GeekAlerts

جایی برای گیک‌ها

·

پایان ناگهانی یک پروژه، داستان توقف کلیر لینوکس توسط اینتل

پایان ناگهانی یک پروژه، داستان توقف کلیر لینوکس توسط اینتل

داستان از یک اطلاعیه کوتاه اما بسیار مهم در انجمن رسمی کلیر لینوکس شروع شد. این اطلاعیه که توسط کاربری به نام «arjan» از تیم کلیر لینوکس منتشر شد، به طور رسمی پایان پشتیبانی از این سیستم‌عامل را اعلام کرد. متن این اطلاعیه به خودی خود حاوی نکات مهمی بود که واکنش‌های زیادی را برانگیخت. در این اطلاعیه آمده بود: «پس از سال‌ها نوآوری و همکاری جامعه، ما در حال پایان دادن به پشتیبانی از سیستم‌عامل کلیر لینوکس هستیم. از همین الان، اینتل دیگر وصله‌های امنیتی، به‌روزرسانی‌ها یا نگهداری برای کلیر لینوکس ارائه نخواهد داد و مخزن گیت‌هاب کلیر لینوکس به صورت آرشیو شده و فقط خواندنی (read-only) در خواهد آمد. بنابراین، اگر در حال حاضر از کلیر لینوکس استفاده می‌کنید، قویا توصیه می‌کنیم که در اسرع وقت، برای اطمینان از امنیت و پایداری مداوم، مهاجرت خود را به یک توزیع لینوکس دیگر که به طور فعال نگهداری می‌شود، برنامه‌ریزی کنید».

این بخش از اطلاعیه به وضوح نشان می‌داد که تصمیم اینتل قطعی و فوری است. اما نکته‌ای که بیش از همه باعث نگرانی و تعجب کاربران شد، عبارت «از همین الان» (Effective immediately) بود. در دنیای نرم‌افزار، به خصوص برای سیستم‌عامل‌هایی که هزاران نفر برای کارهای شخصی و حرفه‌ای خود به آن متکی هستند، معمولا یک دوره گذار در نظر گرفته می‌شود تا کاربران فرصت کافی برای پیدا کردن جایگزین و انتقال داده‌های خود داشته باشند. اما اینتل با این تصمیم، هیچ مهلتی برای کاربران قائل نشد. این یعنی از همان لحظه انتشار خبر، دیگر هیچ به‌روزرسانی امنیتی برای سیستم‌عامل منتشر نمی‌شد و هر کاربری که سیستمش به اینترنت متصل بود، در معرض خطرات امنیتی قرار می‌گرفت.

یکی از کاربران در وب‌سایت «هکر نیوز» با نام کاربری «Havoc» این حس غافلگیری را به خوبی بیان کرد و نوشت: «حتی یک دوره کوتاه اطلاع‌رسانی قبلی برای انجام مهاجرت هم ندادند؟ همینطوری یک روز دیگر وصله امنیتی وجود ندارد… چه خبر شده در اینتل؟». این سوال، سوال بسیاری از کاربران دیگر هم بود. کاربری به نام «oliwarner» نیز به همین نکته اشاره کرد و نوشت: «اگر تا به حال فکر کرده‌اید که چگونه تمام اعتماد پایگاه کاربری خود را از دست بدهید، این کار با کلمات «از همین الان» انجام می‌شود. مردم برای جابجایی به زمان نیاز دارند و این اساسا به کاربران تا زمان پیدا شدن اولین آسیب‌پذیری فرصت می‌دهد. ممنون اینتل».

اطلاعیه تیم کلیر لینوکس با تشکر از جامعه کاربران به پایان می‌رسید: «یک تشکر قلبی از همه توسعه‌دهندگان، کاربران و مشارکت‌کنندگانی که در طول ۱۰ سال گذشته به شکل‌گیری کلیر لینوکس کمک کردند. بازخورد و مشارکت شما بسیار ارزشمند بوده است». همچنین در این اطلاعیه تاکید شده بود که اینتل همچنان به اکوسیستم لینوکس متعهد باقی می‌ماند و به طور فعال از پروژه‌های متن‌باز مختلف و توزیع‌های لینوکس برای فعال‌سازی و بهینه‌سازی سخت‌افزار اینتل پشتیبانی و مشارکت می‌کند. با این حال، این اطمینان‌بخشی برای بسیاری از کاربرانی که ناگهان با یک سیستم‌عامل بدون پشتیبانی روبرو شده بودند، چندان قانع‌کننده نبود.

خبر توقف پروژه به سرعت در وب‌سایت‌های خبری حوزه فناوری مانند «فورونیکس» (Phoronix) و «ویدیوکاردز» (VideoCardz) منتشر شد. وب‌سایت فورونیکس، که سال‌ها عملکرد کلیر لینوکس را تحسین کرده بود، این خبر را «افسرده‌کننده‌ترین خبر هفته» نامید و نوشت که این سیستم‌عامل در طول دهه گذشته نشان داده بود که با یک سخت‌افزار x86_64 چه عملکردی ممکن است، نه فقط برای پلتفرم‌های اینتل، بلکه حتی نتایج عملکردی فوق‌العاده‌ای را روی سخت‌افزارهای AMD x86_64 نیز نشان داده بود. اما به نظر می‌رسید با سیاست‌های کاهش هزینه در اینتل، کلیر لینوکس اکنون در حال غروب کردن است.

وب‌سایت «دیستروواچ» (DistroWatch) نیز به این موضوع اشاره کرد که کلیر لینوکس یک توزیع با انتشار غلتان (rolling release) و بسیار بهینه‌سازی شده بود که توسط اینتل توسعه داده می‌شد، یا بهتر است بگوییم «می‌شد». این وب‌سایت نیز بر ناگهانی بودن این تصمیم تاکید کرد و نوشت که تنها یک روز پس از انتشار آخرین نسخه از این سیستم‌عامل، این اطلاعیه منتشر شده است.

بنابراین، اولین موج واکنش‌ها به این خبر، ترکیبی از شوک، ناراحتی و انتقاد از نحوه مدیریت این موضوع توسط اینتل بود. عدم ارائه یک بازه زمانی برای مهاجرت، به عنوان یک بی‌احترامی به جامعه‌ای تلقی شد که سال‌ها وقت و انرژی خود را صرف استفاده، تست و ارائه بازخورد به این پروژه کرده بودند.

بخش دوم: پشت پرده ماجرا؛ در اینتل چه می‌گذرد؟

سوال اصلی که در ذهن بسیاری شکل گرفته بود این بود که چرا اینتل باید یکی از موفق‌ترین پروژه‌های نرم‌افزاری خود را که به عنوان ویترینی برای نمایش قدرت سخت‌افزارهایش عمل می‌کرد، به این شکل ناگهانی متوقف کند؟ پاسخ به این سوال، همانطور که از نظرات کارشناسان و اعضای جامعه فناوری برمی‌آمد، بیش از آنکه فنی باشد، به وضعیت داخلی و استراتژی‌های کلان شرکت اینتل مربوط می‌شد.

یکی از اولین و مهم‌ترین سرنخ‌ها را کاربری به نام «JohnTHaller» در هکر نیوز ارائه داد. او در توضیح پس‌زمینه این اتفاق نوشت: «این توزیع اینتل بود و به احتمال زیاد اکثر یا تمام افرادی که آن را نگهداری می‌کردند، بخشی از ۵۰۰۰ نفر تعدیل نیرویی هستند که به تازگی اعلام شده و مجموع تعدیل نیروی اینتل را به ۲۰۰۰۰ نفر می‌رساند». این نظر، بلافاصله توجهات را به سمت بحران تعدیل نیرو در اینتل جلب کرد. کاربری به نام «benoau» در پاسخ به سوال «چه خبر شده در اینتل؟» به طور خلاصه نوشت: «هزاران نفر تعدیل نیرو. جای تعجب است که کسی حتی وقت داشته این اطلاعیه را پست کند».

این موضوع نشان می‌داد که توقف کلیر لینوکس احتمالا یک تصمیم مدیریتی برای کاهش هزینه‌ها بوده و تیم توسعه‌دهنده آن قربانی موج گسترده تعدیل نیرو در این شرکت شده‌اند. کاربری به نام «toshinoriyagi» نیز به همین نکته اشاره کرد و گفت که کلیر لینوکس در اکثر بنچمارک‌های لینوکس پیشرو بود و حتی AMD از آن در بنچمارک‌های تبلیغاتی خود برای معرفی پردازنده‌هایش استفاده می‌کرد. او معتقد بود که این پروژه کاملا موفق بوده و اینتل آن را به دلیل بی‌ارزش بودن متوقف نکرده، بلکه به دلیل عملکرد کلی ضعیف شرکت و مدیرعامل جدید که به شدت در حال کاهش هزینه‌ها و نیروی کار است، این اتفاق افتاده است.

بحث تعدیل نیرو به خودی خود به یک موضوع داغ در این گفتگوها تبدیل شد. کاربری به نام «burnt-resistor» به تاثیرات مخرب تعدیل نیروهای پی‌درپی اشاره کرد و نوشت: «دورهای متوالی تعدیل نیرو برای روحیه وحشتناک است و استعدادهای خوب موجود را فراری می‌دهد. تعدیل نیرو باید عمیق و یک‌باره باشد. شرکت‌های امروزی در حال تکرار حماقت‌های بوروکراتیک و نابخردانه دهه‌های گذشته هستند». در پاسخ به این نظر، کاربری به نام «DebtDeflation» اضافه کرد: «تعدیل نیرو فقط به ابزاری برای مدیریت سود هر سهم (EPS) فصلی تبدیل شده است». این دیدگاه نشان می‌داد که بسیاری از تصمیمات بزرگ در شرکت‌های فناوری، نه بر اساس ارزش فنی پروژه‌ها، بلکه بر اساس فشارهای مالی کوتاه‌مدت اتخاذ می‌شود.

وضعیت کلی اینتل نیز مورد بحث قرار گرفت. کاربری به نام «Bluestein» با کنایه نوشت: «اینتل. انویدیای دهه ۹۰. آه ای موفقیت، تو عروس بی‌وفایی هستی». این اشاره به دورانی داشت که اینتل پادشاه بی‌چون‌وچرای دنیای پردازنده‌ها بود، اما حالا به نظر می‌رسید در حال از دست دادن جایگاه خود است. کاربری به نام «esseph» نیز با اشاره به گزارش‌های خبری ماه‌های اخیر، نوشت که اینتل چندین و چند دور تعدیل نیروی گسترده داشته و همچنین تمام بخش بازاریابی خود را برون‌سپاری کرده است. او در جای دیگری اضافه کرد: «اینتل دیگر حتی در زمینه پردازنده‌های دیتاسنتر هم شماره یک نیست. کارش تمام است».

پیش‌بینی‌های تاریک‌تری نیز در مورد آینده اینتل مطرح شد. کاربری به نام «avazhi» نوشت: «اینتل احتمالا در سه سال آینده با قیمتی کمتر از ۱۵۰ میلیارد دلار به یکی از زیرمجموعه‌های شرکتی دیگر تبدیل خواهد شد، البته در صورت تایید وزارت دادگستری. کار این شرکت کاملا تمام است». هرچند کاربری به نام «Sunspark» در پاسخ گفت که ۱۵۰ میلیارد دلار برای شرکتی که کارخانه‌های تولید تراشه آماده به کار دارد، قیمت بسیار ارزانی است. اما «RantyDave» یادآوری کرد که نباید فراموش کرد این شرکت با یک بار بدهی عظیم همراه است.

این بحث‌ها نشان می‌داد که جامعه فناوری، توقف کلیر لینوکس را نه یک اتفاق مجزا، بلکه یکی از علائم یک بحران بزرگتر در اینتل می‌دانند. شرکتی که زمانی نماد نوآوری و قدرت در دنیای سخت‌افزار بود، حالا با مشکلات مدیریتی، مالی و رقابتی دست‌وپنجه نرم می‌کرد و پروژه‌های ارزشمندی مانند کلیر لینوکس، قربانیان این وضعیت نابسامان بودند.

بخش سوم: تجربه تلخ تعدیل نیرو در شرکت‌های فناوری

موضوع تعدیل نیرو در اینتل، خود بهانه‌ای شد برای یک بحث گسترده‌تر درباره فرهنگ کاری و قوانین استخدامی در صنعت فناوری آمریکا. کاربران زیادی تجربیات و دیدگاه‌های خود را در این زمینه به اشتراک گذاشتند که تصویر واضحی از نحوه برخورد شرکت‌ها با کارمندان در زمان بحران ارائه می‌داد.

کاربری به نام «curt15» پرسید که کارمندانی که اخراج شده‌اند، چقدر از قبل اطلاع داشتند؟ پاسخ به این سوال توسط کاربری به نام «nine_k» بسیار تکان‌دهنده بود. او از تجربه شخصی خود نوشت: «هیچ. «متاسفانه، امروز آخرین روز کاری شما در شرکت بود. یک قرارداد جدایی به ایمیل شخصی شما ارسال شده است. دسترسی شما به سیستم‌های شرکت در حال لغو شدن است. از مشارکت شما سپاسگزاریم!»». او توضیح داد که وقتی کسی به دلیل عملکرد ضعیف اخراج می‌شود، هشدارهای فراوانی دریافت می‌کند و شرکت سعی می‌کند او را به مسیر درست برگرداند. اما وقتی کسی «تعدیل» می‌شود، این وضعیتی است که کارمند نمی‌تواند با تلاش خود آن را اصلاح کند. از دید شرکت، هیچ انگیزه‌ای برای کار کردن در این هفته وجود ندارد اگر کارمند بداند که هفته آینده تعدیل خواهد شد. حتی ممکن است برخی کارمندان به عنوان یک اعتراض ناامیدانه، دست به شوخی‌های نابجا یا حتی خرابکاری‌های جزئی بزنند. بنابراین، از نظر شرکت، امن‌ترین راه این است که کارمندان تعدیل شده را در سریع‌ترین زمان ممکن کنار بگذارد.

این دیدگاه با واکنش‌هایی روبرو شد. کاربری به نام «KennyBlanken» این ایده را که «کارمندان ممکن است چیزها را خراب کنند» یک بهانه تکراری دانست که هرگز مدرک قابل توجهی برای اثبات آن به عنوان یک مشکل جدی وجود ندارد. اما کاربران دیگر بلا inmediatamente نمونه‌هایی از این اتفاق را ذکر کردند. کاربری به نام «kemotep» به یک خبر از همان هفته اشاره کرد که در آن یک کارمند بخش فناوری اطلاعات پس از اخراج به زیرساخت‌ها حمله کرده بود. او توضیح داد که تهدیدات داخلی همیشه وجود دارد، اما یک کارمند ناراضی با دسترسی مدیریتی و دانش زیرساخت می‌تواند در مدت کوتاهی آسیب زیادی وارد کند. کاربر «kijiki» نیز یک داستان شخصی تعریف کرد: «این اتفاق شایع نیست، اما قطعا رخ می‌دهد. در اوایل کارم در اواسط دهه ۲۰۰۰، استارتاپی که در همان طبقه ما بود، یک نیروی کنترل کیفیت (QA) را تعدیل کرد. او روز بعد با اسلحه به شرکت آمد و مدیرعامل و مدیر منابع انسانی را به قتل رساند. مدیرعامل ما به من زنگ زد و گفت آن روز به سر کار نیایم».

این داستان‌ها نشان می‌داد که ترس شرکت‌ها از خرابکاری، هرچند نادر، اما بی‌اساس نیست. با این حال، نحوه مدیریت این فرآیند در کشورهای مختلف متفاوت است. کاربری به نام «dontlaugh» اشاره کرد که خوشبختانه در بسیاری از نقاط جهان، چنین کاری (اخراج بدون اطلاع قبلی) قانونی نیست. او نوشت: «هفته‌ها یا ماه‌ها فرصت برای مذاکره جمعی با شرکت، سازماندهی احتمالی اعتصاب با کسانی که در معرض خطر تعدیل نیستند، یا حتی فقط برای خداحافظی با همکاران وجود دارد».

اینجا بود که بحث به سمت قوانین کار در آمریکا و مفهوم «استخدام به میل طرفین» (at-will employment) کشیده شد. کاربر «nine_k» در پاسخ توضیح داد: «این در صورتی کار می‌کند که شما اتحادیه کارگری داشته باشید. من جرات می‌کنم بگویم که حداقل ۹۹ درصد مهندسان نرم‌افزار در ایالات متحده با قراردادهای «استخدام به میل طرفین» کار می‌کنند و به هیچ اتحادیه‌ای تعلق ندارند». او اضافه کرد که قراردادهای جدایی معمولا شامل پرداخت حقوق ۲ تا ۳ ماه و تمدید مزایا برای همین مدت است و از نظر او این بهتر از گذراندن چند هفته اضافی در دفتر و دریافت همان مبلغ است.

اما این بحث با یک دیدگاه بسیار جنجالی از سوی کاربری به نام «fsckboy» به اوج خود رسید. او در دفاع از عدم اطلاع‌رسانی به کارمندان نوشت: «امیدوارم هیچ اطلاعی نداPI. افراد شاغل باید برای روز مبادا پس‌انداز داشته باشند، در صورتی که ناگهان قادر به کار نباشند، که این می‌تواند به دلایل مختلفی رخ دهد. اینکه به شرکت‌های در حال تقلا بگوییم باید پس‌انداز نگه دارند تا بتوانند به تعدادی کارمند پول بدهند در حالی که شرکت می‌داند هیچ نتیجه‌ای از آن کار حاصل نخواهد شد، احمقانه است». او در ادامه استدلال کرد که مسئولیت پس‌انداز با خود کارمند است و این یک قرارداد اجتماعی است. این نظر با واکنش‌های بسیار تندی روبرو شد. کاربری به نام «AlotOfReading» با ارائه آمار پاسخ داد: «بیشتر کارمندان همیشه با محدودیت سرمایه روبرو هستند. میانگین پس‌انداز آمریکایی‌ها ۸۰۰۰ دلار است و ۳۰ درصد آنها کمتر از ۵۰۰ دلار پس‌انداز دارند». کاربر دیگری به نام «Zone3513» با لحنی کنایه‌آمیز نوشت: «چرا کسی به فکر شرکت‌های فقیر و در حال تقلا نیست!!». و کاربر «dontlaugh» به طور خلاصه و تند پاسخ داد: «من به ندرت به این نوع نظرات آنلاین متوسل می‌شوم، اما احساس می‌کنم در این مورد موجه است: لعنت به تو».

این بخش از گفتگوها به وضوح نشان داد که موضوع تعدیل نیرو و امنیت شغلی تا چه حد در جامعه فناوری حساس است و چگونه یک تصمیم شرکتی مانند توقف کلیر لینوکس می‌تواند به بحث‌های عمیق‌تری درباره اقتصاد، مسئولیت اجتماعی و فرهنگ کاری منجر شود.

بخش چهارم: چه چیزی کلیر لینوکس را خاص می‌کرد؟

برای درک کامل ابعاد این اتفاق، باید بدانیم که کلیر لینوکس دقیقا چه بود و چه ویژگی‌هایی آن را از صدها توزیع دیگر لینوکس متمایز می‌کرد. دلیل اصلی ناراحتی جامعه کاربران، از دست دادن یک پروژه پیشرو و نوآور بود که مرزهای عملکرد را جابجا کرده بود.

مهم‌ترین ویژگی کلیر لینوکس، عملکرد فوق‌العاده آن بود. همانطور که وب‌سایت فورونیکس بارها در بنچمارک‌های خود نشان داده بود، این توزیع به طور مداوم سریع‌تر از سایر توزیع‌های محبوب مانند اوبونتو، فدورا یا آرچ لینوکس عمل می‌کرد. این عملکرد بالا فقط محدود به پردازنده‌های اینتل نبود و روی پردازنده‌های AMD نیز نتایج شگفت‌انگیزی به دست می‌آورد. این موضوع به قدری برجسته بود که به گفته کاربر «toshinoriyagi»، حتی خود شرکت AMD نیز برای نمایش حداکثر قدرت پردازنده‌های جدیدش در بنچمارک‌های تبلیغاتی، از کلیر لینوکس استفاده می‌کرد. این یک گواهی بزرگ بر برتری فنی این سیستم‌عامل بود.

اما این عملکرد بالا از کجا ناشی می‌شد؟ این سوالی بود که کاربری به نام «etaioinshrdlu» مطرح کرد و پرسید که چه بهینه‌سازی‌هایی بیشترین تاثیر را داشتند و آیا می‌توان آنها را به کرنل اصلی لینوکس و سایر توزیع‌ها منتقل کرد؟

پاسخ به این سوال در مجموعه‌ای از تکنیک‌های پیشرفته نهفته بود که تیم اینتل به کار گرفته بودند. کاربری به نام «ethan_smith» این موارد را به خوبی خلاصه کرد: «عملکرد کلیر لینوکس عمدتا از نسخه‌بندی چندگانه توابع (function multi-versioning) که به معنای بهینه‌سازی‌های خاص برای هر پردازنده در زمان اجرا است، پرچم‌های کامپایلر تهاجمی (مانند -O3، LTO و AutoFDO)، تغییرات و تنظیمات خاص در کرنل، و یک طراحی بدون حالت (stateless) که سربار ورودی/خروجی (I/O) را به حداقل می‌رساند، ناشی می‌شد».

بیایید این موارد را به زبان ساده‌تر بررسی کنیم. «نسخه‌بندی چندگانه توابع» یعنی سیستم‌عامل می‌توانست تشخیص دهد که روی چه مدل پردازنده‌ای در حال اجرا است و به صورت خودکار از نسخه‌ای از کتابخانه‌ها و کدها استفاده کند که به طور خاص برای آن معماری بهینه شده است. برای مثال، به طور خودکار از کتابخانه‌هایی که از دستورالعمل‌های AVX512 پشتیبانی می‌کردند، روی پردازنده‌هایی که این قابلیت را داشتند، استفاده می‌کرد. «پرچم‌های کامپایلر تهاجمی» به این معنا بود که تمام نرم‌افزارهای سیستم با تنظیماتی کامپایل می‌شدند که حداکثر سرعت را فدای زمان کامپایل طولانی‌تر یا حجم بیشتر فایل اجرایی می‌کردند، چیزی که در توزیع‌های عمومی به دلیل سازگاری با سخت‌افزارهای قدیمی‌تر، کمتر انجام می‌شود.

«طراحی بدون حالت» (Stateless) یکی دیگر از ویژگی‌های کلیدی بود. این طراحی به شدت فایل‌های سیستمی را از فایل‌های کاربری جدا می‌کرد. این جداسازی باعث می‌شد که شخصی‌سازی و مدیریت سیستم آسان‌تر شود و به‌روزرسانی‌ها با خطر کمتری برای داده‌های کاربر انجام شود. به گفته کاربر «bjconlan»، همین ویژگی‌ها باعث می‌شد که سیستم حسی «مدرن، آشنا و خسته‌کننده (به معنای خوب و قابل اعتماد)» داشته باشد. او اضافه کرد که ۹۰ درصد کارهایش را در کانتینرهای توسعه vscode انجام می‌داد و به این ترتیب سیستم‌عامل اصلی را ساده و تمیز نگه می‌داشت.

کاربر دیگری به نام «jeffbee» نیز به نکات دیگری اشاره کرد. او معتقد بود که بخش عمده‌ای از عملکرد بالای کلیر لینوکس به «کامپایل کردن همه چیز به درستی» و «گرفتن بیشترین آب از صفحات حافظه بزرگ شفاف (transparent hugepages)» مربوط می‌شد.

البته همه تجربیات کاملا مثبت نبود. کاربری به نام «yakz» نوشت: «به عنوان یک کاربر، من آن را بسیار باگ‌دار یافتم؛ مشکلات درایور در دستگاه‌های Intel NUC باعث ناپایداری می‌شد». این نشان می‌دهد که تمرکز شدید بر عملکرد گاهی ممکن است به قیمت پایداری در برخی سخت‌افزارهای خاص تمام شود.

با این حال، تصویر کلی از کلیر لینوکس، یک پروژه مهندسی‌شده و دقیق بود که نشان می‌داد با بهینه‌سازی در تمام لایه‌های نرم‌افزاری – از کرنل گرفته تا کتابخانه‌ها و زمان اجرا – می‌توان به چه سطح جدیدی از سرعت و کارایی در پلتفرم لینوکس دست یافت. از دست دادن چنین پروژه‌ای، نه تنها برای کاربران مستقیم آن، بلکه برای کل اکوسیستم لینوکس که از نوآوری‌های آن الهام می‌گرفت، یک ضایعه محسوب می‌شد.

بخش پنجم: درس‌هایی از یک پایان؛ آینده پروژه‌های شرکتی

توقف کلیر لینوکس بحث‌های عمیق‌تری را در مورد ماهیت پروژه‌های متن‌باز که توسط شرکت‌های بزرگ پشتیبانی می‌شوند، به راه انداخت. این اتفاق یک بار دیگر به همه یادآوری کرد که سرنوشت این پروژه‌ها تا چه حد به استراتژی‌ها و سلامت مالی شرکت حامی‌شان گره خورده است.

کاربری به نام «hardwaresofton» این موضوع را به خوبی بیان کرد: «دانستن اینکه در کدام پروژه‌ها/زبان‌ها/فریم‌ورک‌ها باید وقت سرمایه‌گذاری کرد و از کدام‌ها باید صرف‌نظر کرد (حتی اگر زیرپروژه‌های مفیدی تولید کنند) این روزها یک ابرقدرت است». این جمله، دغدغه اصلی بسیاری از توسعه‌دهندگان را نشان می‌دهد: چگونه می‌توان روی یک فناوری شرط‌بندی کرد بدون اینکه چند سال بعد با توقف ناگهانی آن روبرو شد؟

چند دیدگاه مختلف در این مورد مطرح شد. یک گروه از کاربران معتقد بودند که باید از هر پروژه ای که مالکیت یا وابستگی شرکتی دارد، دوری کرد. کاربری به نام «BLKNSLVR» این را به عنوان «قانون شماره ۱» مطرح کرد. کاربر «iwontberude» نیز گفت: «به محض اینکه دیدم این پروژه توسط اینتل است، چشمانم را چرخاندم و آن را نادیده گرفتم». این بی‌اعتمادی ریشه در تجربیات گذشته داشت. کاربر «justinclift» این موضوع را با پروژه‌های گوگل مقایسه کرد و به وب‌سایت «Killed by Google» (پروژه‌های کشته شده توسط گوگل) اشاره کرد. کاربر دیگری به نام «happycube» در پاسخ گفت: «قبرستان اینتل، حتی قبل از امسال، تقریبا به اندازه قبرستان گوگل بزرگ است». این نشان می‌دهد که اینتل نیز سابقه طولانی در رها کردن پروژه‌ها دارد.

اما در مقابل، دیدگاه دیگری نیز وجود داشت. کاربر «hardwaresofton» در مخالفت با «قانون شماره ۱» نوشت: «کاملا مخالفم. شرکت‌ها تقریبا همیشه بزرگترین جیب‌ها را برای تامین مالی تحقیق و توسعه مداوم دارند. یک تنش در اینجا وجود دارد، اما به همین دلیل است که این یک مهارت است – هیچ قانون ساده‌ای وجود ندارد. پروژه‌های کاملا متن‌باز که توسط جامعه اداره می‌شوند، می‌توانند از واضح‌ترین گزینه‌های خوب برای نادیده گرفتن باشند». این دیدگاه به این واقعیت اشاره دارد که پروژه‌های بزرگ و نوآورانه اغلب به منابع مالی و انسانی قابل توجهی نیاز دارند که تنها شرکت‌های بزرگ قادر به تامین آن هستند.

پس راه‌حل چیست؟ کاربری به نام «imiric» یک رویکرد محافظه‌کارانه را پیشنهاد داد: «آنقدرها هم سخت نیست. خسته‌کننده را به جای مد روز انتخاب کنید. ساده را به جای پیچیده. ثبات و کیفیت را به جای سرعت و کمیت». او معتقد بود نرم‌افزارهای زیادی وجود دارند که با این معیارها سازگارند. اما این رویکرد نیز منتقدان خود را داشت. «hardwaresofton» در پاسخ نوشت: «در واقع به این سادگی نیست – این نوع تفکر ممکن است شما را در سال ۲۰۰۰ (یا حتی الان) در حال کار با مین‌فریم‌ها رها کند که مشخصا یک اشتباه است. این به یک سلیقه خاص نیاز دارد. یک مهارت در آن دخیل است».

یک راه‌حل میانه توسط کاربری به نام «TrevorFSmith» ارائه شد: «یک شروع خوب این است که به هر چیزی که توسط یک استارتاپ با بودجه سرمایه‌گذاری خطرپذیر یا یک شرکت فناوری زمانی بزرگ ساخته شده، بی‌اعتماد باشید. اگر می‌خواهید از چیزی که آنها ساخته‌اند استفاده کنید، یک فورک (fork) جدی ایجاد کنید و وانمود کنید که آنها قبلا پروژه را رها کرده‌اند، کاری که به ناچار انجام خواهند داد».

این بحث‌ها نشان می‌دهد که هیچ پاسخ ساده‌ای برای این معضل وجود ندارد. پروژه‌های شرکتی می‌توانند نوآوری و منابع بی‌نظیری به ارمغان بیاورند، اما همیشه با خطر توقف ناگهانی به دلیل تغییر اولویت‌های شرکت روبرو هستند. از طرف دیگر، پروژه‌های جامعه-محور ممکن است از ثبات بیشتری برخوردار باشند، اما شاید منابع لازم برای رقابت در سطح بالا را نداشته باشند. در نهایت، این به هر توسعه‌دهنده و کاربر بستگی دارد که میزان ریسک‌پذیری خود را بسنجد و بر اساس آن، ابزارها و پلتفرم‌های خود را انتخاب کند. داستان کلیر لینوکس به عنوان یک یادآوری تلخ عمل می‌کند که در دنیای فناوری، حتی بهترین و موفق‌ترین پروژه‌ها نیز از تصمیمات ناگهانی مدیران در امان نیستند.

بخش ششم: آینده چه می‌شود؟ فورک، جایگزین‌ها و میراث

با اعلام توقف کلیر لینوکس، سوالات جدیدی برای جامعه کاربران مطرح شد. آیا کسی این پروژه را ادامه خواهد داد؟ چه جایگزین‌هایی برای آن وجود دارد؟ و در نهایت، میراث این پروژه چه خواهد بود؟

آیا یک فورک در راه است؟

در دنیای متن‌باز، وقتی یک پروژه محبوب متوقف می‌شود، اولین امیدی که در دل کاربران زنده می‌شود، ایجاد یک «فورک» است؛ یعنی یک گروه جدید از توسعه‌دهندگان، کد منبع پروژه را برداشته و آن را با نام و برندی جدید ادامه دهند. کاربری به نام «nine_k» این سوال را مطرح کرد: «با توجه به اینکه این یک توزیع لینوکس است، من در تعجبم که چقدر زود یک فورک قابل دوام ظاهر خواهد شد». کاربر دیگری به نام «mrbluecoat» پیش‌بینی کرد: «پیش‌بینی من این است که تعدادی از کارمندان تعدیل شده، مخزن کد را فورک کرده و ظرف یک ماه با برند جدید آن را احیا خواهند کرد».

این ایده با نمونه‌های تاریخی نیز پشتیبانی می‌شد. کاربری به نام «nosioptar» به ماجرای شرکت «Mandriva» اشاره کرد که پس از ورشکستگی، توسط کارمندان سابقش به شکل پروژه «Mageia» ادامه پیدا کرد و به یکی از توزیع‌های محبوب تبدیل شد.

اما ایجاد یک فورک برای کلیر لینوکس با چالش‌های جدی روبرو بود. کاربری به نام «Sunspark» نوشت: «فکر نمی‌کنم فورکی وجود داشته باشد. یک شرکت باید به توسعه‌دهندگان حقوق‌بگیر متعهد شود. چه ارزش افزوده‌ای برای آنها خواهد داشت که نتوانند با استفاده از هر توزیع دیگری به آن دست پیدا کنند؟». کاربر «yjftsjthsd-h» نیز به پیچیدگی‌های فنی اشاره کرد: «مشکل این است که کلیر لینوکس تغییرات و دستکاری‌های زیادی در پکیجینگ خود برای به دست آوردن عملکرد خوب انجام داده بود، تا جایی که اگر اشتباه نکنم حتی شامل پچ کردن مستقیم کدها می‌شد. بنابراین، ادامه این کار یک تلاش مداوم و غیربدیهی خواهد بود». این یعنی نگهداری از کلیر لینوکس فقط به کامپایل مجدد بسته‌ها خلاصه نمی‌شد، بلکه نیازمند یک تیم متخصص و تمام‌وقت برای ادامه بهینه‌سازی‌ها بود، کاری که بدون حمایت مالی یک شرکت بزرگ، تقریبا غیرممکن به نظر می‌رسید.

جایگزین‌ها کدامند؟

با توجه به دور از دسترس بودن یک فورک، کاربران به دنبال جایگزین‌هایی بودند که بتوانند بخشی از ویژگی‌های کلیر لینوکس، به خصوص عملکرد بالای آن را ارائه دهند. کاربری به نام «tiffanyh» که عملکرد کلیر لینوکس را «به طرز قابل توجهی چشمگیر» توصیف کرده بود، پرسید که بهترین جایگزین بعدی برای استفاده در سرور چیست و به «CachyOS» اشاره کرد. کاربر دیگری به نام «mrg666» نیز همین نظر را داشت و گفت: «کلیر لینوکس فقط برای بنچمارکینگ محبوب بود، حدس می‌زنم. و هیچ توزیع دیگری بر اساس آن وجود ندارد. من فکر می‌کنم CachyOS یا Arch گزینه‌های بهتری هستند اگر عملکرد مهم‌ترین دغدغه باشد». این توزیع‌ها نیز به استفاده از پرچم‌های کامپایلر بهینه و کرنل‌های سفارشی برای دستیابی به سرعت بیشتر معروف هستند.

میراث کلیر لینوکس

با وجود پایان تلخ، کلیر لینوکس میراث مهمی از خود به جای گذاشت. این پروژه نه تنها نشان داد که مرزهای عملکرد در لینوکس تا کجاست، بلکه تاثیر مستقیمی بر روی پروژه‌ها و افراد دیگر داشت. کاربری به نام «jcastro» یکی از خاطرات شیرین خود را اینگونه تعریف کرد: «یکی از بهترین خاطرات من ساختن SteamOS خودم با کلیر لینوکس بود… و حالا من روی bazzite.gg کار می‌کنم. ممنون از شما ارجان و همکاران برای ساختن یک سیستم‌عامل فوق‌العاده!».

کاربر دیگری به نام «jauntywundrkind» به تاثیر گسترده‌تر اینتل بر اکوسیستم متن‌باز اشاره کرد و از این اتفاق ابراز نگرانی کرد. او به پروژه «Kata Containers» اشاره کرد که از کلیر لینوکس به عنوان پایه استفاده می‌کند و یکی از بهترین راه‌ها برای اجرای امن کانتینرهاست. او نوشت: «اینتل کارهای شگفت‌انگیز زیادی برای اکوسیستم انجام داده است. تصور دنیایی که کس دیگری این همه جای خالی را پر نکند، بسیار سخت و ترسناک است… این تغییر در اینتل مانند مرگ یک جاودانه است».

این نگرانی‌ها به سایر پروژه‌های نرم‌افزاری اینتل نیز سرایت کرد. کاربر «jeffbee» گفت که این خبر، تمام پروژه‌های نرم‌افزاری دیگر اینتل را نیز زیر سوال می‌برد. برای مثال، چه کسی جرات می‌کند روی فناوری «QAT» اینتل سرمایه‌گذاری کند، با وجود اینکه می‌داند اینتل ممکن است هر لحظه آن را رها کند؟ این بی‌اعتمادی، بزرگترین آسیب جانبی این تصمیم برای خود اینتل بود.

در نهایت، داستان کلیر لینوکس به عنوان یک مطالعه موردی کلاسیک از یک پروژه متن‌باز با حمایت شرکتی باقی خواهد ماند. پروژه‌ای که از نظر فنی در اوج بود، اما به دلیل تغییرات در استراتژی‌های شرکت مادر، به پایان راه رسید. این اتفاق یک بار دیگر به جامعه متن‌باز یادآوری کرد که وابستگی به یک شرکت واحد، هرچقدر هم که بزرگ و قدرتمند باشد، می‌تواند شکننده باشد و شاید قدرت واقعی نرم‌افزار آزاد، در نهایت در استقلال و توزیع‌شدگی جامعه آن نهفته باشد، نه در جیب‌های پرپول شرکت‌های بزرگ.

منابع

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *