GeekAlerts

جایی برای گیک‌ها

قرص آبی، قرص قرمز

قرص آبی، قرص قرمز

اصطلاح «قرص قرمز» و «قرص آبی» به یک استعاره خیلی معروف تبدیل شده که یک انتخاب مهم رو نشون میده. انتخاب بین اینکه یک حقیقت ناراحت کننده یا متحول کننده رو با خوردن قرص قرمز بفهمی، یا اینکه با خوردن قرص آبی توی یک توهم که شبیه واقعیت عادی به نظر میرسه و کسی بهش شک نمیکنه، باقی بمونی. این قرص‌ها اولین بار به عنوان وسیله‌ای توی فیلم «ماتریکس» محصول سال ۱۹۹۹ استفاده شدن. در واقع این دو اصطلاح توی علوم اجتماعی برای اشاره به انتخاب‌هایی که آدما میتونن انجام بدن به کار میرن. ایده قرص قرمز و قرص آبی از همین فیلم ماتریکس شروع شد، جایی که یک شخصیت باید به معنای واقعی کلمه انتخاب کنه که یک قرص قرمز رو بخوره یا یک قرص آبی. این اصطلاح‌ها به نمادی تبدیل شدن برای بستن چشم‌ها روی حقیقت جامعه و زندگی در «جهل سعادت‌بخش» یا پذیرفتن این واقعیت که جامعه به آدما دروغ میگه و فقط ناظرترین افرادی که انتخاب میکنن واقعیت رو ببینن، میتونن حقیقت رو بفهمن. این اصطلاحات به خصوص توی فرهنگ اینترنت خیلی مهم هستن، جایی که اصطلاح قرص قرمز با گروه‌های سیاسی محافظه‌کار و حتی گروه‌های نفرت‌پراکن مرتبط شده. برای گروه‌های آنلاینی که دیدگاه‌های زن‌ستیزانه و یهودستیزانه دارن، خوردن قرص قرمز همچنین به معنی باور کردن به تئوری‌های توطئه در مورد زنان، افراد با هویت‌های جنسی و جنسیتی جایگزین، یهودیان، یا اقلیت‌های نژادی هست و این گروه‌ها رو متهم میکنن که برای پیشبرد «برنامه‌های» خودشون در مورد تبعیض دروغ میگن. با وجود این برداشت خاص از معنای قرص‌ها از فیلم ماتریکس، خالق فیلم اشاره کرده که انتخاب بین قرص قرمز و قرص آبی در واقع تا حد زیادی تحت تاثیر تصمیم اون برای آشکارسازی به عنوان فردی که خودش رو تراجنسیتی یا ترنس معرفی میکنه، بوده.

این دوگانگی، پیچیدگی مفهوم قرص قرمز رو نشون میده، جایی که معنای اصلی اون یعنی بیداری شخصی، در کنار تصاحبش توسط برخی ایدئولوژی‌های خاص قرار میگیره. به این ترتیب، درگیر شدن با گفتمان قرص قرمز و قرص آبی، به یک بررسی دقیق از حقیقت، درک و هویت در جامعه معاصر نیاز داره.

ریشه‌ها و تاریخچه مفهوم قرص قرمز و آبی

پیش از فیلم ماتریکس: ریشه‌ها در فیلم «یادآوری کامل»

مورخ‌های سینما به این نکته اشاره میکنن که استفاده از «قرص قرمز» به عنوان یک عنصر تعیین کننده برای بازگشت به واقعیت، برای اولین بار در فیلم «یادآوری کامل» (Total Recall) محصول سال ۱۹۹۰ ظاهر شد. توی این فیلم یک صحنه وجود داره که در اون از قهرمان داستان، که نقشش رو «آرنولد شوارتزنگر» بازی میکنه، خواسته میشه که یک قرص قرمز رو قورت بده تا تمایلش برای بازگشت از یک فانتزی رویایی به واقعیت رو نشون بده. توی اون صحنه، شخصیت دکتر ادگمار، که نقشش رو «روی براک‌اسمیت» بازی میکنه، توضیح میده که قورت دادن یک قرص قرمز «نمادی از تمایل تو برای بازگشت به واقعیت» هست. بنابراین، میشه گفت ایده انتخاب یک قرص برای دیدن حقیقت، پیش از ماتریکس هم در سینما وجود داشته.

در فیلم ماتریکس: لحظه انتخاب سرنوشت‌ساز

در فیلم معروف «ماتریکس»، شخصیت اصلی داستان یعنی «نئو» که نقشش رو «کیانو ریوز» بازی میکنه، با یک انتخاب مهم روبرو میشه. رهبر شورشیان، «مورفیوس»، که «لارنس فیشبرن» نقشش رو ایفا میکنه، به نئو دوتا قرص پیشنهاد میده: یکی قرمز و یکی آبی. مورفیوس بهش میگه: «تو قرص آبی رو میخوری… داستان تموم میشه، توی تختت بیدار میشی و هر چی که دلت میخواد باور میکنی. تو قرص قرمز رو میخوری… توی سرزمین عجایب میمونی، و من بهت نشون میدم که لونه خرگوش چقدر عمیقه».

این دیالوگ به وضوح نشون میده که قرص آبی یک جور داروی آرام‌بخشه که باعث میشه نئو فکر کنه تمام تجربیات اخیرش یک توهم بوده، تا بتونه به زندگی در واقعیت شبیه‌سازی شده ماتریکس برگرده. از طرف دیگه، قرص قرمز مثل یک «دستگاه مکان‌یاب» عمل میکنه تا بدن فیزیکی فرد رو در دنیای واقعی پیدا کنه و اون رو برای «جدا شدن» از ماتریکس آماده کنه. نئو قرص قرمز رو انتخاب میکنه و در دنیای واقعی بیدار میشه. اون به زور از یک محفظه پر از مایع که تمام عمرش رو ناآگاهانه در اون زندگی کرده بود، به بیرون پرتاب میشه. بعد از اینکه گروه مورفیوس اون رو نجات میدن و در کشتی مورفیوس دوره نقاهتش رو میگذرونه، مورفیوس طبیعت واقعی ماتریکس رو بهش نشون میده: یک شبیه‌سازی کامپیوتری دقیق از کره زمین در اواخر قرن بیستم. البته سال دقیق مشخص نیست، اما در فیلم اصلی اشاره میشه که حدود ۲۰۰ سال بعد از زمان ماست، هرچند در دنباله‌های فیلم مثل «ماتریکس: بارگذاری مجدد»، «انقلاب‌های ماتریکس» و «انیماتریکس» مشخص میشه که حداقل ۷۰۰ سال گذشته. این شبیه‌سازی ساخته شده تا ذهن انسان‌ها رو مطیع نگه داره در حالی که بدن‌هاشون در نیروگاه‌های عظیمی نگهداری میشه و گرمای بدن و بیوالکتریسیته اون‌ها به عنوان انرژی توسط ماشین‌های هوشمندی که انسان‌ها رو به بردگی گرفتن، مصرف میشه.

فیلم «ماتریکس» یک فیلم اکشن علمی-تخیلی بود که در سال ۱۹۹۹ اکران شد و ارجاعات زیادی به فلسفه و دین داشت و شخصیت‌ها با سوالات فلسفی روبرو میشدن که انسان‌ها صدها سال در موردش فکر کرده بودن. شخصیت اصلی فیلم، نئو، یک هکره که علاقه‌مند به فهمیدن یک راز تاریک آنلاینه. اون با هکر دیگه‌ای آشنا میشه که میگه اون رو به یک رهبر مقاومت به نام مورفیوس معرفی میکنه. مورفیوس و چند نفر دیگه حقیقت رو کشف کردن که همه انسان‌ها توسط ماشین‌ها به بردگی گرفته شدن و به ماتریکس متصل هستن؛ چیزی که بیشتر انسان‌ها به عنوان «واقعیت» میشناسن، در واقع یک شبیه‌سازی هست که توسط ماشین‌ها برای منحرف کردن انسان‌ها از بردگیشون ساخته شده. در واقعیت، انسان‌ها زندگی خودشون رو در حالی که به ماشین‌ها متصل هستن میگذرونن و برای ماشین‌هایی که کنترل رو به دست گرفتن، انرژی تولید میکنن. مورفیوس حقیقت دنیا رو به نئو میگه و بهش یک انتخاب میده: اون میتونه قرص قرمز یا قرص آبی رو انتخاب کنه. اگه نئو قرص قرمز رو بگیره، از بردگی آزاد میشه اما دنیای واقعی رو کامل درک میکنه و باید برای آزادی همه انسان‌ها بجنگه. اگه قرص آبی رو بگیره، به زندگی‌ای که همیشه میشناخته برمیگرده و تمام دانشش از ماتریکس رو یک رویا تلقی میکنه. انتخاب نئو خیلی مهمه چون غیرقابل بازگشته. نئو انتخاب میکنه که قرص قرمز رو بگیره و عضو مقاومت میشه و با ماشین‌هایی که انسان‌ها رو به بردگی گرفتن میجنگه.

در فیلم‌های بعدی ماتریکس

چیزی که ما سعی داشتیم با کل داستان بهش برسیم یک تغییر بود، همون نوع تغییری که برای نئو اتفاق میوفته، که نئو از بودن در این دنیای بسته‌بندی شده و برنامه‌ریزی شده، به سمت مشارکت در ساختن معنا برای زندگیش میره. و ما گفتیم، “خب، آیا مخاطب میتونه این سه فیلم رو ببینه و چیزی شبیه به تجربه شخصیت اصلی رو تجربه کنه؟” بنابراین فیلم اول از نظر رویکرد کلاسیکه. فیلم دوم ساختارشکنانه است و به همه چیزهایی که شما فکر میکردید در فیلم اول حقیقت داره حمله میکنه، و برای همین مردم خیلی ناراحت میشن و میگن “به من حمله نکن!” همونطوری که مردم از فلسفه ساختارشکنانه ناراحت میشن. منظورم اینه که، دریدا و فوکو، این آدما ما رو ناراحت میکنن. و بعد فیلم سوم از همه مبهم‌تره چون از شما میخواد که واقعا در ساخت معنا مشارکت کنید…

در یک مصاحبه در سال ۲۰۱۲، کارگردان ماتریکس، «لانا واچوفسکی»، گفت:

در فیلم «رستاخیزهای ماتریکس» محصول سال ۲۰۲۱، شخصیتی به نام «تحلیلگر» از قرص‌های آبی استفاده میکنه تا خاطرات واقعی نئو رو تحت پوشش جلسات درمانی سرکوب کنه. بعدا، نئو قبل از اینکه دوباره توسط «باگز» و گروهش از ماتریکس آزاد بشه، یک قرص قرمز دیگه میخوره. در مورد شخصیت «ترینیتی»، اون نیازی به خوردن دوباره قرص قرمز نداره به خاطر روشی که «ساتی» اون رو از ماتریکس آزاد میکنه. قرص‌های قرمز همچنین به برنامه‌های دوست اجازه میدن که از ماتریکس خارج بشن، همونطور که در مورد نسخه برنامه‌ای مورفیوس دیده میشه.

تحلیل و بررسی‌های مختلف

انتخاب بین قرص قرمز و آبی به موضوعی برای تحلیل‌های زیاد تبدیل شده. «راسل بلکفورد» در مقاله‌ای به این موضوع پرداخته و این سوال رو مطرح کرده که اگه یک نفر به طور کامل از شرایط آگاه بود، آیا واقعا قرص قرمز رو انتخاب میکرد و دنیای واقعی رو ترجیح میداد؟ اون معتقده که انتخاب واقعیت فیزیکی به جای یک شبیه‌سازی دیجیتال، اونقدرها هم برای همه آدما سودمند نیست که بشه اون رو یک انتخاب معتبر برای همه دونست. هم نئو و هم یک شخصیت دیگه به نام «سایفر» (با بازی جو پانتولیانو)، قرص قرمز رو به جای قرص آبی انتخاب میکنن. اما بعدا در فیلم اول، سایفر از انتخابش پشیمون میشه و میگه اگه مورفیوس کامل شرایط رو بهش توضیح داده بود، سایفر بهش میگفت که «قرص قرمز رو برداره و …». وقتی سایفر بعدا با ماشین‌ها معامله میکنه تا به ماتریکس برگرده و همه چیزهایی که یاد گرفته رو فراموش کنه، میگه: «جهل سعادت‌بخشه». بلکفورد استدلال میکنه که فیلم‌های ماتریکس شرایط رو طوری چیدن که حتی اگه نئو شکست بخوره، خوردن قرص قرمز ارزشمنده چون اون به طور اصیل زندگی کرده و مرده. بلکفورد و نویسنده علمی-تخیلی، «جیمز پاتریک کلی»، هر دو حس میکنن که ماتریکس داستان رو علیه ماشین‌ها و دنیای شبیه‌سازی شده‌شون چیده.

نویسنده کتاب «جنگجوی ماتریکس: یکی بودن»، «جیک هورسلی»، قرص قرمز رو با «ال‌اس‌دی» مقایسه کرده و به صحنه‌ای اشاره میکنه که نئو دنیای خودش رو خارج از ماتریکس میسازه. وقتی از مورفیوس میپرسه که میتونه برگرده، مورفیوس در جواب ازش میپرسه که آیا اصلا دلش میخواد برگرده. هورسلی همچنین قرص آبی رو اعتیادآور توصیف میکنه و سری فیلم‌های ماتریکس رو یک سری انتخاب‌های مداوم بین خوردن و نخوردن قرص آبی میدونه. اون اضافه میکنه که عادت‌ها و روتین‌های آدما داخل ماتریکس، در واقع همون آدم‌هایی هستن که دارن به خودشون قرص آبی تزریق میکنن. در حالی که اون قرص آبی رو یک چیز رایج توصیف میکنه، میگه که قرص قرمز یک چیز منحصر به فرده و چیزیه که شاید یک نفر هرگز پیداش نکنه.

ارجاعات ادبی و فلسفی

فیلم ماتریکس و دنباله‌هاش، پر از ارجاعات به رمان «ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب» اثر «لوئیس کرول» در سال ۱۸۶۵ و دنباله‌اش «آن‌سوی آینه» در سال ۱۸۷۲ هست. استعاره آلیس در سرزمین عجایب به طور واضح در صحبت‌های مورفیوس به نئو با عبارت‌های «خرگوش سفید» و «رفتن به عمق لونه خرگوش» و همچنین توصیف مسیر اکتشاف نئو به عنوان «سرزمین عجایب» بیان شده. همچنین این گمانه‌زنی وجود داره که مفهوم قرص قرمز و آبی ممکنه ارجاعی به صحنه‌ای در آلیس در سرزمین عجایب باشه که آلیس کیکی با برچسب «مرا بخور» و معجونی با برچسب «مرا بنوش» پیدا میکنه: خوردن کیک باعث میشه آلیس به اندازه غول‌پیکری بزرگ بشه، در حالی که نوشیدن معجون اون رو کوچیک میکنه.

ماتریکس همچنین به اسطوره‌های تاریخی و فلسفه، از جمله «گنوسیسم»، «اگزیستانسیالیسم» و «نیهیلیسم» ارجاع میده. مفهوم اصلی فیلم با «تمثیل غار افلاطون»، داستان «ژوانگزی که خواب دید پروانه‌ای است» از «ژوانگزی»، «شک‌گرایی» و «شیطان خبیث» رنه دکارت، تاملات کانت در مورد «پدیدار» در مقابل «شیء فی‌نفسه» (نومن)، «ماشین تجربه» رابرت نوزیک، مفهوم «واقعیت شبیه‌سازی شده» و آزمایش فکری «مغز در خمره» مقایسه شده.

خواهران واچوفسکی از ستاره فیلم، کیانو ریوز، خواستن که قبل از فیلمبرداری سه کتاب رو بخونه: «شبیه‌سازها و شبیه‌سازی» (۱۹۸۱) از «ژان بودریار»، «خارج از کنترل» (۱۹۹۲) از «کوین کلی» و «آشنایی با تکامل» (۱۹۹۹) از «دیلن ایوانز».

قرص قرمز به عنوان استعاره‌ای برای هویت تراجنسیتی

تئوری‌های طرفداران فیلم پیشنهاد میکنن که قرص قرمز ممکنه استعاره‌ای برای افراد تراجنسیتی یا داستانی از تاریخچه «لانا و لیلی واچوفسکی» به عنوان افرادی که به عنوان تراجنسیتی آشکارسازی کردن، باشه. در دهه ۱۹۹۰، یک درمان هورمونی رایج برای زنان ترنس شامل «پرمارین» بود که یک قرص به رنگ خرماییه، در حالی که یک داروی ضدافسردگی رایج که در اون زمان برای زنان ترنسی که هنوز آشکارسازی نکرده بودن تجویز میشد، یعنی «پروزاک»، آبی رنگ بود. لیلی واچوفسکی در آگوست ۲۰۲۰ اعلام کرد که فیلمسازان به طور عمدی مضامین تراجنسیتی رو در فیلم گنجانده بودن.

این دیدگاه بعدا توسط خود خواهران واچوفسکی تایید شد. لیلی واچوفسکی در سال ۲۰۲۰ تایید کرد که ماتریکس استعاره‌ای برای ترنس بودنه. برای واچوفسکی‌ها، قرص قرمز و آبی در فیلم نماینده انتخاب بین وفادار بودن به خودشون و آشکارسازی به عنوان ترنس بود، حتی با اینکه میدونستن با تبعیض روبرو میشن، یا انکار هویت واقعیشون و زندگی کردن به شکلی که همیشه زندگی کرده بودن. لیلی در سال ۲۰۲۰ توضیح داد که اون‌ها در زمان ساخت فیلم معنای واقعی اون رو فاش نکردن چون خودشون به طور کامل خودشون رو به عنوان ترنس نپذیرفته بودن و در اون زمان افراد ترنس با تبعیض شدیدی روبرو بودن. با این حال، لیلی واچوفسکی بیان کرد که بسیاری از افراد ترنس معنای واقعی فیلم رو تشخیص دادن و از اون زمان به بعد این فیلم برای اون‌ها مهم شده. در نهایت، این دو خواهر در دهه ۲۰۱۰ به عنوان ترنس آشکارسازی کردن و پذیرفتن که ماتریکس و دو فیلم بعدی که ساختن، استعاره‌هایی برای زندگی افراد ترنس بودن. واچوفسکی‌ها باعث شدن مسائل مربوط به ترنس‌ها بیشتر دیده بشه و بحث در مورد تجربه ترنس‌ها وارد گفتمان عمومی بشه. این توجه هم اثرات مثبت داشت و هم منفی. این فیلم‌ها بدون شک منبع قدرت برای جامعه ترنس هستن. با این حال، اصطلاح قرص قرمز که در ماتریکس معرفی شد، همچنان در حوزه ایدئولوژی‌های راست‌گرا و محافظه‌کار محبوبه.

در روانشناسی فرویدی

در روانشناسی فرویدی، اصول متناظر با این دو قرص، «اصل واقعیت» و «اصل لذت» هستن. در واقع انتخاب بین قرص قرمز و آبی، انتخابی بین حقیقت و لذته: واقعیت، یا ادامه دادن به توهمی که بر پایه اصل لذت کار میکنه. برخی تحلیلگران اینطور میگن که قرص آبی نماینده یک زندان زیبا از دنیای رویایی لذت‌محوره.

قرص قرمز و آبی به عنوان استعاره سیاسی و ایدئولوژیک

مفهوم قرص قرمز و آبی از اون زمان به طور گسترده به عنوان یک استعاره سیاسی در ایالات متحده، به خصوص در فرهنگ آنلاین، استفاده شده. این اصطلاحات به ویژه برای بیان باورهایی در مورد حقایق پنهان یا پوشیده شده توسط جامعه استفاده شدن. برخی از محققان از این اصطلاحات برای بحث در مورد نژادپرستی ساختاری و مشکلات دیگه‌ای که به اعتقاد اون‌ها در جامعه ریشه‌دار اما نه همیشه سطحی هستن، استفاده کردن. این اصطلاحات همچنین توسط افرادی استفاده شدن که میخواستن بگن دنیا رو بهتر از دیگران میفهمن یا بیشتر از اکثر آدما حاضر به پذیرش واقعیت‌های تلخ هستن.

در این زمینه، «خوردن قرص قرمز» یا «قرمزپیل شدن» معمولا به معنای آگاه شدن از سوگیری‌های سیاسی درک شده در جامعه، از جمله سوگیری‌ها در رسانه‌های جریان اصلی، و دیدن خود به عنوان یک متفکر مستقله. در مقابل، «خوردن قرص آبی» یا «آبی‌پیل شدن» عموما به معنای پذیرش بی‌چون و چرای این سوگیری‌های درک شده است. افرادی که خودشون رو «قرمزپیل شده» معرفی میکنن، اغلب از تئوری‌های توطئه، یهودستیزی، برتری‌طلبی سفیدپوستان، همجنس‌گراهراسی و زن‌ستیزی حمایت میکنن.

به دلیل استفاده رایجش به عنوان یک شناسه شخصی در میان گروه‌های «آلترایت» (راست‌گرایان افراطی) و دیگرانی که به باورهای راست‌گرایانه معتقدن، اصطلاح «قرمزپیل شده» گاهی توسط دیگران برای اشاره به جناح راست استفاده میشه.

اولین استفاده سیاسی شناخته شده از این استعاره در مقاله سال ۲۰۰۶ به نام «قرص قرمز» توسط «کاتلین جی. تیرنی»، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه کلرادو بود. اون در این مقاله استدلال کرد کسانی که حس میکنن دولت ایالات متحده پاسخ ضعیفی به طوفان کاترینا داشته، باید «قرص قرمز رو بخورن» و بفهمن که سیاست‌ها و برنامه‌های پس از حملات ۱۱ سپتامبر در واقع کشور رو هم در برابر بلایای طبیعی و هم در برابر حملات تروریستی آینده آسیب‌پذیرتر کرده.

این استعاره بعدا در یک زمینه متفاوت توسط وبلاگ‌نویس نئوریاکشنری (نوواکنش‌گرا)، «کورتیس یاروین»، محبوب شد. اون برای اولین بار در یک پست وبلاگی در سال ۲۰۰۷ با نام مستعار «منسیوس مولدباگ» و با عنوان «پرونده‌ای علیه دموکراسی: ده قرص قرمز» از این اصطلاح استفاده کرد. اون در این پست استدلال میکنه که تلاش برای متقاعد کردن یک غربی که دموکراسی بده، مثل تلاش برای متقاعد کردن «یک کاتولیک در اسپانیای قرن شانزدهم… برای دست کشیدن از باور به کاتولیسیسم» هست، اما بعد ده «استدلال قرص قرمز» (همراه با همتایان «قرص آبی» اون‌ها) برای ارائه پرونده‌ای علیه دموکراسی ارائه میده.

در فضای «مردستان» یا منوسفیر (Manosphere)

در اواخر دهه ۲۰۰۰ و اوایل دهه ۲۰۱۰، استعاره‌های قرص قرمز و آبی در اینترنت محبوب شدن. مردم از این اصطلاحات برای توصیف باورهای خودشون استفاده میکردن. این میم‌ها به خصوص در گروه‌های «حقوق مردان» محبوب شدن. مردان این گروه‌ها معتقد بودن که زنان، و نه مردان، باید قدرت بیشتری در جامعه داشته باشن و از قدرت خود برای تحقیر و آسیب رساندن به مردان استفاده میکنن. این مردان شروع به استفاده از اصطلاح «قرص قرمز» کردن تا نشون بدن که فهمیدن زنان در واقع قدرتمندتر از مردان هستن.

در برخی از بخش‌های جنبش حقوق مردان، «مردستان» (manosphere) و جوامع ضدفمینیستی، اصطلاح «قرص قرمز» (که گاهی به صورت «redpill» نوشته میشه) به عنوان استعاره‌ای برای لحظه خاصی استفاده میشه که یک فرد به این باور میرسه که نقش‌های جنسیتی خاصی که از اون‌ها انتظار میره، مثل ازدواج و تک‌همسری، فقط برای منفعت زنان طراحی شده، نه برای منفعت متقابل. این گروه‌ها باورهای زن‌ستیزانه در مورد زنان و نقش اون‌ها در جامعه داشتن. بسیاری از مردان در این گروه‌ها، از جمله برخی که خودشون رو با جنبش «اینسل» (incel) یکی میدونستن، معتقد بودن که هر ردی که از طرف زنان دریافت میکنن به این دلیله که زنان فقط به قدرت، پول، ظاهر و نفوذ اهمیت میدن. گروهی از مردان همفکر یک جامعه در ردیت به نام «The Red Pill» ایجاد کردن که اعضاش این باور رو داشتن که فمینیسم برای کنترل مردان ایجاد شده و جامعه مدرن ضدمردانه است. در سال ۲۰۱۶، یک فیلم مستند با عنوان «قرص قرمز» در مورد جنبش حقوق مردان منتشر شد.

قرص سیاه (The “black pill”)

استعاره «قرص سیاه» برای اولین بار توسط وبلاگ مرتبط با «اینسل»ها (مردانی که به طور غیرارادی مجرد هستن) به نام «Omega Virgin Revolt» محبوب شد. در این گفتمان، قرمزپیل شدن به معنای باور به مفاهیمی مثل سرکوب مردان و «هایپرگمی» (ازدواج زن با مردی از طبقه اجتماعی بالاتر) در زنان است، در حالی که خوردن «قرص سیاه» به معنای رسیدن به این باوره که مردان با وضعیت پایین یا غیرجذاب کار چندانی برای بهبود چشم‌انداز روابط عاشقانه یا جنسی خود با زنان نمیتونن انجام بدن. این یک دیدگاه بسیار بدبینانه و تقدیرگرایانه است.

فلسفه قرص سیاه معمولا فقط دو گزینه ارائه میده: یا سرنوشت خود به عنوان یک اینسل رو بپذیری یا سعی کنی جامعه رو به نفع خودت تغییر بدی—که معمولا از طریق خشونت جمعی و ترور حمایت میشه، نه سیاست یا روش‌های دیگه تغییر. به «کپ‌ها» (Copes) به عنوان روش‌هایی برای کنار اومدن با سیستم ناعادلانه بدون تغییر اون، نگاه منفی میشه، از جمله انکار واقعیت قرص سیاه.

برای کسانی که انتخاب میکنن سرنوشت سیاه‌پیل شده خودشون رو بپذیرن، خودکشی اغلب به عنوان اجتناب‌ناپذیرترین راه‌حل ارائه میشه؛ این موضوع در جوامع اینسل زن‌ستیز تشویق هم میشه، به عنوان نوعی خشونت قربانی‌گونه یا شهادت. اینسل‌ها با استفاده از عباراتی مثل «طناب» (خودکشی با حلق‌آویز کردن)، «LDAR» (دراز بکش و بپوس)، یا «suifuel» (سوخت خودکشی) در مورد آسیب به خود، ناامیدی یا خودکشی صحبت میکنن. در حالی که برخی از اعضا به نظرات مربوط به خودکشی با همدردی پاسخ میدن، دیگران با نظرات آسیب‌زا، فرد رو تشویق میکنن و از کسانی که قصد خودکشی دارن میپرسن چرا هنوز پست میذارن و خودکشی نکردن. با این حال، تفاوت قابل توجهی بین یک جامعه که در معرض آسیب به خود قرار داره و جامعه‌ای که خشونت علیه دیگران رو ترویج و تهدید میکنه، وجود داره. اعضایی که در انجمن‌های اینسل زن‌ستیز قصد خودکشی دارن، تشویق میشن که «ER برن» یا «hERo باشن»، که به معنی ارتکاب قتل‌عام قبل از خودکشیه. این اشاره به «الیوت راجر»، عامل کشتار سال ۲۰۱۴ در ایزلا ویستا داره. بسیاری از اینسل‌های زن‌ستیز نه تنها از خودکشی به عنوان راه‌حلی برای اینسل بودن حمایت میکنن، بلکه از اون برای ایجاد تغییرات ساختاری از طریق ارتکاب خشونت جمعی هم حمایت میکنن.

قرص‌های دیگر

علاوه بر قرص قرمز و سیاه، رنگ‌های دیگه‌ای هم در این فضاها ظهور کردن. نویسنده و پادکستر آنارشیست، «مایکل ملایس»، ایده «قرص سفید» رو ترویج کرده که امید به آینده سیاسی بهتر رو بیان میکنه. ارجاعات کمتر رایج شامل قرص صورتی، قرص بنفش و قرص سبز میشه.

در برخی گوشه‌های اینترنت مثل ۴چن، اصطلاح «Jewpill» (قرص یهودی) به عنوان یک واژه عامیانه برای داروهای ضدافسردگی یا ضداضطراب، یعنی داروهای SSRI مثل پروزاک، زولوفت و لکساپرو استفاده میشه. دیدگاه پشت این اصطلاح اینه که این داروها با کاهش اضطراب و افسردگی، قدرت عمل افراد رو ازشون میگیرن، چون به باور اون‌ها اضطراب و افسردگی علائم زمانه تلخ و مسموم ما هستن و به ما میگن که باید بجنگیم و تغییر ایجاد کنیم، نه اینکه در مسیر اشباع شده به سمت نابودی ادامه بدیم.

کاربردها و تاثیرات فرهنگی دیگر

مفهوم قرص قرمز و آبی در حوزه‌های مختلف دیگه‌ای هم به کار رفته.

در دنیای کسب و کار: در کتاب «هنر شروع» (۲۰۰۴)، نویسنده «گای کاوازاکی» از قرص قرمز به عنوان مثالی برای وضعیت رهبران سازمان‌های جدید استفاده میکنه. اون‌ها هم با همین انتخاب روبرو هستن که در واقعیت زندگی کنن یا در خیال. اون اضافه میکنه که اگه میخوان موفق باشن، باید قرص قرمز رو بخورن و ببینن لونه خرگوش چقدر عمیقه.

در فناوری: تا زمانی که از نصب کننده برنامه سیستم عامل «مائمو» (Maemo) در ژانویه ۲۰۱۰ حذف شدن، برخی ویژگی‌های پیشرفته توسط یک «حالت قرص قرمز» (Red Pill Mode) به صورت یک «ایستر اگ» (راز پنهان در نرم‌افزار) باز میشدن تا از استفاده تصادفی توسط کاربران تازه‌کار جلوگیری بشه ولی برای کاربران باتجربه در دسترس باشن. این حالت با شروع اضافه کردن یک کاتالوگ که آدرسش «matrix» بود و سپس لغو کردن اون فعال میشد. یک کادر محاوره‌ای ظاهر میشد و میپرسید «کدوم قرص؟» با گزینه‌های «قرمز» یا «آبی» که به کاربر اجازه میداد وارد حالت قرص قرمز بشه.

در سینما:

در نسخه سینمایی فیلم «زندگی مخفی والتر میتی» (۲۰۱۳)، وقتی شخصیت «بن استیلر» در «نوک» گرینلند فرود میاد، از مردی در غرفه فرودگاه میپرسه: «ماشینی برای کرایه دارید؟» مرد جواب میده: «آره، یه آبی داریم و یه قرمز». والتر میگه: «قرمزه رو میگیرم». این صحنه به عنوان ارجاعی به انتخاب قرص در ماتریکس دیده شده. دو ماشین کوچک و شبیه قرص، یکی قرمز و یکی آبی، این ایده رو تقویت میکنن.

فیلم «باربی» (۲۰۲۳) هم اشاره‌ای به این دوگانگی داره. در یک صحنه، به باربی انتخاب داده میشه بین ادامه زندگی ناآگاهانه در باربی‌لند (که با یک کفش پاشنه‌بلند صورتی نشون داده میشه) و ورود به دنیای واقعی (که با یک صندل ساده برکن‌اشتاک نشون داده میشه). در پایان فیلم که باربی به عنوان یک انسان در دنیای واقعی زندگی میکنه، در حالی که صندل‌های برکن‌اشتاک صورتی روشن پوشیده دیده میشه.

در موسیقی:

آهنگی از آلبوم «دیزاین برده» (۲۰۰۴) گروه «سیبرید» به نام «قرص قرمز رو بخور» هست.

بخش‌های بزرگی از متن آهنگ «اون صداهایی میشنوه» (۲۰۰۴) از گروه «بلاک پارتی» شامل خطوط «قرص قرمز، قرص آبی» میشه.

در بازی‌های ویدیویی: در بازی «سایبرپانک ۲۰۷۷»، شخصیت «میستی» به شخصیت اصلی دو دارو میده، یکی نارنجی (مسدودکننده‌های امگا) و یکی آبی (پسودواندوترین). قرص آبی روند تسخیر ذهن شخصیت اصلی توسط انگرام شخصیتی جانی سیلورهند رو کند میکنه. قرص نارنجی این روند رو سرعت میبخشه.

در زبان عامیانه آنلاین: در سال‌های اخیر، ایده «-پیل شدن» (-pilled) به یک شوخی آنلاین رایج‌تر و یک روش خودانتقادی و کنایه‌آمیز برای توصیف علاقه‌مند شدن یا تحت تاثیر قرار گرفتن توسط چیزی تبدیل شده. برای مثال، کسی ممکنه بگه «من ایرفرایر-پیل شدم» به این معنی که به شدت به استفاده از سرخ‌کن بدون روغن علاقه‌مند شده.

مفهوم در حال تکامل: از بیداری تا افراط‌گرایی

محبوبیت فیلم ماتریکس باعث شد که بسیاری از ایده‌ها و نقل‌قول‌های اون در فرهنگ عامه و بعدا با ظهور رسانه‌های اجتماعی و اینترنت، در میم‌ها جا بیفتن. انتخاب قرص قرمز و آبی یک لحظه کلیدی در فیلم بود و تاثیر پایداری بر جامعه گذاشت. قرص قرمز و آبی به یک مرجع سریع برای انتخابی تبدیل شد که هرچند سخته، اما یک نفر رو آزاد میکنه. همچنین به طور کلی به درک دانش یا اطلاعات پنهانی اشاره داشت که دیگران نمیخواستن جامعه اون رو بفهمه. نظرسنجی‌هایی که پس از اکران ماتریکس انجام شد، نشون داد که آمریکایی‌های بیشتری جهل اما راحتی نسبی قرص آبی رو به جای خطر و ترس اما واقعیت قرص قرمز انتخاب میکنن.

ایده قرص قرمز—یک حقیقت اجتماعی که با باورهای رایج در تضاد بود و پذیرش اون برای اکثر مردم سخت بود—به جاهای دیگه در اینترنت هم گسترش پیدا کرد. گروه «آلترایت» که باورهای سیاسی راست افراطی و اغلب ملی‌گرایانه سفیدپوستی دارن، نیز ایده قرص قرمز رو پذیرفتن. این گروه ادعا میکنن که سفیدپوستان در ایالات متحده قدرت کمتری نسبت به سیاه‌پوستان و سایر اقلیت‌ها دارن. در نهایت، ایده «قرص قرمز رو بگیر» به فعل «قرمزپیل شدن» (redpilled) کوتاه شد. افرادی که ظاهرا قرمزپیل شده بودن، معتقد بودن که حقیقت تلخ جامعه رو که دیگران نمیدونستن—اینکه مردان و سفیدپوستان ظاهرا توسط جامعه مورد بدرفتاری قرار میگیرن—درک میکنن. مردم حتی از این اصطلاح برای اشاره به تغییر باورهای سیاسی برخی از افراد مشهور مثل ایلان ماسک و کانیه وست هم استفاده کردن.

این سیر تکاملی نشون میده که چطور یک استعاره سینمایی ساده میتونه به یک ابزار پیچیده برای بیان ایدئولوژی‌های مختلف تبدیل بشه، از یک طرف نماد بیداری شخصی و از طرف دیگه نماد ورود به دنیاهای فکری افراطی و توطئه‌آمیز.

منابع

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *