GeekAlerts

جایی برای گیک‌ها

ووک (Woke) از آگاهی نژادی تا مفهوم جدال‌آمیز اجتماعی

کلمه «ووک» (Woke) یه صفت هست که از انگلیسی محاوره‌ای آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار اومده و از دهه ۱۹۳۰ یا حتی قبل‌تر برای اشاره به آگاهی از تعصب و تبعیض نژادی استفاده میشده، اغلب هم توی جمله‌ای مثل «بیدار بمون» (stay woke) به کار میرفته. با گذشت زمان، این اصطلاح بار سیاسی پیدا کرد و توی دهه ۱۹۷۰ و بعدش توی دهه ۲۰۱۰ با هشتگ #staywoke محبوبیت بیشتری پیدا کرد. کم کم، کلمه ووک برای اشاره به یه آگاهی گسترده‌تر از نابرابری‌های اجتماعی مثل تبعیض جنسیتی و نادیده گرفتن حقوق افراد ال‌جی‌بی‌تی‌کیو هم استفاده شد. این کلمه همینطور به عنوان خلاصه‌ای برای بعضی از ایده‌های چپ‌گرایان آمریکایی که با سیاست‌های هویتی و عدالت اجتماعی سر و کار دارن، مثل امتیاز سفیدپوستان و پرداخت غرامت برای برده‌داری در آمریکا، به کار رفته.

معانی و مترادف‌های کلمه ووک

قبل از اینکه به تاریخچه و کاربردهای مختلف این کلمه بپردازیم، بهتره ببینیم فرهنگ لغت‌ها و منابع زبانی چی در موردش میگن. سایت Thesaurus.com که برای پیدا کردن مترادف کلمات استفاده میشه، ووک رو به عنوان یه صفت برای توصیف کسی که «نسبت به بی‌عدالتی اجتماعی هوشیاره» تعریف کرده. این سایت مترادف‌ها رو به سه دسته تقسیم کرده:

  • قوی‌ترین مترادف‌ها: enlightened (روشنفکر) و multiculturally sensitive (حساس به چندفرهنگی).
  • مترادف‌های قوی: aware (آگاه)، conscious (هشیار)، evolved (تکامل یافته)، inclusive (فراگیر) و politically correct (از نظر سیاسی درست).
  • مترادف‌های ضعیف: leftist (چپ‌گرا)، liberal (لیبرال) و progressive (ترقی‌خواه).

فرهنگ لغت Merriam-Webster هم دو معنی اصلی برای این کلمه به عنوان صفت آورده. معنی اولش که توی زبان عامیانه آمریکایی رایجه، اینه: «آگاه و فعالانه مراقب واقعیت‌ها و مسائل مهم اجتماعی (به خصوص مسائل مربوط به عدالت نژادی و اجتماعی) بودن». این فرهنگ لغت مثال‌هایی هم میزنه، مثلا از باربارا لی نقل میکنه که گفته: «ما یه وظیفه اخلاقی داریم که بیدار بمونیم، موضع بگیریم و فعال باشیم؛ بی‌عدالتی و نژادپرستی رو توی جوامعمون به چالش بکشیم و هر جا نفرت و تبعیض سر بلند کرد باهاش بجنگیم». همینطور به استفاده‌های کنایه‌آمیز اشاره میکنه، مثل وقتی که باورهای ابرازشده یه نفر با نگرانی واقعی یا عمل همراه نیست. مثلا میگه: «عصر برندهای به ظاهر ووک فرا رسیده. این روزها سیاست برای شرکت‌های آمریکایی یه جور اکسسوری مد شده، راهی برای سود بردن از اعتراض».

ما یه وظیفه اخلاقی داریم که بیدار بمونیم، موضع بگیریم و فعال باشیم؛ بی‌عدالتی و نژادپرستی رو توی جوامعمون به چالش بکشیم و هر جا نفرت و تبعیض سر بلند کرد باهاش بجنگیم.

معنی دوم و انتقادی که Merriam-Webster آورده اینه: «از نظر سیاسی لیبرال یا ترقی‌خواه بودن (در مسائلی مثل عدالت نژادی و اجتماعی) به شکلی که غیرمنطقی یا افراطی تلقی بشه». مثالش هم اینه که بعضی میگن ارتش برای استخدام نیروی جدید به مشکل خورده چون زیادی «ووک» شده و این باعث شده پایگاه اصلیش یعنی جوون‌های محافظه‌کار رو از خودش دور کنه.

همینطور اصطلاح «سرمایه‌داری ووک» (Woke capitalism) رو به عنوان عبارتی معرفی میکنه که منتقدها برای اشاره به سبدهای سرمایه‌گذاری که حول مسائل محیطی، اجتماعی و حاکمیتی مثل تغییرات اقلیمی یا تنوع نژادی ساخته شدن، به کار میبرن. اولین استفاده شناخته شده از این کلمه به عنوان صفت به سال ۱۹۲۵ برمیگرده.

ریشه‌ها و تاریخچه اولیه

ایده استفاده از «بیدار بودن» به عنوان استعاره‌ای برای مشارکت و فعالیت سیاسی ریشه‌های قدیمی داره. یه نمونه اولیه‌اش تو آمریکا، سازمان شبه‌نظامی جوون‌ها به اسم «Wide Awakes» بود که سال ۱۸۶۰ توی هارتفورد، کانتیکت، برای حمایت از آبراهام لینکلن، نامزد جمهوری‌خواه انتخابات ریاست جمهوری، تشکیل شد. این گروه خیلی سریع توی شهرهای شمالی گسترش پیدا کرد و شور و شوق زیادی برای انتخابات ایجاد کرد. حمایت این گروه از لغو برده‌داری و شرکت تعدادی از مردان سیاه‌پوست توی رژه‌های اونها توی ماساچوست، احتمالا به نگرانی جنوبی‌ها دامن زده.

یکی از اولین استفاده‌ها از مفهوم «ووکنس» (wokeness) به عنوان آگاهی سیاسی سیاه‌پوستان، از طرف فیلسوف و فعال اجتماعی جامائیکایی، مارکوس گاروی، بود. اون توی سال ۱۹۲۳ نوشت:

اتیوپی بیدار شو! آفریقا بیدار شو!

توی مجموعه‌ای از نوشته‌هاش که همون سال منتشر شد، این استعاره رو تکرار کرد:

اتیوپی بیدار شو! آفریقا بیدار شو! بیایید برای رسیدن به هدف باشکوه یک ملت آزاد، رها شده و قدرتمند تلاش کنیم. بگذارید آفریقا ستاره‌ای درخشان در میان صورت فلکی ملت‌ها باشد.

خواننده و ترانه‌سرای فولک سیاه‌پوست آمریکایی، هادی لدبتر، که با اسم «لد بلی» (Lead Belly) هم شناخته میشه، عبارت «بیدار بمون» (stay woke) رو توی یه بخش گفتاری بعد از آهنگش به اسم «پسران اسکاتس‌بورو» (Scottsboro Boys) که سال ۱۹۳۸ ضبط شد، به کار برد. این آهنگ داستان نه نوجوون و مرد جوون سیاه‌پوست رو تعریف میکنه که به اشتباه به تجاوز به دو زن سفیدپوست توی آلاباما در سال ۱۹۳۱ متهم شده بودن. لد بلی توی این ضبط میگه که با وکیل متهم‌ها و خود اون جوون‌ها ملاقات کرده و توصیه میکنه:

هر کسی از اونجا (اسکاتس‌بورو) رد میشه، یه کم مراقب باشه – بهتره بیدار بمونه، چشماشو باز نگه داره.

به گفته آجا رومانو در وبسایت وکس، این استفاده نشون‌دهنده نیاز آمریکایی‌های سیاه‌پوست به آگاهی از تهدیدهای نژادی و خطرات بالقوه آمریکای سفیدپوسته.

تا اواسط قرن بیستم، «ووک» به معنی «آگاه» یا «مطلع» بود، به خصوص از نظر سیاسی یا فرهنگی. فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد اولین استفاده از این کلمه با این معنی رو به یه مقاله در مجله نیویورک تایمز در سال ۱۹۶۲ به اسم «اگه ووک باشی، میفهمیش» (If You’re Woke You Dig It) نوشته ویلیام ملوین کلی، رمان‌نویس آفریقایی-آمریکایی، نسبت میده که درباره تصاحب زبان عامیانه سیاه‌پوستان توسط بیتنیک‌های سفیدپوست بود.

تا سال ۱۹۷۱، «ووک» بار سیاسی بیشتری پیدا کرد. توی نمایشنامه «گاروی زنده‌ست!» (Garvey Lives!) نوشته بری بکام، این جمله وجود داشت:

من تمام عمرم خواب بودم. و حالا که آقای گاروی منو بیدار کرده، میخوام بیدار بمونم. و میخوام بهش کمک کنم تا بقیه سیاه‌پوست‌ها رو هم بیدار کنه.

گسترش در دوران معاصر و جنبش «جان سیاه‌پوستان اهمیت دارد»

در اواخر دهه ۲۰۰۰ و اوایل دهه ۲۰۱۰، «ووک» یا برای بیداری واقعی یا به عنوان یه اصطلاح عامیانه برای شک به خیانت استفاده میشد. این معنی دوم توی آهنگ «ردبون» (Redbone) از چایلدیش گامبینو در سال ۲۰۱۶ به کار رفته. در دهه اول قرن بیست و یکم، استفاده از «ووک» معنی قبلی رو با یه حس اضافه از «هشیاری نسبت به تبعیض و بی‌عدالتی اجتماعی و/یا نژادی» در بر گرفت.

این استفاده با آهنگ «معلم بزرگ» (Master Teacher) از خواننده سبک سول، اریکا بادو، در سال ۲۰۰۸ محبوب شد که توی ترجیع‌بندش میگفت:

من بیدار میمونم (I stay woke).

فرهنگ لغت Merriam-Webster عبارت «بیدار بمون» توی آهنگ بادو رو اینطور معنی میکنه:

خودآگاه، زیر سوال بردن الگوی غالب و تلاش برای چیزی بهتر.

هرچند توی زمینه آهنگ هنوز ارتباط مشخصی با مسائل عدالت‌خواهانه نداشت، این فرهنگ لغت استفاده از این عبارت توی آهنگ رو زمینه‌ساز ارتباط بعدیش با این مسائل میدونه. جورجیا آن مالدرو، ترانه‌سرای این آهنگ که اون رو در سال ۲۰۰۵ ساخته بود، گفته که این عبارت رو از لیکیشا بنجامین، نوازنده ساکسیفون آلتو، یاد گرفته که ازش به معنی تلاش برای بیدار موندن واقعی استفاده میکرده.

با پخش شدن اصطلاح «ووک» و هشتگ #Staywoke در فضای آنلاین، به گفته مجله اکونومیست، این عبارت «شروع به نشون دادن یه دیدگاه ترقی‌خواهانه در مورد موضوعات مختلف و همینطور نژاد کرد». اریکا بادو در یه توییت در مورد گروه راک فمینیست روسی «پوسی رایت» (Pussy Riot) که اعضاش در سال ۲۰۱۲ زندانی بودن، نوشت:

حقیقت نیازی به باور نداره. بیدار بمونید. از نزدیک تماشا کنید. #FreePussyRiot.

این یکی از اولین نمونه‌های استفاده از هشتگ #Staywoke بود.

بعد از تیراندازی به مایکل براون در سال ۲۰۱۴، عبارت «بیدار بمون» توسط فعالان جنبش «جان سیاه‌پوستان اهمیت دارد» (Black Lives Matter یا BLM) برای تشویق به آگاهی از سوءاستفاده‌های پلیس استفاده شد. مستند شبکه BET به اسم «بیدار بمان: جنبش جان سیاه‌پوستان اهمیت دارد» که این جنبش رو پوشش میداد، در ماه مه ۲۰۱۶ پخش شد. در دهه ۲۰۱۰، کلمه «ووک» بین فعالان BLM به معنی «از نظر سیاسی و اجتماعی آگاه» جا افتاد.

گسترش معنا و تبدیل شدن به یک اصطلاح منفی

در حالی که «ووک» اول به مسائل مربوط به تعصب و تبعیض نژادی که آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار رو تحت تاثیر قرار میداد مربوط بود، کم کم توسط گروه‌های فعال دیگه با اهداف متفاوت هم استفاده شد. هرچند تعریف مشخص و مورد توافقی برای این اصطلاح وجود نداره، اما عمدتا با ایده‌هایی مرتبط شد که شامل هویت و نژاد بودن و توسط ترقی‌خواه‌ها ترویج میشدن، مثل مفهوم «امتیاز سفیدپوستان» یا «غرامت برده‌داری برای آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار». به گفته گوردانا لازیچ، پژوهشگر مطالعات ارتباطات، «ووک» به «آگاهی بالا از نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌های اجتماعی» اشاره داره. آجا رومانو از وکس مینویسه که «ووک» به «خلاصه‌ای یک کلمه‌ای از ایدئولوژی سیاسی چپ‌گرا، با محوریت سیاست‌های عدالت اجتماعی و نظریه انتقادی نژاد» تبدیل شد.

ووک» به «آگاهی بالا از نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌های اجتماعی» اشاره داره.

ووک» به «خلاصه‌ای یک کلمه‌ای از ایدئولوژی سیاسی چپ‌گرا، با محوریت سیاست‌های عدالت اجتماعی و نظریه انتقادی نژاد» تبدیل شد.

این اصطلاح به طور فزاینده‌ای توی «توییتر سیاه‌پوستان»، یعنی جامعه کاربران آفریقایی-آمریکایی توییتر، رایج شد. با افزایش جستجوی کلمه «ووک» در گوگل در سال ۲۰۱۵، این کلمه به طور گسترده‌تری وارد استفاده عمومی اینترنتی شد و عبارت «بیدار بمون» به یه میم اینترنتی تبدیل شد.

این اصطلاح بین نسل هزاره (millennials) و نسل زد (Generation Z) محبوبیت پیدا کرد. در سال ۲۰۱۷، انجمن گویش آمریکایی «ووک» رو به عنوان کلمه عامیانه سال انتخاب کرد و در همون سال، این کلمه به فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد اضافه شد.

تبدیل شدن به ابزاری سیاسی و انتقادی

تا سال ۲۰۱۹، مخالفان جنبش‌های اجتماعی ترقی‌خواه، این اصطلاح رو به صورت تمسخرآمیز یا کنایه‌آمیز به کار میبردن تا نشون بدن که «ووکنس» یه شکل غیرصادقانه از «فعالیت نمایشی» (performative activism) هست. «ووک» توسط راست‌گراها برای مسخره کردن کسانی که «جنگجویان عدالت اجتماعی» (social justice warriors) یا «برف‌دونه» (snowflakes) تلقی میشدن، به کار رفت. بعضی از چپ‌گراها، مثل نویسنده دنیل برنابه و فیلسوف سوزان نیمن، از «ووکنس» به عنوان شکلی از قبیله‌گرایی که طبقه کارگر رو تقسیم میکنه و از مبارزه طبقاتی جهانی منحرف میکنه، انتقاد کردن. عبارت «ووکنس نمایشی» برای اشاره به فعالیت‌های رسانه‌های اجتماعی که به عنوان شکلی خودخواهانه و سطحی از فعالیت، یعنی «اسلکتیویسم» (slacktivism) تلقی میشه، استفاده شده. این حس منفی از «ووک» به معنی «پیروی از یه ایدئولوژی غیرمدارا و موعظه‌گر» هست.

در آمریکا، بین محافظه‌کاران و میانه‌روها، «ووک» عمدتا به عنوان یه توهین استفاده میشه. اعضای حزب جمهوری‌خواه به طور فزاینده‌ای از این اصطلاح برای انتقاد از اعضای حزب دموکرات استفاده میکنن، در حالی که دموکرات‌های میانه‌روتر از اون علیه اعضای چپ‌گراتر حزب خودشون استفاده میکنن. این منتقدها کسانی که در سمت چپ اونها قرار دارن رو متهم میکنن که از «فرهنگ کنسل کردن» (cancel culture) برای آسیب زدن به فرصت‌های شغلی کسانی که به اندازه کافی «ووک» محسوب نمیشن، استفاده میکنن.

یکی از نمونه‌های استفاده جمهوری‌خواهان، «قانون توقف ووک» (Stop WOKE Act) در فلوریداست که بحث درباره نژادپرستی رو در مدارس این ایالت محدود میکنه. ران دسانتیس، فرماندار فلوریدا، بارها از این اصطلاح استفاده کرده و ایالت خودش رو جایی معرفی کرده که «ووک برای مردن به اونجا میره». دولت دسانتیس «ووک» رو اینطور تعریف کرده:

این باور که بی‌عدالتی‌های سیستمی در جامعه آمریکا وجود داره و نیاز به رسیدگی به اونها هست.

دونالد ترامپ در سال ۲۰۲۱ گفت که دولت بایدن داره کشور رو «با ووک» نابود میکنه و ایلان ماسک هم عبارت «ویروس ذهنی ووک» (woke mind virus) رو محبوب کرد.

این روند فقط محدود به آمریکا نموند. در کانادا، راست‌گراها از این کلمه برای بی‌اعتبار کردن افراد و سیاست‌هایی که زیادی ترقی‌خواهانه میدونن، استفاده میکنن. در فرانسه، پدیده‌ای به اسم «لو ووکیسم» (le wokisme) برای انتقاد از جنبش‌های ضدنژادپرستی و تحقیقات دانشگاهی چپ‌گرا استفاده شده. ژان-میشل بلانکر، وزیر آموزش وقت فرانسه، یه «اندیشکده ضد ووک» تاسیس کرد. در مجارستان، بالاش اوربان، سیاستمدار، گفته که مجارستان «از مبارزه با ایدئولوژی ووک دست برنمیداره». در بریتانیا، این گفتمان ضد ووک عمدتا توسط سیاستمداران حزب محافظه‌کار و رسانه‌های راست‌گرا هدایت میشه. در استرالیا، هم اسکات موریسون و هم آنتونی آلبانیز اصرار داشتن که «ووک» نیستن. در نیوزلند، وینستون پیترز، معاون سابق نخست‌وزیر، دولت جاسیندا آردرن رو «صنعت گناه ووک» نامید. در هند، فعالان هیندوتوا از این اصطلاح به صورت تحقیرآمیز برای منتقدان ایدئولوژی ملی‌گرای هندو استفاده میکنن.

فروتنی فرهنگی و دیدگاه مددکاری اجتماعی

در کنار این مباحث سیاسی و اجتماعی، نگاه‌های تخصصی‌تری هم به این مفهوم وجود داره. شونته سی. فرانک، مددکار اجتماعی، در مقاله‌ای با عنوان «بیدار ماندن: رویکردی برای تمرین با فروتنی فرهنگی»، «ووک» رو به معنی «آگاه بودن» و «نقطه مقابل خواب» توصیف میکنه که نشون میده یه فرد به طور آگاهانه از نقش خودش، تاثیرش بر دیگران و جو اجتماعی مرتبط با اون باخبره. از نظر او، «ووک بودن» یه عمل تسلیمه که اهمیت عاملیت بیمار (مراجع) رو به رسمیت میشناسه. او میگه برای پرداختن به مسائل سیستمی که بر اعضای کمتر نمایندگی‌شده جوامع تاثیر میذاره و دادن اختیار به اونها برای روایت داستان‌هاشون، متخصصان بالینی باید «بیدار موندن» رو تمرین کنن. از این دیدگاه، «ووکنس» یه تمرین آگاهانه برای اقدام جهت اطلاع‌رسانی بهتر به عملکرد بالینیه و نیاز به درگیری درون‌نگرانه و به حداقل رسوندن قضاوت برای ترویج تغییر اجتماعی داره.

او این مفهوم رو به «فروتنی فرهنگی» (cultural humility) پیوند میزنه که بیش از ۲۰ سال پیش معرفی شد و به عنوان «تعهد مادام‌العمر به خودارزیابی و نقد، برای اصلاح عدم توازن قدرت و توسعه مشارکت‌های سودمند متقابل و غیرپدرمآبانه با جوامع» تعریف میشه. تمرین با فروتنی فرهنگی یعنی یه متخصص بالینی به طور فعال از نقش خودش و قدرت حضورش آگاهه، بدون اینکه بر اساس تجربیات یا فرضیاتش در مورد جهان قضاوت کنه. متخصصان بالینی که فروتنی فرهنگی دارن، مشتاق دانش در مورد بیمارانشون هستن و برای باقی موندن در جایگاه یادگیرنده مادام‌العمر از مردم، آهسته عمل میکنن یا پاسخ میدن. اونها به بیمارانشون عاملیت میدن تا تجربیاتشون رو بنویسن و تغییری رو که میخوان، تسهیل کنن.

دیدگاه‌های مختلف از نگاه مردم

در فضاهایی مثل Quora، مردم عادی هم نظرات متفاوتی در مورد این کلمه دارن که نشون میده چقدر این مفهوم پیچیده و چندوجهیه. یه کاربر به اسم داگ ورت میگه تعریف تاریخی «ووک» یه صفت برای توصیف کسیه که به ظلم حساسه. اون به لد بلی و استفاده‌اش از «بیدار بمون» در دهه سی اشاره میکنه که اون موقع به طور خاص به نژادپرستی مربوط بود. به نظر اون، امروز هم همین معنی رو میده ولی از نظر سیاسی شارژ شده و تحریف شده. اون میگه یه ترفند رایج اینه که طرفداران افراطی «ووک» رو انتخاب میکنن و کل جنبش رو با کارهای اونها قضاوت میکنن، در حالی که نگرش افراطی اونها در واقع نقطه مقابل «ووک» بودنه چون اونها کسانی رو که با دیدگاه‌های افراطی‌شون در مورد جنسیت، گرایش جنسی و غیره موافق نیستن، آزار میدن.

فهمیدن اینکه کسی «ووک» هست یا نه آسونه. اونها مدام از اهمیت فراگیر بودن حرف میزنن ولی در عین حال نمیخوان کسی رو که با ایدئولوژی پست‌مدرنیستی‌شون مخالفه، شامل بشن.

میک دی‌لئون، روانشناس، به تعریف وکیل فاکس نیوز در دادگاه اشاره میکنه که گفته بود «ووک» یعنی:

این باور که بی‌عدالتی‌های سیستمی در جامعه آمریکا وجود داره و نیاز به رسیدگی به اونها هست.

اون میگه هرچند اصطلاح «ووک» جدیده، اما مفاهیمش خیلی قدیمیه و به جنبه عدالت اجتماعی انجیل و جنبش‌های حقوق مدنی برمیگرده.

از طرفی، باربارا وایت میگه:

«ووک» یعنی آگاهی از محیط اطراف و هر چیزی که بر رفاه شما تاثیر میذاره. اون میگه این یعنی شما بی‌عدالتی و توهین رو توی بعضی چیزها میبینید و تصمیم میگیرید توی این رفتارهای مخرب شرکت نکنید.

اون استفاده از «ووک» به عنوان توهین رو مسخره میدونه و میپرسه:

آیا شما نمیخواید راننده‌های کامیون ووک باشن تا شما رو زیر نگیرن؟ یا دکترهاتون ووک باشن تا از کشفیات جدید پزشکی باخبر باشن؟

جی پل شرلی، مددکار اجتماعی سابق، «وoke» رو یه اصطلاح خودخواهانه و خودشیفته میدونه که برای حمله روانی و قلدری علیه افرادی استفاده میشه که به اندازه کافی در مورد مشکلات آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار نمیدونن یا اهمیت نمیدن. با این حال، اون میگه تا حدی میتونه این رو درک کنه چون اولین مواجهه‌اش با کارگاه‌های بین‌فرهنگی و نویسندگانی مثل جیمز بالدوین باعث شد احساس کنه که بیداری رو تجربه کرده.

دنیس منینگ هم میگه این کلمه قراره به معنی «هشیاری نسبت به بی‌عدالتی و تبعیض در جامعه» باشه، ولی به عنوان یه توهین سیاسی استفاده میشه چون اکثر کسانی که خودشون رو «ووک» اعلام میکنن، در واقع دارن سعی میکنن دیدگاه خودشون رو از بی‌عدالتی و تبعیض دیکته کنن و همه با این دیدگاه موافق نیستن.

سرمایه‌داری ووک و «ووک‌شویی»

تا اواسط دهه ۲۰۱۰، زبان مرتبط با «ووکنس» وارد رسانه‌های جریان اصلی شده بود و برای بازاریابی استفاده میشد. عباس میرزایی، استاد برندینگ در دانشگاه مک‌کواری، میگه که این اصطلاح:

به طور بدبینانه‌ای برای همه چیز از نوشابه گرفته تا تیغ اصلاح به کار رفته.

اصطلاح «سرمایه‌داری ووک» (woke capitalism) توسط نویسنده راس دوتات برای برندهایی ابداع شد که از پیام‌های سیاسی ترقی‌خواهانه به عنوان جایگزینی برای اصلاحات واقعی استفاده میکنن. این کمپین‌ها اغلب توسط مشتریان به عنوان غیرصادقانه و ساختگی تلقی میشد و واکنشی رو برانگیخت که با عبارت «ووک شو، ورشکست شو» (get woke, go broke) خلاصه میشه.

آکان کانای و روزالیند گیل، دانشمندان فرهنگی، «سرمایه‌داری ووک» رو به عنوان روند رو به تشدیدی توصیف میکنن که گروه‌های به حاشیه رانده شده رو به عنوان نمادهایی در تبلیغات با پیام توانمندسازی برای نشون دادن ارزش‌های ترقی‌خواهانه به کار میگیره. اونها معتقدن این کار از یه طرف ایده عدالت اجتماعی رو فردی و غیرسیاسی میکنه و اون رو به افزایش اعتماد به نفس تقلیل میده، و از طرف دیگه، دیده شدن همیشگی این گروه‌ها در تبلیغات میتونه واکنشی منفی علیه برابری همین اقلیت‌ها رو تشدید کنه.

جمع‌بندی: یک کلمه، دنیاهای متفاوت

در نهایت، کلمه «ووک» مسیری طولانی و پرپیچ‌وخم رو طی کرده. از یه عبارت خاص در فرهنگ آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار برای هشدار در مورد خطرات نژادی، به یه نشان افتخار برای آگاهی اجتماعی و سیاسی، و در نهایت به یه برچسب تحقیرآمیز در جنگ‌های فرهنگی تبدیل شده.

امروزه معنی «ووک» به شدت به این بستگی داره که چه کسی و در چه زمینه‌ای از اون استفاده میکنه. برای بعضی، این کلمه هنوز هم به معنی آگاهی، همدلی و تلاش برای یه جامعه عادلانه‌تره. برای بعضی دیگه، به نمادی از افراط‌گرایی سیاسی، حساسیت بیش از حد و تلاشی برای کنترل گفتار و تفکر تبدیل شده. این کلمه نشون میده که چطور زبان میتونه در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی، معانی کاملا متضادی به خودش بگیره و به ابزاری برای هویت‌بخشی یا حمله تبدیل بشه. این تحول، خودش داستانی از جامعه‌ای رو تعریف میکنه که در حال دست و پنجه نرم کردن با مسائل عمیق هویت، عدالت و قدرت است.

منابع

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *