تاحالا فکر کردین حیوونا چطوری در مورد بقیه نظر میدن؟ اونا میتونن با تعامل مستقیم یا با نگاه کردن به رفتار بقیه با یه نفر سوم، در موردش اطلاعات جمع کنن. به این کار دوم، یعنی دید زدن بقیه، استراق سمع (eavesdropping) میگن. از اونجایی که سگها رابطه خیلی نزدیکی با ما آدما دارن، خیلیها کنجکاو بودن که بدونن آیا سگها هم میتونن آدمها رو از نظر اجتماعی ارزیابی کنن یا نه، هرچند نتایج تحقیقات قبلی خیلی ضد و نقیض بوده.
یه تحقیق جدید اومده ببینه که آیا این توانایی در طول زندگی سگها و با بالا رفتن سنشون بهتر میشه یا نه. محققها سگها رو تو سنین مختلف (جوون، بالغ و پیر) بررسی کردن تا ببینن آیا میتونن بعد از دیدن رفتار دو تا آدم با یه سگ دیگه، یا بعد از تجربه مستقیم با اون آدما، در موردشون قضاوت کنن. توی این آزمایش، یه آدم نقش سخاوتمند رو داشت و به سگ غذا میداد و اون یکی نقش خودخواه رو داشت و غذا رو از سگ دریغ میکرد. در نهایت، نتیجه این شد که سگها تو هیچ گروه سنی، آدم سخاوتمند رو به آدم خودخواه ترجیح ندادن و رفتارهاشون چه بعد از دیدن رفتار بقیه و چه بعد از تجربه مستقیم، فرقی با حالت شانسی نداشت. این یافتهها نشون نمیده که سگها توانایی قضاوت و اعتبار سنجی آدما رو دارن و پیچیدگیهای روش تحقیق برای بررسی این موضوع رو برجسته میکنه.
چرا قضاوت در مورد بقیه مهمه؟
حیوونایی که گروهی زندگی میکنن، برای بقا با هم همکاری میکنن. مثلا گرگها (Canis lupus) با هم کار میکنن تا شکارهای بزرگ رو به دست بیارن. همکاری برای همه اعضای گروه سود داره، اما وقتی یکی از اعضا حاضر نباشه منابع به دست اومده رو تقسیم کنه یا یه سری «مفتخور» بدون اینکه کاری کنن از مزایا استفاده کنن، چالش ایجاد میشه. برای همین، اینکه حیوونا بتونن بقیه رو ارزیابی کنن و شریکای خوبی برای خودشون انتخاب کنن، خیلی به دردشون میخوره.
اعتبار یا «reputation» یعنی شناختی که یه فرد از رفتار همیشگی یکی دیگه بر اساس کارای قبلیش به دست میاره. حیوونا میتونن این شناخت رو یا از طریق تعامل مستقیم به دست بیارن یا با دید زدن تعامل بقیه که بهش استراق سمع یا ارزیابی شخص ثالث هم میگن. با اینکه قضاوتی که از تعامل مستقیم میاد دقیقتره، ولی استراق سمع جلوی هزینههای احتمالی مثل آسیب دیدن از طرف یه فرد پرخاشگر رو میگیره. اما استراق سمع از نظر شناختی کار سختیه، چون حیوون باید بتونه رفتارهایی که بین بقیه دیده رو تشخیص بده، یادش بمونه و افرادی که اون کارا رو کردن هم به خاطر بسپاره. با وجود این پیچیدگی، توانایی استراق سمع برای حیوونای گروهی خیلی مفیده چون بهشون کمک میکنه شریکای «خوب» رو برای همکاری انتخاب کنن.
معمولا برای مطالعه این موضوع، آزمایشها دو مرحله دارن: یه مرحله نمایش و یه مرحله آزمون. تو مرحله نمایش، حیوون مورد آزمایش یا مستقیم با دو تا شریک (مثلا یکی سخاوتمند و یکی خودخواه) تعامل میکنه یا میبینه که یکی دیگه داره باهاشون تعامل میکنه. بعد تو مرحله آزمون، حیوون میتونه انتخاب کنه که با کدوم یکی از اون دو نفر تعامل داشته باشه. معمولا تو این آزمایشها از آدمها به عنوان شریک استفاده میشه، چون خیلی سخته که حیوونا رو طوری آموزش داد که همیشه یه رفتار خاص رو تکرار کنن (مثلا یکی همیشه سخاوتمند باشه و اون یکی خودخواه).
تحقیقات قبلی روی حیوونای دیگه چی میگن؟
مطالعات بیشتر روی نخستیسانان غیرانسان (نزدیکترین خویشاوندان زنده ما) انجام شده تا ببینن آیا تواناییهای پیچیده اجتماعی مثل استراق سمع فقط مخصوص آدمهاست یا نه. نتایج این تحقیقات روی این حیوونا هم ضد و نقیض بوده. مشکل اینجاست که این مطالعات خیلی با زندگی واقعی این حیوونا جور نیست، چون اونا معمولا با آدما تعامل ندارن و تو طبیعت فقط با همنوعهای خودشون در ارتباطن. برای همین نتایجش خیلی قابل تعمیم نیست. یه تحقیق دیگه روی فیلهای آسیایی (Elephas maximus) انجام شد که ۴۰۰۰ سال سابقه زندگی کنار آدما رو دارن، اما اون تحقیق هم نشون نداد که فیلها میتونن در مورد آدما قضاوت کنن.
از طرفی، حیوونای اهلی مثل گربهها و اسبها به طور انتخابی پرورش داده شدن تا به آدما توجه کنن و باهاشون تعامل داشته باشن، پس اطلاعات اجتماعی در مورد آدما براشون مهمتره.
- گربهها (Felis silvetris catus): تحقیقات روی گربهها نشون نداده که اونا بتونن در مورد آدما قضاوت کنن. یه تحقیق نشون داد که گربهها بعد از تجربه مستقیم یا غیرمستقیم، نه سریعتر به آدم مهربون نزدیک شدن و نه وقت بیشتری باهاش گذروندن. یه تحقیق دیگه هم دید که گربهها بین آدمی که به صاحبشون کمک میکرد و آدمی که کمک نمیکرد، فرقی قائل نمیشدن. دلیل این نتایج منفی میتونه این باشه که گربهها از حیوونای منزوی به وجود اومدن و دوم اینکه گربهها برای همکاری با آدما اهلی نشدن، بلکه برای یه نقش مستقل یعنی کنترل جوندهها اهلی شدن.
- اسبها (Equus caballus): اسبها حیوونای گروهی هستن که برای همکاری با آدما پرورش داده شدن. تحقیقات میگه که اسبها میتونن بعد از تعامل مستقیم، آدما رو بر اساس ویژگیهایی مثل مهربون بودن یا ماهر بودن از هم تشخیص بدن. در یه تحقیق جالب، اسبها ویدیوهایی از رفتار «مثبت» و «منفی» دو تا آدم با یه اسب دیگه دیدن و بعدش به طور قابل توجهی بیشتر به آدمی که رفتار منفی داشت دست زدن، که محققها این رو به عنوان یه رفتار «فرونشاننده خشم» تفسیر کردن. یه مطالعه دیگه هم نشون داد اسبها بعد از دیدن تعامل بین دو تا آدم، ترجیحشون رو برای محل غذا خوردن عوض کردن که نشون میده توانایی استراق سمع دارن. اما یه تحقیق دیگه این نتیجه رو تایید نکرد. این نتایج ضد و نقیض نشون میده که استراق سمع برای اسبها ممکنه از نظر شناختی سختتر از قضاوت بر اساس تجربه مستقیم باشه.
چرا سگها یه مورد خاص هستن؟
سگها (Canis lupus familiaris) حتی از اسبها هم بیشتر با آدما همکاری میکنن. اونا اولین گونهای بودن که حدود ۲۳۰۰۰ سال پیش اهلی شدن و از اون موقع برای داشتن ویژگیهای خاصی پرورش داده شدن. سگها از نسل گرگها هستن که یه گونه خیلی اجتماعی و همکار به حساب میاد. این موضوع میتونه توضیح بده که چرا سگها با آدما اینقدر خوب همکاری میکنن، چیزی که بهش «فرضیه همکاری سگسانان» میگن.
سگها در طول تاریخ اهلی شدنشون کنار آدما زندگی کردن و برای منابع مهمی مثل غذا و سرپناه بهشون وابسته بودن. این وابستگی حتی در مورد سگهای ولگرد که حدود ۸۰ درصد جمعیت سگهای دنیا رو تشکیل میدن هم وجود داره. همه اینها نشون میده که توانایی قضاوت در مورد آدما و استفاده از این اطلاعات برای انتخاب بهترین شریک، برای همه سگها، با هر تجربه زندگی که داشته باشن، مفیده.
این احتمال هم وجود داره که سگها با قرار گرفتن مداوم در معرض آدما و تعامل باهاشون در طول زندگیشون، تو ارزیابی اجتماعی آدما ماهرتر بشن. برای مثال، یه تحقیق توسط کاربالو و همکارانش (Carballo et al. 2015) نشون داد که سگها بعد از تعاملهای مکرر یاد گرفتن که آدم سخاوتمند رو به آدم خودخواه ترجیح بدن. تحقیق دیگهای از همین گروه (Carballo et al. 2017) تولهسگها و سگهای بالغ با تجربههای مختلف رو مقایسه کرد و دید که سگهای بالغ، چه اونایی که تو خانواده زندگی میکردن چه اونایی که تو پناهگاه بودن، آدم سخاوتمند رو ترجیح میدادن، ولی تولهها این ترجیح رو نشون نمیدادن. نتیجهگیری اونا این بود که تجربه با آدما (بر حسب سال) ممکنه مهمتر از کیفیت اون تجربه باشه.
با این حال، همه مطالعات این ایده رو تایید نکردن. بعضی مطالعات نشون دادن که سگها شریک «مثبت» (مثلا سخاوتمند، کاربلد، همکار یا خوب) رو به شریک «منفی» (خودخواه، نابلد، رقابتی یا بیتوجه) ترجیح میدن. اما مطالعات دیگهای هم بودن که دیدن سگها بر اساس ویژگیهایی مثل مهارت، دوستی، همکاری یا سخاوت بین آدما فرقی نمیذارن.
نتایج در مورد استراق سمع حتی از این هم ضد و نقیضتره. مطالعات اولیه نشون میداد که سگها بعد از دیدن تعامل بین آدما، آدم سخاوتمند رو به خودخواه ترجیح میدن. اما مطالعات بعدی نشون دادن که این نتایج مثبت میتونه به خاطر یه عامل دیگه به اسم «تقویت محلی» (local enhancement) باشه، نه قضاوت واقعی. یه تحقیق دیگه (Chijiiwa et al. 2015) یه «سوگیری منفی» رو نشون داد؛ سگها بین یه آدم کمککننده و یه آدم خنثی فرقی نمیذاشتن، ولی از آدم کمکنکننده دوری میکردن. اطلاعات منفی معمولا در شرایط روانی مختلف نسبت به اطلاعات مثبت اولویت داره و این یه ویژگی تکاملی برای بقاست. یه محدودیت این مطالعات اینه که شاید سگها اصلا به تعامل بین دو تا آدم توجهی نمیکردن چون ربط مستقیمی به خودشون نداشته. برای همین، استفاده از تعامل بین یه آدم و یه سگ دیگه میتونه طراحی آزمایش رو بهتر کنه.
فقط چندتا تحقیق این کار رو کردن. یه تحقیق (Rooney and Bradshaw, 2006) دید که سگها ترجیح میدن به برنده بازی طنابکشی نزدیک بشن. ولی تحقیق دیگهای (Nitzschner et al., 2012) دید که سگها بین آدمی که با یه سگ دیگه خوب بود و آدمی که به اون سگ بیتوجهی میکرد، فرقی نمیذاشتن. علاوه بر این، یه مطالعه توسط جیم و همکاران (Jim et al., 2022) روی سگها و گرگهای مرکز علوم گرگ (WSC) نشون داد که اونا بعد از تجربه مستقیم یا غیرمستقیم، آدم سخاوتمند رو به خودخواه ترجیح نمیدن. همونطور که گفته شد، سن و تجربه یه عامل مهمه. حیوونای WSC تجربه محدودتری با آدما دارن و مثل سگهای خونگی باهاشون تعامل نمیکنن. برای همین، تو این تحقیق جدید، محققها آزمایشی شبیه به تحقیق جیم و همکاران (۲۰۲۲) رو با سگهای خونگی انجام دادن و نقش سن رو به عنوان نمایندهای از تجربه بررسی کردن.
این تحقیق دو تا هدف اصلی داشت:
- اول اینکه ببینن آیا سگها میتونن بعد از تجربه مستقیم و غیرمستقیم در یه موقعیت غذا دادن، در مورد آدما قضاوت کنن. پیشبینی این بود که سگها آدم سخاوتمند رو به خودخواه ترجیح میدن، و این ترجیح در حالت تجربه مستقیم قویتره چون استراق سمع پیچیدهتره.
- دوم اینکه ببینن آیا سن و تجربه روی این توانایی تاثیر داره یا نه. پیشبینی این بود که سگهای مسنتر عملکرد بهتری نسبت به سگهای جوونتر خواهند داشت.
این آزمایش چطوری انجام شد؟
این مطالعه با تایید کمیته اخلاق و رفاه حیوانات دانشگاه دامپزشکی وین انجام شد و از همه صاحبای سگها رضایتنامه کتبی گرفته شد.
شرکتکنندهها
۴۴ سگ خونگی (۲۲ نر و ۲۲ ماده) بین ۱ تا ۱۲ سال تو این مطالعه شرکت کردن. این سگها از طریق یه پایگاه داده از داوطلبها در آزمایشگاه «سگ باهوش» (Clever Dog Lab) پیدا شدن. ۴ تا از سگها به خاطر نداشتن انگیزه حذف شدن و در نهایت ۴۰ سگ (۲۰ نر و ۲۰ ماده) با میانگین سنی حدود ۶ سال تو تحلیل نهایی باقی موندن.
برای بررسی تاثیر سن، سگها به سه گروه تقسیم شدن:
- جوون: ۱ تا ۳ سال (۱۱ سگ)
- بالغ: ۴ تا ۷ سال (۱۵ سگ)
- پیر: ۸ تا ۱۲ سال (۱۴ سگ)
طراحی آزمایش
سه تا شرایط آزمایشی وجود داشت:
- استراق سمع (Eavesdropping): ۲۰ تا سگ تو این گروه بودن. اونا میدیدن که دو تا آدم (که بهشون میگیم شریک) با یه سگ دیگه (که بهش میگیم سگ نمایشگر) تعامل میکنن. این برای تست قضاوت غیرمستقیم بود.
- کنترل (Control): ۲۰ تا سگ دیگه تو این گروه بودن. اونا میدیدن که اون دو تا آدم همون کارها رو انجام میدن، ولی بدون حضور سگ نمایشگر. این برای این بود که بفهمن آیا رفتار سگها به خاطر دیدن تعامل بین آدما و سگ دیگه است یا خود حرکات آدما به تنهایی کافیه.
- تجربه مستقیم (Direct Experience): هر ۴۰ تا سگ تو این شرایط هم شرکت کردن. اینجا، اون دو تا آدم مستقیم با خود سگ مورد آزمایش تعامل میکردن. این برای تست قضاوت مستقیم بود.
ترتیب شرایط برای سگها متفاوت بود تا نتایج تحت تاثیر ترتیب قرار نگیره. در کل ۱۲ خانم که برای سگها غریبه بودن، نقش شریکها رو بازی کردن. یکی از شریکها لباس سفید میپوشید و اون یکی مشکی. نقش سخاوتمند یا خودخواه بودن و رنگ لباسها به صورت تصادفی و متعادل بین سگها تقسیم میشد. هر شریک یه کیف کمری داشت که توش ۱۸ تیکه سوسیس بود، ولی فقط شریک سخاوتمند ازشون استفاده میکرد. دو تا سگ نمایشگر هم بودن (یکی نر به اسم جاسپر و یکی ماده به اسم امی) که برای سگهای شرکتکننده از جنس مخالف انتخاب میشدن تا توجهشون بیشتر جلب بشه.
مراحل انجام کار
آزمایش توی یه محوطه باز در دانشگاه دامپزشکی وین انجام شد. روی چمن علامتگذاری شده بود تا هرکس بدونه کجا باید بایسته.
- شرایط استراق سمع / کنترل:
- مرحله نمایش: سگ شرکتکننده به همراه صاحبش میدید که سگ نمایشگر به دو تا آدم نزدیک میشه.
این کار برای هر آدم ۶ بار تکرار میشد (در مجموع ۱۲ تعامل). تو شرایط کنترل، همه چیز همین بود فقط سگ نمایشگر حضور نداشت.- آدم سخاوتمند: با لحن دوستانه میگفت «بیا اینم مال تو!» و به سگ نمایشگر غذا میداد.
- آدم خودخواه: با لحن غیردوستانه میگفت «نمیتونی داشته باشیش!»، دست به سینه میشد و روشو برمیگردوند.
- مرحله آزمون: بعد از نمایش، هر دو آدم بدون اینکه غذا دستشون باشه، تو محوطه می ایستادن. سگ به مدت ۱۵ ثانیه آزاد بود تا به هرکدوم که میخواد نزدیک بشه. انتخاب سگ و مدت زمانی که با هر آدم رفتار دوستانه نشون میداد، ثبت میشد. این آزمایش در دو جلسه با فاصله چند روز تکرار شد.
- مرحله نمایش: سگ شرکتکننده به همراه صاحبش میدید که سگ نمایشگر به دو تا آدم نزدیک میشه.
- شرایط تجربه مستقیم:
- مرحله تجربه: این مرحله شبیه مرحله نمایش بود، با این تفاوت که خود سگ شرکتکننده به جای سگ نمایشگر، با اون دو تا آدم تعامل میکرد و اون رفتار سخاوتمندانه یا خودخواهانه رو مستقیم تجربه میکرد. این کار هم ۱۲ بار تکرار شد.
- مرحله آزمون: بعد از اون، ۱۲ تا آزمون انجام شد. تو هر آزمون، هر دو آدم با غذا در دستشون می ایستادن. سگ ۱۵ ثانیه وقت داشت تا یکی رو انتخاب کنه. اگه آدم سخاوتمند رو انتخاب میکرد، غذا میگرفت. اگه آدم خودخواه رو انتخاب میکرد، اون آدم روشو برمیگردوند و غذا نمیداد.
ویدیوهای کل آزمایش با دوربین GoPro ضبط و بعدا با نرمافزار Loopy کدگذاری شد. انتخاب اول سگ و مدت زمانی که صرف رفتارهای دوستانه (مثل نزدیک شدن، نگاه کردن و دم تکون دادن) با هر شریک میکرد، اندازهگیری شد. برای اطمینان از دقت کدگذاری، ۲۰ درصد ویدیوها توسط دو نفر بازبینی شد که توافق خیلی بالایی (ICC = 0.993) با هم داشتن.
نتایج چی میگن؟
تحلیلهای آماری با استفاده از نرمافزار R انجام شد. محققها از مدلهای آماری پیشرفتهای مثل GLM و GLMM استفاده کردن تا ببینن آیا سن، شرایط آزمایش یا شماره آزمون روی انتخاب سگها تاثیر داشته یا نه.
نتایج پایه
اول از همه، یه تست انجام شد تا ببینن آیا سگها قبل از شروع آزمایش اصلی، به طور شانسی به یکی از دو طرف تمایل دارن یا نه. نتایج نشون داد که دقیقا ۲۰ سگ یکی از آدمها رو انتخاب کردن و ۲۰ سگ اون یکی رو، که این یعنی هیچ سوگیری اولیهای وجود نداشت (p = 1). این نتیجه تو هیچکدوم از گروههای سنی یا شرایط آزمایشی هم فرقی نکرد.
نتایج آزمون اصلی
شرایط استراق سمع در مقابل کنترل:
- انتخاب شریک: تحلیلها نشون داد که نه سن سگها و نه شرایط آزمایش (دیدن تعامل با سگ دیگه یا بدون اون) تاثیری روی انتخاب آدم سخاوتمند نداشت (p = 0.930). نمودارها هم نشون میدن که تو همه گروههای سنی، انتخاب آدم سخاوتمند حدود ۵۰ درصد بود، یعنی کاملا شانسی.
- زمان صرف شده برای رفتار دوستانه: اینجا هم نتایج مشابه بود. سن و شرایط آزمایش روی مقدار زمانی که سگها با آدم سخاوتمند میگذروندن، هیچ تاثیری نداشت (p = 0.547). سگها تقریبا به اندازه مساوی برای هر دو آدم وقت گذاشتن.
شرایط تجربه مستقیم:
- انتخاب شریک: اول نتایج در سطح فردی بررسی شد. از بین ۴۰ سگ، فقط ۳ تاشون یه ترجیح معنادار نشون دادن. سگی به اسم «ایمی» (۱۱ ساله) تو ۹ تا از ۹ انتخابش آدم سخاوتمند رو انتخاب کرد (p = 0.004). سگی به اسم «دانی» (۱ ساله) تو ۱۰ تا از ۱۲ انتخابش آدم سخاوتمند رو انتخاب کرد (p = 0.039). و جالبه که سگی به اسم «اسنوپی۲» (۱۲ ساله) برعکس عمل کرد و تو ۱۰ انتخاب، فقط ۱ بار آدم سخاوتمند رو انتخاب کرد و آدم خودخواه رو ترجیح داد (p = 0.021).
در سطح گروهی، تحلیلها نشون داد که سن سگها و تعداد دفعات تکرار آزمایش، هیچ تاثیری روی انتخاب آدم سخاوتمند نداشت (p = 0.875). یعنی سگهای جوون، بالغ و پیر به یک اندازه به صورت شانسی انتخاب میکردن و با تکرار بیشتر هم چیزی یاد نگرفتن. - زمان صرف شده برای رفتار دوستانه: باز هم نتایج مشابه بود. سن سگها و تکرار آزمایش، روی مدت زمان رفتار دوستانه با آدم سخاوتمند تاثیری نداشت (p = 0.936). سگها در همه گروهها تقریبا به اندازه مساوی با هر دو آدم وقت گذروندن.
سوگیری به رنگ یا جهت؟
چون نتایج معنیدار نبود، محققها بررسی کردن که آیا سگها به رنگ لباس (سیاه یا سفید) یا جهت ایستادن آدما (چپ یا راست) سوگیری داشتن یا نه. نتایج نشون داد که از ۴۰ سگ، ۲ تا سوگیری رنگی، ۱۵ تا سوگیری جهتی و ۱ سگ هر دو سوگیری رو داشت. یعنی بیش از ۳۷ درصد سگها سوگیری جهتی داشتن که بیشترشون سمت راست رو ترجیح میدادن. محققها این ۱۵ سگ رو از تحلیل حذف کردن و دوباره محاسبات رو انجام دادن، ولی نتایج کلی باز هم تغییری نکرد.
این نتایج به ما چی میگن؟
این مطالعه نشون داد که سگهای خونگی، صرف نظر از سنشون، نه بعد از دیدن تعامل یه آدم با یه سگ دیگه و نه بعد از تعامل مستقیم، نتونستن در مورد آدمها قضاوت کنن و آدم سخاوتمند رو به خودخواه ترجیح بدن. در نتیجه، هیچکدوم از دو فرضیه اصلی تحقیق تایید نشد.
این نتایج با مطالعات قبلی که نشون میدادن سگها این توانایی رو دارن، در تضاده، ولی با مطالعات دیگهای که نتیجه منفی گرفته بودن، همخوانی داره. روش این تحقیق طوری طراحی شده بود که محدودیتهای مطالعات قبلی مثل «تقویت محلی» رو برطرف کنه. این نتایج خیلی شبیه به نتایج تحقیق جیم و همکاران (۲۰۲۲) روی سگهای مرکز WSC هست. با اینکه اون تحقیق تعداد نمونه کمی داشت، اما همسویی نتایج این مطالعه جدید با ۴۰ سگ خونگی، این احتمال رو مطرح میکنه که شاید سگها واقعا توانایی قضاوت در مورد اعتبار آدما رو ندارن. از اونجایی که قضاوت بر اساس تجربه مستقیم پیشنیاز استراق سمعه، وقتی سگها حتی با تجربه مستقیم هم چیزی نشون ندادن، عجیب نیست که در حالت استراق سمع هم موفق نبودن. با این حال، محققها فکر میکنن که شاید این نتایج منفی بیشتر به خاطر چالشهای روششناسی باشه تا عدم توانایی سگها.
چالشهای احتمالی در طراحی آزمایش:
- یادگیری سخت: شاید یادگیری این موضوع خیلی سخته. در تحقیقی روی شامپانزهها، اونا به ۳۲ تا ۱۸۴ بار تکرار نیاز داشتن تا بتونن آدم سخاوتمند رو انتخاب کنن و باز هم بعضیهاشون موفق نشدن. شاید تعداد ۱۲ بار تکرار در این آزمایش برای سگها کافی نبوده.
- عدم تمایز بین آدمها: شاید سگها نتونستن دو تا آدم رو که هر دو زن بودن، به خوبی از هم تشخیص بدن، حتی با اینکه لباسهای با رنگ متضاد پوشیده بودن.
- عدم بروز توانایی: این امکان هم هست که سگها قضاوت کرده باشن، ولی تو مرحله آزمون اون رو نشون نداده باشن. به دلایل اخلاقی، در آزمایش از تنبیه استفاده نمیشه و فقط پاداش (غذا) داده نمیشه. شاید اگه آزمایش بر اساس «سوگیری منفی» طراحی میشد، نتایج متفاوتی به دست میومد.
- سوگیری جهتی: همونطور که دیده شد، ۳۷ درصد سگها سوگیری جهتی داشتن که احتمالا به خاطر سایه بودن یک سمت محوطه در فصل تابستون بوده. این نشون میده که انجام آزمایش در محیطهای کنترل شده آزمایشگاهی بهتره، هرچند که از شرایط واقعی زندگی دورتره.
توضیحات دیگه برای نتایج منفی:
این چالشهای روششناسی شاید همه چیز رو توضیح نده. سبک زندگی سگهای خونگی هم میتونه یه عامل باشه.
- اول اینکه سگهای خونگی اونقدر با آدمای مهربون و غریبه سر و کار دارن که شاید دیگه خیلی براشون فرقی نکنه و به همه آدما به طور یکسان نزدیک بشن.
- دوم اینکه پافشاری سگهای خونگی معمولا در گذشته با گرفتن پاداش همراه بوده و اونا به نادیده گرفته شدن توسط آدما حساسیت کمتری دارن.
- سوم اینکه سگهای شرکتکننده در این تحقیق گرسنه نبودن و شاید انگیزه کافی برای ترجیح دادن آدم سخاوتمند رو نداشتن. از طرف دیگه، شاید خود وجود غذا اونقدر حواسشون رو پرت کرده که دیگه به تفاوت بین دو تا آدم توجه نکردن.
در نهایت، فرضیه دوم تحقیق هم که میگفت تجربه بیشتر با آدما (که با سن اندازهگیری شد) توانایی قضاوت رو بهتر میکنه، تایید نشد. این نتایج با تحقیق کاربالو و همکاران (۲۰۱۷) که نشون داده بود سگهای بالغ بهتر از تولهها عمل میکنن، همخوانی نداره.
منابع
- [۱] Do dogs form reputations of humans? No effect of age after indirect and direct experience in a food-giving situation | Animal Cognition
دیدگاهتان را بنویسید