وقتی حرف از رژیم غذایی سالم و تقویت مغز میشه، احتمالا اولین چیزهایی که به ذهن میرسه ویتامینها یا امگا-۳ هستن، نه یک فلز. اما یک تحقیق جدید که در تاریخ ۷ جولای ۲۰۲۵ منتشر شده، نشون میده که یک عنصر کمیاب به اسم «مس» میتونه نقش مهمی در عملکرد شناختی افراد مسن داشته باشه. این پژوهش که توسط تیمی از محققان دانشگاه پزشکی هبئی در چین به سرپرستی افرادی مثل «ویای جیا» و «فانگفانگ یونگ» انجام شده، نگاهی دقیق به رابطه بین میزان مس در رژیم غذایی و سلامت مغز انداخته.
محققان برای این کار، اطلاعات مربوط به رژیم غذایی و وضعیت سلامتی ۲۴۲۰ فرد بزرگسال ۶۰ ساله و بالاتر در آمریکا رو بررسی کردن. این اطلاعات از یک برنامه گسترده به اسم «بررسی ملی سلامت و تغذیه» یا به اختصار NHANES در بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ جمعآوری شده بود. نتیجه کلی این بود که به نظر میرسه بین مصرف بیشتر مس و عملکرد بهتر مغز در سنین بالا یک ارتباط وجود داره. این یافتهها در مجله علمی معتبر «Scientific Reports» منتشر شده.
در این مقاله، میخوایم یک راست بریم سر اصل مطلب و ببینیم این تحقیق دقیقا چی میگه، چطوری انجام شده، چه نتایجی داشته، و چه چیزهایی رو باید در موردش در نظر گرفت.
این تحقیق چطوری انجام شد؟
برای اینکه بفهمیم نتایج یک تحقیق چقدر قابل اعتنا هستن، اول باید بدونیم روش کار چطور بوده. این مطالعه یک تحقیق «مقطعی» یا «Cross-sectional» بود. به زبان ساده، یعنی محققان در یک بازه زمانی مشخص، یک سری اطلاعات رو از گروهی از افراد جمعآوری کردن و به دنبال الگوها و ارتباطات بین اونها گشتن. این مثل یک عکس فوری از وضعیت موجوده و نمیتونه به طور قطعی بگه که یک چیز «علت» چیز دیگهایه، اما میتونه سرنخهای مهمی به ما بده.
۱. انتخاب شرکتکنندهها:
محققان کارشون رو با دادههای ۱۹,۹۳۱ نفر که در برنامه NHANES شرکت کرده بودن شروع کردن. اما برای اینکه نتایج دقیقتر باشه، باید افرادی رو انتخاب میکردن که شرایط مورد نظرشون رو داشتن. برای همین:
- ۱۶,۲۹۹ نفر که زیر ۶۰ سال بودن حذف شدن.
- ۶۹۸ نفر که اطلاعات مربوط به تستهای شناختیشون کامل نبود، کنار گذاشته شدن.
- ۲۲۱ نفر که اطلاعات دقیقی از میزان مس مصرفیشون در دسترس نبود، حذف شدن.
- و در نهایت ۲۹۳ نفر دیگه به خاطر کامل نبودن سایر اطلاعات مورد نیاز، از مطالعه خارج شدن.
بعد از این غربالگری، یک نمونه نهایی با ۲۴۲۰ شرکتکننده باقی موند که همگی ۶۰ سال یا بیشتر سن داشتن. میانگin سنی این افراد حدود ۶۹.۳ سال بود و تقریبا نیمی از اونها (۴۹.۱ درصد) مرد و بقیه زن بودن. از نظر نژادی هم ۵۰.۲ درصد سفیدپوست غیرهیسپنیک بودن.
۲. اندازهگیری مصرف مس:
برای اینکه بفهمن هر فرد چقدر مس مصرف میکنه، از پرسشنامههای ۲۴ ساعته یادآوری رژیم غذایی استفاده کردن. از هر شرکتکننده دو بار خواسته شد که همه چیزهایی که در ۲۴ ساعت گذشته خورده و نوشیده رو با جزئیات گزارش بده. اولین مصاحبه به صورت حضوری و دومی ۳ تا ۱۰ روز بعد به صورت تلفنی انجام شد. بعد، محققان میانگin این دو روز رو به عنوان میزان مصرف روزانه مس برای هر فرد در نظر گرفتن.
۳. ارزیابی عملکرد شناختی:
برای سنجش تواناییهای مغزی، از چند تست استاندارد استفاده شد:
- تست جایگزینی نماد با رقم (DSST): این تست سرعت پردازش و عملکرد اجرایی مغز رو میسنجه. به شرکتکنندهها یک کلید داده میشه که هر عدد با یک نماد خاص جفت شده. اونها باید در مدت زمان دو دقیقه، تا جایی که میتونن نماد صحیح رو زیر اعداد مربوطه در ۱۳۳ کادر خالی بکشن. امتیاز بالاتر به معنی عملکرد بهتره.
- تست روانی کلامی حیوانات (AFT): این تست برای ارزیابی حافظه و تواناییهای کلامی طراحی شده. از شرکتکننده خواسته میشه در عرض یک دقیقه، اسم هر تعداد حیوانی که به ذهنش میرسه رو بگه.
- تست یادگیری کلامی (CERAD): این تست دو بخش داشت؛ یادآوری فوری (IRT) و یادآوری تاخیری (DRT). یک لیست از ۱۰ کلمه بیربط به فرد نشون داده میشه و ازش میخوان اونها رو با صدای بلند بخونه و بلافاصله هر تعداد کلمهای که یادش مونده رو بگه. این کار سه بار تکرار میشه. حدود ۸ تا ۱۰ دقیقه بعد، بخش یادآوری تاخیری شروع میشه و دوباره از فرد میخوان هر چی از اون لیست کلمات یادشه رو تکرار کنه.
- امتیاز کلی (Z score): در نهایت، محققان نتایج استاندارد شده این چهار تست رو با هم ترکیب کردن تا یک امتیاز کلی برای عملکرد شناختی هر فرد به دست بیارن.
یافتههای اصلی: ارتباط مس با عملکرد شناختی
بعد از جمعآوری و تحلیل همه این دادهها، محققان به نتایج جالبی رسیدن. اونها شرکتکنندهها رو بر اساس میزان مصرف مس به چهار گروه (چارک) تقسیم کردن:
- گروه اول (Q1): کمترین میزان مصرف (کمتر از ۰.۷۶ میلیگرم در روز)
- گروه دوم (Q2): مصرف بین ۰.۷۶ تا ۱.۰۴ میلیگرم در روز
- گروه سوم (Q3): مصرف بین ۱.۰۵ تا ۱.۴۳ میلیگرم در روز
- گروه چهارم (Q4): بیشترین میزان مصرف (بیشتر از ۱.۴۴ میلیگرم در روز)
نتیجه اصلی این بود که هرچقدر میزان مصرف مس در رژیم غذایی بالاتر بود، امتیازات افراد در تستهای شناختی هم به طور قابل توجهی بالاتر بود. این ارتباط حتی بعد از اینکه محققان عوامل دیگهای مثل سن، جنسیت، سطح تحصیلات، درآمد، شاخص توده بدنی (BMI)، وضعیت سیگار کشیدن و مصرف الکل، و بیماریهایی مثل دیابت و فشار خون رو در تحلیلهاشون کنترل کردن، همچنان پابرجا بود.
برای مثال، در دقیقترین مدل آماری (که همه عوامل دیگه رو کنترل میکرد)، گروهی که بیشترین مس رو مصرف میکردن (Q4) در مقایسه با گروهی که کمترین مس رو میخوردن (Q1)، امتیازات بالاتری کسب کردن:
- در تست DSST، امتیاز اونها به طور متوسط ۳.۸۰ واحد بالاتر بود.
- در تست AFT، امتیاز اونها ۱.۲۳ واحد بالاتر بود.
- در تست CERAD-DRT (یادآوری تاخیری)، امتیاز اونها ۰.۴۷ واحد بالاتر بود.
- و در امتیاز کلی شناختی (Z score)، امتیاز اونها ۰.۲۰ واحد بالاتر بود.
این نتایج نشون میده که یک ارتباط آماری قوی بین این دو موضوع وجود داره.
نقطه بهینه: چقدر مس کافیه؟
یکی از جالبترین بخشهای این تحقیق این بود که نشون داد رابطه بین مس و عملکرد مغز یک رابطه خطی ساده نیست. یعنی اینطور نیست که هرچقدر بیشتر مس بخوریم، مغزمون بهتر کار کنه. در واقع، یک «نقطه بهینه» یا یک آستانه وجود داره.
محققان با تحلیل دادهها یک نمودار به شکل «L برعکس» پیدا کردن. این یعنی با افزایش مصرف مس، امتیازهای شناختی به سرعت بالا میرفت، اما بعد از رسیدن به یک حد مشخص، این افزایش متوقف میشد و نمودار تقریبا صاف میشد. به عبارت دیگه، مصرف بیشتر از اون حد، فایده اضافی به همراه نداشت.
این نقطه بهینه برای تستهای مختلف کمی فرق داشت:
- برای امتیاز کلی شناختی (Z score)، این نقطه ۱.۲۲ میلیگرم در روز بود.
- برای تست AFT، این نقطه ۱.۴۲ میلیگرم در روز بود.
- برای تست DSST، این نقطه ۱.۶۳ میلیگرم در روز بود.
محققان در مقاله میگن که مصرف روزانه حدود ۱.۲۲ میلیگرم مس میتونه مقدار بهینه باشه. برای اینکه درک بهتری از این مقدار داشته باشیم، این میزان مس تقریبا معادل خوردن یک مشت گردو یا یک کاسه عدس در روزه. مس در مواد غذایی زیادی پیدا میشه که شاید فکرش رو هم نکنیم، مثل قارچ، شکلات تلخ، سبوس گندم، سیبزمینی و صدف.
این یافته خیلی مهمه، چون نشون میده که هم کمبود مس میتونه مشکلساز باشه و هم مصرف بیش از حدش. به گفته محققان، «اگرچه مس برای عملکرد صحیح مغز ضروریه و کمبود اون میتونه منجر به اختلالات عصبی بشه، اما مس بیش از حد میتونه سمی باشه و باعث استرس اکسیداتیو و تخریب سلولهای عصبی بشه».
یک یافته ویژه: ارتباط مس با سکته مغزی
محققان برای اینکه ببینن آیا این ارتباط در گروههای خاصی قویتره یا نه، یک تحلیل زیرگروهی انجام دادن. اونها شرکتکنندهها رو بر اساس جنسیت، سن، BMI، و سابقه بیماریهایی مثل فشار خون، دیابت، بیماری قلبی و سکته مغزی دستهبندی کردن.
نتیجه این تحلیل یک نکته خیلی مهم رو مشخص کرد: ارتباط مثبت بین مصرف مس و عملکرد شناختی، در افرادی که سابقه سکته مغزی داشتن، به طور قابل توجهی قویتر بود. این یعنی به نظر میرسه مصرف مس کافی میتونه برای سلامت مغز این افراد اهمیت بیشتری داشته باشه.
پژوهشگران در بخش بحث مقاله به دلایل احتمالی این موضوع هم اشاره میکنن. بعد از یک سکته مغزی، مغز دچار چیزی به اسم «استرس اکسیداتیو» میشه که به سلولهای عصبی آسیب میزنه. مس یکی از اجزای اصلی یک آنزیم آنتیاکسیدان مهم به اسم «Cu/Zn-SOD» هست که با این استرس مبارزه میکنه. همچنین، مس در تنظیم پاسخ ایمنی مغز بعد از سکته نقش داره و میتونه به کاهش التهاب و فعال کردن مسیرهای ترمیم و بازسازی سلولهای عصبی کمک کنه.
چرا مس برای مغز مهمه؟
این تحقیق و تحقیقات قبلی نشون میدن که مس به چند دلیل کلیدی برای سلامت مغز مهمه:
- ارتباط بین نورونها: مس به سلولهای عصبی (نورونها) کمک میکنه تا با هم ارتباط برقرار کنن.
- تولید انرژی: این عنصر در فرآیندهای تولید انرژی در سلولهای مغز نقش داره.
- محافظت در برابر آسیب: همونطور که گفته شد، مس به عنوان بخشی از سیستم دفاعی آنتیاکسیدانی بدن، از مغز در برابر آسیبهای ناشی از استرس اکسیداتیو محافظت میکنه.
- ساخت انتقالدهندههای عصبی: مس در ساخت برخی مواد شیمیایی مغز (انتقالدهندههای عصبی) مثل استیلکولین که برای یادگیری و حافظه حیاتیه، نقش داره.
با توجه به افزایش جمعیت سالمند در سراسر جهان، شیوع اختلالات شناختی هم در حال افزایشه. طبق مطالعه «بار جهانی بیماریها»، انتظار میره تعداد افراد مبتلا به زوال عقل تا سال ۲۰۵۰ به ۱۵۲.۸ میلیون نفر برسه. برای همین، پیدا کردن عواملی مثل رژیم غذایی که میتونن به حفظ سلامت مغز کمک کنن، اهمیت زیادی داره و میتونه به پیشگیری و درمان مشکلاتی مثل آلزایمر کمک کنه.
محدودیتهای تحقیق: چه چیزهایی رو باید در نظر گرفت؟
نویسندگان این مقاله، مثل هر پژوهشگر خوبی، به محدودیتهای کارشون هم اشاره کردن تا تصویر کاملی از یافتهها ارائه بدن. این موارد برای تفسیر درست نتایج خیلی مهم هستن:
- ارتباط، نه علت و معلول: این مطالعه از نوع مقطعی بود و فقط میتونه یک «ارتباط» رو نشون بده. یعنی نمیتونه ثابت کنه که خوردن مس «باعث» بهبود عملکرد مغز میشه. شاید قضیه برعکس باشه، یا شاید یک عامل سوم وجود داشته باشه که روی هر دوی اینها تاثیر میذاره. برای اثبات علت و معلول، به تحقیقات طولانیمدت (طولی) نیاز هست.
- دادههای خودگزارشی: اطلاعات مربوط به رژیم غذایی بر اساس حافظه خود افراد جمعآوری شده. همه ما میدونیم که به یاد آوردن دقیق همه چیزهایی که در ۲۴ ساعت گذشته خوردیم کار سختیه و ممکنه با خطا همراه باشه.
- عوامل مخدوشگر: اگرچه محققان سعی کردن بسیاری از عوامل دیگه مثل سن و سبک زندگی رو کنترل کنن، اما همیشه این احتمال وجود داره که عوامل دیگهای هم در کار باشن. مثلا، شاید افرادی که غذاهای سرشار از مس میخورن (مثل آجیل و سبزیجات)، به طور کلی رژیم غذایی سالمتری دارن و این سبک زندگی سالم، و نه فقط مس، باعث بهبود عملکرد مغزشون شده.
- جامعه آماری محدود: این تحقیق فقط روی افراد مسن در آمریکا انجام شده. برای همین، مشخص نیست که آیا این نتایج برای افراد در کشورها، فرهنگها یا گروههای سنی دیگه هم صدق میکنه یا نه.
دیدگاهتان را بنویسید