MIC مایع وجود داشت: E610، E611 و E619. در ماه‌های منتهی به فاجعه، تولید MIC ادامه داشت و این مخازن در حال پر شدن بودند. مقررات ایمنی شرکت یونیون کارباید میگفت که هیچ مخزنی نباید بیش از ۵۰ درصد (حدود ۳۰ تن) با MIC مایع پر بشه. هر مخزن با گاز نیتروژن بی‌اثر تحت فشار قرار میگرفت تا هم بشه MIC مایع رو از مخزن پمپ کرد و هم از ورود ناخالصی‌ها و رطوبت جلوگیری بشه.

در اواخر اکتبر ۱۹۸۴، مخزن E610 توانایی خودش رو برای نگه داشتن فشار گاز نیتروژن از دست داد. این یعنی دیگه نمیشد MIC مایع داخلش رو پمپ کرد. در اون زمان، مخزن E610 حاوی ۴۲ تن MIC مایع بود. کمی بعد از این مشکل، تولید MIC در کارخانه متوقف شد و بخش‌هایی از کارخانه برای تعمیرات تعطیل شد. این تعمیرات شامل خاموش کردن برج شعله (flare tower) برای تعمیر یک لوله خورده شده هم میشد.

با اینکه برج شعله هنوز از کار افتاده بود، تولید سم کارباریل در اواخر نوامبر با استفاده از MIC ذخیره شده در دو مخزن دیگه از سر گرفته شد. تلاش برای برقراری مجدد فشار در مخزن E610 در روز اول دسامبر شکست خورد، بنابراین اون ۴۲ تن MIC مایع همچنان در مخزن گیر افتاده بود.

آغاز واکنش مرگبار

در شامگاه دوم دسامبر ۱۹۸۴، بیشتر سیستم‌های ایمنی مربوط به MIC در کارخانه خراب بودند و خیلی از شیرها و لوله‌ها در وضعیت بدی قرار داشتند. علاوه بر این، چندین دستگاه تصفیه گاز (vent gas scrubber) و همچنین دیگ بخاری که برای تمیز کردن لوله‌ها بود، از کار افتاده بودند.

حدود ساعت ۱۱:۳۰ شب، کارمندان متوجه یک نشت شدند. اما یک سرپرست با بی‌توجهی به نگرانی اونها گفت که مایع در حال نشت فقط آب هست و بعد از استراحت بعدی برای چای بهش رسیدگی میکنه. اما تا اون موقع، گاز جمع شده بود و مخزن سرریز یدکی که کارمندان باید مواد اضافی رو به اونجا هدایت میکردند، اونقدر که پروتکل میگفت خالی نبود.

در همین حین، باور بر اینه که آب از طریق یک لوله جانبی وارد مخزن E610 شده. این اتفاق در حین تلاش برای باز کردن گرفتگی لوله رخ داده. ورود آب به مخزن یک واکنش گرمازای فرار رو شروع کرد که توسط آلاینده‌ها، دمای بالای محیط و وجود آهن ناشی از خوردگی لوله‌های فولادی تسریع شد.

  • ۱۰:۳۰ شب: فشار مخزن E610 در حد نرمال یعنی ۱۴ کیلوپاسکال بود.
  • ۱۱:۰۰ شب: فشار به ۷۰ کیلوپاسکال رسید. دو کارمند ارشد پالایشگاه تصور کردند که این یک خطای ابزار دقیق هست.
  • ۱۱:۳۰ شب: کارگران در منطقه MIC اثرات جزئی گاز رو حس کردند و شروع به جستجوی نشت کردند.
  • ۱۱:۴۵ شب: یک نشت پیدا شد و به سرپرست شیفت گزارش داده شد. تصمیم گرفته شد که بعد از استراحت ساعت ۱۲:۱۵ بامداد به مشکل رسیدگی بشه.
  • ۱۲:۴۰ بامداد: بعد از پایان استراحت، واکنش در مخزن E610 در عرض پنج دقیقه به سرعت به یک حالت بحرانی رسید. دمای داخل مخزن از ۲۵ درجه سانتیگراد فراتر رفت و فشار به ۲۸۰ کیلوپاسکال رسید.

یکی از کارمندان دید که یک دال بتنی بالای مخزن E610 ترک خورد و شیر اطمینان اضطراری باز شد. با وجود اینکه گاز سمی MIC به اتمسفر تخلیه میشد، فشار داخل مخزن همچنان در حال افزایش بود و به ۳۸۰ کیلوپاسکال رسید.

سیستم‌های ایمنی که همگی خواب بودند

حداقل سه دستگاه ایمنی باید از این نشت جلوگیری میکردند یا حداقل اون رو کاهش میدادند، اما همگی خراب، خارج از سرویس یا ناکارآمد بودند:

  1. سیستم خنک‌کننده: این سیستم که برای خنک کردن مخازن MIC طراحی شده بود، در ژانویه ۱۹۸۲ خاموش شده بود و ماده سردکننده اون (فریون) در ژوئن ۱۹۸۴ خارج شده بود. آلارم دمای بالای اون که روی ۱۱ درجه سانتیگراد تنظیم شده بود، مدت‌ها بود که قطع شده بود و دمای مخازن بین ۱۵ تا ۴۰ درجه سانتیگراد بود.
  2. برج شعله: این برج برای سوزاندن گاز MIC در حال فرار طراحی شده بود. اما یک لوله اتصال اون برای تعمیرات برداشته شده بود و از طرفی، اندازه‌اش برای خنثی کردن نشتی به این بزرگی مناسب نبود.
  3. دستگاه تصفیه گاز: این دستگاه در زمان حادثه غیرفعال و در حالت «آماده به کار» بود. ضمن اینکه سود سوزآور و قدرت کافی برای متوقف کردن نشتی به این بزرگی رو نداشت.

حدود ۳۰ تن MIC در عرض ۴۵ تا ۶۰ دقیقه از مخزن به اتمسفر نشت کرد. این مقدار در عرض دو ساعت به ۴۰ تن رسید. گازها توسط باد به سمت جنوب شرقی و روی شهر بوپال حرکت کردند.

آژیرهایی که کسی جدی نگرفت

ساعت ۱۲:۵۰ بامداد، یکی از کارمندان سیستم آژیر کارخانه رو فعال کرد چون غلظت گاز در داخل و اطراف کارخانه غیرقابل تحمل شده بود. فعال شدن این سیستم دو آژیر رو به صدا درآورد: یکی داخل کارخانه و دیگری برای هشدار به عموم مردم و شهر بوپال. اما این دو سیستم آژیر در سال ۱۹۸۲ از هم جدا شده بودند، بنابراین میشد آژیر کارخانه روشن باشه در حالی که آژیر عمومی خاموش بمونه. این دقیقا همون چیزی بود که اتفاق افتاد. آژیر عمومی در ساعت ۱۲:۵۰ برای مدت کوتاهی به صدا درآمد و به سرعت خاموش شد. این کار طبق روال شرکت بود تا از ایجاد وحشت در بین مردم برای نشت‌های بی‌اهمیت جلوگیری بشه.

حدود ساعت ۱ بامداد، یک بازرس شهری به سرپرست پلیس بوپال تلفنی اطلاع داد که ساکنان محله چولا (حدود ۲ کیلومتری کارخانه) در حال فرار از یک نشت گاز هستند. تماس‌های پلیس با کارخانه بین ساعت ۱:۲۵ تا ۲:۱۰ بامداد، دو بار با این اطمینان پاسخ داده شد که «همه چیز خوبه» و در آخرین تلاش، جواب این بود: «نمیدونیم چه اتفاقی افتاده، قربان».

با این عدم تبادل اطلاعات به موقع، به بیمارستان حمیدیه شهر ابتدا گفته شد که نشت گاز احتمالا آمونیاک هست، بعدا گفتند فسژن و در نهایت گزارش شد که «MIC» هست؛ ماده‌ای که کارکنان بیمارستان هرگز اسمش رو نشنیده بودند، هیچ پادزهری براش نداشتند و هیچ اطلاعاتی در موردش نمیدونستند.

نشت گاز MIC از مخزن E610 حدود ساعت ۲ بامداد متوقف شد. پانزده دقیقه بعد، آژیر عمومی کارخانه برای مدت طولانی به صدا درآمد؛ یعنی یک ساعت و نیم بعد از اینکه به سرعت خاموش شده بود. چند دقیقه بعد از به صدا درآمدن آژیر، یکی از کارمندان یونیون کارباید به اتاق کنترل پلیس رفت تا هم نشت رو اطلاع بده (این اولین اعتراف اونها به وقوع نشت بود) و هم بگه که نشت مهار شده.

ابعاد انسانی فاجعه: شهری در محاصره مرگ

وقتی ابر سمی روی شهر بوپال فرود آمد، بیشتر ساکنان در خواب بودند. اثرات اولیه قرار گرفتن در معرض گاز شامل سرفه، سوزش شدید چشم، احساس خفگی، سوزش در دستگاه تنفسی، تنگی نفس، درد معده و استفراغ بود. مردمی که با این علائم بیدار شدند، شروع به فرار از کارخانه کردند. اونهایی که پیاده میدویدند، بیشتر از کسانی که در وسایل نقلیه بودند، گاز استنشاق کردند. به دلیل قد کوتاه‌تر، کودکان و افراد قدکوتاه غلظت بالاتری از گاز رو تنفس کردند، چون گاز متیل ایزوسیانات تقریبا دو برابر سنگین‌تر از هواست و در فضای باز تمایل داره به سمت زمین بیاد.

تا صبح روز بعد، هزاران نفر جان باخته بودند. علل اصلی مرگ، خفگی، نارسایی گردش خون و اِدِم ریوی بود. کالبدشکافی‌ها نه تنها تغییراتی در ریه‌ها، بلکه اِدِم مغزی، نکروز توبولار کلیه‌ها، دژنراسیون چربی کبد و انتریت نکروزان رو هم نشون داد.

تعداد قربانیان چقدر بود؟

تعداد دقیق کشته‌ها و مجروحان هنوز مورد بحث هست، اما آمار و ارقام مختلفی وجود داره که عمق فاجعه رو نشون میده.

تاریخ۲ دسامبر ۱۹۸۴ – ۳ دسامبر ۱۹۸۴
مکانبوپال، مادیا پرادش، هند
نوعحادثه شیمیایی
علتنشت متیل ایزوسیانات از مخزن E610 کارخانه یونیون کارباید
کشته‌هاحداقل ۳,۷۸۷ (رسمی)؛ بیش از ۱۶,۰۰۰ (ادعا شده)
مجروحان غیرکشندهحداقل ۵۵۸,۱۲۵
  • آمار رسمی فوری: ۲,۲۵۹ نفر.
  • تخمین‌های دیگر: ۸,۰۰۰ نفر در دو هفته اول و ۸,۰۰۰ نفر دیگه در سال‌های بعد به دلیل بیماری‌های مرتبط با گاز جان باختند.
  • عفو بین‌الملل: تخمین میزنه که ۵۷۰,۰۰۰ نفر در معرض سطوح خطرناک گاز سمی قرار گرفتند و بیش از ۲۲,۰۰۰ مرگ در طول سال‌ها مستقیما به این نشت مربوط میشه.
  • بیانیه دولت در سال ۲۰۰۶: این نشت باعث ۵۵۸,۱۲۵ جراحت شد، شامل ۳۸,۴۷۸ جراحت جزئی موقت و ۳,۹۰۰ جراحت شدید و دائمی.

یک عکس نمادین

در میان هرج و مرج و عزای عمومی، عکاسی به اسم پابلو بارتولومیو، یک عکس رنگی نمادین از دفن یک کودک در ۴ دسامبر گرفت که به «دختر فاجعه گاز بوپال» معروف شد. عکاس دیگری به اسم راگو رای هم یک عکس سیاه و سفید از همین صحنه گرفت. هویت این دختربچه هرگز مشخص نشد، اما عکس او به نمادی از رنج قربانیان این فاجعه تبدیل شد و بارتولومیو جایزه عکس مطبوعاتی جهان در سال ۱۹۸۵ رو به خاطر اون دریافت کرد.

پیامدهای فوری: سردرگمی، انکار و تلاش برای بقا

بلافاصله پس از فاجعه، دولت هند کارخانه رو به روی همه، از جمله خود شرکت یونیون کارباید، بست. این کار باعث شد داده‌های مهمی علنی نشه و به سردرگمی‌ها اضافه بشه. تحقیقات اولیه به طور کامل توسط شورای تحقیقات علمی و صنعتی (CSIR) و دفتر مرکزی تحقیقات هند (CBI) انجام شد.

وارن اندرسون، رئیس و مدیرعامل یونیون کارباید، به همراه یک تیم فنی فورا به هند سفر کرد. به محض ورود، اندرسون تحت بازداشت خانگی قرار گرفت و دولت هند از او خواست ظرف ۲۴ ساعت کشور رو ترک کنه. او وثیقه گذاشت و برای همیشه از هند رفت و هرگز در دادگاه حاضر نشد.

سیستم بهداشت و درمان شهر بلافاصله از هم پاشید. در مناطق به شدت آسیب‌دیده، نزدیک به ۷۰ درصد پزشکان صلاحیت کافی نداشتند و برای هزاران مصدوم آماده نبودند. مراسم تشییع جنازه و سوزاندن اجساد به صورت دسته‌جمعی انجام میشد. در عرض چند روز، درختان اطراف خشک شدند و لاشه حیوانات متورم شده باید جمع‌آوری و دفن میشد. ۱۷۰,۰۰۰ نفر در بیمارستان‌ها و درمانگاه‌های موقت تحت درمان قرار گرفتند و ۲۰۰۰ بوفالو، بز و حیوانات دیگر جمع‌آوری و دفن شدند.

دولت برای جلوگیری از وحشت، اعلامیه‌های رسمی صادر کرد که هوا، آب، گیاهان و مواد غذایی ایمن هستند، اما به مردم هشدار داد که ماهی مصرف نکنند. در ۱۶ دسامبر، برای خالی کردن باقیمانده MIC از مخازن ۶۱۱ و ۶۱۹، کارخانه دوباره فعال شد تا سموم باقی‌مانده رو به آفت‌کش تبدیل کنه. این کار، با وجود اقدامات احتیاطی مثل پرواز مداوم هلیکوپترهای آب‌پاش بر فراز کارخانه، باعث دومین تخلیه گسترده مردم از بوپال شد.

دعواهای حقوقی و غرامتی که کافی نبود

بلافاصله پس از فاجعه، روند قانونی بین یونیون کارباید، دولت‌های آمریکا و هند، مقامات محلی بوپال و قربانیان شروع شد. دولت هند در مارس ۱۹۸۵ «قانون فاجعه نشت گاز بوپال» رو تصویب کرد که به دولت اجازه میداد به عنوان نماینده قانونی قربانیان عمل کنه.

  • پیشنهاد اولیه: یونیون کارباید پیشنهاد یک صندوق امدادی ۵ میلیون دلاری رو داد که دولت هند اون رو رد کرد.
  • انتقال پرونده به هند: در ماه مه ۱۹۸۶، پرونده‌ها از دادگاه‌های آمریکا به دادگاه‌های هند منتقل شدند، با این استدلال که UCIL یک «نهاد جداگانه است که به طور انحصاری توسط شهروندان هندی در هند اداره میشه».
  • ادعای غرامت: دولت هند مبلغ ۳.۳ میلیارد دلار غرامت درخواست کرد.
  • توافق نهایی: در نهایت، در یک توافق خارج از دادگاه در فوریه ۱۹۸۹، یونیون کارباید موافقت کرد که ۴۷۰ میلیون دلار برای خسارات ناشی از فاجعه بوپال بپردازه. این مبلغ فورا پرداخت شد.

این مبلغ بر اساس ادعای مورد مناقشه مبنی بر اینکه فقط ۳۰۰۰ نفر کشته و ۱۰۲,۰۰۰ نفر دچار معلولیت دائمی شده‌اند، محاسبه شده بود. در نهایت، به طور متوسط به خانواده‌های کشته‌شدگان ۲۲۰۰ دلار و به اکثر مجروحان حداکثر ۵۰۰ دلار غرامت پرداخت شد که برای پوشش هزینه‌های پزشکی پنج سال هم کافی نبود.

در ژوئن ۲۰۱۰، هفت کارمند سابق UCIL، همگی شهروندان هندی و بسیاری در دهه ۷۰ زندگی خود، به جرم «مرگ ناشی از سهل‌انگاری» محکوم شدند. اونها به دو سال زندان و جریمه‌ای معادل حدود ۲۰۰۰ دلار محکوم شدند که حداکثر مجازات طبق قانون هند بود. همگی بلافاصله پس از صدور حکم با وثیقه آزاد شدند.

دو روایت از یک فاجعه: سهل‌انگاری شرکت یا خرابکاری کارگر؟

در مورد علت اصلی فاجعه، دو دیدگاه اصلی وجود داره. بسیار مهمه که هر دو دیدگاه بدون قضاوت بررسی بشن.

دیدگاه اول: سهل‌انگاری شرکت

این دیدگاه معتقده که فاجعه نتیجه ترکیبی از امکانات ضعیف و در حال پوسیدگی، نگرش ضعیف به ایمنی و نیروی کار آموزش ندیده بود. طرفداران این دیدگاه به موارد زیر اشاره میکنند:

  • کاهش هزینه‌ها: اجرای یک برنامه کاهش هزینه ۱.۲۵ میلیون دلاری که بر کارمندان و شرایط کارخانه تاثیر منفی گذاشت. به کارمندان گفته میشد لوله‌های نشتی رو تعمیر کنند به جای اینکه تعویضشون کنند و آموزش کارگران کاهش یافت.
  • خرابی تجهیزات: آلارم‌های مخزن MIC چهار سال بود که کار نمیکردند. برج شعله و دستگاه‌های تصفیه گاز پنج ماه قبل از فاجعه از کار افتاده بودند. سیستم خنک‌کننده برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها خاموش بود.
  • نقص در طراحی و رویه‌ها: طراحی کارخانه برای به حداکثر رسوندن استفاده از مواد بومی «هندی‌سازی» شده بود. هیچ برنامه اقدام اضطراری برای مقابله با حوادثی به این بزرگی وجود نداشت.
  • نادیده گرفتن هشدارها: یک ممیزی ایمنی در سال ۱۹۸۲، ۶۱ خطر، از جمله ۳۰ خطر بزرگ، در واحدهای خطرناک کارخانه رو شناسایی کرده بود. شرکت یک برنامه اقدام آماده کرد اما هرگز تیم پیگیری نفرستاد. همچنین، یک گزارش داخلی در سپتامبر ۱۹۸۴ در مورد کارخانه خواهر در ویرجینیای غربی آمریکا، هشدار داده بود که «یک واکنش فرار میتونه در مخازن ذخیره MIC رخ بده»، اما این گزارش هرگز به کارخانه بوپال ارسال نشد.

دیدگاه دوم: خرابکاری کارگر

این دیدگاه که توسط یونیون کارباید مطرح شده، معتقده که ورود آب به مخزن بدون تلاش عمدی انسانی ممکن نبود. اونها استدلال میکنند که یک کارگر ناراضی به طور عمدی یک شلنگ آب رو مستقیما به یک شیر خالی در کنار مخزن وصل کرده. این دیدگاه بر اساس موارد زیر هست:

  • تحلیل مهندسی: گزارش شرکت آرتور دی. لیتل که به سفارش یونیون کارباید تهیه شد، نتیجه گرفت که ورود تصادفی آب از نظر فیزیکی غیرممکن بوده.
  • شهادت‌ها: یک شاهد کلیدی شهادت داد که یک شلنگ آب رو در کنار محل خالی فشارسنج مخزن ۶۱۰ دیده.
  • دستکاری اسناد: تحلیل‌های گرافولوژیکی نشون داد که تلاش‌های زیادی برای تغییر و از بین بردن گزارش‌های ثبت وقایع (log files) انجام شده.
  • اعترافات بعدی: در سال ۲۰۱۷، اس. پی. چوداری، مدیر تولید سابق MIC، در دادگاه ادعا کرد که فاجعه یک خرابکاری بوده و ام. ال. ورما، یک اپراتور ناراضی، پشت این قضیه بوده.

شرکت یونیون کارباید (که حالا متعلق به شرکت داو کمیکال هست) همچنان معتقده که سیستم‌های ایمنی کافی برای جلوگیری از ورود آب وجود داشته و «خرابکاری کارمند – نه طراحی یا عملکرد معیوب – علت این تراژدی بود».

میراث سمی بوپال: فاجعه‌ای که ادامه دارد

چهل سال بعد از اون شب، فاجعه بوپال هنوز در زندگی مردم شهر جریان داره. این فاجعه نه تنها اثرات بلندمدت بهداشتی داشته، بلکه یک بحران زیست‌محیطی طولانی‌مدت هم ایجاد کرده.

اثرات بلندمدت بر سلامت

کیفیت مطالعات بالینی انجام شده متفاوته، اما گزارش‌های مختلف همدیگه رو تایید میکنند. برخی از اثرات بلندمدت گزارش شده عبارتند از:

  • چشم: ورم ملتحمه مزمن، زخم قرنیه، آب مروارید زودرس.
  • دستگاه تنفسی: بیماری‌های انسدادی و تحدیدی ریه، فیبروز ریوی، تشدید سل و برونشیت مزمن.
  • سیستم عصبی: اختلال در حافظه، مهارت‌های حرکتی ظریف، بی‌حسی.
  • مشکلات روانی: اختلال استرس پس از سانحه (PTSD).
  • سلامت کودکان و نسل‌های بعد: نرخ مرگ و میر نوزادان افزایش یافته. مشکلات رشد، اختلالات فکری و نقص‌های مادرزادی در نسل‌های بعدی دیده شده. بوپال حالا نرخ بالایی از نقص‌های مادرزادی داره و نرخ سقط جنین در اون ۷ برابر میانگین ملی هست.

یک مطالعه جدید نشون داده که این حادثه نه تنها بر کسانی که در معرض گاز قرار گرفتند، بلکه بر نسلی از نوزادانی که در زمان حادثه در رحم مادر بودند هم تاثیر گذاشته. مردانی که در سال ۱۹۸۵ در بوپال به دنیا اومدند، در مقایسه با کسانی که قبل یا بعد از ۱۹۸۵ به دنیا اومدند، ریسک بالاتری برای ابتلا به سرطان، سطح تحصیلات پایین‌تر و نرخ معلولیت بالاتری دارند.

آلودگی زیست‌محیطی: فاجعه دوم

وقتی کارخانه در سال ۱۹۸۶ بسته شد، یونیون کارباید اون رو بدون پاکسازی کامل رها کرد. مواد شیمیایی رها شده در کارخانه همچنان به نشت ادامه میدن و آب‌های زیرزمینی رو آلوده میکنند.

  • آزمایش‌های اولیه: آزمایش‌های آزمایشگاهی خود یونیون کارباید در سال ۱۹۸۹ نشون داد که نمونه‌های خاک و آب جمع‌آوری شده در نزدیکی کارخانه برای ماهی‌ها سمی هست.
  • گزارش گرین‌پیس (۱۹۹۹): این گزارش آلودگی شدید سایت کارخانه، زمین‌های اطراف و آب‌های زیرزمینی رو نشون داد. سطح جیوه در برخی نقاط تا ۶ میلیون برابر بیشتر از حد معمول بود.
  • آلودگی آب آشامیدنی: چاه‌های آب آشامیدنی در نزدیکی کارخانه به شدت با مواد شیمیایی که باعث سرطان و نقص‌های مادرزادی ژنتیکی میشن، آلوده هستند. تتراکلرید کربن، ماده‌ای که به کبد و کلیه آسیب میزنه، در یک نمونه آب ۱۰۰۰ برابر بیشتر از حد مجاز سازمان بهداشت جهانی پیدا شد.
  • سم در شیر مادر: در سال ۲۰۰۲، سمومی مثل جیوه، سرب و ارگانوکلرین‌ها در شیر مادران ساکن در نزدیکی کارخانه پیدا شد.

این آلودگی مداوم باعث شده که برخی منطقه اطراف کارخانه رو یک «منطقه قربانی» (sacrifice zone) بنامند؛ منطقه‌ای که به قدری آلوده شده که پیامدهای ویرانگری بر سلامت ساکنان محلی داره. عفو بین‌الملل معتقده که «نژادپرستی زیست‌محیطی» این فاجعه و پاسخ تحقیرآمیز به قربانیان رو ممکن کرده، چون کارخانه در کنار جوامع عمدتا مسلمان و از طبقات پایین‌تر ساخته شده بود.

مبارزه برای عدالت ادامه دارد

از سال ۱۹۸۴، فعالان فردی و گروه‌های مختلف برای دادخواهی قربانیان تلاش کرده‌اند. افرادی مثل ساتینات سارانگی، رشیده بی و چمپا دیوی شوکلا، جنبش‌های اعتراضی مختلفی رو سازماندهی کرده‌اند: تظاهرات، تحصن، اعتصاب غذا و راهپیمایی. هر سال در سالگرد فاجعه، این اقدامات تکرار میشه.

این مبارزه توجه بین‌المللی رو هم به خودش جلب کرده. سازمان‌های غیردولتی بین‌المللی مثل شبکه اقدام علیه آفت‌کش‌ها و گرین‌پیس از همون ابتدا درگیر ماجرا شدند. در سال ۲۰۰۴، یک شوخی توسط گروه فعال «The Yes Men» خبرساز شد. یکی از اعضای این گروه به دروغ خودش رو نماینده شرکت داو معرفی کرد و در مصاحبه با بی‌بی‌سی ورلد نیوز اعلام کرد که شرکت موافقت کرده سایت رو پاکسازی و ۱۲ میلیارد دلار غرامت پرداخت کنه. این خبر به سرعت تکذیب شد اما توجه زیادی رو به بی‌مسئولیتی شرکت جلب کرد.

در سال ۲۰۲۴، در آستانه چهلمین سالگرد فاجعه، دو تن از بازماندگان به همراه یک فعال به آمریکا سفر کردند تا داستان خودشون رو برای گروه‌های عدالت زیست‌محیطی، دانشجویان و قانون‌گذاران تعریف کنند. پیام اونها واضح بود: «ما گل‌هایی نیستیم که در محراب سود قربانی بشیم – ما شعله‌هایی هستیم که متعهد به غلبه بر تاریکی هستیم و به مبارزه ادامه خواهیم داد». اونها تاکید کردند که اتفاقی که برای اونها افتاده، نباید دوباره تکرار بشه و تا زمانی که شرکت‌ها برای جنایاتشون پاسخگو نباشند، به قربانی کردن جان مردم ادامه خواهند داد.

منابع

  • [۲] The long, dark shadow of Bhopal: still waiting for justice, four decades on | Global development | The Guardian
  • [۴] India: Clouds of Injustice – Bhopal Disaster 20 Years On – Amnesty International
  • [۶] The Bhopal Chemical Gas Disaster | Origins
  • [۸] Bhopal gas leak disaster of 1984 left a devastating toxic legacy, says new study : Goats and Soda : NPR
  • [۱۰] nytimes.com
  • [۱۲] History of the Toxics Release Inventory (TRI) Program | US EPA
  • [۱۴] Dow’s failure over the Bhopal disaster has created a “sacrifice zone”
  • [۱] Bhopal disaster – Wikipedia
  • [۳] The Bhopal disaster and its aftermath: a review – PMC
  • [۵] Bhopal disaster | Causes, Effects, Facts, & History | Britannica
  • [۷] Bhopal: The World’s Worst Industrial Disaster, 30 Years Later – The Atlantic
  • [۹] The World’s Deadliest Industrial Disaster Exposed 500,000 People to Toxic Gas and Claimed Thousands of Lives
  • [۱۱] ۴۰ years after Bhopal toxic gas leak, suffering continues | Harvard T.H. Chan School of Public Health
  • [۱۳] The Bhopal disaster and its aftermath: a review – PubMed

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *